ترس در معامله گری


بازار نمی‌تواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست می‌دهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معامله‌گری دیگر داده‌اید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقام‌جویی‌تان، پدیدآورنده دشمنی می‌شوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار می‌دهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار داده‌اید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معامله‌ام این‌گونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار می‌دهد، بازهم راضی نمی‌شوید. از دید روان‌شناسی، شما فرصت به‌دست‌آمده جدید برای کسب سود را رد می‌کنید، به‌دلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکرده‌اید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را به‌خاطر اشتباه اخیر مجازات می‌کنید. درواقع، نه‌تنها به بازار برنگشته‌اید، بلکه با حس انتقام‌جویی زاده‌شده در خود اجازه می‌دهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.

روانشناسی معامله گری

تخصص در بازار فارکس یا بهره مندی از دانش لازم در کلیه بخشهای این بازار نمی تواند تعیین کننده موفقیت یک معامله گر در بازار جهانی فارکس باشد. بطور مثال آشنایی با صدها استراتژی در فارکس و یا استفاده از شاخص معاملاتی در فارکس برای تحلیل این بازار چنانچه از یک موضوع غافل باشید، شاید هیچ کدام از این عوامل نتوانند برای معامله گر کارامد باشند. موضوع اصلی داشتن مهارت در مدیریت احساسات است که جزئی از روانشناسی معامله گری فارکس محسوب می شود. کلید موفقیت در یک معامله بهره مندی از مدیریت صحیح احساسات است. بنابراین اگر تنها هوش و ذکاوت کلید اصلی موفقیت بود، افراد بیشتری می توانستند از این طریق پولسازی کنند. یک معامله گر خوب چگونه احساسات خود را در زمان انجام معامله کنترل می کند؟

1- آنها از حس استرس دوری می کنند. بدان معنا که اگر از انجام معامله ترس دارند یا فضای مناسبی برای انجام معامله احساس نمی کنند، اصلاً به انجام آن فکر نمی کنند.

2- عدم اطمینان نسبت به انجام معامله با عدم اعتماد به نفس متفاوت است. مساله این است که در بازار فارکس هر چند معامله گر خوبی باشید در یک لحظه ممکن است ناگهان بازار خلاف پیش بینی شما پیش رود. شما می بایست به عنوان معامله گر آمادگی رویایی با ضرر را در بازار فارکس داشته باشید. در اصطلاح روانشناسی معامله گری، می گویند که امید به بهترین داشته باش اما برای بدترین شرایط خود را آماده کن. اگر از لحاظ روحی آمادگی پذیرش ضرر در معامله را داشته باشید، احساسات منفی در شما کمتر اثرگذار خواهند بود.

3- هرگز انتظار سود لحظه ای نداشته باشید. هر چقدر میزان حجم معاملات معامله گر ترس در معامله گری بزرگتر باشد احتمال ریسک آن نیز افزایش می یابد. البته که احتمال ضرر همواره وجود دارد. یک معامله گر خوب با مدیریت ریسک از ضرر معاملات خود تا حد زیادی جلوگیری می کند.

برای مثال یکی از عواملی که باعث می شود معامله گران ضرر کرده و از انجام معاملات منصرف شوند ضعف در مدیریت ریسک می باشد. آنها بیشتر از حد توان خود ریسک می کنند. اما یکی از دلایل این ضعف را می توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن هم تمایل بیش از حد به سودآوری یا در اصطلاح عامیانه ” طمع ” می باشد. اما بطور کلی موارد فوق از مهمترین مباحث روانشناسی معامله گری در فارکس هستند که درک درست آنها می تواند کمک بسیار زیادی به معامله گران بازارهای مالی در جهت هدایت معاملات آنها بکند.

چرا معامله گران ضرر می کنند ؟

آمار منتشر شده در بسیاری از وب سایت ها حاکی از این است که حدود 80% معامله گران فارکس سرمایه خود را در معامله از دست داده و از این بازار خارج می شوند. البته مساله آماری بسیار مهم تعداد معامله گران نیست بلکه میزان حجم سرمایه وارد شده در این بازار است. گزارشات سایت دیلی فارکس (daily forex) هنوز بسیاری از معامله گران نتوانسته اند در این بازار جای خود را تثبیت کنند. حال برای روانشناسی معامله گری در فارکس نگاهی به دلایل ضرر معامله گران در این بازار جهانی می اندازیم.

– بازار فارکس یا هر نوع بازار مالی دیگری بدین گونه است که اگر بخواهید بیش از میزان سرمایه خود سود کسب کنید، می تواند شما را زمین بزند. اگر معامله گر با این چهارچوب فکری که به اصطلاح بازار را زمین می زند، بصورتی هیجانی برای معامله هجوم آورد قطعاً با یک فاجعه مواجه خواهد بود.

– مهمترین کار معامله گر حفظ سرمایه و سپس کسب سود است. اگر سرمایه خود را از دست بدهید توانایی سودآوری را از دست داده اید. مدیریت ریسک فارکس همچنانکه پیشتر نیز گفته شد نظیر خارج شدن از معامله پس از کسب سود منطقی از آن و معامله در حجم منطقی در مقابل سرمایه، برای مقابله با ریسک های معاملاتی است.

– طمع معاملاتی نداشته باشید. اگر بخواهید هر پیپ لحظه آخری پیش از چرخش جفت ارزها را بگیرید، مجبور می شوید برای مدت طولانی در آن پوزیشن بمانید و حتی معامله سودآور خود را نیز از دست خواهید داد.

– اگر احساس می کنید روند بازار در تغییر است و می خواهید در مسیر جدیدی وارد معامله شوید، منتظر تایید شدن تغییر روند قیمت بمانید. اگر می خواهید در پوزیشن پایین یا به اصطلاح در کف معامله کنید، نقطه پایین در روند صعودی را انتخاب کنید و اگر می خواهید در پوزیشن بالا یا در سقف معامله کنید، بالاترین نقطه در روند نزولی یا اصلاحی را انتخاب کنید.

در روانشناسی معامله گری اشتباه کردن به عنوان یک انسان امری عادی است. پس به عنوان یک معامله گر بهتر است بجای آنکه سرمایه خود را از دست بدهیم اشتباه خود را بپذیریم.

چگونه می توان بر احساسات غلبه کرد ؟

معامله در بازارهای مالی بویژه فارکس چیزی نیست که اکثر مردم انتظار آن را دارند. باید در نظر داشت که اینگونه معاملات نظیر یک ترن هوایی با فراز و فرودهای فراوان و البته ناگهانی همراه هستند. برای اینکه چهارچوب فکری یک معامله گر واقعی را داشته باشید می بایست در نقطه اول بر احساسات خود غلبه کنید. بدین ترتیب شانس موفقیت و ماندن در این بازار را برای خود فراهم ساخته اید. چگونگی مدیریت روانشناسی معامله گری اهمیت بسیار زیادی دارد. شما می بایست قدرت پذیرش شکست و تحمل فشار روانی ناشی از تغییرات بازار را داشته باشید. انجام موارد زیر می تواند برای کنترل احساسات در معاملات تجاری به معامله گر کمک کند.

– زمانی را برای تحقیق در مورد صنایع و شرکت های مختلف بازار اختصاص داده و اطلاعات خود را در زمینه های گوناگون بازار ارتقا دهید. با شناخت بازار می توانید برای معاملات سودمند برنامه ریزی کنید. بدین ترتیب شما با دانش خود و نه با احساسات معامله می کنید.

– در مورد معامله گران موفق تحقیق کنید. آشنایی با روش کار آنها می تواند دیدگاه صحیح تر و روش های بهتری برای معاملات در اختیار شما به عنوان یک معامله گر قرار دهد. سعی کنید احساسات خود را در تصمیم گیری های تجاری دخالت ندهید.

– به یاد داشته باشید که ضرر مالی جزئی از معاملات شماست و نمی توانید آن را نادیده بگیرید. در حقیقت ضرر و زیان همیشه کنار هم قرار دارند.

– در زمان معامله، جدا از آنکه چه احساسی دارید و یا چه اتفاقی در زندگیتان افتاده است، می بایست به میزان سرمایه موجود خود معامله کنید. اگر قرار است درصدی از سرمایه خود را از دست بدهید اما در مقابل می توانید سود بیشتری کسب کنید پس حس بدی نداشته باشید و خود را آماده این اتفاق کنید. بطور مثال اگر بیش از میزان سرمایه تان وارد معامله ای شوید، استرس شما بیشتر خواهد بود و همین موضوع ممکن است شما را به سمت تصمیم نادرست هدایت کند و فاجعه رخ دهد.

کنترل هیجانات معامله‌گری در ۱۰ دقیقه

اگر معامله‌گر هستید توصیه می کنم این مقاله را مطالعه کنید! چطور بعنوان یک معامله‌گر هیجانات خود را کنترل می کنید؟ عدم کنترل هیجانات یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده در انجام یک معامله موفق است.

در این مقاله به شکلی گسترده به آموزش نحوه کنترل هیجانات در حین، قبل و بعد معامله خواهیم پرداخت.

چطور مانند یک معامله‌گر حرفه ای عمل کنیم!

برای داشتن یک معامله هوشمندانه علاوه بر تسلط کافی بر روی دو مبحث تحلیل بازار و مدیریت سرمایه، باید بر روی موضوعات روانشناسی بازار نیز تسلط داشته باشیم. صرف تسلط بر تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و مدیریت سرمایه نمی‌تواند شما را به موفقیت در بازارهای مالی برساند.
علم روانشناسی بازار شامل آنالیز احساسات و واکنش‌های معامله‌گران در طی فرایند معامله است. حتی معامله‌گران خبره نیز دچار هیجانات گوناگون در بازار می‌شوند؛ اما تنها ویژگی قابل تامل، توانایی آن‌ها در کنترل احساساتشان است.

استراتژی معامله‌گری

اهمیت پایبندی به استراتژی معامله‌گری

بسیاری از معامله‌گران با توجه به آموزش‌هایی که دیده‌اند، استراتژی معاملاتی مخصوص به خود را تدوین می‌کنند. تدوین استراتژی خوب یک طرف ماجرا است اما در طرف دیگر ماجرا توانایی معامله‌گر در اجرای درست استراتژی قرار دارد.
حین اجرای استراتژی‌های معامله‌گری فقط تعداد کمی از معامله‌گران می‌توانند طبق اصول تدوینی خود به پیش ‌روند. دلیل اصلی عدم پیروی معامله‌گران از استراتژی‌ معامله‌گری علی‌رغم اطمینان بر صحت آن، عدم توانایی آن‌ها در کنترل هیجاناتشان است.

شناخت موانع در معامله‌گری به سبک حرفه ای های بازار

در ادامه به بررسی دقیق احساساتی خواهیم پرداخت که مانع انجام معاملات سودآور در بازار می‌شوند. کنترل هر یک از این پارامترها می تواند عملکرد شما را بعنوان یک معامله‌گر بازارهای مالی افزایش دهد.

ترس از ابهام ناشی می‌شود؛ انسان از هر چیزی که شناختی به آن نداشته باشد، خواهد ترسید. انسان از مرگ، تاریکی و. می‌ترسد؛ چون نمی‌داند در پس این اتفاقات چه چیزی انتظار او را می‌کشد. در معامله‌گری نیز ترس جزو احساسات مشهود معامله‌گران است.
انواع ترس‌های غالب در معامله‌گران
ترس از دست دادن سرمایه؛
ترس از انجام تحلیل نادرست؛
ترس جا ماندن از سودهای بازار؛
ترس از اخبار و نحوه واکنش سایر معامله‌گران؛

راه‌کار مقابله

برای مقابله با ترس از دست دادن سرمایه باید دانش خود را در زمینه مدیریت سرمایه و تحلیل تکنیکال بالا ببرید. تلفیق این دو دانش به شما کمک خواهد کرد تا به‌درستی نقاط ورود و خروج را تشخیص دهید و با مدیریت صحیح سرمایه، تمام دارایی خود را درگیر یک معامله نکنید. با داشتن مدیریت سرمایه صحیح حتی اگر در چندین معامله دچار زیان شوید، هرگز تمام سرمایه و دارایی شما از بین نخواهد رفت.
برای مقابله با انجام تحلیل نادرست، سعی کنید استراتژی معاملاتی خود را متناسب با روحیاتتان تنظیم کنید و مدتی آن را در معرض امتحان قرار دهید. بدین شکل شما مطمئن خواهید شد که استراتژی به‌ کار رفته می‌تواند جواب‌گوی بازار باشد.

برای مقابله با واکنش هیجانی و معامله‌گری در تایم فریم‌های بلندمدت‌تری سرمایه‌گذاری کنید.

برای مقابله با ترس جا ماندن از سودهای بازار به یاد داشته باشید که بازار بورس یا سایر بازارهای مالی همیشه برقرار است. ممکن است مدتی روند بازار مثبت یا منفی باشد، اما به‌طور کلی معامله‌گران خبره در هر زمانی می‌توانند از بازار سود کسب کنند. حال ممکن است در برهه‌ای این سود بسیار کم و در برهه دیگر بسیار زیاد باشد.
برای مقابله با واکنش هیجانی سایر معامله‌گران به اخبار بازار، سعی کنید در تایم فریم‌های بلندمدت‌تری سرمایه‌گذاری کنید. معامله در بازه زمانی کوتاه‌، نیاز به تجربه بالا و توانایی واکنش صحیح و به‌موقع به تحولات بازار دارد.

طمع یکی از اساسی‌ترین آفت‌های معامله‌گری است. معامله‌گر طمع‌کار شاید در کوتاه‌مدت بتواند از بازار سود کسب کند؛ اما در بلندمدت ضربه بسیار بزرگی خواهد خورد.
معامله‌گران طمع‌کار رویای یک‌شبه ثروتمند شدن را در سر می‌پرورانند؛ به همین دلیل در مدت زمان کوتاه معاملات زیادی انجام داده و با هر نوسان بازار پوزیشن معاملاتی خود را تغییر می‌دهند. نتیجه تمامی این اعمال چیزی جز از دست دادن سرمایه نیست.
over trade یا انجام معامله به تعداد بالا یکی از آفات معامله‌گری حرفه‌ای است که متاسفانه در بازار بورس ایران به‌وفور شاهد آن هستیم.

از دلایل over trade به ترس در معامله گری موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

جبران زیان‌های قبلی با انجام معاملات پی‌درپی؛
اطمینان بیش از حد به تحلیل‌های خود؛
تفکر غلط انجام معامله بالا برابر با سود بالا؛
برای مقابله با حس طمع در معامله‌گری باید استراتژی متناسب با روحیات خود را تدوین کرده و ملزم به رعایت آن باشید.

امید یکی از احساسات مثبت انسانی است؛ اما داشتن امید بیش از حد در انجام معامله می‌تواند باعث زیان بسیار بالایی شود. برخی از معامله‌گران از سوی دیگر بام می‌افتند؛ برای مثال تحلیل خود را با توجه به نمودار سهم انجام داده‌اند و با پایبندی به استراتژی معاملاتی خود، نقاط سود و زیان را مشخص کرده‌اند. اما روند نمودار شروع به حرکت در جهت خلاف تحلیل می‌کند و حد ضرر فعال می‌شود؛ اما معامله‌گر همچنان امیدوار است که قیمت برگشته و نمودار در جهت تحلیل حرکت کند.

امید در معامله‌گری

این امیدواری در بازار سراسر قرمز تابستان سال 1399 هم باعث زیان بسیاری از معامله‌گران شد. بسیاری از نشانه‌های ریزش چون قدرت فروش بالا و صف‌های فروش سنگین خبر از ریزش پرشتاب بازار می‌داد؛ اما همچنان برخی از تحلیل‌گران در شبکه‌های اجتماعی به کوتاه‌مدت بودن روند نزولی بازار اشاره می‌کردند و برای شاخص بازار هدف‌های بسیار نجومی ارائه می‌دادند. تمامی این تحلیل‌ها باعث گرفتار شدن بیشتر معامله‌گران در باتلاق زیان شد.

ناامیدی

ناامیدی نیز دقیقا عکس امیدواری است. بسیاری از معامله‌گران کم‌تجربه با انجام چند معامله زیان‌ده به‌طورکلی ناامید شده و با زیان از بازار خارج می‌شوند.

برای مقابله با این احساس باید یادآور شوم که انجام معاملات زیان‌ده در ابتدای راه معامله‌گری امری بدیهی است. همچنین ممکن است به‌عنوان یک معامله‌گر باتجربه چندین معامله شما زیان‌ده باشد و چند معامله بعدی سودده، مجموع نتایج معاملات مهم است که در یک بازه زمانی مشخص سودده بوده یا نه؟

اضطراب

یک معامله‌گر حرفه‌ای باید تمامی معاملات خود را به دور از هیجان انجام دهد. اگر متوجه عدم کنترل اضطراب خود شدید، بهتر است سلامتی روحی و روانی خود را در اولویت قرار دهید.

دلایل ایجاد اضطراب در معامله‌گران

عدم رعایت اصول سرمایه‌گذاری؛
معامله در حجم‌های بسیار بالا؛
عدم دانش کافی؛
عدم تسلط بر مهارت‌های معامله‌گری؛
عدم اطمینان به استراتژی و تحلیل خود؛
برای مقابله با اضطراب در کنار تمارین روانشناسی بهتر است در پی افزایش مهارت‌ها و دانش خود از بازار باشید.

وفاداری بیش از اندازه به معامله

وفاداری در روابط انسانی یکی از اخلاقیات با ارزش است؛ اما وفاداری در شغل معامله‌گری می‌تواند به زیان شما تمام شود.
برای مثال من به عنوان معامله‌گر می‌خواهم وارد سهم ومهان شوم؛ نمودار را زیر نظر گرفته و در پایین‌ترین قیمت ممکن آن را خریداری میکنم. پس از ورود به سهم منتظر شروع حرکت سهم می‌مانم؛ اما برخلاف تحلیل من، سهم شروع به ادامه روند نزولی می‌کند. در ابتدا خود را قانع می‌کنم که فقط کمی زودتر وارد سهم شده‌ام، پس منتظر می‌مانم تا اصلاحات لازم را انجام دهد و بعد روند صعودی شروع شود.
بعد از انجام اصلاحات، روند نزولی باز هم تغییری پیدا نمی‌کند، در این هنگام دست به دامن تحلیل‌های مثبت دیگران می‌شوم و خود را قانع می‌کنم که بازار هنوز به ارزش ذاتی سهم پی نبرده است. این روند به قدری ادامه پیدا می‌کند که ناگهان به خود آمده و می‌بینم تا سینه در باتلاق زیان فرو رفته‌ام.

نتیجه‌گیری

یادگیری و رعایت اصول روانشناسی چه در روابط انسانی و چه در معامله‌گری می‌تواند راه‌گشای مسیر موفقیت باشد. به یاد داشته باشید تمامی افراد حاضر در بازار دارای احساسات انسانی هستند. شما به‌راحتی با فرا گرفتن مهارت‌های مربوط به روانشناسی بازار می‌توانید بهترین واکنش را نسبت به تحرکات بازار انجام داده و هیجانات خود را کنترل کنید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

فومو FOMO چیست؟

فومو

نمیدونم تا حالا راجع به اختلال فومو چیزی شنیدید یا نه؟! این روزها با گسترش بسیار زیاد شبکه های اجتماعی و بالا رفتن ارتباطات مردم، احتمال ترس از دست دادن فرصت ها و خیلی چیزای دیگه نیز بین مردم زیاد شده. امروز در این پست میخوام راجع به عبارت فومو (FOMO) که فقط مختص بازارهای مالی و دیجیتالی نیست، صحبت کنم.

فومو FOMO چیست؟

فومو در علم پزشکی به اختلال ترس از دست دادن چیزی میگن. وقتی یه نفر حس کنه به بقیه بیشتر خوش میگذره و یا شاید زندگی بهتری داره، باعث میشه فرد عمیقا احساس حسودی کنه که در این صورت میگیم فومو رخ داده.

کلمه فومو مخفف عبارت “Fear Of Missing Out“، به معنی ترس از دست دادن است. وقتی یه فرد دچار فومو میشه، چون میترسه چیزی رو از دست بده اقدام به کارهای هیجان زده میکنه. از طرفی فرد احساس میکنه از فرصتهای خیالی خود عقب میمونه.

فومو FOMO در بازارهای مالی چیست؟

اصطلاح فومو FOMO به معنی ترس از دست دادن است که در بازارهای مالی به ترس از دست دادن فرصتهای سرمایه گذاری و یا ترید میگن. وقتی سرمایه گذاران بازارهای مالی دچار نگرانی از جا موندن فرصتهای خرید در بازار میشن، تازه تاثیر فومو قابل درک خواهد بود. این اتفاق میتونه باعث بالا رفتن قیمت یک ارز بشه. که این رشد و افزایش قیمت حالتی حباب گونه در قیمت ارز خواهد داشت.

فرض کنید قیمت یک دارایی در حال رشد است و قبل از اون دارایی های دیگه نیز رشد بسیار خوبی داشتن. حالا سرمایه گذاران بدون در نظر گرفتن ارزش واقعی یک دارایی و با انتظار رشد چند درصدی دارایی جدید حجم زیادی از نقدینگی رو وارد بازار میکنن که این عامل افزایش قیمت کاذب در بازار میشه و همه این اتفاقات فقط از ترس دست دادن سودهای بیشتر در بازار میفته. اینجاست که احتمال زیادی برای خروج سرمایه هوشمند در قیمت های بالا وجود داره که نتیجه آن افت شدید قیمت خواهد بود. چون در بازارهای مالی، این جور احساسات لحظه ای هستند.

فومو در بازار کریپتوکرنسی چه تاثیری دارد؟

همینطور که میدونید در سال های اخیر با افزایش و رشد چشمگیر ورود به بازارهای دیجیتال، این بازار مستعد ایجاد فومو بین سرمایه گذاران شده است. بنابراین به علت سودهای چند هزار درصدی، ترس از دست دادن FOMO در این افراد ایجاد میشه و منجر به تصمیمات اشتباه در معامله گری میشه.

مثلا همین بیت کوین ! خیلی از افراد منتظر قیمت 100 هزار دلاری آن هستن. از این رو برای اینکه از فرصت ها جا نمونن، اقدام به معاملات اشتباه میکنن که همین کار باعث افزایش نوسانات در قیمت بین کوین شده است. بنابراین احساسات در معاملات به آنها غلبه میکنه و در بالاترین قیمت اقدام به خرید میکنن در صورتی که قیمت بیت کوین از ابتدای سال 2018 تا کنون در یک روند خنثی قرار داره و بازار سر جای خودشه.

حرف آخر:

حتما حتما قبل از ورود به بازارهای مالی و دیجیتالی آموزش ببینید. شما باید برای هر خرید و فروش، در هر بازاری منطق رو در نظر بگیرید. اگر از تحلیل ترس در معامله گری خاصی استفاده میکنید، حتما مطالعه کنید و بر اساس همون تحلیل پیش برید. فاز فومو در افراد باعث ضررهای زیادی شده، پس با دانش کافی معامله کنید.

آیا معامله گران حرفه ای همه چیز را پیش بینی می‌کنند؟

معامله‌گر حرفه‌ای

خیلی ها فکر می‌کنند افراد تراز اول بازار و معامله‌گران حرفه‌ای از قبل همه چیز را در مورد بازار میدانسته یا رانت‌های اطلاعاتی خاصی دارند. ما منکر این نیستیم که عده ای هستند که رانت های اطلاعاتی دارند ولی وسعت بازارهای مالی به قدری هست که ما هم میتوانیم سهم بزرگی از سود ها رو نصیب خود بکنیم.

بازارهای مالی

درک بازار و معامله‌گری

میزان درک شما از بازار و کنترل و تسلط بر آن زمانی مهم است که بخواهید سودی مستمر از بازار کسب کنید. یعنی اگر بخواهید گهگاهی سودی از بازار بگیرید نیاز نیست که در مورد خودتان یا بازار چیز زیادی بدانید. آنچنان که برای زدن تنها چند ضربه خوب در گلف لازم نیست بازیکنی حرفه‌ای باشید. سوال مهم این است که ما برای استمرار در کسب سود به عنوان یک معامله گر حرفه‌ای و کارکشته به چه مهارتی نیاز داریم؟ یکی از این مهارت‌های مهم طرز فکر و تمایلات ما نسبت به بازار است. اگر ما آگاه نباشیم که که طرز تفکر ما است که بر روی تفسیر ما از بازار تاثیر می‌گذارد، فکر می‌کنیم این رفتار بازار است که مانع موفقیت ما در آن می‌شود. در نتیجه تصور می‌کنیم برای دوام در بازار باید بیشتر و بیشتر راجع به آن بدانیم. این منطق دامی است که بیشتر معامله‌گران گرفتار آن می شوند و اغلب کاری از پیش نمی‌برند. بازار متغیرهای بسیار و اغلب متضادی دارد. علاوه بر این هیچ محدودیتی در مورد رفتار آن وجود ندارد. بازار در هر لحظه به هر صورت که بخواهد عمل می‌کند. در حقیقت هر کسی که در آن معامله می‌کند یک متغیر از آن است و می‌توانیم بگوییم بر رفتار بازار تاثیرگذار می‌باشد.(چه معامله‌گران حقیقی چه پول درشت‌ها و بازیگران بزرگ)

پیشبینی معامله گران حرفه ای

ماهیت عملکردی بازار

مهم نیست شما چقدر راجع به بازار بدانید یا اینکه چقدر شما تحلیلگر باهوشی هستید. در هر حال نمی‌توانید حرکتی از بازار که ممکن است به شکست شما و از دست دادن پول بینجامد را پیشبینی کنید. اگر از تباه کردن و از دست دادن پول می‌ترسید هرگز به اندازه کافی قادر نخواهید بود که تاثیرات منفی ترس را از خود دور کنید و بی طرفانه و بدون هیچ تردیدی به معامله بپردازید. به عبارت دیگر شما قادر به مواجه شدن با شرایط عدم تضمین بازار نیستین. واقعیت تلخ معامله‌گری این است که هر معامله یک نتیجه غیر قطعی دارد. وقتی شما احتمال وقوع هر نتیجه ای را بپذیرید آن گاه آگاهانه یا ناآگاهانه از هر احتمالی که ممکن است منجر به ناراحتی شما شود اجتناب می‌کنید. این به این منظور نیست که برای تعیین موقعیت‌ها شما به آموزش و هیچ نوع تحلیلی نیاز ندارید، بلکه منظور این است که صرف تحلیل خوب بازار به معنای گرفتن سود مستمر از آن نیست. چرا که هیچگاه نمی‌تواند مشکلات مربوط به عدم اعتماد به نفس، بی انضباطی یا تمرکز نامناسب را حل کند. وقتی با این فرض پیش بروید که تفسیر بیشتر و بهتر بازار باعث می‌شود که از آن سود خوب و مستمر کسب کنیم، مرتب به دنبال متغیرهای موثر در بازار هستید که خود را با آنها تجهیز کنید ولی بازهم می‌بینید که بازار به شما خیانت می‌کند و شما را نا امید می‌گرداند و این دلیلی ندارد جز اینکه توجه خود را به آن چیزی که باید مبذول نکرده‌اید. در این مواقع حس می‌کنید که به بازار دیگر نمی‌توان اعتماد کرد در حالی که واقعیت این است که به خودتان نمی توانید اعتماد کنید نه بازار.

آموزش مبانی بورس؛ مبانی روان‌شناسی معامله‌گری

احمد سبحانی

هنگام معامله در بازارهای مالی، شما کنترلی بر بازار ندارید؛ پس باید روی خودتان تسلط پیدا کنید. راز افراد موفق در بازار سرمایه همین است: آن‌ها به‌جای تلاش برای کنترل بازار، برای تسلط بر خودشان تلاش می‌کنند.

روان‌شناسی معامله یکی از اصول مهمی است که هر معامله‌گری باید به آن توجه داشته باشد. درواقع به‌گفته بسیاری از معامله‌گران مطرح جهان، در معامله موفق، تنها ۲۰ درصد از فرایند به سبک معاملاتی مناسب و کارامد مربوط است و ۸۰ درصد دیگر به پیروی از اصول صحیح روان‌شناسی معامله ربط پیدا می‌کند. با وجود این اهمیت بسیار زیاد، کمتر کسی است که به اصول روان‌شناسی در معامله بها بدهد.

متأسفانه یکی از ضعف‌های بزرگ در بین معامله‌گران خُرد در ایران پیروی‌نکردن از اصول صحیح روان‌شناسی در معامله است که باعث تحمیل ضرر‌های هنگفت به معامله‌گران می‌شود. در این مطلب، قصد داریم چند توصیه مهم برای تج به معامله‌ای کارامد به شما ارائه کنیم. بدیهی است که در چنین مطلب کوتاهی، نمی‌توان تمام موضوع را پوشش داد؛ اما در صورت پیروی از توصیه‌های ارائه‌شده در این مطلب، می‌توانید سودآوری و موفقیت خود در بازار سرمایه را افزایش دهید.

پیش از صحبت درباره بازار سرمایه، باید به این درک کلی برسید که شما کنترلی بر روند بازار ندارید. بازار مسیر خود را می‌رود و شما تنها می‌توانید تصمیم بگیرید که آیا وارد معامله بشوید یا نه. تمام اختیار شما پیش از ورود به معامله تمام می‌شود و بعد از آن، دست نامرئی بازار است که قیمت‌ها را حرکت می‌دهد. پس برای موفقیت در بازار سرمایه، باید بتوانید پیش از هرچیز بر خودتان مسلط باشید. احتمالا این حرفی است که تمام معامله‌گران از آن اطلاع دارند؛ اما کمتر از ۱ درصد آن‌ها به این حرف عمل می‌کنند. بااین‌همه، چگونه می‌توان بر خود کنترل داشت؟

۱. تعیین اهداف

پیش از ورود به بازار سرمایه، باید اهداف خود را مشخص کنید. قصد شما از ورود به بازار سرمایه چیست؟ عده‌ای برای حفظ سرمایه وارد بازار شده‌اند؛ و عده‌ای به‌دنبال تغییر شغل هستند و می‌خواهند به‌جای شغل کارمندی معامله‌گری در بازار سرمایه را امتحان کنند؛ و عده‌ای قصد دارند درکنار شغل اصلی خود، با معامله در بازار سرمایه نیز درآمد کسب کنند. جدا از این دلایل، شما نیاز به اهداف مشخص دارید؛ اما اهداف باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟

واقع‌بین‌بودن

بسیاری از افراد با تأثیرگرفتن از فیلم‌های سینمایی یا پیج‌های اینستاگرامی، اهداف خود را بسیار بلندپروازانه در نظر می‌گیرند؛ اما در بازارهای مالی جایی برای رؤیاپردازی نیست. اگر سرمایه اولیه ده‌میلیون‌تومانی دارید، نمی‌توانید و نباید هدف خود را رسیدن به سرمایه یک‌میلیاردتومانی در یک سال قرار بدهید.

دست‌یافتنی‌بودن

فرض کنیم فردی با سرمایه ده‌میلیون‌تومانی قصد دارد در ماه به سود پنج‌میلیون‌تومان برسد. این هدف دست‌نیافتنی و ناممکن است. اگرچه شاید برحسب اتفاق یا رخداد‌هایی بتواند در یک یا دو ماه به چنین سودی دست پیدا کند، قطعا نمی‌تواند این سودآوری را ادامه بدهد. درمقابل، اگر فردی با سرمایه ده‌میلیون‌تومانی قصد دارد به سودآوری پانصدهزار یا حتی یک‌میلیون‌تومانی در ماه برسد، می‌توان گفت وی به‌دنبال هدفی نسبتا امکان‌پذیر است. حال به‌مرورزمان می‌تواند به هدفش بال‌وپر دهد و آن را تا ماهی پنج یا حتی ده میلیون تومان نیز برساند. توصیه مهم به معامله‌گران تازه‌کار این است که حتما از اهداف کوچک و خُرد شروع کنند و به‌تدریج اهداف خود را افزایش دهند و همواره نسبت اهداف با سرمایه موجود را مدنظر قرار بدهند.

اندازه‌گیری‌پذیر بودن

اهداف شما باید اندازه‌گیری‌پذیر باشد؛ اهدافی مانند اینکه «می‌خواهم موفق باشم» یا «می‌خواهم کسب سود کنم» مفید نیستند. شما باید در هر لحظه بدانید که در کجای مسیر قرار دارید تا هر لحظه احساس کردید از مسیر خارج شده‌اید، تغییر مسیر دهید و به مسیر اصلی بازگردید.

سقوط شاخص

۲. ضررها را دوست داشته باشید

شاید در نگاه اول، این توصیه ساده‌لوحانه به‌نظر برسد و تصور کنید قصد ما طبیعی جلوه‌دادن ریزش‌های بازار است. بااین‌حال، چه بخواهید و چه نخواهید، ضرر یکی از دوستان شما در تبدیل به معامله‌گر موفق است. ضررکردن نباید موجب رنجش شما شود؛ البته هیچ‌کس از ضررکردن خوشحال نخواهد شد. باید توجه کنید که شما برای پیشرفت در بازارهای مالی نیازمند تجربه هستید و هیچ تجربه‌ای مانند تجربه تلخ ازدست‌دادن پول نمی‌تواند به شما کمک کند. زمانی‌که سود کسب می‌کنید، هرگز به‌دنبال بهبود روش معامله‌گری خود نیستید؛ ولی باید هنگام معامله توجه کنید طوری معامله کنید که ضررهای زیاد به شما آسیب خاصی نزند. نکته دیگر اینکه ارزش و بهای این تجربه کاملا به خود شما بستگی دارد. اگر هنگامی‌که ضرر کردید علل این ضررها را بررسی نکنید، درواقع، فقط ضرر کرده و از این ضررها هیچ اندوخته‌ای کسب نکرده‌اید. سپس دوباره معامله می‌کنید و دوباره همان اشتباه و بازهم ضرر بیشتری می‌بینید. درحقیقت، پولی که شما از دست داده‌اید، در جیب معامله‌گرانی است که قبلا از ضررهای خود درس گرفته و روش معامله‌گری خود را بهبود بخشیده‌اند.

معامله‌گر موفق با ضررده‌بودن بعضی معاملات کنار می‌آید و قبول می‌کند که گاهی معامله ضررده خواهد بود؛ اما معامله‌گر ناموفق هنگامی‌که معامله وارد ضرر می‌شود، همواره به امید این باقی خواهد ماند که جهت حرکت بازار تغییر خواهد کرد و به سودآوری خواهد رسید. اکثر افراد این واقعیت ساده را که معاملات گاهی ضررده خواهد بود، به بدترین شکل ممکن یاد می‌گیرند و پیش از اینکه به این درک برسند، پول زیادی را از دست داده‌اند.

اگر پیش از اینکه معامله‌ای انجام دهید، احتمال ضررده‌بودن آن را در نظر نگرفته باشید، احتمالا با ورود معامله به منطقه قرمز، ترس بر شما غلبه خواهد کرد و توانایی فکرکردن صحیح را از دست خواهید داد. مارک داگلاس، نویسنده کتاب تحسین‌شده «معامله‌گر منضبط» می‌گوید:

معامله‌های زیان‌ده را به‌محض درک زیان‌ده‌بودن متوقف کنید، پیش از آنکه خسارت جبران‌ناپذیری به شما بزند.

۳. انعطاف کلید موفقیت

یکی از مشکلات اکثر معامله‌گران حتی معامله‌گران موفق این است که به‌سختی قبول می‌کنند جهت انتخابی گ‌شان برای معامله اشتباه بوده است. ممکن است شما بعد از روزها تلاش و بررسی چندده سهام مختلف، به نتیجه رسیده باشید که سهام شرکت الف صعودی خواهد بود؛ اما به‌محض شروع معامله، قیمت رو به کاهش می‌گذارد. احتمالا برای شما سخت است که بپذیرید تمام روزهایی که صرف کرده‌اید تا این سهم را انتخاب کنید، آورده مثبتی نداشته است. نداشتن انعطاف‌پذیری در چنین مواقعی، می‌تواند بهای سنگینی برای معامله‌گران به‌همراه داشته باشد.

انعطاف‌پذیری، تنها درباره معامله‌ها صادق نیست و معامله‌گر موفق درزمینه روش و سبک معامله‌گری خود نیز انعطاف‌پذیر است. ممکن است سبک معامله‌گری شما برای یک سال به‌خوبی عمل کند؛ اما ناگهان متوجه شوید که این روش دیگر به‌درستی گذشته کار نمی‌کند. ناگفته نماند این اتفاق در بازارهای مالی رایج است. در چنین وضعیتی، باید انعطاف به خرج دهید و سیستم معاملاتی خود را به‌روزرسانی کنید. نکته‌ای که باید به‌یاد داشته باشید، این است که همیشه وقت برای سودآوری هست؛ پس با خروج از معامله‌های زیان‌ده، می‌توانید فرصت بیشتری برای ورود به معامله سودآور داشته باشید.

معامله گر/ trader

۴. از قوانین خود تخطی نکنید

هیچ‌چیز به‌اندازه تخطی از روش و سبک و قوانین معاملاتی به شما آسیب نمی‌زند؛ خصوصا اگر این تخطی برایتان سودآور نیز باشد. عده‌ای می‌گویند قوانین برای این ایجاد شده‌اند که شکسته شوند؛ اما در بازارهای مالی این توصیه می‌تواند به‌سرعت شما را به نابود بکشاند. نظم و انضباط در بازارهای مالی حرف اول را می‌زند. البته تمام معامله‌گران در طول زندگی‌شان حداقل یک‌بار با این دوراهی مواجه شده‌اند که آیا از قوانین تخطی کنند یا به سبک خود پایبند بمانند؟ جوابی که در این مواقع داده می‌شود، مرز میان معامله‌گر موفق و ناموفق را تعیین می‌کند.

۵. از معامله‌های انتقامی بپرهیزید

معامله‌گران، تنها به یک دلیل دست به معامله انتقام‌جویانه می‌زنند و آن هم مقصردانستن بازار است. بسیاری از معامله‌گران پس از کسب ضرری اندک در معامله، فورا برای جبران آن دست به معامله‌ای دیگر می‌زنند. در چنین مواقعی، بسیار کم پیش می‌آید که معامله جدید سودآور باشد.

اگر شما زمان کافی برای بررسی معامله زیان‌ده اختصاص ندهید، درواقع دوبار ضرر کرده‌اید: بار اول، زیان ناشی از معامله اول و بررسی‌نکردن ضعف‌ها و دلیل‌های اشتباه در معامله که به ازدست‌رفتن تجربه‌ای ارزشمند منتهی می‌شود؛ بار دوم، زیان ناشی از معامله‌ای بی‌برنامه که در نهایت به خسارتی مضاعف برایتان تمام می‌شود.

مارک داگلاس دراین‌باره می‌گوید:

بازار نمی‌تواند چیزی از شما بگیرد؛ مگر آنکه خود اجازه دهید. وقتی پولی را از دست می‌دهید یا بیشتر از حد ریسک خود متضرر می شوید، گ درواقع پول خود را به معامله‌گری دیگر داده‌اید. درنهایت و به هر شکل ممکن، با حس انتقام‌جویی‌تان، پدیدآورنده دشمنی می‌شوید و آن دشمن را رودرروی خود قرار می‌دهید. اگر فردی هستید که پول خود را به بازار تقدیم کرده است؛ پس، همانی هستید که خود اجازه این کار را به بازار داده‌اید و مسئولیتش فقط پای خودتان است. اگر شما از دست خود عصبانی هستید که چرا اجازه دادم آخرین معامله‌ام این‌گونه شود، با اینکه بازار اکنون فرصتی دیگر را مقابل پای شما قرار می‌دهد، بازهم راضی نمی‌شوید. از دید روان‌شناسی، شما فرصت به‌دست‌آمده جدید برای کسب سود را رد می‌کنید، به‌دلیل اینکه هنوز واقعیت آخرین معامله را کاملا نپذیرفته و هضم نکرده‌اید. در این صورت، با انکار این فرصت جدید، خود را به‌خاطر اشتباه اخیر مجازات می‌کنید. درواقع، نه‌تنها به بازار برنگشته‌اید، بلکه با حس انتقام‌جویی زاده‌شده در خود اجازه می‌دهید که افکارتان به گذشته برگردد و دوباره در همان شرایط قرار گیرد.

۶. فعال باشید، نه منفعل

اگر قرار است در بازار برنده یا بازنده باشید، بهتر است برنده یا بازنده فعال باشید. افرادی هستند که پس از معامله، شروع به دعا کردن می‌کنند که جهت بازار به‌سمت دلخواهشان حرکت کند. دعا‌کردن و امیدداشتن و آرزوکردن به‌خودی‌خود هیچ اشکالی ندارد؛ اما در بازارهای مالی جایی برای امید و آرزو نیست. مشکل از جایی آغاز می‌شود که ما در بازارهای مالی نیز برمبنای امیدها و آرزوها معامله می‌کنیم. این مسئله ما را درمقابل عملکردمان منفعل و بی‌مسئولیت می‌کند. درنهایت نیز، هنگامی‌که جهت بازار برخلاف حرکت مدنظرمان نرفت، هسته معاملاتی، عملکرد حقوقی‌ها، تیم اقتصادی دولت، تحریم‌های سازمان ملل، شورش‌های هنگ کنگ و کالیفرنیا و. را مسبب ضرر و زیان‌هایمان می‌دانیم.

باید هرچه سریع‌تر دست از آرزوکردن بردارید و بدانید همان‌طورکه سودهای شما متعلق به هیچ‌کس نیست، مسئول زیان‌های شما نیز هیچ‌کس نیست. همان‌طورکه در ابتدا گفته شد، شما جهت حرکت بازار را کنترل نمی‌کنید؛ پس باید خودتان را کنترل کنید. همین امروز تصمیم بگیرید که اگر هم قرار است ببازید، بازنده فعال باشید نه کسی که در گوشه‌ای به امید بازگشت بازار نشسته است.

۷. مواظب ترس و طمع باشید

ترس و طمع دو دشمن اصلی انجام معاملات هدفمند و موفق هستند. بازارهای مالی ظرفیت سودآوری و درعین‌حال زیان‌رسانی درخورتوجهی دارند. هنگامی که فردی یک‌میلیون تومان سود می‌کند، انتظار دارد بلافاصله یک‌میلیون تومان دیگر نیز سود کند و سپس یک میلیون تومان دیگر و. . این طمع مدام افزایش پیدا می‌کند و اجازه تمرکز را از فرد می‌گیرد. باید توجه کنید که معامله شما قرار نیست برایتاندخانه‌ای بخرد یا اجاره‌بهای شما را بپردازد. معامله فقژ قرار است در جهت حرکت بازار حرکت کند و هیچ ارتباطی به نیازهای شما ندارد.

پس روی اهدافتان تمرکز کنید و اجازه ندهید آرزوهای درونی‌تان شما را از تمرکز روی قیمت‌ها منحرف کند. توجه کنید طمع یکی از راه‌های سریع برای اشتباه‌کردن است.

نقطه مقابل طمع، ترس است. اصل مهمی در دنیای بازارهای مالی وجود دارد: معامله‌گران تازه‌کار در بدترین زمان ممکن وارد بازار می‌شوند. این موضوع دو مسئله به‌همراه دارد: ۱. بدبینی عموم مردم به بازارهای مالی؛ ۲. زیان هنگفت این معامله‌گران. چرا این اتفاق رخ می‌دهد؟ هنگامی‌که بازارهای مالی حباب‌وار رشد می‌کند، در مردم احساس ترس از‌دست‌دادن یا FOMO ایجاد می‌شود. آن‌ها همواره بین دو ترس سرگردان‌اند: ۱. هر لحظه در حال ازدست‌دادن فرصت هستند؛ ۲. ممکن است دیگر برای ورود دیر شده باشد. بااین‌حال، عده‌ای هستند که به ترس خود غلبه می‌کنند و وارد میدان می‌شوند.

این معامله‌گران تازه‌وارد متوجه نیستند که در حال خرید زیان‌های افراد باتجربه هستند. سپس، قیمت‌ها از سقف خود شروع به ریزش می‌کند و معامله‌گران تازه‌وارد را در خود غرق می‌کند. مشابه این موضوع در همه‌جای دنیا دیده شده و شاید معروف‌ترین نمونه‌های آن سقوط قیمت بیت‌کوین و سقوط قیمت سهام آمریکا در دهه ۱۹۲۰ باشد.

مجموعه مقالات بیت‌کوین:

تقریبا نمی‌توان معامله‌گر تازه‌کاری را یافت که در ابتدای مسیر خود، متحمل زیان‌های هنگفت نشده باشد؛ اما همان‌طورکه گفته شد، معامله‌گر موفق کسی است که از این زیان‌ها درس بگیرد. ترس افراد از معامله‌کردن طبیعی است و شاید لازم هم باشد؛ ولی اگر این ترس مدیریت نشود، می‌تواند معامله پرسود را به معامله پرضرر تبدیل کند. معامله‌گر ترسو با مشاهده اندکی نوسان در قیمت، فورا از معامله خارج می‌شود؛ درحالی‌که با کمی صبر می‌توانست به سود مطلوبی دست پیدا کند. توجه کنید که ترس از نداشتن اعتمادبه‌نفس می‌آید. اگر به خود اعتماد داشته باشید و بدانید همواره به بهترین وجه تصمیم گرفته‌اید، هرگز ترسی به خود راه نخواهید داد.

نتیجه‌گیری

آنچه در این مطلب گفته شد، تنها بخش کوچکی از مبحث روانشناسی معامله بود. در بازارهای مالی، هرگز نباید از دانستن و آگاهی بیشتر خسته شوید و همواره مشتاق خواندن و دانستن اطلاعات جدید باشید؛ اما قطعا خواندن هیچ متن و کتابی به‌اندازه به‌کاربردن این آموخته‌ها در دنیای واقعی نتیجه‌بخش نیست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.