در نظر داشته باشید که در بازاری همچون بورس شما باید از تمام دانش، تجهیزات و تحلیلها استفاده کنید. یعنی یک سهام را با ابزار مختلف و از جوانب متفاوت بسنجید.
متوسط نرخ بازده حسابداری در ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری
شاخص های مالی ساده و پیچیده ای برای ارزیابی طرح ها وجود دارد که بر اساس آن ها امکان اولویت بندی پروژه های سرمایه گذاری به دست می آید. چهار روش شامل متوسط نرخ بازده حسابداری، دوره بازدهی، ارزش فعلی خالص و نرخ بازدهی داخلی در این راستا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی تعریف بازده سرمایهگذاری است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
متوسط نرخ بازده حسابداری
این شاخص با بهره گیری از عناوین متفاوتی در کتب مطرح شده است. عناوینی مثل: نرخ بازده حسابداری و بازده ساده، از روش های معروف ارزیابی پروژه ها به حساب می آید. اتقان و اعتبار آن از اینجاست که بر اساس داده های موجود در حسابداری و صورت های مالی قابل محاسبه است. این روش هرچند به خاطر به کارگیری مفهوم سود حسابداری در محاسبه نرخ بازده مورد اقبال برخی حسابداران قرار دارد اما همچنین به علت در نظر نگرفتن زمان بندی وجوه نقد در زمان پروژه و ارزش زمانی پول مورد انتقاد تعداد بی شماری از مدیران و حسابداران قرار گرفته است.
" نرخ بازده حسابداری" = "(درآمد سالانه حاصل از اجرای پروژه- جمع هزینه های سالانه اجرای پروژه")/"مبلغ سرمایه گذاری در پروژه"
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت.
روش های متعددی برای محاسبه نرخ بازده میانگین یا نرخ بازده حسابداری وجود دارد. یکی از این روش ها از میانگین ورودی نقدینگی به جای سود حسابداری استفاده می کند. در روش دیگر از میانگین مبلغ سرمایه گذاری به جای کل مبلغ سرمایه گذاری بهره گرفته می شود.
دلایل موافق و مخالف استفاده از این شاخص
مهم ترین دلیل استفاده از نرخ بازده حسابداری سادگی محاسبه آن است. تنها داده مورد نیاز، پیش بینی سودآوری دوره های بعدی است که به راحتی قابل دستیابی است. این روش دو عیب دارد: اول اینکه، از داده های حسابداری به جای ورودی های نقدینگی بهره می گیرد و دوم اینکه، عامل زمان را در تعیین ارزش سرمایه گذاری نادیده می گیرد. شرکت ها اصولا علاقه مندند ورودی های نقدینگی را به جای آینده در امروز دریافت کنند.
دوره بازدهی پروژه
دوره های بازدهی بعضا جهت ارزیابی طرح های مختلف سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرند. به تعریف ساده، دوره بازدهی دربرگیرنده تعداد سال های لازم جهت برگشت سرمایه گذاری اولیه است. این بازده به واسطه جریان های نقدی خالص وارد شده به پروژه و یا از طریق منافع خالص ایجاد شده به وسیله پروژه، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
"دوره بازدهی" ="خالص سرمایه گذاری" /"میزان جریان خالص نقدی ورودی"
برای مثال، فرض کنید میزان خالص سرمایه گذاری یک طرح پنج میلیارد ریال و از طرفی جریان ورودی نقدینگی طی هر سال به طور مساوی مبلغ یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون باشد، در نتیجه دوره بازدهی طرح به ترتیب دیگر قابل محاسبه است:
در نتیجه بر اساس محاسبه انجام شده، چهار سال زمان مورد نیاز است تا طرح سرمایه گذاری اصلی خود را تامین نماید. نتیجه محاسبه دوره بازدهی نباید به سادگی در قبول و رد پروژه های سرمایه گذاری لحاظ شود. قبل از اتخاذ تصمیم نهایی باید برخی معایب این روش مورد ارزیابی قرار گیرد.
معایب دوره بازدهی
روش دوره بازدهی بی توجه به زمان وزن مساوی به همه ورودیهای نقدینگی اختصاص می دهد. در نتیجه این روش ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد.
روش دوره بازدهی، برگشت های احتمالی پس از دوره بازدهی را نادیده می گیرد. در نتیجه برگشت های اولیه تعریف بازده سرمایهگذاری طرح ممکن است در اتخاذ تصمیم مناسب گمراه کننده باشد.
این روش هیچ گونه ملاک عینی برای تصمیم گیری که به نوعی هم زمان موجبات حداکثر سازی سود سهامداران را به وجود بیاورد، ارائه نمی کند. قبول یا رد دوره بازدهی قضاوتی شخصی و سلیقه ای است و در نتیجه افراد مختلف ممکن است تصمیمات متفاوتی اتخاذ کنند.
مزایای دوره بازدهی
عاملی برای تعیین میزان خطر پروژه به حساب می آید. با توجه به اینکه پروژه های طولانی تر خطر پذیری بیشتری دارند، لذا در اینجا ریسک به واسطه میزان دریافتی های سالیانه محاسبه می گردد.
به نوعی نسبت به زمان مورد نیاز جهت برگشت سرمایه اولیه را نشان می دهد و تصویری از نقدینگی شرکت را نمایش می دهد که ممکن است به خوبی به وسیله شرکت هایی که نگرانی از زمان برگشت اصل سرمایه گذاری دارند، مورد استفاده قرار گیرد.
در مجموع، روش دوره بازدهی معیار مناسبی برای تصمیم یا عدم تصمیم به سرمایه گذاری نبوده و استفاده از این روش ممکن است منجر به انتخاب بعضی سرمایه گذاری ها که الزاما سودآوری حداکثری ندارند، گردد. اگرچه این روش نیز به عنوان یک روش جانبی در کنار سایر روش ها، می تواند مفید واقع گردد.
تعبیر نرخ بازده داخلی
معمولا هرگاه نرخ بازده داخلی پروژه برابر یا بیش از هزینه سرمایه شرکت باشد آن پروژه معمولا مورد قبول واقع می گردد، ولی در جایی که نرخ بازده داخلی پروژه کمتر از هزینه جذب سرمایه باشد پیگیری آن پروژه سودی در پی نخواهد داشت. همچنین از این روش برای مقایسه چندین پروژه که نیاز های مالی و برگشت های متفاوت دارند می توان استفاده کرد. در جایی که دو پروژه کاملا مستقل از هم مورد بررسی قرار می گیرند، پروژه ای که از نرخ بازده بالاتر برخوردار است انتخاب خواهد شد. نرخ بازده داخلی وسیعأ توسط شرکت هایی که تکنیک های بودجه بندی ارزش مدار را به کار می گیرند مورد استفاده قرار می گیرد و بسیاری از شرکت ها از این روش به عنوان اولین گزینه خود در ارزیابی پروژه ها بهره می گیرند.
نرخ بازدهی معادل ماه یا نرخ معادل بانکی چیست؟
پیشتر در توضیح YTM یا نرخ موثر سرمایه گذاری سالانه گفتیم که هر فرصت سرمایه گذاری با فرض امکان سرمایه گذاری مجدد جریانات نقدی در همان موضوع سرمایهگذاری، ایجاد بازدهی موثر مینماید که در ادبیات سال شده به آن YTM گفته میشود. برای توضیح بیشتر از معنی YTM یک مثال دیگر ارائه مینمائیم. فرض کنید که یک فرصت سرمایهگذاری یک میلیاردی در سپرده بانکی یا اوراق بهادار با درآمد ثابت دارید که دارای نرخ بازدهی 20 درصد سالانه است که در سررسیدهای ماهانه سود را به حساب شما واریز میکند. شما مجدد این سود را در مقاطع ماهانه در همان سپرده یا همان اوراق بادرآمد ثابت سرمایهگذاری میکنید. در نتیجه این سرمایهگذاری سود سرمایهگذاری موثر شده برای شما حاصل خواهد شد. در این مثال شما در ماه اول مبلغ 16.666.667 ریال سود خواهد کرد:
این مبلغ را در ابتدای ماه دوم به سپرده خود اضافه میکنید و در نتیجه ارزش سپرده شما در ابتدای ماه دوم 1.016.666.667 ریال خواهد بود در نتیجه سود شما در پایان ماه دوم برابر است با :
به طور مشابه این مبلغ را در سپرده قبلی سرمایه گذاری خواهد نمود و در ابتدای ماه سوم مبلغ کل سپرده برابر با 1.033.611.111 خواهد بود. با ادامه این روند مبلغ نهایی ارزش سرمایهگذاری برابر با 1.219.391.085 خواهد شد. پس در نتیجه در یک سال سود موثر سرمایهگذاری در یک فرصت سرمایهگذاری با بازده سالانه 20 درصد و پرداخت سود در مقاطع ماهانه برابر است با:
پس به عبارت دیگر YTM این فرصت سرمایهگذاری 21.94 درصد است. بدون محاسبه ریالی و حسابداری به شکل فوق، محاسبه YTM این فرصت سرمایهگذاری شدنی است. مطابق با توضیحات مقاله YTM ، محاسبه نرخ موثر سرمایهگذاری یک فرصت سرمایهگذاری 20 درصد سالانه با مقاطع پرداخت ماهانه به صورت زیر است:
که دقیقا برابر با مبلغ محاسبه شده قبل است.
در بالا مفهموم YTM را مرور کردیم. در ادامه به هدف اصلی مقاله یعنی رسیدن به ادبیات مشترک با بازار بانکی میپردازیم. زمانی که به بانک مراجعه میکنید و نسبت به افتتاح یک حساب بانکی اقدام مینمائید، انتظار دارید در هر ماه یک دوازدهم مبلغ سود سپرده به حساب شما واریز شود. درک شما از یک سپرده 18 درصد این است که معادل ریالی یک دوازدهم سود سالانه 18 درصد به حساب واریز می شود و شما بر حسب آن برای خود برنامه ریزی میکنید. حال با یک فرصت سرمایهگذاری روبرو میشوید که شرایط پرداخت سود آن متفاوت با سپرده بانکی است. یا مانند اسناد خزانه در سررسید اوراق اصل ارزش اوراق به حساب شما واریز می شود و سود شما تفاوت این مبلغ و مبلغ خرید اوراق است و یا مانند سایر صکوک و اوراق با درآمد ثابت دارای کوپن در مقاطع مختلف ماهانه، فصلی و . به حساب شما واریز خواهد شد. هدف اصلی پیدا کردن نرخی است که بتوان آن را با نرخ سپرده های بانکی مقایسه کرد و قدرت تصمیم گیری شما در زمان سرمایهگذاری افزایش یابد. برای محاسبه نرخ معادل بانکی یا نرخ معادل ماهانه سرمایهگذاری باید محاسباتی برعکس نسبت به YTM را انجام دهیم. منطق اصلی محاسبات از اینجا میآید که ما یک بازده سرمایهگذاری طی دوره ای مشخص را داریم. این نرخ هم میتواند YTM باشد و یا یک بازده ساده در طی یک مدت زمان مشخص. نحوه محاسبه باید بر این منطق استوار باشد: " چه فرصت سرمایهگذاری موثر ماهانه ای مرا به این نرخ (YTM یا نرخ ساده) میرساند". پس ما به عبارت دیگر به دنبال یک فرصت سرمایهگذاری ماهانه هستیم که نرخی برابر نرخ مدنظر ما داشته باشد و مجهول نرخ ساده سالانه آن فرصت سرمایهگذاری است. برای واضح شدن موضوع از مثال اول مقاله استفاده میکنیم. فرض کنید شخصی به شما میگوید که من یک اوراق بادرآمدثابت خریده ام که در مقاطع سه ماهه سود تقسیم میکند و با محاسبات من به YTM 21.94% رسیده ام. سوال من این است که نرخ معادل بانکی این سرمایهگذاری چقدر است؟
ما در مثال اولیه با محاسبه نرخ موثر یک سپرده 20 درصد به نرخ 21.94% درصد رسیده ایم. پس در جواب این سوال باید بگوئیم: " اوراق خریداری شما معادل 20 درصد بانکی است".
پس کافی است در محاسبه برعکس مثال فوق عمل کنیم. در سوال مجهول نرخ معادل است پس داریم:
پس در نتیجه برای تبدیل YTM به نرخ معادل بانکی به فرمول زیر خواهیم رسید:
درصورتی که بخواهیم معادل بانکی یک بازده ساده سرمایهگذاری را حساب کنیم، حتما نیاز به تبدیل به YTM و استخراج نرخ از آن نیست. می توان در این حالت مدت زمان نیاز به موثر شدن فرصت سرمایهگذاری را به صورت ماهانه در نظر گرفت و محاسبه را انجام داد. برای مثال اگر اسناد خزانهای داریم که نرخ بازده ساده آن در مدت دو سال برابر 50 درصد است، باید دنبال مجهولی بگردیم که طی 24 ماه موثر خواهد شد و ما را به بازده 50 درصد میرساند. در اینصورت خواهیم داشت:
در نتیجه نرخ معادل بانکی سرمایهگذاری در این اوراق برابر 20.45 درصد است. یعنی سرمایهگذاری در این اوراق مشابه سپرده بانکی داشته با سود 20.45 سالانه است. در نتیجه فرمول کلی برابر است با:
برا مثال فرض کنید یک اسناد خزانه با سررسید 420 روزه با قیمت 700.000 ریال خریداری شده است. نرخ بازده ساده این اوراق تا سررسید برابر است با :
از طرف دیگر 520 روز معادل 17.1 ماه است در نتیجه نرخ معادل بانکی این اوراق برابر است با:
با توجه به توضیحات فوق میتوان نرخ معادل بانکی را جایگزین YTM یا نرخ موثر سال شده قرارداد. این نوع نگرش امکان مقایسه هم زمان فرصت های سرمایهگذاری در بازار بدهی و نرخ های بانکی را فراهم میکند و کار را برای تصمیمگیری راحتتر مینماید. برای دریافت اطلاعات نرخ معادل بانکی تمام اوراق موجود تعریف بازده سرمایهگذاری در بازار سرمایه با شرکت پردازش اطلاعات آوید تماس بگیرید.
بازده بورس چطور محاسبه می شود؟
از کجا بفهمیم سرمایه گذاری در بورس چقدر برای ما سود داشته است؟ پیشنهاد میکنیم این مقاله از بخش آموزش بورس را دنبال کرده تا با تمامی نکات مربوط به بازده بورس و محاسبه آن آشنا شوید. شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد. برای به دست آوردن بازده سرمایه گذاری ابتدا باید با معنی آن آشنا شویم. به پاداشی که سرمایه گذار در طول دوره سرمایه گذاری خود به دست می آورد بازده سرمایه گذاری می گویند.
محاسبه بازده سرمایه گذاری یکی از مهمترین بخش های سرمایه گذاری است ما در هر سرمایه گذاری باید بدانیم چقدر سود به دست آورده ایم و چه هزینه ای پرداخت کرده ایم تا بتوانیم میزان بازده سرمایه گذاری مان را اندازه گیری کنیم.
بازده سرمایه گذاری از دو بخش تشکیل می شود:
بازده سرمایه ای (بازده قیمتی)
به تفاوت بین قیمت خرید و فروش یک ورقه بهادار یا یک دارایی بازده سرمایه گفته می شود و از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:
بازده نقدی سرمایه گذاری
بازده نقدی سودی است که به صورت جریانات نقد در دوره سرمایه گذاری به دست سرمایه گذار می رسد. به عنوان مثال اگر شما خانه ای را برای سرمایه گذاری بخرید و آن را اجاره بدهید. اجاره ای که هر ماه از مستاجر خود دریافت میکنید یک جریان نقد دوره ای محسوب می تعریف بازده سرمایهگذاری شود یا بازده نقدی سهامی (DPS) که سالانه دریافت میکنید یک جریان نقد دوره ای به حساب می آید.
بازده نقدی از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:
ممکن است در طول دوره سرمایه گذاری جریان نقد دوره ای وجود نداشته باشد در این صورت بازدهی نقدی صفر خواهد شد.
محاسبه بازده کل سرمایه گذاری
بازده (بازده کل) چیزی به جز جمع بازده نقدی و بازده سرمایه ای نیست. پس فرمول بازده کل نیز به صورت زیر محاسبه می شود.
محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس
فرض کنید برای سرمایه گذاری در بورس سهام فولاد را در ابتدای تیر ماه به قیمت 4.000 ریال خریداری کرده اید و در پایان شهریور ماه سهم خود را به قیمت 4.500 ریال به فروش رسانده اید. در طول مدت سرمایه گذاری و با برگزاری مجمع عمومی عادی نیز تصویب شد که به هر سهم فولاد 300 ریال سود نقدی (DPS) اختصاص یابد. بازده برای شما عبارتست از:
قیمت فروش (P1): 4.500 ریال
قیمت خرید (P0): 4.000ریال
جریان نقد (D): 300 ریال
محاسبه بازدهی خالص سهم در بورس
حال که با فرمول بازدهی آشنا شدید شما نیز می توانید بازده پرتفوی سهام خود را محاسبه کنید اما ممکن است بین بازده محاسبه شده و بازدهی که در صفحه کارگزاری خود مشاهده می کنید اندک تفاوتی وجود داشته باشد. این تفاوت به دلیل وجود کارمزد معامله سهام می باشد. در صورتی که کارمزد معاملات را نیز در نظر بگیریم فرمول بازدهی خالص به صورت زیر خواهد بود:
در حال حاضر کارمزد خرید و فروش سهام در بورس 1.439% و در فرابورس 1.429% می باشد. می توانید برای محاسبه بازده سهام در بورس و فرابوس اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده جدیدترین تحلیل ها، اخبار، مقالات و قیمت های لحظه ای سهام به وب سایت سیگنال مراجعه و یا اپلیکیشن سیگنال را دریافت تعریف بازده سرمایهگذاری نمایید.
فرمول محاسبه بازده سهام، محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس
فرمول محاسبه بازده سهام میتواند در استراتژی هر سرمایه گذاری تأثیر بگذارد. همه ما مقداری پول به عنوان سرمایه کنار گذاشتهایم. کم و زیادش مهم نیست، مهم این است که بتوانیم بازده خوبی به دست بیاوریم یعنی در مدت مشخصی مقدار قابل توجهی سود به دست آورده و از این طریق سرمایه خود را افزایش دهیم.
مسلماً پیش از وارد شدن به هر سهامی باید به خوبی آن را بررسی کرده و با نحوه محاسبه بازده سهام آشنا باشیم تا با اطمینان بیشتر سرمایه گذاری انجام دهیم. از طرف دیگر سنجیدن جوانب تنها پیش از خرید سهام کارایی ندارد. یعنی اینگونه نیست که سهام را خریداری کنیم و کاری به حساب و کتابش نداشته باشیم. پس از خرید و سرمایه گذاری در هر سهم باید ببینیم که آیا توانستهایم بازده خوبی از آن دریافت کنیم یا خیر. در این مقاله انواع فرمول کارامد در زمینه محاسبه بازده سهام را به شما معرفی خواهیم کرد.
بازده سهام
بازده سهام یا (Stock returns) به معنای میزان سود و تغییرات قیمتی یک سهام است که البته تغییرات قیمت حاصل افزایش سرمایه و سود سهمی در فرمول محاسبه بازده سهام به حساب نمیآیند. عددی که به دست میآید به صورت درصدی است و از روی آن میتوانید تصمیمات مهمی در ارتباط با سهام مورد نظر را اتخاذ کنید. بنابراین بازده سودی است که به صورت مستقیم از محل سرمایه گذاری به دست میآورید و یا سودی است که از تغییرات قیمت ناشی میشود. وقتی از بازده صحبت میکنیم منظورمان همان بازده مثبت سهام است. در همین راستا برای آشنایی با میزان بازده واقعی بورس می توانید مقاله مربوطه را مطالعه نمایید.
ما باید حساب و کتاب پول و سرمایهمان دستمان باشد. باید بدانیم که چقدر پول سرمایه گذاری کردهایم، چقدر هزینه پرداختهایم و در این بین چه میزان سود نصیبمان شده است. البته اینکه همه این اتفاقات در چه بازه زمانی اتفاق می افتد نیز بسیار با اهمیت است. اطلاع داشتن از بازده سهامی که در آن سرمایه گذاری کردهایم و سایر اتفاقات همچون تاثیر سهام شناور در میزان قیمت میتواند به عنوان یک ابزار محرکه و انگیزشی کمک کننده باشد.
از طرف دیگر سرمایه گذار متوجه میشود که آیا در نقطه مناسبی سرمایه گذاری کرده است یا خیر؟ و اگر نه، میتواند به فکر سرمایه گذاریهای جایگزین در سهام پربازدهتر باشد. لازم به ذکر است که از فرمول محاسبه بازده سهام صرفاً برای بررسی سهامی که خریداری کردهاید نباید استفاده کنید. اگر سهامی را مد نظر دارید در یک بازه زمانی قیمت خرید و فروش و میزان سود نقدی تعلق گرفته به آن را محاسبه کنید و اگر عددی که به دست آمد نشان دهنده بازده مناسبی بود پس میتوانید برای ورود به آن سهم خود را آماده کنید.
در نظر داشته باشید که در بازاری همچون بورس شما باید از تمام دانش، تجهیزات و تحلیلها استفاده کنید. یعنی یک سهام را با ابزار مختلف و از جوانب متفاوت بسنجید.
به هر حال اگر قرار است در بورس سرمایه گذاری کنید پس از دریافت کد بورسی باید بدانید این سرمایه گذاری چقدر برایتان سود داشته است؟ اگر این عدد، رقم کم و پایینی ست نشان دهنده این است که یک جای کار و یا شاید چندین جای کار میلنگد، جدا از اینکه گاهی بازار سرمایه با رکود و افت و خیز مواجه میشود. گاهی عدم کسب سود مناسب به علت عملکرد نادرست ما در بورس است. یا سهام خوبی انتخاب نمیکنیم و یا گاهی شناسایی سهام مستعد رشد انجام میشود اما در زمان مناسب وارد نشده و یا از آن خارج میشویم. تمام این مسائل در کاهش سود ما و حتی گاهی ضرر و زیانی که میبینیم تأثیر گذار است.
انواع فرمول محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس
محاسبه بازده سرمایه گذاری در بورس و یا فرمول محاسبه بازده سهام یکی از روشهایی است که افقهای پیش رویمان را روشن میکند و به دو نوع تقسیم میشود.
- بازده قیمتی
- بازده نقدی
بازده قیمتی : این بازده به تفاوت قیمت خرید و فروش یک سهام یا دارایی اطلاق میشود. فرمول محاسبه بازده قیمتی به این صورت است.
بازده نقدی: سود نقدی است که به صورت دورهای به دست سرمایه گذار میرسد. فرض کنید شما سرمایه خود را به خرید یک مغازه اختصاص دادهاید. اگر مغازه را اجاره دهید، اجاره بهایی که ماهیانه دریافت میکنید در واقع همان بازده نقدی سرمایه گذاری شماست. در مورد سهام همان سود نقدی که سالیانه دریافت میکنید بازده نقدی محسوب میشود.. فرمول این نوع از بازده نقدی به صورت زیر است
فرمول محاسبه بازده سهام نیز به این طریق محاسبه میشود
منظور از (P1) قیمت فروش
منظور از (P0) قیمت خرید
منظور از (D) جریان نقد است.
فرض کنید که شما سهامی را از یک شرکت دارویی به مبلغ 5000 ریال خریداری کردهاید (P0). پس از گذشت 6 ماه سهام خود را به قیمت 7200 ریال به فروش میرسانید (P1). شما شانس حضور در مجمع عادی سهام شرکت دارویی را داشته و به هر سهم مبلغ 1300 ریال نیز سود نقدی تعلق گرفته است (D). با جایگزین کردن اعداد در فرمول بازده سهام که در بالا به آن اشاره شد. به بازده کل سهام دست پیدا خواهید کرد. مطالعه مقاله "بهترین سرمایه گذاری با 10 میلیون" میتواند مفید باشد.
روشها و فرمولهای کاربردی دیگر
روش سود بر قیمت
این روش خیلی کاربردی نیست زیرا بازده ناشی از تغییرات قیمت در آن محاسبه نمیشود و تنها بازده سهامدار برای یک دوره معین اندازه گیری میشود.
ke=e/p
ke: بازده هر سهم
e: سود سالیانه هر سهم
P: قیمت خرید سهم
روش پیش بینی سود نقدی
در این مدل فرض بر این گذاشته میشود که سهامدار قرار نیست سهام خود را به فروش برساند و هیچ معاملهای در کار نخواهد بود. بنابراین تغییرات قیمت محاسبه نمیشود. تنها چیزی که به حساب میآید سود حاصل از نگهداری سهام است که همان سود نقدی میباشد. این روش بیشتر برای سهامدارانی که سهام را با اهداف بلند مدت خریداری میکنند جوابگو خواهد بود.
Ke: نرخ بازده مورد انتظار سهامدار
Dt: سود نقدی مورد انتظار در پایان سال
.P: قیمت سهم در ابتدای دوره
روش بازده کل
بازده کل شامل تمام مزایایی است که در طول سال شامل سهام میشود همانند، سود نقدی، تغییرات قیمتی، بازده ناشی از سهام حق تقدم و بازده حاصل از اعطای سهام جایزه.
فرمول محاسبه بازده سهام با روشهای مختلف و با استفاده از پارامترهای متفاوتی محاسبه خواهد شد و شما این اختیار را دارید با توجه به استراتژی سرمایه گذاری خود از هر یک از این روشها که صلاح میبینید استفاده کنید.
فرمول محاسبه بازده سهام یکی از روشهایی است که سرمایه گذاران بازار بورس از آن برای سنجش میزان بازدهی که یک سهم برایشان داشته استفاده میکنند. برای این کار از فرمولهای مختلفی استفاده میشود که شما با توجه به نوع سرمایه گذاری و سبکی که در پیش گرفتهاید میتوانید از آنها استفاده کنید.
بازده سودی است که به صورت مستقیم از سرمایه گذاری و یا از طریق تغییرات قیمتی به دست میآورید. این کلمه کاملاً بار مثبت دارد. هر سهمی که شما خریداری میکنید در یک قیمت خاصی خریداری و در یک قیمت و زمان خاصی به فروش میرسانید.
علاوه بر این اگر به میزانی سهامداری کنید که در مجمع عادی هم شرکت داشته باشید سهامتان مشمول دریافت سود نقدی نیز خواهد بود و همه اینها بازدهی است که آن سهام خاص برایتان به همراه داشته است. علاوه بر این سهام جایزه و حتی سهام حق تقدم هم در زمره بازده سهام به حساب خواهند آمد.
نگاهی به بازده و ریسک در سرمایهگذاری
بازده و ریسک دو روی سکه سرمایه گذاری در بورس هستند. وقتی دارایی خود را در صنعت یا بنگاه اقتصادی هزینه میکنید، تعریف بازده سرمایهگذاری باید پیشبینی قابل قبولی نسبت به بازده و ریسک سرمایه گذاری خود داشته باشید. این پیشبینی به شناخت شما از حوزه انتخاب شده بستگی دارد. در یک سرمایه گذاری مطمئن، همواره بازدهی مثبت بر ریسک و احتمال ضرر میچربد اما قدم اول برای تخمین بازده و ریسک در سرمایه گذاری، آشنایی با معنا و مفهوم این دو واژه مهم است.
در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
منظور از بازده چیست؟
بازده تعریف روشنی دارد. سود یا ضرری است که برای صرف دارایی در شغل یا بازاری نصیب سرمایهگذار میشود. به عنوان مثال شما در مهرماه ۲۰ میلیون تومان وارد بازار بورس میکنید و در آبان ماه پول شما ۲۱ میلیون تومان است.
۱ میلیون اضافه شده؛ بازده سرمایه گذاری شما است. اما اگر پول شما در آبان ماه ۱۹ میلیون تومان باشد؛ بازده شما منفی ۱ میلیون بوده است.
بازده به دو نوع مختلف تقسیم میشود. بازده انتظاری و بازده واقعی. بازده انتظاری، عددی است که سرمایهگذار برای سود خود متصور است و بازده واقعی، عددی است که به دست میآورد.
معمولا بازده و تعریف بازده سرمایهگذاری ریسک رابطهای مستقیم دارند. مثلا اگر سرمایه خود را به بانک بسپارید، سود ثابتی به عنوان بازده پول به شما پرداخت خواهد شد. سود ثابتی که ممکن است در درازمدت حتی از تورم سالیانه کشور کمتر باشد اما در این صورت شما مطمئن خواهید بود که اصل پول شما حفظ میشود.
اما با وارد شدن در بازار بورس یا سرمایه گذاری در بازارها و صنایع دیگر، ریسک سرمایهگذاری شما افزایش پیدا میکند و بازده انتظاری نیز بیشتر خواهد شد.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
تعریف ریسک وابستگی زیادی به تعریف بازده دارد. اختلاف میان بازده انتظاری و بازده واقعی همان ریسک در سرمایه گذاری است:
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
بیشتر سرمایهگذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیمگیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک، این اختلاف کاهش مییابد.
ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهمترین تصمیمگیری مالی به شمار میآید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک در سرمایه گذاری
در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیمبندی میشود. ریسک سیستماتیک، ریسکی است که از عوامل بازار ناشی شده و بر یک سرمایهگذاری (مثلاً قیمت سهام شرکتها) تاثیر دارد و مدیریت آن از دست مدیران شرکتها خارج است.
اما ریسک غیرسیستماتیک، به ریسکی گفته میشود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر یک بازار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط میشود.
برای مثال ساختار سرمایه شرکت، نوع محصول (کالا یا خدمات)، تصمیمگیری در شرایط مختلف و مولفههایی از این قبیل، تاثیراتی روی سهام آن شرکت میگذارند که همگی در تقسیمبندی ریسک غیرسیستماتیک قرار میگیرند.
شناخت انواع ریسک میتواند سرمایه گذار را به پیشبینی آینده خود مسلطتر کند.
ریسک نرخ ارز
نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است؛ یعنی ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور را نرخ ارز گویند.
نرخ ارز در کشورها به طور متناوب در حال تغییر است و همین موضوع میتواند روی میزان هزینهها، تولید، فروش و سود شرکتهایی که واردات و صادرات دارند، به شدت تاثیرگذار باشد.
وقتی نرخ ارز رشد میکند شرکتهایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه کنند، در نتیجه حاشیه سود آنها کم خواهد شد.
در مقابل شرکتهایی که به صادرات میپردازند، میتوانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری به فروش برسانند و به این تعریف بازده سرمایهگذاری تعریف بازده سرمایهگذاری طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند.
ریسک نرخ ارز ناشی از تغییر در بازده سهامها در نتیجه نوسانات نرخ ارز خارجی است.
ریسک نوسان نرخ بهره
در تبلیغات تلویزیون بسیار شنیدهاید که به طور مثال اوراق مشارکت ۵ ساله یک طرح خاص با سود ۲۰% از طریق بانکها پذیرهنویسی میشوند.
سرمایهگذار وقتی چنین تبلیغی را میبیند با خود تحلیل میکند که اگر به طور مثال سود بانکی که در حال حاضر ۲۰% است، به ۲۵% تغییر کند، برای او به صرفه است که پولش را در بانک سرمایهگذاری کند تا اوراق مشارکت بخرد.
به طور مشابه اگر میزان سود بانکی به ۱۵% کاهش پیدا کند منطقی است که پول را در اوراق مشارکت سرمایهگذاری کند. به این تغییراتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود ریسک نوسان نرخ بهره میگویند. بنابراین هنگامی که یک سرمایهگذار اوراق مشارکت ۵ ساله مذکور را میخرد این ریسک نوسان نرخ بهره را قبول میکند؛ زیرا وقتی نرخ بهره در بازار کاهش یابد ارزش اوراق مشارکت بیشتر میشود و با افزایش نرخ بهره ارزش این اوراق کمتر میشود. تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
ریسک بازار
به ریسکی که از تغییرات بازده به واسطه نوسانات کلی بازار به وجود میآید، ریسک بازار گفته میشود. ریسک بازار به واسطه موارد مختلفی مانند جنگ، تغییرات اقتصادی، رکود اقتصادی و … به وجود میآید و سهام همه شرکتها و تمامی انواع اوراق بهادار تحت تاثیر تبعات آن قرار میگیرد.
این ریسک عموماً قابل پیشبینی نیست و در اثر عواملی که خارج از کنترل مدیران شرکتها است به وجود میآید.
ریسک تورمی
معنی این ریسک کاهش قدرت خرید به دلیل وجود تورم است و به گونهای با نوسانات نرخ بهره رابطه مستقیمی دارد. این ریسک تمامی اوراق بهادار از جمله سهامها را تحت تاثیر قرار میدهد.
ریسک تورمی یعنی وقتی شما در جامعهای تورمی زندگی میکنید، قدرت خریدتان کاهش مییابد؛ لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهامهای موجود میشود.
به عبارت کلیتر تغییرات عمومی قیمتها ریسک قدرت خرید است. در جامعهای که میزان تورم بالا باشد، از قدرت خرید مردم کاسته میشود.
به بیان دیگر تورم باعث کاهش میزان تقاضا و تاثیر در قدرت خرید کلی مردم میشود. این ریسک نیز از کنترل مدیران شرکتها خارج و وابسته به شرایط اقتصادی جامعه است.
ریسک نقدینگی
نبود اطمینان درباره عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر، باعث ایجاد ریسک نقدینگی میشود. این ریسک با افزایش عواملی که گفته شد (زمان و ابهام قیمت) نیز افزایش مییابد.
وقتی نقدینگی موجود در بازار تعریف بازده سرمایهگذاری کاهش یابد، در واقع افرادی که در بازار هستند تمایل به خرید ندارند و خریدار در بازار کم میشود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکتها میشود.
در نتیجه قدرت تقاضا کم میشود و ریسک سرمایهگذاری بالا میرود. به این ریسک که به علت کاهش نقدینگی بازار در میزان تقاضا ایجاد میشود، ریسک نقدینگی میگویند.
ریسک نقدینگی میتواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث افت بازار (یا در اصطلاح ریزش بازار) شود.
ریسک تجاری
ریسکی که به دلیل انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت منحصر به فرد به وجود میآید، را ریسک تجاری مینامند.
برای مثال شرکت فولاد مبارکه در صنعت خود با ریسک تغییر قیمت فولاد جهانی مواجه است و اگر قیمت فولاد جهانی کاهش پیدا کند، قیمت محصول این شرکت نیز کاهش پیدا میکند و باعث کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت میشود. با مطالعه و کسب اطلاعات کافی در مورد صنعت خاصی که قصد سرمایهگذاری در آن را دارید، میتوان تا حدی از این ریسک جلوگیری کنید.
ریسک مالی
یکی از منابع تامین مالی شرکتها، دریافت وام از بانکها، موسسات مالی و سایر نهادهای مربوطه است. زمانی که شرکتی با دریافت وام سعی در تامین مالی خود میکند، در حقیقت بدهیهای خود را در سمت راست ترازنامه افزایش داده است.
حال اگر شرکت نتواند خدمات یا محصولات خود را در زمان مناسب به فروش برساند، در نتیجه امکان بازپرداخت بدهیهای خود را در موعد مقرر نخواهد داشت؛ زیرا با کمبود نقدینگی مواجه شده است.
عدم بازپرداخت به موقع، موجب کاهش اعتبار شرکت نزد مراکز اعطاکننده وام برای دریافت تسهیلات بعدی خواهد شد که امکان تامین مالی آتی را از محل دریافت وام کاهش و احتمال ورشکستگی شرکت را افزایش میدهد.
کنترل ریسک در بازار سرمایه
در بازار سرمایه میتوان ریسک هر سهم را شناخت و محاسبه کرد. از طرف دیگر، میشود با مدیریت صحیح پورتفوی و انتخاب سهم درست، ریسک را پایین آورد و جلوی بازده منفی را گرفت.
ریسک هر سهم را میتوان با استفاده از رابطه زیر محاسبه کرد:
Ϭ = [Σ (ri – r̅)/n ] ۱/۲
در این فرمول، ri معرف بازده واقعی، ̅ r نماد میانگین بازده و n تعداد دورههای مورد مطالعه است.
برای نمونه تصور کنید بازده یک سهم در ۶ سال مالی گذشته به شرح زیر است:
حال ریسک این سهم را در سالهای مختلف با هم محاسبه میکنیم:
(ri – r̅)
Σ (ri – r̅)
(ri – r̅)/n
[Σ (ri – r̅)/n ] ۱/۲
به ترتیب از راست به چپ بازدهها (ri) را جمع و به تعداد سال (۶) تقسیم میکنیم تا میانگین بازده این سهم در این ۶ سال به دست آید که برابر مقدار ۱۱٫۳۳% است
سپس در ستون بعدی تکتک بازدهها را از بازده میانگین (r̅) کسر کرده و هرکدام را به توان ۲ میرسانیم.
در ستون بعدی مجموع آنها را محاسبه و در ستون بعد به تعداد آن یعنی عدد ۶ تقسیم میکنیم. در ستون آخر از عبارت به دست آمده جذر میگیریم و عدد حاصلشده همان انحراف معیار یا ریسک سهم مورد نظر ما در بازه ۶ سال گذشته است.
رابطه کوواریانس و محاسبه ریسک سهام
کوواریانس بین دو عدد، به معنای رابطه و همبستگی بین دو عدد است. مثلاً وقتی کوواریانس دو عدد مثبت است آن دو عدد با هم رابطه مستقیم دارد و با افزایش یکی، دیگری هم افزایش و با کاهش یکی، دیگری نیز کاهش مییابد.
کوواریانس منفی به معنای رابطه عکس بین آن دو عدد است و با کاهش یکی، دیگری افزایش مییابد و بالعکس. کوواریانس صفر (۰) بین دو عدد به معنای این است که این دو عدد هیچ رابطه و همبستگی باهم ندارند و در صورت تغییر یکی، دیگری تحت تأثیر قرار نمیگیرد.
از این قاعده آماری میتوان به منظور مدیریت ریسک سبد سهام خود بهره جست. به این ترتیب که مجموع سبد سهامی تشکیل دهیم که بسته به نوع سیاستگذاری ما، اجزای آن دارای کوواریانس منفی یا صفر باشند تا در برابر ریسک سیستماتیک، ریسکی تعدیلشده با بازدهی مورد قبول داشته باشیم.
محاسبه ریسک سبد سهام
فرض کنید سبدی داریم متشکل از ۲ سهم A و B که به ترتیب انحراف معیار (ریسک) هرکدام برابر Aϭ و Bϭ و وزن نسبی WA و WB (سهم هرکدام از سهمها در تشکیل سبد سهام مثلا نسبت ۵۰% سهم A و ۵۰% سهم B) و ضریب همبستگی ρ باشند.
ریسک سبد سهام ما از رابطه زیر محاسبه میشود:
Ϭp = (WA ۲ . ϭA ۲ + WB ۲ . ϭB ۲ + ϭ ۲ A ϭB ρ) ۱/۲
توجه داشته باشید که شاید نتوانیم میزان ریسک سهمها را تغییر دهیم اما با انتخابی درست، میتوانیم میزان ریسک سبد را به حداقل برسانیم. در اینجا ضریب ρ از اهمیت برخوردار است هر چه ضریب همبستگی ( با کوواریانس اشتباه نگیریم، کوواریانس میزان همبستگی بین دو سهم است اما ρ ضریب همبستگی بین آن دو است که عددی بین ۱- تا ۱+ است. کوواریانس بین دو سهم با استفاده از همین ضریب محاسبه میشود) به ۱- نزدیکتر باشد ریسک سبد کمتر میشود.
در سال ۱۹۵۲ هنری مارکوییتز از مدلی به نام مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای سخن گفت که بعدها توسط افرادی ازجمله ویلیام شارپ تکامل یافت و بهعنوان مدلی برای محاسبه بازده و ریسک اوراق بهادار پرمخاطره نامگذاری شد که به اختصار آن را به نام مدل CAPM میشناسیم.
این مدل با محاسبه ضریب B نسبت به مقایسه ریسک دارایی با ریسک سیستماتیک بازار اقدام میکند. به عبارتدیگر میزان حساسیت بازده دارایی به بازده بازار را محاسبه میکند و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید.
فرض کنید ضریب B برای دارایی خاصی ۱٫۵ تعیین شود، این یعنی زمانی که بازده بازار ۴+ % باشد بازده دارایی به میزان ۱٫۵ برابر آن یعنی ۶+% است و زمانی که بازده بازار ۱- % است، بازده دارایی ۱٫۵- % است.
مدل دیگر، مدل قیمتگذاری آربیتراژ (APT) است. آربیتراژ به تنهایی در اقتصاد به معنای استفاده از تفاوت قیمت یک کالا در دو بازار یا حتی در یک بازار در دو بازهی زمان متفاوت است.
مدل قیمتگذاری آربیتراژ بازدهی را به صورت یک رابطه خطی با چند متغیر کلان اقتصادی مورد بررسی قرار میدهد که تعریف بازده سرمایهگذاری بنا به عقیده تعدادی از اقتصاددانان استفاده از این روش بر روش CAPM ارجحیت دارد.
چراکه روش CAPM تنها ضریب B را مورد بررسی قرار میدهد درحالیکه روش (APT) با مطالعه متغیرهای کلان اقتصادی نسبت به ارزیابی بازده و ریسک دارایی اقدام میکند.
سخن آخر
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایهگذاریها، مورد بررسی سرمایهگذاران قرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم در نظر گرفت. تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری مطمئن، همیشه بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، معنی پیدا میکند. شناخت این دو متغیر مهم در سرمایه گذاری امری ضروری است. در این مقاله، مفاهیم بازده و ریسک در سرمایه گذاری را بررسی کردیم و نحوه محاسبه ریسک سبد سهام را شرح دادیم.
دیدگاه شما