تحلیل تکنیکال و بنیادی همانند دو بال برای پرواز هستند. عدم وجود هرکدام مانع از پرواز کردن می شود. تحلیل تکنیکال و بنیادی دو بال برای پرواز
تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی ؟
جنگ بین تحلیل گران تکنیکال و بنیادی سابقه ای تاریخی دارد و به دهه های اخیر محدود نمی شود. گاهی جنگ بین طرفداران این دو مکتب تحلیل گری به قدری بالا می رود که می توان آن را با مشاجره های مرسوم بین طرفداران استقلال و پرسپولیس مقایسه کرد.
طرفداران تحلیل تکنیکال به این جریان اعتقاد دارند همه اطلاعات مهم بازار در نمودار قیمت و حجم معاملات منعکس شده است در حالی که معامله گران بنیادی بر روی اطلاعات مالی شرکتها تمرکز دارند. اطلاعاتی مانند ترازنامه، حساب سود و زیان، جریان وجوه نقد، EPS و DPS از جمله فاکتورهایی هستند که برای تحلیلگران فاندامنتال مهم هستند.
در تحلیل فاندامنتال ( تحلیل بنیادی ) این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تاثیر می گذارد و باعث افزایش ٬ کاهش و یا ثابت ماندن قیمت سهم می شود. یک تحلیل گر فاندامنتال تاثیر تمام فاکتور های مربوط را بر روی قیمت هر چیزی بررسی می کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن سهم یا هرکالای سرمایه ای دیگر را محاسبه کند.
ارزش ذاتی در اصل بیان می کند که قیمت فعلی سهم ٬ طلا یا ارز و … آیا ارزش واقعی آن کالا است یا خیر. برای مثال وقتی تحلیل گر سهم X را بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که قیمت این سهم باید ۴۰۰ تومان باشد ولی در حال حاضر ۲۰۰ تومان است به این نتیجه می رسد که این سهم برای سرمایه گذاری مناسب است و ارزش ذاتی سهم ۴۰۰ تومان است. (برای درک بهتر این موضوع مطلب تفاوت ارزش و قیمت که مثال های بیشتری در این ارتباط دارد را حتما بخوانید.)
هر دو روش تحلیل گری تکنیکال و بنیادی به دنبال پاسخ دادن به یک سوال هستند!؟ اینکه قیمت سهم در آینده تمایل به نزول دارد و یا صعود. در واقع آنها هر دو به دنبال پاسخ دادن به یک سوال از دو راه مختلف هستند.
سبک تحلیل تکنیکال و بنیادی چگونه است ؟
تحلیل گر بنیادی علت های تغییر قیمت را بررسی می کند در حالی که تحلیل گر تکنیکال تاثیر این علت ها بر قیمت را به چالش می کشاند. تحلیل گر تکنیکال تنها چیزی که برای پیش بینی قیمت آینده سهم نیاز دارد خود قیمت است. او نیازی به این ندارد که بداند دلیل تغییرات قیمت سهم چیست او فقط خود قیمت و حجم معاملات را برای پیش بینی اش نیاز دارد.
اما تحلیل گر بنیادی به دنبال فهمیدن دلیل و علت تغییرات قیمت است. اگر قیمت سهم های پالایشگاهی بالا رفته به خاطر افزایش قیمت نفت است و یا دلیل دیگری دارد؟
تحلیل گران تمایل دارند یکی از این دو سبک تحلیل را برای معامله گری انتخاب کنند. ولی بهترین کار این است که هر دو این سبک ها را برای رسیدن به یک استراتژی معاملاتی بهینه به کار گرفت. استراتژی که می تواند سود های بسیاری را برای معامله گر به ارمغان بیاورد.
تحلیل تکنیکال و بنیادی همانند دو بال برای پرواز هستند. عدم وجود تحلیلهای تکنیکال هرکدام مانع از پرواز کردن می شود.
تحلیل تکنیکال و بنیادی دو بال برای پرواز
برای درک بهتر این تفاوت ها مثال زیر را در نظر بگیرید:
سهم X را در نظر بگیرید که در حال حاضر قیمتش ۲۰۰ تومان است. قرار است خط تولید جدید شرکت تا چند ماه آینده افتتاح شود ولی غیر از افراد با نفوذ و مدیران شرکت اشخاص دیگر از این خبر اطلاعی ندارند و این خبر هنوز رسانه ای نشده است.
حالا افراد آگاه از این خبر سهم را می خرند و به دوستان و آشنایان نیز پیشنهاد می کنند که این سهم را بخرند. با خرید این سهم قیمت سهم افزایش پیدا می کند و همچنین در حجم معاملات سهم تغییراتی مشاهده می شود.
نشانه های اولیه برای تحلیل گران تکنیکال آشکار می شود. در ابتدای حرکت سهم افرادی که رانت دارند و از آینده سهم خبر دارند وارد سهم می شوند. در ادامه افراد حرفه ای تکنیکالیست می توانند وارد شوند و در انتهای حرکت که قیمت سهم رشد کرد و به ۴۰۰ (ارزش واقعی سهم ) رسید طمع کار ها و غیر حرفه ای ها وارد سهم می شوند تا با ضرر کام خودشان را از این معامله تلخ کنند.
اما تحلیل گران بنیادی کجای داستان هستند؟ تحلیل گران بنیادی حرفه ای با بررسی گزارش هیئت مدیره می توانند در همان مراحل اولیه وارد سهم شوند.
تحلیل تکنیکال یا بنیادی ؟
چرا تحلیل گر بنیادی باید تحلیل تکنیکال یاد بگیرد؟
برای مثال تحلیل گر بنیادی را در نظر بگیرید که به خوبی ارزش ذاتی سهمی را محاسبه می کند و متوجه می شود که قیمت فعلی سهم پایین است و این سهم پتانسیل بالایی برای رشد دارد.
آیا نتیجه این تحلیل دلیل بر این است که قیمت سهم در ماه ها یا سال های اخیر رشد خواهد کرد؟ قطعا پاسخ این سوال خیر است. یعنی تحلیل گر به درستی سهم را بررسی کرده و ارزش ذاتی سهم بسیار بالاتر از قیمت فعلی آن است اما چون اقبال بازار فعلا روی این صنعت و یا سهم مورد نظر نیست قیمت سهم رشد نمی کند و ممکن است حتی این رشد چند سال به تعویق بیفتد.
اگر معامله گر تحلیل تکنیکال بلد باشد می تواند با استفاده از تحلیل تکنیکال نقطه و زمان مناسب ورود به این سهم را پیش بینی کند و زمان خواب پولش را کمتر کند.
در نهایت یاد گرفتن تحلیل تکنیکال می تواند برای تعیین نقطه ورود مناسب تحلیل گر بنیادی را کمک کند و باعث بیشتر شدن سود معامله وی شود.
چرا تحلیل گر تکنیکال باید تحلیل بنیادی یاد بگیرد؟
حالا اگر تحلیل گر تکنیکالی بنیادی بلد نباشد آن وقت چه اتفاقی می افتد؟ اگر تحلیل گر بخواهد بر روی سهمی که بنیادی خوبی ندارد تحلیل تکنیکال بزند ریسک سرمایه گذاری اش را با این کار بالا می برد. بهتر است سهمی را برای خرید انتخاب کنیم که در عین حال که بنیاد خوبی دارد ٬ نقطه ورودش نیز خوب باشد.
در بازار نمونه های زیادی را می توانید مشاهده کنید که سفته بازان قیمت سهمی را که بنیاد مناسبی ندارد بالا می برند و در قیمت های بالا با انتشار اخبار دروغین مثبت از سهم آن را به افراد طمع کار و مبتدی می فروشند.
این مطلب که از دوره ” درس های معامله گری وارن بافت ” می باشد برایتان مفید است : “ترس و طمع ٬دو دشمن قوی معامله گر”
برای جمع بندی باید خدمتتان عرض کنیم که در نهایت سود بردن شما از بورس است که مهم است و نه تعصب داشتن به یکی از این مکتب های تحلیل گری. برای موفق شدن در بورس نباید خودتان را از هیچ آموزش ارزشمندی محروم کنید و از هر ابزار و عاملی که باعث بیشتر شدن سود شما می شود باید استفاده کنید.
معامله گر خوب معامله گری است که در قدم اول یاد بگیرد چگونه جلوی ضرر کردن در بورس را بگیرد و در قدم دوم برای بدست آوردن سود تلاشش را بیشتر کند.
صفر تا صد آموزش تحلیل تکنیکال در بورس
صفر تا صد آموزش تحلیل تکنیکال در بورس
پک شماره دو از سری مجموعه های صفرتاصد بورس
Technical Analysis in Bourse
– آموزش تحلیل تکنیکال در بورس ، علمی ترین روش های تحلیل سهام در بازار بورس ایران
– آشنایی با سطوح حمایت و مقاومت ، تایم فریم ها ، سیگنال های خرید و فروش و انواع الگو ها
– آشنایی کامل با پولبک و علل روانشناسی آن ، اندیکاتور ها و اسیلاتورهای تحلیل تکنیکال
– پیش بینی حرکت آینده سهم ها با روشهای ترکیبی فیبوناچی ، شناسایی روند سهم ها در چند ثانیه
– از همین امروز یک تحلیل گر حرفه ای بورس شوید !
۵ ساعت آموزش ویدیویی
سطح متوسطه و پیشرفته !
مدرس و تحلیلگر : سید محمد صالح هاشمی
ویژگی های اصلی مجموعه آموزشی ” صفر تا صد آموزش تحلیل تکنیکال در بورس “:
- ۳۰۰ دقیقه آموزش تحلیل تکنیکال در بورس ، آموزش علمی ترین روش های تحلیل سهام در بازار بورس ایران
- آموزش فوق العاده کاربردی برای اولین بار در ایران ، تدریس شده توسط تحلیل گران برتر بازار سرمایه ایران
- دوره جامع آموزشی که معادل ده ها جلسه کلاس آموزشی و یک دوره کامل کارگاه آموزشی تحلیل تکنیکال بورس است
- صرفه جویی در وقت ، زمان و هزینه ، درآمدزایی مطمئن از بورس با تحلیل اصولی و درست
- آشنایی با سطوح حمایت و مقاومت ، تایم فریم ها ، سیگنال های خرید و فروش و انواع الگو ها
- آشنایی کامل با پولبک و علل روانشناسی آن ، اندیکاتور ها و اسیلاتورهای تحلیل تکنیکال
- پیش بینی حرکت آینده سهم ها با روشهای ترکیبی فیبوناچی ، شناسایی روند سهم ها در چند ثانیه
توجه : سری پکیج های آموزشی صفرتاصد بازار بورس در چندین پکیج منتشر شده اند که در ادامه هم هستند و هم پوشانی ندارند ، لذا توصیه میکنیم همگی پکیج های منتشر شده را به مرور ببینید.
صفر تا صد مبانی بازار بورس – پک شماره یک از سری مجموعه های صفرتاصد بورس
صفر تا صد آموزش تحلیل تکنیکال در بورس – پک شماره دو از سری مجموعه های صفرتاصد بورس
نمونه فیلم معرفی دوره ” صفر تا صد آموزش تحلیل تکنیکال در بورس “
دوره ” آموزش جامع تحلیل تکنیکال در بازار بورس ”
The Complete Technical Analysis Trading Course
به دنبال بهترین و کم ریسک ترین روش های سرمایه گذاری در بازار بورس هستید؟
بعد از یادگیری مبانی بازار بورس، اکنون نوبت به یادگیری تحلیل تکنیکال نمادها می رسد تا در کمترین زمان ممکن قادر باشید بهترین نقاط ورود به سهم ها و خروج از آن ها را بیابید و کم ریسک ترین سودها را کسب کنید.
با آموزش تحلیل تکنیکال قادر خواهید بود روند سهم ها و بازار را با بهترین اندیکاتور ها، اسلاتورها و ترکیبی از آن ها پیش بینی کنید و با توجه به الگوهای شمعی و تایم فریم های مورد نظر، بهترین زمان ورود و خروج به سهم ها را بدست آورید.
در این دوره آموزش تحلیل تکنیکال سعی شده انواع مثال های عملی از بازار بورس ایران گنجانده شود تا کاملا آماده ی انجام معاملات در بازار بورس ایران با توجه به تحلیل های تکنیکال سریع و ترکیبی باشید.
سعی شده است که در این دوره تمام ابزارهای مورد نیاز برای گسترش دادن پورتفوی سرمایه گذاری خود بدون ریسک بالا را در اختیارتان قرار داده باشیم.
مطالبی که در این دوره آموزش تحلیل تکنیکال یاد می گیرید:
- کسب مهارت در اندیکاتور های تحلیل تکنیکال، اسیلاتورها، الگوهای نمودار و الگوهای کندل استیک با مثال های واقعی.
- نحوه ایجاد یک پایه قوی تحلیل تکنیکال برای بازار بورس.
- نحوه تحلیل چندین بازه زمانی نمودار.
- نحوه استفاده از سطح، خطوط روند و کانال ها برای تشخیص حرکات بازار.
- نحوه معامله با حمایت و مقاومت
- نحوه معامله با Exponential Moving Average
- نحوه معامله با MACD
- نحوه معامله با Parabolic SAR
- نحوه معامله با RSI
- نحوه استفاده از الگوهای نمودار برای تشخیص و پیش بینی حرکات بعدی بازارنحوه معامله با سقف و کف دوقلو
- نحوه معامله با الگوهای کندل استیک (شمعی) تکی
- نحوه معامله با تحلیلهای تکنیکال الگوهای کندل استیک (شمعی) دوتایی
- نحوه معامله با الگوهای کندل استیک سه تایی
- نحوه خواندن موثر نمودارهای سهام برای تشخیص روند بازار
- نحوه استفاده از خطوط حمایت و مقاومت برای تعیین نقاط ورود و خروج از سهمپ
- نحوه خودداری از اشتباهات زیان بار در معامله و ایجاد ذهنیت مناسب برای معامله
- نحوه معامله با فیبوناچی و اکستنشن ها
- نحوه معامله با کنج ها، مثلث ها و پرچم های سه گوش
- نحوه معامله با الگوی سر و شانه + فنجان و دسته
- نحوه معامله با تکنیک های ترکیبی
- تعیین روند بازار در چند ثانیه
- و …
سرفصل ها و دروس دوره ” آموزش جامع تحلیل تکنیکال در بازار بورس ” :
مقدمه
۱- مقدمه
فصل اول – اصول تحلیل تکنیکال
۱- مقدمات تحلیل تکنیکال در بورس
۲- کار با ابزار Trading View برای تحلیل تکنیکال
۳- تعیین روند صعودی و نزولی در چند ثانیه
۴- مثال های عملی تعیین روند
۵- معرفی تایم فریم ها و کاربرد آن ها در معاملات
۶- بررسی عملی تایم فریم ها روی چند سهم
۷- سطوح مقاومت و حمایت چیست؟
۸- بررسی عملی سطوح مقاومت و حمایت
۹- درک مفهوم خطوط روند و کانال ها
۱۰- بررسی عملی مفاهیم خط روند و کانال ها
۱۱- سیگنال های خرید و فروش عملی با خطوط روند و کانال ها
۱۲- پولبک و علل روانشناسی بازار آن
۱۳- اشباهات متداول در بازار
فصل دوم – بهترین اندیکاتور ها و اسیلاتورهای تکنیکال
۱- خرید و فروش با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت
۲- انجام معاملات به صورت عملی در بازار بورس ایران با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت
۳- نکاتی از تابلوخوانی – پیش بینی امکان شکست سطوح حمایت و مقاومت
۴- فیبوناچی اصلاحی و اکستنشن – شناسایی سطوح حمایت و مقاومت داینامیک
۵- سیگنال خرید و فروش با فیبوناچی اصلاحی و اکستنشن به صورت عملی
۶- بررسی کامل میانگین های متحرک ساده و نمایی
۷- سیگنال های خرید و فروش از طریق تلاقی میانگین های متحرک به صورت عملی
۸- تفاوت سطوح حمایت و مقاومت های استاتیک و داینامیک
۹- انجام معامله با استفاده از اندیکاتور Parabolic SAR
۱۰- چگونه با اندیکاتور پرطرفدار MACD معامله کنیم؟
۱۱- بررسی نسخه جدید MACD و انجام معامله با آن
۱۲- اندیکاتور RSI برای بررسی اشباع خرید و فروش
۱۳- بررسی دقیق تر RSI و تکنیک های معامله با آن در بورس
۱۴- بررسی اندیکاتور مهم شاخص جریان نقدینگی یا MFI برای معاملات در بورس
۱۵- یک تکنیک بدست آوردن سریع سیگنال های خرید و فروش با ترکیب RSI و MFI در آموزش تحلیل تکنیکال
۱۶- بررسی قدرت روند بازار با اندیکاتور ADX در چند ثانیه
۱۷- اندیکاتور پراهمیت حجم معاملات در بازار و سیگنال های مهم آن
۱۸- بررسی اندیکاتور CCI برای شناسایی قدرت شتاب نوسان
۱۹- بررسی اندیکاتور Bollinger Bands برای شناسایی محدوده ی نوسانات سهم
۲۰- بررسی اندیکاتور Aroon برای مشخص کردن روند و قدرت آن
۲۱- بررسی اندیکاتور جذاب Stochastic RSI و سیگنال های خرید و فروش عملی
۲۲- چگونه اندیکاتور ها را در کنار هم استفاده کنیم؟
فصل سوم – نحوه معامله با کندل استیک ها و الگوهای نمودار در آموزش تحلیل تکنیکال
۱- بررسی نحوه عملکرد کندل استیک ها و دریافت سیگنال های خرید و فروش
۲- معامله با دیدن کنج ها، مثلث ها و آویزها
۳- معامله در بورس با سقف و کف دوقلو
۴- یک معامله ی عملی در بورس ایران با توجه به سقف و کف دوقلو
۵- سیگنال های مهم الگوهای سر و شانه و فنجان و دسته
۶- اطلاعات تکمیلی الگوهای سر و شانه و فنجان و دسته
۷- کندل شناسی و پیش بینی آینده ی روند سهم با کندل ها
۸- ریسک کمتر معاملات با تایید اندیکاتورها
۹- بررسی کندل های جفتی یا دوتایی برای پیش بینی آینده ی سهم
۱۰- بررسی دقیق تر کندل های جفتی یا دوتایی
۱۱- معامله و پیش بینی روند سهم با کندل های قدرتمند سه تایی
۱۲- اطلاعات تکمیلی کندل های سه تایی
تحلیل تکنیکال چیست؟
زمان مطالعه: 5 دقیقه تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری.
لینک کوتاه صفحه
تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم، به کار میرود. در حالی که تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد، تحلیل بنیادی سعی دارد ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری همچون فروش و درآمد ارزیابی کند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال به منظور بررسی روشهایی که عرضه و تقاضا برای اوراق بهادار بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، استفاده میشود.
فرضیه تحلیل تکنیکال بدین گونه است: فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار این توانیی را دارند تا شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای قیمت آتی اوراق بهادار در صورت همراه شدن با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات مناسب، باشند.
اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما تحلیل تکنیکال همچنین میتواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف یک اوراق بهادار نسبت به بازار گستردهتر، یا یکی از بخشهای آن، کمک کند. این اطلاعات به تحلیل گران کمک می کند تا برآورد کلی ارزش گذاری خود را بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه 1800 معرفی شد
در چندین محقق مطرح از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی بیشتر به مفاهیم نظریه داو کمک کردند که به شکل گیری آن منجر شد. اساس آن امروزه تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را در بر می گیرد که طی سال ها تحقیق توسعه یافته است.
استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیل گران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال در ارتباط با سایر اشکال تحقیق استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیم گیری کنند، اما تحلیل گران دارای ارزش به ندرت تحقیقات خود را تنها به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال را می توان برای هر امنیتی با داده های معاملاتی تاریخی اعمال کرد، که شامل سهام، قراردادهای آتی، کالاها، با درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می باشد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازارهای کالاها و فارکس که معامله گران بر روی حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز میکنند، بسیار رایج است.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای که عموماً تحت تأثیر نیروهای عرضه و تقاضا است، از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را پیشبینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس می شود.
تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیل گران اعدادی غیر از قیمت، همچون حجم معاملات یا ارقام بهره باز، را دنبال می کنند.
شاخص های تحلیل تکنیکال
در این صنعت، انواع زیادی از الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال بسط داده شده است. تحلیل گران تکنیکال همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی را توسعه داده اند تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنند.
برخی از شاخص ها عمدتاً بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایتی و مقاومتی متمرکز هستند، در حالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. اندیکاتور های تکنیکال رایج و الگوهای نموداری شامل خطوط روند، کانال ها، میانگین متحرک و اندیکاتور های حرکت هستند.
به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه می کنند:
- روند قیمت
- الگوهای نمودار
- شاخص های حجم و حرکت
- اسیلاتورها
- میانگین های حرکت قیمت
- سطوح حمایت و مقاومت
– دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می شود:
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه کسب و کار است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض می کند که قیمت اوراق بهادار از قبل منعکس کننده همه اطلاعات عمومی است و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز می کند.
به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک اوراق بهادار، تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها، احساسات بازار را در پشت روند قیمت درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله ها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معاملات تحلیل تکنیکال تشکیل میدهند.
بازارها با مقادیری کارآمد هستند که نشان دهنده عواملی هستند که بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارند، اما به نظر میرسد حتی حرکات تصادفی قیمت در بازار در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکنند که در طول زمان تکرار میشوند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته می پذیرند:
بازار همه چیز را شامل تخفیف می کند: تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که همه چیز، از اصول یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار، در حال حاضر در سهام قیمت گذاری شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجهگیری مشابهی را در مورد قیمتها فرض میکند، مطابقت دارد. تنها چیزی که باقی می ماند تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار می دانند.
حرکت قیمت در روندها: تحلیل گران تکنیکال انتظار دارند که قیمت ها، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روند را نمایان کنند. به عبارت دیگر، قیمت سهام بیشتر احتمال دارد که روند گذشته را ادامه دهد تا حرکت نامنظم. بیشتر استراتژی های معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار است.
تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیل گران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می کند. در حالی که بسیاری از اشکال تجزیه و تحلیل تکنیکال برای بیش از 100 سال مورد استفاده قرار گرفته اند، هنوز اعتقاد بر این است که آنها با یکدیگر مرتبط هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان می دهند که اغلب خود را تکرار می کنند.
سخن پایانی
امید است که مطلب ارائه شده در مورد تحلیل تکنیکال مورد توجه شما قرار گرفته باشد. سایت الفارنسی موضوعات مختلف و متنوعی را در دل خود جای داده که هر کدام خواندنی میباشند. بخش اطلاعات عمومی پر شده از موضوعات متنوع که به افزایش دانش شما در زمینه ارزهای دیجیتال کمک بسیاری میکند. با به اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی، دوستان و آشنایان خود را از این مطلب جذاب آگاه کنید. در آخر نظرات خود را در مورد موضوعات مطرح شده از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
انواع روش های تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب
در بازارهای مالی روشهای زیادی برای سود کردن وجود دارد. بسیاری از افراد ترید کردن با استفاده از تحلیل تکنیکال را انتخاب میکنند؛ اما در همان ابتدا با سبکهای بیشمار با اسمهای مختلف برخورد میکنند. شاید در ابتدای مسیر افراد شروع به تحقیق و مطالعه در مورد سبکهای مختلف کنند؛ اما معمولا در ابتدای راه دچار مشکل شده و نمیدانند چه سبکی برای آنها مناسب است. در این مقاله روش های تحلیل تکنیکال و نقاط ضعف و قدرت آنها را بررسی خواهیم کرد.
استفاده از اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال
معمولا در ابتدای مسیر، هر فردی که به دنبال استفاده از تحلیل تکنیکال برای معامله است، با اندیکاتورها آشنا میشود. اندیکاتورها ابزارهایی بر روی چارت هستند که از قیمت مشتق شدهاند؛ یعنی با استفاده از فرمولهای مختلف که بر روی قیمت اعمال میشود، یک مدل تصویری ریاضی از آن تولید میشود.
به این مدل اندیکاتور گفته میشود. تعداد اندیکاتورها بیشمار است! شما میتوانید هر دادهای را گرفته و فرمولی روی آن اجرا کرده و آن را روی نمودار خود بیندازید. از معروفترین آنها میتوان به Moving Average ها، RSI، MACD و… اشاره کرد. معمولا هر فردی در ابتدای کار با آنها آشنا میشود.
این اندیکاتورها از اطاعات قیمت استفاده میکنند. به عنوان مثال از قیمت بسته شدن تعداد مشخصی کندل برای به دست آوردن Moving Average در یک بازه زمانی مشخص شده توسط شما استفاده میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. در اینجا Moving Average 9 روزه را داریم که با منحنی آبی مشخص شده است.
تریدرها به روشهای مختلف از MA ها استفاده میکنند. به عنوان مثال در صورتی که کندل روزانهای بالای آن بسته شود، خرید میکنند.
اندیکاتورها معمولا به تنهایی ابزار مناسبی برای ترید کردن نیستند، سیگنالهای خرید و فروش آنها معمولا با تاخیر زیادی همراه تحلیلهای تکنیکال است و بعد از انجام حرکت اصلی تازه میتوانید اقدام به خرید و فروش کنید.
همین سیگنالهای با تاخیر نیز در بهترین حالت 50 درصد موارد را به شما درست میگویند. در بخش مدیریت سرمایه در مورد ریوارد و ریسک نیز صحبت کردیم. ریسک به ریوارد ترید کردن با اندیکاتورها نیز ریسک به ریوارد خوبی ندارد؛ زیرا حرکت بزرگی انجام شده و تازه اقدام به خرید و فروش میکنیم؛ اگر دوباره حرکتی به آن اندازه انجام شود، میتوانیم یک ریوارد دریافت کنیم. به این مثال توجه کنید:
در این مثال بعد از شکست کامل Moving Average با دوره 21 روزه، تازه وارد فروش میشویم. استاپ معامله خودمان را بالای آخرین کندل قبل از شروع حرکت نزولی میگذاریمف بعد از آن قیمت فقط به اندازه یک ریوارد در جهت مورد علاقه ما حرکت کرده و به این ترتیب بعد از چندین روز سود زیادی دریافت نمیکنیم.
خب اندیکاتورها به چه درد ما میخورند؟
بسیاری از افراد هستند که در بازه طولانی مدت توانستند فقط با اتکا به اندیکاتورها به سود برسند؛ اما وقتی روشهای بهتر و بهینهتر وجود دارد چرا از آنها استفاده نکنیم؟
اندیکاتورها برای تاییدیه و استفاده کمکی در کنار دیگر ابزارها بسیار مفید است و نمیتوان به طور کل اهمیت آنها را نادیده گرفت؛ اما نمیتوان آن را به صورت مستقل یکی از روش های تحلیل تکنیکال دانست.
روش های تحلیل تکنیکال: پرایس اکشن کلاسیک
بسیاری از تحلیلها و نمودارهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید با استفاده از سبک پرایس اکشن کلاسیک انجام شدهاند. تقریبا محبوبترین، معروفترین و کاربردیترین روش تحلیل تکنیکال در میان مردم است.
نام پرایس اکشن نیز نشان از آن دارد که در این سبک توجه زیادی به حرکت قیمت میشود و اندیکاتورها جای زیادی در آن ندارد.
در پرایس اکشن کلاسیک، الگوها و شکل کندلها اهمیت بسیار زیادی دارند. الگوهای قیمتی، مانند سر و شانه، وج صعودی و نزولی، کانالها و … در پرایس اکشن کلاسیک مورد توجه قرار میگیرند.
در این سبک شکل کندلها نیز اهمیت دارد. اگر در یک سطحی که قبلا واکنشی داشته باشیم، کندلی با شکل و شمایل مورد نظرمان ایجاد شود، میتوانیم وارد موقعیت معاملاتی فروش یا خرید شویم.
به عنوان مثال کندل پین بار یکی از فرمهای برگشتی است و اگر در یک کانال یا سطح کف و سقف دو قلو با آن مواجه شویم، میتوانیم با اطمینان بیشتری وارد پوزیشن شویم.
یکی از بهترین منابع برای این سبک بسته آموزشی البروکس است. البروکس یک دوره آموزشی و چندین کتاب دارد که در آن به طور کامل و مفصل سبک خودش را آموزش داده است.
یکی از خوبیهای این سبک این است که تنها با ان میتوانید به تریدهای سود ده برسید. باید وقت زیادی بر روی آن و دوره البروکس بگذارید تا به تسلط و دانش کافی برسید. توجه به قیمت و الگوها از تحلیلهای تکنیکال نقاط قوت این سبک است.
از معایب آن نیز میتوان به این اشاره کرد که توجهی به سطوح قیمتی نمیکند، نقاط چرخشی قیمت را در نظر نمیگیرد. از طرفی به دلیل محبوبیت و گستردگی استفاده از این سبک، بزرگان بازار میدانند اکثریت افراد در کجا وارد یک ترید شدهاند و به همین دلیل امکان شکست تحلیل در این سبک بیشتر از دیگر سبکها مانند عرضه تقاضا است.
روش های تحلیل تکنیکال: عرضه و تقاضا
فلسفه این سبک این است که هیچ اتفاقی در بازار نمیفتد، مگر به واسطه عرضه و تقاضا. این موضوع منطقی هم هست؛ در بازارهای سنتی وقتی خریدار و تقاضا برای یک کالا زیاد میشود و از آن طرف عرضه کم است، قیمت شروع به بالا رفتن میکند و بالعکس.
در بازارهای مالی و طبق فلسفه این سبک نیز همه چیز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر خریداران بیتکوین بیشتر از فروشندگان ان باشند، قیمت بالا میرود.
در این سبک تحلیلگران به دنبال سطوح عرضه و تقاضا هستند. آنها با استفاده از شکل کندلها و نوع حرکت قیمت، سطوحی را تعیین میکنند که نشان دهنده فروش یا خرید است.
در بازگشت قیمت به آن سطوح، امکان واکنش را میدهند و بر اساس آن معامله میکنند.
به مثال زیر توجه کنید.
در اینجا یک سطح عرضه در بیت کوین داریم که باعث ریزش قیمت شده است، حال اگر کمی نمودار را به جلوتر ببریم، مشاهده میکنیم قیمت در واکنش به این سطح دوباره با افت مواجه شده است.
در مثال بعدی با یک سطح تقاضا مواجه هستیم که با رنگ سبز به نمایش در آمده است.
اگر کمی به جلوتر برویم، میبینیم که قیمت بعد از بازگشت به این سطح حرکت رو به بالای قدرتمندی را شروع کرده است.
یکی از مزایای این سبک دریافت ریسک به ریواردهای بسیار خوب است؛ طوری که در صورت تحلیل اشتباه فراوان، ممکن است ضرر شما در یک ترید مناسب جبران شود.
اما بحث اصلی اینجاست که هیچ کدام از روش های تحلیل تکنیکال معروف در زمینه عرضه و تقاضا نمیتوانند به طور کامل قدرت سطوح مختلف را تعیین کنند. گاهی ممکن است یک سطح بسیار عالی از نظر شما، به راحتی شکسته شود و دلیل آن قویتر بودن سطح مقابل است.
عرضه و تقاضا زیرشاخههای فراوانی دارد که از معروفترین آنها میتوان به ICT، RTM و اسمارت مانی اشاره کرد.
ICT سبک ابداعی یک فرد آمریکایی به نام مایکل هادلستون است که 30 سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی مختلف را دارد. در این سبک به زمان انجام حرکتهای قیمت و جلسات معاملاتی توجه ویژهای میشود. در ICT به طور خالص با سطوح عرضه و تقاضا کار نمیکنیم و این سطوح تنها 20 درصد کل سبک را تشکیل میدهند.
مایکل در ICT مفهوم نقدینگی و پیدا کردن آن روی نمودار را به شاگردانش آموزش داد. او در حال حاضر یک دوره آموزشی را به صورت رایگان شروع کرده است که با جستجوی نام ICT Mnetorship 2022 میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
RTM مخفف عبارت Read The Market یا خواندن بازار است. تحلیلگران این سبک اعتقاد دارند بازار پر از سفارش است و باید نواحی دارای سفارش را پیدا کنیم.
آنها در سطوح عرضه و تقاضا دنبال بهترین سطوح سفارش هستند و اعتقاد دارند اگر کسی به طور کامل RTM را یاد بگیرد، میتواند تمام بازار را پیشبینی کند که این یک تبلیغات اشتباه و تقریبا دروغ است؛ زیرا بازارهای مالی هیچ قطعیتی ندارند و هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
با این حال RTM یک سبک تحلیلی دقیق است و ریسک به ریواردهای بسیار خوب را به شما میدهد. هرچه بیشتر بر روی آن وقت بگذارید متوانید استراتژی خود را بهتر کرده و معاملات بهتری داشته باشید.
از معایب RTM میتوان به عدم توجه به تایم و سشن معاملات اشاره کرد و تنها سطوح سفارش برای آنها مهم است. از طرفی منابع این سبک بسیار پراکنده است و هرکس طبق نظر خودش آن را به شکل متفاوتی تدریس میکند؛ به همین دلیل تسلط بر روی آن و سود ده شدن با استفاده از این روش تحلیلی ممکن است زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد.
روش های تحلیل تکنیکال: امواج الیوت
یکی دیگر از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از امواج الیوت است. امواج الیوت اولین بار توسط R alph Nelson Elliott ( رالف نلسون الیوت) ابداع شد. او اعتقاد داشت بازارهای مالی از افراد تشکیل شده و احساسات و رفتار انسانها در شرایط مشابه، تکرار میشود. او حرکات قیمت را به موجهایی تشبیه کرد و این سبک را با نام امواج الیوت پایهگذاری کرد.
امواج الیوت از موجهای جنبشی و اصلاحی برای توجیه حرکات بازار استفاده می کنند. بسیاری از الگوهای پرایس اکشنی توسط امواج الیوت قابل توجیه هستند. شمارش امواج الیوت قوانین خاصی دارد که باید مدتها بر روی آنها مطالعه و تمرین شود.
همانطور که در تصویر میبینید، در تئوری امواج الیوت، هر حرکت قیمت نامگذاری و موج شماری میشود و میتوان بر اساس آنها حرکت بعدی قیمت را حدس زد.امواج الیوت در طول زمان گسترش پیدا کرده و افراد مختلف سبکهای جدیدی را با استفاده از آن ابداع کردهاند. سبک رابرت ماینر و نئو ویو از جمله زیرمجموعههای امواج الیوت هستند.
وین ریت امواج الیوت در صورتی که در آن به تسلط برسیم، بسیار بالاست؛ اما گاهی اوقات ریسک به ریوارد مطلوبی به ما نمیدهد. از طرفی تسلط بر روی قوانین ان بسیار سخت و زمانبر است. بسیاری از تحلیلگران نیز اعتقاد دارند امواج الیوت فقط برای تحلیل کردن آینده بازار به کار میآید و نمیتوان با آنها معامله سوآور داشت؛ اما هر سبکی باید شخصی سازی شده و از دل آن ستاپهای مناسبی برای سود کردن طراحی کرد.
جمعبندی
در این مقاله در مورد انواع روش های تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. روش های بسیار زیادی برای شروع این کار وجود دارند که گاهی اوقات حتی نام آنها را هم به ندرت شنیدهایم. بعضی از روش های تحلیل تکنیکال مانند استفاده از ابر ایچیموکو یا فیبوناچی و… نیز میتوانند در این دستهبندئی قرار بگیرند؛ اما در اکثر موارد در همین دستهبندیها جای میگیرند.
انتخاب روش و سبک به هیچ عاملی به جز خودتان و روحیات خودتان بستگی ندارد. شما میتوانید با هرکدام از روش های تحلیل تکنیکال به سوددهی برسید و فقط تمرین و رعایت مدیریت سرمایه است که میتواند بقای شما را در بازارهای مالی تضمین کند.
تحلیل تکنیکال در بورس به چه معناست؟
تحلیل تکنیکال در بورس به همراه تحلیل بنیادی دو روش تحلیلی پرکاربرد هستند که با هدف پیشبینی رفتار آتی سهام، به کار گرفته میشوند. در تحلیل تکنیکال با نگاهی به دادههای گذشته، رفتار آتی را پیشبینی میکنیم. از این دادهها میتوان به قیمت، حجم معاملات و هر دادهای که پیوستگی داشته باشد و بتوان اثر آن را در آینده پیشبینی کرد، اشاره کرد.
تحلیل تکنیکال در بورس بر خلاف تحلیل بنیادی، ارزش ذاتی اوراق بهادار را در نظر نمیگیرد و تنها از روی تحلیل و بررسی نمودارها، رفتار آتی را پیشبینی میکند.
همانطور که گفته شد، برخلاف تحلیل بنیادی که به دنبال یافتن ارزش ذاتی یک سهم بر اساس عواملی مثل فروش و درآمد آن شرکت است، در تحلیل تکنیکال تمرکز روی قیمت و حجم معاملات است. بسیاری از معاملهگران بازار سهام، از روش تحلیل تکنیکال برای تولید سیگنالهای کوتاه مدت و گاها نوسانگیری استفاده میکنند.
همچنین میتوان قدرت یا ضعف یک سهم نسبت به دیگر سهام یا بازار سنجیده شود و نهایتا با استفاده از ابزارهایی که در این روش تحلیلی استفاده میشود، بهترین نقطه ورود یا خروج از یک سهم مشخص شود.
تجزیه و تحلیل تکنیکال را میتوان در هر بازاری که دادههای معاملاتی پیشین دارد، به کار برد. این بازارها میتواند سهام، معاملات آتی، کالاها، صندوق درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار باشد.
تحلیل تکنیکال در بورس با این فرض بهکار گرفته میشود که فعالیت معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار یا سهم میتواند شاخص ارزشمندی برای حرکتهای آتی قیمت اوراق بهادار باشد. تحلیلگران حرفهای اغلب از تجزیه و تحلیل تکنیکال به همراه سایر روشهای تحقیق استفاده میکنند. معامله گران خرد ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت سهام و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران فعال و صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود میکنند.
تحلیلگران تکنیکال همچنین انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را برای یافتن و پیشبینی روند ایجاد کردهاند. برخی از شاخصها مثل محدودههای حمایت و مقاومت، در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند، و برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. شاخصهای تکنیکال و فنی و الگوهای نمودار معمولا در خط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای حرکت مورد استفاده قرار میگیرند.
تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است
تحلیلگران تکنیکال معمولا نتایج و تحلیلهای خود را بر مبنای سه فرضیه زیر ارائه میکنند.
- همه چیز در نمودار قیمت دیده شده است.
- قیمت ها طبق روند مشخصی حرکت میکنند.
- تاریخ تکرار میشود.
رویکرد صحیح را انتخاب کنید
به طور کلی دو روش متفاوت برای تحلیل تکنیکال وجود دارد: رویکرد از بالا به پایین و رویکرد از پایین به بالا. اغلب اوقات، معاملهگران کوتاه مدت رویکردی از بالا به پایین و سرمایهگذاران بلند مدت رویکردی از پایین به بالا انتخاب میکنند.
رویکرد از بالا به پایین
رویکرد از بالا به پایین یک تحلیل اقتصادی کلان است که در مرحله اول قبل از این که به بررسی اوراق بهادار بپردازد، اقتصاد کلان را بررسی میکند. در این رویکرد معاملهگر برای انتخاب یک سهم، ابتدا بر مولفههای اقتصاد کلان مثل تورم و نرخ بهره، سپس عوامل موثر بر صنعت مثل افزایش یا کاهش قیمت دلار و در نهایت به بررسی سهم مورد نظر میپردازد. معمولا نگاه این طیف از معاملهگران کوتاه مدت است.
رویکرد از پایین به بالا
رویکرد پایین به بالا بر تک تک سهام متمرکز است و برخلاف دیدگاه اقتصادی قبلی به صورت کلان نیست. تمرکز این روش، یافتن نقاط مناسب ورود و خروج است. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار ممکن است یک سهام مناسب را در روند نزولی پیدا کند و از تجزیه و تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقطه ورود خاص در زمانی که سهام میتواند در پایینترین قیمت باشد استفاده کند. این تحلیلگران در تصمیمات خود به دنبال ارزش هستند و قصد دارند نگاه طولانی مدت به معاملات خود داشته باشند.
علاوه بر این دو رویکرد، بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند از انواع مختلف تحلیلها در کنار هم استفاده کنند. گروهی از معاملهگران که به نوسانگیری (خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالاتر در مدت زمان کوتاه) علاقمند هستند، معمولا ابزارهای متنوعی از تحلیل تکنیکال در بورس را استفاده میکنند.
مزایای تحلیل تکنیکال در بورس
توانایی شناسایی علائم تغییر روند قیمت در بازار، یکی از مولفههای اصلی هر استراتژی معاملاتی است. همه معاملهگران باید یک روش برای تعیین بهترین نقاط ورود و خروج داشته باشند که استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال روش بسیار محبوبی برای انجام این کار است.
در حقیقت، از ابزارهای تحلیل تکنیکال به طور معمول و مداوم استفاده میشود، به طوری که بسیاری معتقدند که تحلیلگران تکنیکال قوانین معاملاتی ایجاد کردهاند، که هرچه تعداد بیشتری از معاملهگران از همان شاخصها برای یافتن محدوده حمایت و مقاومت استفاده کنند، خریداران و فروشندگان بیشتری در همان محدوده (برای خرید و یا فروش) اجماع خواهند کرد، و در نهایت الگوها به ناچار تکرار میشوند.
معایب تحلیل تکنیکال در بورس
همیشه عنصری از رفتار در بازار وجود خواهد داشت که قابل پیش بینی نیست. هیچ تضمین قطعی برای ۱۰۰ درصد دقیق بودن تحلیل (تکنیکال یا بنیادی) وجود ندارد. اگرچه الگوی قیمتهای پیشین به ما بینشی از مسیر قیمت احتمالی سهام در آینده میدهد، اما این بینش تضمینی برای موفقیت نیست.
معاملهگران برای دستیابی به بالاترین سطح اطمینان ممکن، باید از طیف وسیعی از شاخصها و ابزارهای تجزیه و تحلیل استفاده کنند و برای محافظت در برابر حرکات نامطلوب، یک استراتژی مدیریت ریسک داشته باشند.
سخن پایانی
به صورت کلی استفاده از تجزیه و تحلیل تکنیکال یا استفاده از نمودارها برای شناسایی سیگنالهای معاملاتی و الگوهای قیمت، ممکن است در ابتدا طاقت فرسا یا مبهم به نظر برسد.
مبتدیان باید بدانند که چرا تجزیه و تحلیل تکنیکال به عنوان دریچهای برای روانشناسی بازار و شناسایی فرصتهای سودآور عمل میکند.
به عنوان یک سرمایهگذار مهم است که روی یک رویکرد معاملاتی خاص متمرکز شوید و یک استراتژی منظم تدوین کنید و به آن پایبند بمانید و در عین حال بستر معاملاتی مناسب با ابزار مناسب مورد نیاز را انتخاب کنید.
بسیاری از سرمایهگذاران از ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی استفاده میکنند، چرا که این دو تحلیل میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
به یاد داشته باشید که شناسایی سود پایدار در بورس ملزم به یادگیری و به کار بردن استراتژیهای معاملاتی بهینه است. بسیاری از افراد در کشورهای توسعه یافته، سرمایهگذاری غیرمستقیم را انتخاب میکنند؛ چرا که دانش تخصصی و زمان کافی برای تحلیل و تصمیمگیری ندارند.
پیشنهاد میشود در ابتدای ورود به سرمایهگذاری در بورس، بیش از 80 درصد سرمایه خود را به صورت غیرمستقیم وارد بازار کنید و با 20 درصد مابقی، معامله کنید و به تدریج که حرفهای میشوید این نسبت را تغییر دهید.
مدیریت ثروت مانو، سامانهای است که به مشتریانش کمک میکند بدون نیاز به کسب دانش تخصصی و صرف زمان، متناسب با درجه ریسکپذیری خود، به صورت غیرمستقیم، بهترین فرصتهای سرمایهگذاری را انتخاب کنند.
دیدگاه شما