حاشیه ایمنی چیست
حاشیه ایمنی چیست : مدیران هر واحد اقتصادی نیاز به گزارشات مالی دقیق به منظور امکان برنامه ریزی برای آتیه دارند. گزارشات هر چه کامل تر باشند، چراغ راهنمای بهتری برای شرکت ها محسوب می شوند. برای آن که مدیران بتوانند بهتر از گزارشات استفاده نمایند، حسابداران اقدام به تهیه نسبت های مالی می نمایند و یکی از نسبت های کاربردی مالی، نسبت حاشیه ایمنی می باشد.
چه زمانی حاشیه ایمنی محاسبه می گردد
به صورت کلی نسبت حاشیه ایمنی در دو زمان زیر می تواند محاسبه گردد :
- در طول دوره مالی
- برای دوره مالی آتی
قبل از آن که به ارائه توضیحات در خصوص این نسبت بپردازیم، لازم است یا نقطه سر به سر آشنا شویم
نقطه سربه سر چیست
در شرایطی که درآمدهای یک واحد اقتصادی با هزینه های آن یکسان باشد، در اصطلاح حسابداری به آن نقطه سر به سر اطلاق می گردد.
حسب توضیح فوق مشخص است که در نقطه سر به سر، واحد اقتصادی فاقد سود و یا زیان است.
برای آنکه بتوانیم نسبت حاضیه ایمنی را محاسبه نماییم، ابتدا بایستی دست به محاسبه نقطه سر به سر بزنیم.
هدف از ایجاد هر واحد اقتصادی، دسترسی به سود است، لذا این که محاسبه نماییم که در چه میزان تولید یا فروش، به این سود دسترسی پیدا می نماییم، نکته مهمی است.
به منظور گزینه فوق، پس از آن که نقطه سر به سر را محاسبه نمودیم، اقدام به محاسبه حاشیه ایمنی ای که ما را به سود می رساند، می نماییم.
روش های محاسبه نقطه سر به سر
توضیحات مربوط به نقطه سر به سر ارائه شد، لیکن برای محاسبه نقطه سر به سر، سه روش زیر وجود دارد :
- به صورت سطح تولید یا درصد بهره برداری
- به صورت سطح قیمت محصول
- به صورت سطح درآمد یا فروش
برای این که محاسبه نماییم که در چه سطحی فاقد سود یا زیان هستیم، یا به عبارتی دیگر نقطه سر به سر مجموعه ما کجاست، ممکن است براساس سطح تولید محصولات اقدام نماییم.
روش اول
در این روش محاسبه می شود که در چه سطحی از تولید ( به لحاظ تعدادی ) به نقطه سر به سر نائل می آییم.
روش دوم
در حالت دوم براساس قیمت محصولات، محاسبه انجام می شود، معمولاً این روش در مراکزی که سطح تولید به لحاظ تعدادی محدود و مشخص است، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش مشخص می شود که با چه نرخی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم.
روش سوم
حالت سوم که در این مبحث نیز کاربردی است و در بازار کار نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، حسابدار محاسبه می نماید که در چه سطحی از فروش و درآمد به لحاظ مبلغی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم. مثلاً حسابدار محاسبه می نماید که جمع هزینه های دوره مورد نظر معادل مبلغ 1000000 ريال شده است، فروش یا درآمد نیز در سطح مبلغی 1000000 ريال ما را به نقطه سر به سر خواهد رساند.
محاسبه حاشیه ایمنی در طول دوره مالی
در ادامه توضیحات در خصوص ” حاشیه ایمنی چیست ” معروض می دارد که ممکن است حسابدار در طول دوره مالی جاری اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماید. قابل ذکر است که حاشیه ایمنی مترادف Margin of safety ratio می باشد و به صورت مخفف با MS نمایش داده می شود.
نسبت حاشیه ایمنی در طول دوره مالی جاری بر اساس فرمول زیر محاسبه می گردد :
فروش واقعی / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش واقعی ) = MS
در خصوص فروش در نقطه سر به سر که توضیحات ارائه شد، فروش واقعی نیز حاصل جمع فروش های دوره جاری از زمان آغاز دوره تا روز محاسبه می باشد، پس از مشخص شدن این دو مورد، مبالغ را در فرمول فوق الذکر جای گذاری نموده و حاشیه ایمنی را محاسبه می نماییم.
محاسبه حاشیه ایمنی برای دوره مالی آتی
لازم است که قبل از شروع دوره مالی، در زمان بودجه بندی، بر اساس بودجه های در نظر گرفته شده و تجارب حاصل از دوره های قبل، اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماییم تا بتوانیم بهتر به اهداف آتی خود نائل آییم.
در این صورت به منظور محاسبه نسبت مذکور، از فرمول زیر استفاده می نماییم :
فروش مورد انتظار / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش مورد انتظار ) = MS
در این حالت با توجه به این که میزان و مبلغ فروش به صورت دقیق مشخص نیست، تیم مالی، اقدام به برآورد مبلغ فروش برای دوره آتی می نمایند و به این طریق فروش مورد انتظار را به دست می آوریم.
پس از محاسبه مبلغ فروش مورد انتظار بر اساس توضیحات فوق و مبلغ فروش در نقطه سر به سر بر اساس بودجه و تجارب قبلی، مبالغ مذکور را در فرمول فوق الذکر جای گذاری و مبلغ نسبت حاشیه ایمنی را برای دوره مالی آتی محاسبه می نماییم.
مبلغ حاشیه ایمنی چقدر باید باشد
حسب توضیحات فوق، مبلغ مربوط به حاشیه ایمنی، مبلغ سود واحد اقتصادی است و لذا هر چه میزان حاشیه ایمنی بالاتر باشد، سود آوری بیشتر و موفقیت بیشتری خواهیم داشت و لذا مدیران بایستی حاشیه ایمنی را بالا در نظر گرفته و برای دستیابی به آن تلاش نمایند.
امیدواریم که کلیپ تهیه شده برای شما کاربردی بوده باشد و قادر به پاسخ گویی به سوال ” حاشیه ایمنی چیست ” شده باشید و مراتب رضایت شما را به همراه داشته باشد.
حاشیه سود و انواع آن
حاشیه سود خالص چیست؟
حاشیه سود خالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود.
درآمد یا سود خالص ممکن است از طریق کمکردن هزینههای عملیاتی و سایر هزینهها مانند مالیات و هزینه خرید مواد اولیه از کل درآمد محاسبه شود.
حاشیه سود را به صورت درصد نمایش میدهند و در واقع این نسبت نشان میدهد کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به عنوان مثال، حاشیه سودخالص 30 درصد نشان میدهد که از 1000 تومان فروش محصولات شرکت، 300 تومان سودخالص به دست آمدهاست.
در حالیکه انواع مختلفی از حاشیه سود مانند “حاشیه سود خالص”، “حاشیه سود عملیانی”، “حاشیه سود قبل از کسر مالیات” وجود دارد، مفهوم “حاشیه سود” معمولا برای اشاره به “حاشیه سود خالص” مورد استفاده قرار میگیرد.
فرمول محاسبه حاشیه سود :
درآمد خالص
حاشیه سود = __________
فروش خالص
نوع دیگر حاشیه سود، روش محاسبه متفاوتی دارد و برای اهداف مختلفی بکار برده میشود.
محاسبه حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود
حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.
در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:
محاسبه حاشیه سود
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
در سطحی ابتدایی، مارجین پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینهها است. این امر مستلزم آن حاشیه سود و انواع آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
مارجین ها همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین حاشیه سود و انواع آن ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
حاشیه سود ناخالصحاشیه سود عملیاتیحاشیه سود خالص
Profit Margin
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی،اداری،توزیع،بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی(مانند درآمدها و هزینههای مالی،سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است.
مثال:برای محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی،آخرین صورت سود و زیان (۳ماهه ۹۴) شرکت ایرانخودرو را استخراج کردهایم:
تشخیص سودآوری با حاشیه سود
حاشیه سود یکی از پرکاربردترین فاکتورهای تحلیل بنیادی و مقایسه ارزش سهام یک شرکت با دیگر شرکتهاست. در یک تعریف ساده، حاشیه سود که گاهی از آن به عنوان «مارجین» هم یاد میشود به این اشاره دارد که به میزان فروشی که شرکت دارد، چقدر سود کسب میکند. حاشیه سود در قالب درصد بیان میشود. فرض کنید شرکتی در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، 10 میلیون تومان سود به دست میآورد. در این حالت حاشیه سود شرکت برابر 10 درصد خواهد بود.
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت. اما این نسبت، به روشهای مختلفی محاسبه میشود.
حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست میآید. در این روش، سودناخالص برابر است با تفاوت درآمد کل از بهای تمام شده. به طور مشخص برای رسیدن به سود خالص یا سود عملیاتی باید هزینههای دیگری از سود ناخالص کسر شود.
حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی (عمومی، اداری، توزیع، بازاریابی و فروش) اشاره دارد. هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست میآید. سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی (مانند درآمدها و هزینههای مالی، سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست. بسیاری از تحلیلگران برای بررسی حاشیه سود شرکتها، از این نسبت استفاده میکنند.
کاربرد نسبت حاشیه سود
حاشیه سود از جهات مختلف میتواند به تحلیل عملکرد یک شرکت (چه در حوزه تولید محصول و چه در حوزه ارائه خدمات) و همچنین بررسی عملکرد مدیریت آن شرکت کمک کند. در حالت کلی باید حاشیه سود یک شرکت نسبت به هم گروهیهای آن مقایسه شود. اگر حاشیه سود یک شرکت نسبت به رقبای خود پایین باشد میتواند نشانگر ضعف در فروش، هزینههای عملیاتی بالا، تکنولوژی نامناسب، مواد اولیه گران و … باشد. از سوی دیگر گاهی اوقات به خاطر تعداد بالای پرسنل، حجم سنگین هزینههای ثابت، افزایش بی رویه موجودی کالا و هزینه نگهداری هم منجر به پایین آمدن حاشیه سود شود. در برخی موارد استراتژی مدیریت یک شرکت جهت پایین نگهداشتن هزینهها منجر به افت فروش و درآمد میشود و به دنبال آن حاشیه سود شرکت هم روند نزولی خواهد داشت. در نتیجه اگر با شرکتی مواجه شدید که حاشیه سود پایینی دارد، در گام بعدی باید به دنبال چرایی این موضوع بگردید.
محدودیتهای استفاده از حاشیه سود
به دست آوردن حاشیه سود شرکتها امر سادهای است چرا که این شرکتها باید به صورت دورهای اطلاعات مالی خود را روی سایت کدال منتشر کنند. این اطلاعات در قالب انواع فرمتها منتشر میشود و در نتیجه اگر کسی کار با مجموعه نرمافزارهای آفیس را بلد باشد، نیازی به استفاده از ماشین حساب هم نخواهد داشت. اما باید به یاد داشته باشید که حاشیه سودِ چه شرکتهایی را میتوان با هم مقایسه کرد. افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و مشابه و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده کنند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسبوکار مختلف با مارجینهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها منطقی نیست. بنا حاشیه سود و انواع آن به شرایط اقتصادی، حاشیه سود برخی صنایع بورسی همواره بالاست و برخی دیگر از صنایع با وجود حاشیه سود پایین، اما روند رو به رشد و کم ریسکی دارند. از سوی دیگر محاسبه حاشیه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست چون آنها هیچ سودی ندارند!
با این حال اگر در اخبار مشاهده کردید که درآمد یک شرکت افزایش قابل توجهی داشته است، برای ذوقزده شدن دست نگه دارید. بررسی کنید که حاشیه سود آن شرکت چه تغییری داشته است. ممکن است مدیریت شرکت با افزایش سنگین هزینهها، اندکی بر درآمد شرکت افزوده باشد اما برآیند کلی کار، خیلی برای سهامداران خوشایند نخواهد بود. از سوی دیگر، افزایش هزینههای عملیاتی یک کارخانه، الزاما نشاندهنده کاهش سودآوری نیست، ممکن است شرکت توانسته فروش خود را 50 درصد بالاتر ببرد. در حالت کلی، مارجینها به شما کمک میکند که تصویر بهتری از عملکرد شرکتها داشته باشید، اما الزاما شفافترین تصویر را ارائه نمیکند.
اعطای نمایندگی سقف کاذب با حاشیه سود بسیار بالا
اعطای نمایندگی سقف کاذب با حاشیه سود بالا
قابل توجه:
کناف کاران، بازاریاب ها، مصالح فروشان، طراحان دکوراسیون داخلی، انبوه سازان، شرکتهای ساختمانی، مهندسین عمران، معماری و…
بدون نیاز به سرمایه
شرایط ویژه برای کناف کاران گرامی
توضیح مختصری راجع به سقفهای کششی:
سقفهای کششی (کشسان) سیستم سقفی مـعـلـقی اسـت که از دو عنــصـر اصـلی تشـکیل شده است. یکی ریل مـحیطی و احـاطـ کننده و دیگری غشای اصلی سبک وزن (هر مترمربع تنها 240 گرم) که در طول مـسیرریل کـش می آید و قرارمی گیرد و برخلاف سیستم های سقفی موجود نیازی به آویز نخواهد داشـت.
با گرم کردن و کشیدن نصب میشود بعد از سرد شدن به حالت استرچ مانده و شکم نمی اندازد. سقفهای کششی با دوام و سبک هستند که در آنها از مواد پلیمری استفاده شده است .
چگونه میتوان نمایندگی دریافت کرد؟
ما بزرگترین تولید کنندگان سقف های کاذب در ایران با کیفیت بالا هستیم که ازبرند های پیشرو اروپایی استفاده می کنیم.
طیف گسترده ای از رنگ ها و سایه ها از انواع پی وی سی (بیش از150 نوع) و تجربه کارشناسان حرفه ای به ما اجازه ساخت و نصب سقف کاذب با هر گونه پیچیدگی و با امکانات تقریبا نامحدودی در طراحی داخلی را میدهد.
شرکت LABELL به طور مداوم در حال افزایش طیف وسیعی از محصولات و بهبود تولید و فن آوری است. شرکت ما قادر به تولید و پاسخگویی هرگونه سفارش دراندازه های مختلف در کوتاه ترین زمان و بدون افت کیفیت است.
مزایایی را که شما دریافت می کنید:
1- سود دهی بالا
2- حداقل هزینه برای شروع یک کسب و کار
3- مشاوره رایگان
4- تبلیغات و پشتیبانی فنی
5- طیف گسترده ای از فیلم ها و فاکتورها
6- قیمت های رقابتی
7- کوتاه ترین زمان تولید
8- فرایند چاپ روی سقف های کاذب
9- دریافت تمامی گواهینامه های مورد نیاز
10- گارانتی 12 ساله ی اروپایی (اوکراین)
11- حمل و نقل و تحویل به موقع و مناسب برای شما
بازدهی:
در حال حاضر نمایندگانی داریم که ماهانه تا 30میلیون تومان و بیشتر درآمد دارند. همه چیز به خود شما بستگی دارد.
برای سفارش محصول و یا دریافت نمایندگی تماس بگیرید.
همچنین می توانید اطلاعات خود را از طریق فرم «اخذ نمایندگی» که در بالای سایت موجود می باشد، ارسال نمایید تا همکاران ما در اولین فرصت با شما در تماس باشند.
دیدگاه شما