تعریف استراتژی خروج


6 استراتژی معاملاتی سودآوری مبتنی بر Pullback

3 استراتژی خروج از معامله : چگونه از یک معامله سودآور خارج شویم؟

معامله گران انرژی زیادی را برای یافتن زمان مناسب برای ورود به معامله صرف می‌کنند. اگرچه این مهم است، اما در نهایت معامله گران با تعیین اینکه معامله چقدر موفق بوده است تصمیم میگیرند از معامله خارج شوند. این مقاله به 3 استراتژی خروج از معامله میپردازد که معامله گران باید هنگام خروج از معامله در نظر بگیرند.

استراتژی‌های موثر خروج از معاملات:

استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 1 :

stop/limit مرسوم (با استفاده از حمایت و مقاومت)

یکی از بهترین راه‌ها برای کنترل احساسات، تعیین تارگت (Limits) و Stops همزمان با ورود به معامله است. این روش بسیار بهتر از این ورود بدون حد ضرر گذاشتن و از دست دادن سرمایه است.

مطابق با تحقیقات انجام شده روی بیش از 30 میلیون معامله لایو، نسبت ریسک به ریوارد حداقل 1:1 یکی از ویژگی‌های رایج معامله گران موفق است.

قبل از ورود به بازار، معامله گران باید میزان ریسکی که می‌توانند بپذیرند را تجزیه و تحلیل کنند و در آن سطح، یک حد ضرر تعریف کنند؛ و در عین حال، تارگت را حداقل به همین اندازه، قرار دهند. اگر معامله گران اشتباه کنند، معامله به طور خودکار در سطح قابل قبولی از ریسک بسته می‌شوند. اگر تحلیل معامله گران درست باشد و قیمت به تارگت مشخص شده برسد، معامله نیز به طور خودکار بسته می‌شود.

حمایت و مقاومت

حمایت و مقاومت که به خوبی تعریف شده اند، USD/JPY

معامله گرانی که به دنبال پوزیشن لانگ هستند، همراه با سیگنال‌های خرید واضح با استفاده از اندیکاتورها، به دنبال افزایش قیمت برای کاهش حمایت خواهند بود. از آنجایی که قیمت به طور موقت به پایین‌تر از سطح حمایت رسیده است، معامله گران به دنبال حد ضرر کمی پایین‌تر از سطح حمایتی هستند. تارگت را می‌توان در سطح مقاومت قرار داد، زیرا قیمت چندین بار به این سطح نزدیک شده است. برای پوزیشن‌های شورت، این حالت معکوس می‌شود و می‌توان استاپ‌ها را در نزدیکی مقاومت و تارگت را در محدوده حمایت قرار داد.

استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 2 :

trailing stop مووینگ اوریج

مدت هاست که مشخص شده مووینگ اوریج‌ها می‌توانند ابزاری موثر برای مشخص کردن جهتی باشد که یک جفت ارز در آن حرکت می‌کند. ایده اصلی این است که معامله گران زمانی که قیمت بالاتر از مووینگ اوریج است به دنبال فرصت خرید باشند و زمانی که قیمت کمتر از مووینگ اوریج است به دنبال فرصت فروش باشند. با این حال، در نظر گرفتن مووینگ اوریج به عنوان یک trailing stop نیز می‌تواند مفید باشد.

ایده این است که اگر مووینگ اوریج قیمت را کراس کند (از قیمت عبور کند)، روند در حال تغییر است. Trend traderها می‌خواهند پس از وقوع این تغییر، پوزیشن‌های خود را ببندند. به همین دلیل است که تعیین حد ضررتان بر اساس مووینگ اوریج می‌تواند موثر باشد.

moving average

نمودار بالا یک ورود به پوزیشن لانگ را بالاتر از شکست مقاومت نشان می‌دهد، که همچنین بالاتر از مووینگ اوریج ساده 100 روزه نیز هست. استاپ در فاصله 220 پوینت دورتر در مووینگ اوریج و تارگت نیز در فاصله 440 پوینتی قرار می‌گیرد تا نسبت ریسک به ریوارد 1:2 تضمین شود. با افزایش قیمت، مووینگ اوریج نیز افزایش می‌یابد و استاپ باید به هرجایی که مووینگ اوریج قرار دارد منتقل شود. این کار نوعی ایمنی در صورت چرخش شدید قیمت ایجاد می‌کند.

استراتژی خروج از معامله فارکس شماره 3 :

رویکرد مبتنی بر نوسانات با استفاده از ATR

تکنیک نهایی از “میانگین محدوده واقعی” ATR استفاده میکند. ATR برای اندازه گیری نوسانات بازار طراحی شده است و با در نظر گرفتن محدوده میانگین بین high و low چهارده کندل آخر، به معاله گران می‌گوید که بازار چقدر نامنظم رفتار میکند و می‌توان از آن برای تعیین استاپ و تارگت در هر معامله ای استفاده کرد.

هر چه ATR روی یک جفت ارز معین بیشتر باشد، استاپ باید بزرگتر باشد. این منطقی است، زیرا استاپ کوچک روی یک جفت ارز، خیلی زود استاپ اوت می‌شود. همچنین تعیین استاپ‌هایی که برای جفت ارز کم نوسان، خیلی بزرگ است، اساسا ریسک بیشتری نسبت به آنچه لازم است به همراه دارد.

اندیکاتور ATR جهانی است زیرا می‌تواند با هر تایم فریمی سازگار شود. شما می‌توانید به سادگی استاپ خود را کمی بالاتر از ATR 100% تنظیم کنید و تارگت خود را به همان اندازه از نقطه ورودی تعیین کنید.

ATR

اندیکاتور ATR برای نفت خام برنت به رنگ آبی در پایین نمودار نشان داده شده است و بالاترین میانگین نوسان تجربه شده را با 135.8 پیپ نشان می‌دهد. بنابراین هنگامی که یک معامله گر یک معامله شورت انجام میدهد، حد ضرر و حد سود مجاز، 135.8 پیپ از نقطه ورودی فاصله خواهد داشت، در صورتی که نسبت ریسک به ریوارد 1:1 باشد. قرار دادن حد ضرر در اطراف ATR اساسا به عنوان یک volatility stop عمل میکند.

نمودار نشان میدهد که در این مورد نسبت ریسک به ریوارد 1:1 معامله را زودتر از موعد، بسته است. این امر به اهمیت نسبت ریسک به ریوارد تاکید میکند، زیرا معامله گران باید پیپ‌های بیشتری را با حداقل ریسک، به عنوان تارگت قرار دهند که منجر به نسبت ریسک به ریوارد بهتری می‌شود.

استراتژی خروج از معامله فارکس: خلاصه

به یاد داشته باشید که معامله در فارکس چیزی فراتر از تعیین نقاط ورود مناسب است، زیرا موفقیت یک معامله در نهایت به نقطه خروج معامله گران از پوزیشن‌هایشان بستگی دارد.

معامله گران تازه کار می‌توانند با داشتن یک برنامه معاملاتی که یک استراتژی خروج دقیق برای بستن معاملات را اجرا می‌کند، در معاملات خود اجرا کنند.

استراتژی‌های خروج از معامله، تنها بخشی از یک استراتژی کامل فارکس هستند. درباره بهترین استراتژی‌های معاملاتی فارکس بیشتر بیاموزید.

الگوی کندلی چکش (Hammer)

الگوی کندلی چکش (Hammer) چیست ؟ چگونه به کمک آن تغییر روند را تشخیص دهیم؟

6-pullback-trading-strategies

6 استراتژی معاملاتی سودآوری مبتنی بر Pullback

Engulfing Candlesticks

آموزش ترید با الگوی کندلی اینگالف (Engulfing Candlesticks)

استراتژی معامله با الگوی شکست جعلی

استراتژی معامله با الگوی شکست جعلی

ترکیب پین بار و کندل پوششی

چگونه با ترکیب پین بار و کندل پوششی معامله کنیم؟

چک لیست معاملاتی

چک لیست معاملات قبل از ورود به هر معامله

Timeframe

تایم فریم‌های مناسب برای انواع سبک‌های معامله‌گری

AMarkets

3 Trading Exit Strategies

3 استراتژی خروج از معامله : چگونه از یک معامله سودآور خارج شویم؟

کش بک لایت فایننس

فعال سازی و دریافت کش بک ( ریبیت ) در بروکر لایت فایننس

الگوی مثلث

معرفی و آشنایی با الگوی مثلث

دوره اموزشی

ستاپ معاملاتی پرایس اکشنی کوازیمودو (QM)

شاخص تولید ناخالص داخلی

شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) در فارکس

ایران اف ایکس تریدر یک پایگاه جامع برای تریدر های ایرانی در زمینه بازارهای مالی ( فارکس ، کریپتو و . ) می باشد. ما سعی داریم با فراهم آوردن یک بستر حرفه ای، دریچه کوچکی باشیم برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند

فعالیت در بازارهای مالی ( فارکس ) از ریسک بالایی بر خوردار است و به هیچ شخصی پیشنهاد ورود به این بازار داده نمیشود . با توجه به ریسک بالای فعالیت در بازارهای مالی از تمامی جهات دقت داشته باشید که شخص شما مسئول سود یا ضرر حاصله خواهید بود نه این سایت و این مجموعه. توجه کنید : معرفی یا بنر هیچ بروکری در این سایت دال بر ضمانت آن بروکر نیست پس با مسئولیت خودتان بروکر مورد نظر را انتخاب کنید.

انواع استراتژی سرمایه گذاری

استراتژی سرمایه گذاری در فرانسه، مجموعه‌ای از قوانین، رفتارها یا رویه‌هاست که برای راهنمایی سرمایه گذار در انتخاب پرتفلیوی سرمایه گذاری طراحی شده است. هر فرد، اهداف سودآوری متفاوتی دارد و مهارت‌های شخصی آن‌ها برای تاکتیک‌ها و استراتژی‌های مختلفی مناسب هستند. برخی از گزینه‌ها شامل انتخاب میان ریسک و سود است و اکثر سرمایه گذاران در جایی میان این دو گزینه قرار می‌گیرند که به امید بازگشت سرمایه‌ی بیشتر، کمی خطر را می‌پذیرند.

استراتژی‌ها

فقدان استراتژی: به سرمایه گذارانی که هیچ استراتژی ندارند، گوسفند گفته می‌شود. به افرادی با انتخاب‌های تصادفی مانند پرتاب دارت (که به زمانی باز می‌گردد که قیمت سهام در روزنامه‌ها نوشته می‌شد)، میمون‌های چشم بسته می‌گویند [بدون منبع]. این آزمون مشهور، نتایج بحث برانگیزی داشت.

استراتژی‌های فعال در مقابل غیر فعال: استراتژی‌های غیر فعال مانند خرید و نگهداری و شاخص گذاری غیر فعال معمولاً برای به حداقل رساندن

زینه‌های معامله به کار می‌روند. سرمایه گذاران غیر فعال اعتقاد ندارند که می‌توان موقعیت زمانی بازار را تعیین کرد. استراتژی‌های فعال از جمله معامله‌ی مومنتوم، تلاشی برای پیشی گرفتن از شاخص‌های معیار است. سرمایه گذاران فعال اعتقاد دارند که مهارت‌هایشان بیشتر از میزان متوسط است.

معامله‌ی مومنتوم: یک استراتژی، انتخاب سرمایه گذاری بر اساس عملکرد گذشته است. سهام‌هایی که در سه تا ۱۲ ماه گذشته نرخ بازگشت بالاتری داشتند، نسبت به سهام‌هایی که نرخ بازگشت پایین‌تری داشتند، در چند ماه آینده نیز عملکرد بهتری خواهند داشت. شواهدی برای پذیرش و رد این استراتژی وجود دارد.

خرید و نگهداری: این استراتژی شامل خرید سرمایه یا سهام شرکت‌ها و نگهداری آن‌ها به مدت طولانی است. این استراتژی، یک رویکرد سرمایه گذاری بلند مدت بوده و بر این اساس است که بازارهای سهام در بلند مدت، علی رغم وجود دوره‌های صعود یا نزول، نرخ بازگشت خوبی دارند. بر اساس این دیدگاه، تعیین موقعیت زمانی بازار، یعنی اینکه یک نفر می‌تواند در قیمت پایین وارد بازار شده و سهام را در قیمت‌های بالا بفروشد، برای سرمایه گذاران کوچک صدق نمی‌کند؛ به همین دلیل بهتر است سهام را خریده و آن را نگه داشت.

استراتژی بلند/کوتاه: این استراتژی شامل انتخاب تعداد زیادی سهام و رتبه بندی آن‌ها بر اساس یک فاکتور آلفای مرکب است. با این رتبه بندی‌ها، در هر دوره‌ی تعادل مجدد، بالاترین صدک سهام را خریده و پایین‌ترین صدک را می‌فروشیم.

شاخص گذاری: شاخص گذاری زمانی است که سرمایه گذار سبد کوچکی از تمامی سهام‌های یک شاخص بازار مانند S&P 500 یا احتمالاً شاخص صندوق سرمایه گذاری مشترک یا صندوق سرمایه گذاری قابل معامله در بورس (ٍETF) را می‌خرد. اگر این سهام برای مدت طولانی نگه داشته شود، یک استراتژی غیر فعال بوده و اگر از شاخص برای ورود و خروج سریع به بازار استفاده شود، یک استراتژی فعال خواهد بود.

معامله‌ی سهام‌های جفت: این استراتژی شامل شناسایی جفت سهام‌های مشابه و انتخاب ترکیب خطی قیمت آن‌هاست تا یک سریِ زمانیِ ثابت به دست آید. پس از آن می‌توانیم مقیاس Z آلتمن را برای سیگنال ثابت محاسبه کرده و با فرض بازگشت میانگین، دست به معامله بزنیم: بالاترین دارایی را فروخته و پایین‌ترین دارایی را بخریم.

ارزش در مقابل رشد: استراتژی سرمایه گذاری ارزش به ارزش ذاتی یک شرکت توجه کرده و سرمایه گذاران ارزش به دنبال سهام شرکت‌هایی هستند که از نظرشان کمتر ارزش گذاری شده‌اند. استراتژی سرمایه گذاری رشد به پتانسیل رشد یک شرکت توجه می‌کند. زمانی که شرکتی نسبت به شرکت‌های دیگر صنعت یا کل بازار، سود رشد مورد انتظار بیشتری داشته باشد، برای سرمایه گذاران رشد که به دنبال حداکثر کردن سود سرمایه‌ی خود هستند، جذاب خواهد بود.

سرمایه گذاری رشد سود سهام: این استراتژی شامل سرمایه گذاری در سهام یک شرکت بر اساس سود سهام تقسیمی پیش بینی شده در آینده است. شرکت‌هایی که سود ثابت و قابل پیش بینی پرداخت می‌کنند، قیمت‌های سهامشان تغییر کمتری دارند. شرکت‌های معتبر که سود سهام پرداخت می‌کنند، تلاش می‌کنند تا سالانه سود سهام پرداختی خود را افزایش دهند. به شرکت‌هایی که به مدت ۲۵ سال پیاپی این سود را افزایش می‌دهند، اشراف زادگان سود سهام می‌گویند. سرمایه گذارانی که مجدداً این سود را سرمایه گذاری می‌کنند، چه به طور مستقیم و چه از طریق یک برنامه‌ی سرمایه گذاری مجدد سود سهام (DRIP)، می‌توانند در بلند مدت از بهره‌ی مرکب سرمایه گذاری‌شان استفاده کنند.

میانگین سازی هزینه به دلار: هدف این استراتژی، کاهش ریسک زیان قابل توجه هنگام سرمایه گذاری کل سرمایه پیش از سقوط بازار است.

سرمایه گذاری خلاف گرا: این استراتژی شامل انتخاب شرکت‌های خوب هنگام ارزان بودن بازار و خرید مقدار زیادی از سهام آن شرکت برای کسب سود بلند مدت است. هنگام رکود اقتصادی، فرصت‌های خوبی برای خرید سهام خوب با قیمتی معقول وجود دارد؛ اما چه چیزی باعث خوب بودن یک شرکت برای سهامداران می‌شود؟ یک شرکت خوب، شرکتی است که مزیت رقابتی پایدار دارد؛ یعنی جایگاه بازار یا برندی دارد که رقبا به آسانی نمی‌توانند به آن دست یابند یا اینکه منبع کمیابی را در اختیار دارد. چند مثال از شرکت‌هایی که این معیارها را دارند در بخش بیمه، نوشیدنی‌های بدون الکل، کفش، شکلات، ساخت و ساز خانه، لوازم منزل و موارد دیگر است. می‌بینیم که هیچ چیز “خیالی” یا خاصی در این حوزه‌های سرمایه گذاری وجود ندارد؛ همگی ما روزانه از آن‌ها استفاده می‌کنیم. هنگام انتخاب نهایی شرکت، باید متغیرهای بسیاری را در نظر گرفت. برخی از این متغیرها عبارتند از:

  • شرکت باید در یک صنعت در حال رشد باشد.
  • شرکت نباید در رقابت آسیب پذیر باشد.
  • درآمد شرکت باید سیر صعودی داشته باشد.
  • نرخ بازگشت سرمایه‌ی شرکت باید ثابت و مداوم باشد.
  • شرکت باید برای تعدیل قیمت‌ها با تورم، انعطاف پذیر باشد.

شرکت‌های کوچکتر: شرکت‌هایی با اندازه‌ی متوسط از گذشته نسبت به شرکت‌های بزرگ در بازار سهام، عملکرد برتری داشته‌اند. حتی شرکت‌های کوچکتر نیز بازگشت سرمایه‌ی بالاتری داشته‌اند. بهترین بازگشت نسبت به مقدار سهام بازار متعلق به شرکت‌های خرد بوده است. سرمایه گذارانی که از این استراتژی استفاده می‌کنند، سهام شرکت‌ها را بر اساس اندازه‌ی کوچک سرمایه در بازار سهام خریداری می‌کنند. وارِن بافِت، یکی از بزرگترین سرمایه گذاران، با ترکیب این استراتژی با سرمایه گذاری ارزش، از ابتدای کارش درآمد کسب می‌کرد. او سهام شرکت‌های کوچکی را که نسبت P/E پایین و دارایی بالایی نسبت به کل سرمایه داشتند، می‍خرید.

استراتژی خروج نیروهای ناتو از افغانستان

یادداشت: تا یک هفته‌ی دیگر «مأموریت جنگی» ناتو در افغانستان عملاً پایان می‌یابد. پس از آن نیروهای بین‌المللی، به‌شمول امریکا، «مأموریت جدید»ی را که «‌تعلیم و تربیه‌ی نیروهای بومی» باشد، ‌برعهده خواهند گرفت. پرسش اساسی این است که استراتژی خروج امریکا از افغانستان چیست؟ در تازه‌ترین بیانیه‌ی پنتاگون آمده است که نیروهای امریکایی «سران طالبان را، به‌شمول ملا عمر، در صورتی ‌که منافع امریکا را با خطر مواجه نسازند، آماج قرار نمی‌دهند». با این تعریف از جنگ چهارده ساله، امریکا در افغانستان و منطقه در پی چه هدفی مچاله می‌رود؟ تغییر 180 درجه‌‌ای در سیاست امریکا در قبال طالبان در چه امری نهفته است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، می‌خواهم به یک نکته اشاره کنم و آن این‌که ایالات متحده‌ی امریکا بدین باور است که «جنگ‌های گوریلایی» هرگز «بُرد و باخت» ندارند. وضعیت کابل در 2014 وخیم‌تر از 2004 است و این معضل نشان می‌دهد که «طالبان شکست‌پذیر» نیستند و تعریف استراتژی خروج باید راه‌حل‌ دیگری برای پایان جنگ جست‌وجو کرد. در همین خصوص کتاب «شرح خروج از افغانستان» که توسط جمعی از نویسند‌‌گان در ایالات متحده منتشر شده است را می‌خواهم قسمت‌وار، با تفسیر و تبصره، از طریق این روزنامه با شما خواننده‌های عزیز شریک کنم. البته منظورم ترجمه‌ی کتاب نیست و این امر الزاماً زمان‌گیر است؛ اما به‌صورت فشرده طی یک هفته‌ی آینده روزانه هر قسمت این کتاب را از طریق همین روزنامه خواهید خواند.

«شرح خروج از افغانستان» که من از آن به عنوان «استراتژی خروج نیروهای ناتو از افغانستان» یاد می‌کنم، نامِ کتابی است که در 15 آپریل 2013 در ایالات متحده‌ی امریکا منتشر شده است. این کتاب استراتژی خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان با تکیه به گذشته و تاریخ ترسیم می‌کند. این کتاب دست‌آوردهای سیزده ساله‌ی ایالات متحده و کشورهای متحد امریکا در افغانستان را در اذهان زنده کرده و راه‌کارهایی را برای «خروج موفق» نیروهای ناتو از افغانستان ارائه می‌کند. شرح خروج نیروهای رزمنده از میدان نبرد، کار ساده‌‌ای نیست. جنگ‌ها بیش‌تر از هر پدیده‌‌ای درج تاریخ می‌شوند و به نسل‌های آینده از هر پدیده‌‌ای «خاطرات جنگ» اهمیت داشته است. چگونگی خاطرات نبرد باید پاسخ روشنی به این پرسش بدهد که «چگونه باید جنگ‌ها به خاطره‌ها سپرده شوند؟» طوری‌که استیفن آر. کورمر[1] در مقدمه ذکر می‌کند، «خروج نیروهای امریکایی به این معنا نیست که امریکایی‌ها در افغانستان حضور نداشته باشند و تأثیر‌گذاری ایالات متحده بر افغانستان و منطقه زیر پرسش برود؛ بلکه اداره‌ی اوباما نیازمند برنامه و استراتژی قوی برای خروج نیروهایش از افغانستان است تا نه حضور امریکا در منطقه (با وجود تنش دوام‌دار میان اسراییل و ایران) نامحسوس باشد و نه ایالات متحده از تأثیر‌گذاری‌اش در منطقه بکاهد.» کورمر تأکید می‌ورزد که مردم ملکی امریکا در مجموع و نظامی‌های امریکایی در خصوص از «پرداختن به جنگ‌هایی که بُرد و باخت ندارند» و به خصوص «بُرد»ِ این چنین جنگ‌ها عملاً «ناممکن» است، خسته شده‌اند؛ اما این بدین معنا نیست که ایالات متحده‌ی امریکا تجربه‌ی تلخ «ویتنام» را دوباره در اذهان مردم امریکا و جهانیان زنده کند و از تاریخ و سرنوشت روسیه درس نگیرد. کورمر تذکر می‌دهد که طالبان و القاعده از خروج نیروهای امریکایی از عراق خوشبین اند و آن‌ را «پیروزی بزرگ» می‌انگارند. مبارک گویی طالبان به هم‌دیگر و به آغوش کشیدن هم‌دیگر در قندهار به ایالات متحده پیام محکمی داشت و آن این‌که «سرنوشت امریکایی‌ها در افغانستان به مانند سرنوشت روس‌ها در دهه‌ی هشتاد خواهد بود.» کورمر در نتیجه مواردی را از خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان انستنتاج می‌کند و می‌افزاید که مردم عام در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان به «خروج قطعی امریکایی‌ها و شکست کشورهای ناتو» ایمان دارند و در صورتی‌ که به این توهم لباس واقعیت پوشانیده شود، «طالبان دوباره پرقدرت‌تر از گذشته ظهور خواهند کرد» و بقایای القاعده در افغانستان پناه‌گاه‌های امن خواهند یافت.

کورمر بعد از مقدمه در معرفی کتاب به گزینه‌های پیش‌نهادی کتاب «بهترین راه صلح‌ در افغانستان» که توسط اناتول لیون نگاشته شده است، اشاره می‌کند:

1. خروج نیروهای امریکا از افغانستان بر اساس یک تقسیم اوقات منظم؛

2. سرکوب نیروهای القاعده و سایر تروریست‌های بین‌المللی از مناطق تحت کنترول طالبان؛

3. استقرار دولتی که توسط افراد مسلمان (اگرچند به ظاهر) اداره شود؛

4. گفت‌وگو با طالبان و ایجاد تغییرات اساسی در قانون اساسی تا قدرت‌های محلی در عوض قدرت مرکزی تقویت شوند؛

5. سپردن «لوی کندهار» به طالبان و «لوی پکتیا» به شبکه‌ی حقانی؛

6. فراهم‌آوری بدیل کشت تریاک و تولید هیرویین در مناطق تحت کنترول طالبان از سوی جامعه‌ی جهانی.

سپس تأکید می‌ورزد که گزینه‌های فوق هرگز رای قطعی از سوی وی و همکارانش که در تألیف کتاب سهم گرفته‌اند، نمی‌باشند؛ اما ایالات متحده‌ی امریکا می‌تواند روی این گزینه‌ها فکر کند. کتاب به‌صورت منظم به خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان می‌پردازد. در فصل اول از روش‌های تاریخی خروج نیروها از میدان‌های نبرد حرف زده می‌شود، بعد واقعیت‌ها و حوادثی ‌که در افغانستان و منطقه در جریان اند، به تحلیل گرفته می‌شوند. فصل دوم توسط جیفری کیمبال، استاد دانشگاه میامی [3] که در تاریخ ویتنام تخصص دارد، نگاشته شده است. کیمبال خروج نیروهای امریکایی را در 1975 از ویتنام با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان مقایسه کرده و وجوه اختلاف و اتفاق دو خروج مزبور را بررسی می‌کند. بی‌قاعده و پراکنده بودن جنگ و جنگ‌ گوریلایی یا چریکی، وجه اتفاق بارز هردو جنگ گفته شده است. مشخص کردن اهمیت استراتژی مشخص برای خروج نیروها در هردو جنگ محسوس بوده و در مورد سربازان و خانواده‌های‌شان و ذهنیت آن‌ها از هردو جنگ پرداخته است. ورشکسته شدن اقتصاد امریکا در هردو جنگ محسوس بوده که به کاست حمایت مردم از دو جنگ انجامیده است. ناتوانی ایالات متحده‌ی امریکا در ایجاد یک حکومت متفق که از منافع ایالات متحده‌ی امریکا سرسختانه دفاع کند، در دو کشور ویتنام و افغانستان را بررسی کرده و از نبود راه‌کار‌های دیپلماسی و سیاسی برای جلب حمایت مردم، به‌خصوص مردمی‌ که از نیروهای مخالف دولت افغانستان و ویتنام حمایت می‌کردند، سخن می‌راند. به نظر کورمر، از وجوه اختلاف در این دو جنگ می‌توان از فرق تعریف استراتژی خروج میان کرزی در افغانستان و تیو در ویتنام یاد کرد. در نتیجه‌گیری این فصل نویسنده از خروج مکمل نیروهای امریکایی از افغانستان حمایت نمی‌کند و اما باقی گذاشتن کم‌ترین نیروها را در این کشور پیش‌نهاد می‌نماید. از گفت‌وگو با طالبان حرف زده و در جلب حمایت پاکستان و فشار آوردن بر پاکستان برای تأمین صلح در افغانستان، تأکید می‌ورزد.

فصل سوم توسط لیستر گرو، تحلیل‌گر مسایل نظامی[4] از کینساس نگاشته شده است. گرو در زمینه‌ی تاریخ اتحاد شوروی تخصص دارد. او خروج نیروهای شوروی سابق را از افغانستان بر اساس توافق‌های بین‌المللی و به‌صورت مدرن می‌انگارد. او تأکید می‌ورزد که نیروهای شوروی در افغانستان «شکست» نخوردند، بلکه به‌صورت مسالمت‌آمیز قدرت را به یک حکومت مرکزی و مستحکم واگذار کردند. گرو می‌افزاید که شوروی پس از خروج از افغانستان، ضمن حکومت مستحکم، یک اقتصاد قوی برای مردم افغانستان برجا گذاشت. کر‌ملین از حکومت برجا مانده‌اش به‌صورت قاطع از راه دیپلماسی حمایت کرد و نظامی را برجا گذاشت که در سطح منطقه از لحاظ تجهیزات نظامی و سلاح‌های مدرن و هواپیماها بی‌نظیر بود. گرو در اخیر اعتراف می‌کند که شوروی در نداشتن تقسیم اوقات منظم خروج نیروهایش از افغانستان ناکام بود که ایالات متحده نباید به آن اشتباه دچار شود. گرو به سیاسیون ایالات متحده‌ی امریکا می‌فهماند که عدم حمایت شوروی از حکومت مرکزی در افغانستان سبب شکست این حکومت و استقرار مجاهدین در افغانستان شد و در نهایت افغانستان در 1992 به دست اسلام‌گرا‌های افراطی (طالبان) افتاد و ایالات متحده نباید چنین اشتباقی را در افغانستان مرتکب شود. به نظر گرو، فرصت نزد آیساف زیاد است تا از حکومت مرکزی در افغانستان حمایت کند و نیروهای امنیتی افغان را تقویت نماید. به پاکستان کمک‌های اقتصادی فراهم کند و از راه دیپلماسی به آن کشور فشار وارد کند تا طالبان را وادار به گفت‌گو نموده و امنیت مناطق مرزی میان دو کشور پاکستان و افغانستان را فراهم آورد.

فصل چهارم توسط دو محقق؛ توماس جانسون و کیوین ستیل[5] نگاشته شده است که ده سال را در مناطق مرزی میان افغانستان و پاکستان سپری کرده‌اند تا سیاست و پالیسی‌های طالبان را مطالعه کنند. آن‌ها تأکید می‌ورزند که طالبان در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان در حال تقویت شدن هستند و در صورت خروج مکمل نیروهای امریکایی از افغانستان، طالبان این قدرت را خواهند داشت که دوباره افغانستان را تصرف کنند و مناطق جنوبی و شرقی را به پناه‌گاه امن القاعده مبدل سازند. در این فصل از پیام‌ها و ‌استراتژی‌های طالبان سخن به میان می‌آید. «پشتون‌والی» به عنوان پیام ویژه و بزرگی معرفی می‌شود که جامعه‌ی جهانی و دولت افغانستان تا‌کنون نتوانسته‌اند به مانند آن پیامی در میان مردم آن مناطق تکثیر کنند. اسلام‌گرایی و پخش و نشر مطالب اسلامی در میان مردم سنتی از سوی طالبان بیش‌ترین تأثیر را بر مردم آن مناطق دارد، تا حدی ‌که هنوز پسران‌شان در عوض رفتن به مکاتب، ترجیح می‌دهند به مدارس دینی به تحصیل دانش بپردازند. توماس و ستیل تأکید می‌کنند که طالبان به‌مراتب قوی‌تر و عملی‌تر از دولت در افغانستان عمل می‌کنند. از پخش مطالب از طریق شب‌نامه‌ها که شیوه‌ی سنتی در افغانستان برای جلب حمایت از مردم است گرفته تا مدر‌ن‌ترین روش‌، داشتن صفحه‌های انترنتی؛ مانند صفحه‌های فیس‌بوک، تویتر، یوتیوب و سایر فن‌آوری‌های معاصر بهره می‌برند. در نتیجه این دو نویسنده می‌افزایند که اگر جامعه‌ی جهانی و دولت افغانستان می‌خواهند «برنده‌‌»ی جنگ باشند، در قدم نخست باید پیامی فراتر از «پشتون‌والی» ایجاد کنند. کشاورزان را تقویت کنند تا از کشت تریاک دست بردارند و با موسفیدان محلی صحبت کنند که ‌طالبان را حمایت نکنند.

فصل پنجم توسط مرد تاریخ‌دان، آوتار زیروباول، استاد دانشگاه روترگرز[6] نگاشته شده است. او به‌صورت عموم روی خروج نیروهای جنگی از مناطق جنگ‌زده حرف می‌زند. نویسنده تأکید می‌ورزد که در جنگ‌های گوریلایی نیروها و گروه‌های متفاوت دخیل هستند و هر گروهی برای به‌دست آوردن منافع خود می‌جنگد. در میان این گروه‌ها، آن گروه موفق است که از جنگ تعریف درستی داشته باشد و در صورت نیاز، «خروج موفقیت‌آمیز» داشته باشد؛ زیرا تاریخ قضاوت متفاوتی دارد که در سازگاری با اذهان مردم نگاشته می‌شود. در میان مردمی ‌که از جنگ‌ها بر اساس شواهد تاریخی قضاوت می‌کنند، غربی‌ها بیش‌ترین گرایش را بر شواهد تاریخی دارند و می‌خواهند از جنگ‌ها رضایت خاطر داشته باشند. این موضوع برای نیروهای دخیل در جنگ نیز مهم است؛ زیرا باید حمایت مردم را در جنگ‌های مشابه آینده به‌خاطر داشته باشند. در ادامه‌‌ و بسط فصل پنجم، فصل ششم باز هم توسط ستیفن کورمر نگاشته شده است که در این فصل نویسنده از «فرهنگ گفت‌‌وگو میان مردم در استراتژی‌های جنگ» سخن به میان می‌آورد. او تأکید می‌ورزد که مردم به عنوان «نظاره‌گر» جنگ‌ها، قضاوت‌های متفاوتی از مراحل جنگ از مرحله‌ی آغاز، میانه و پایان آن می‌توانند داشته باشند. نیروهای دخیل در جنگ باید شروع جنگ را ‌به مردم معرفی کنند، چیزی‌ که ایالات متحده‌ی امریکا بعد از یازدهم سپتامبر در جامعه‌ی غرب انجام داد و توانست بزرگ‌ترین نیروی بین‌المللی را در برابر تروریسم متحد سازد. اما آیا از این جنگ برای مردم افغانستان همان‌گونه که برای مردم ایالات متحده‌ی امریکا و جهانیان تعریف شده بود، تعریفی داده شده است؟ در پاسخ، نویسنده با استناد به پرسش و پاسخ از مردم جنوب و شرق افغانستان که اکثریت‌شان بی‌سواد هستند، روشن می‌کند که شروع جنگ در افغانستان برای این مردم، نامعلوم بوده، میانه‌ی جنگ برای‌شان «جنگ کفر علیه مسلمان» است و پایان جنگ نیز «شکست کفر در برابر مسلمان» تعریف دارد.

[1] Sterven R. Corman

2Anatol Lieven, “Afghanistan: The Best Way to Peace,” New York Review of Books, Feb 9, 2012.

راهنمای تنظیم برنامه خروج از کسب و کار

چه مشغول راه‌اندازی کسب‌وکار خود باشید یا یک کارآفرین کارآزموده، استراتژی خروج آخرین چیزی است که در ذهن خود در نظر دارید. با این حال، حتی اگر نخواهید که مسئولیت خود را به زودی ترک کنید، یک برنامه خروج رسمی می‌تواند فرایند بازسازی کسب‌وکارتان را بسیار ساده‌تر کند و اجازه می‌دهد تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرید.

بر اساس نظرسنجی اخیر که توسط UBS انجام شده است، دو نفر از پنج نفر صاحبان کسب‌وکار برای خروج از کسب‌وکارشان در پنج سال آینده برنامه‌ریزی می‌کنند، با این حال، 48 درصد از آن‌ها هیچ استراتژی خروج رسمی ندارند.

مؤسسه سوئیسی UBS

مؤسسه سوئیسی UBS

یک برنامه خروج، چگونگی تعامل شما و ذینفعانتان را در هنگام بستن یا انتقال مالکیت کسب‌وکارتان نشان می‌دهد. یک استراتژی خروج موثر، شما را در مسیر کسب‌وکارتان کنترل می‌کند و می‌تواند به عنوان یک نقشه برای عملیات روزانه استفاده شود.

برای داشتن یک برنامه خروج و قرار گرفتن در جایگاه خوبی در آینده، مراحل زیر را دنبال کنید.

5 نکته برای شروع برنامه خروج از کسب و کار

اهداف خروج را شناسایی کنید

ممکن است ندانید که چه زمانی و چگونه می‌خواهید کسب‌وکارتان را ترک کنید اما احتمالا ایده خوبی از آنچه چه می‌خواهید از قبل به آن برسید دارید. برنامه خروج باید شامل این اهداف شود، بنابراین می‌توانید راهی روشن برای دستیابی به آن‌ها تعیین کنید.

به عنوان مثال، اگر قصد دارید که روزی بازنشسته شوید، باید مطمئن باشید که پول کافی برای راحت زندگی کردن به دست می‌آورید، یا می‌توانید درآمد خود را صرف سرمایه‌گذاری جدیدی که به حداقل هزینه‌ها نیاز دارد کنید. در نهایت، اهدافتان برای کسب‌وکار و تعریف موفقیت، با استفاده از اهداف بلندمدت شخصی و مالی تعیین می‌شود.

ارزش کسب و کار را تعیین کنید

حتی اگر قصد ندارید که کسب‌وکار خود را برای سال‌های زیادی ترک کنید، هرگز نمی‌دانید که چه زمانی برنامه‌ها تغییر می‌کنند. درک ارزش کنونی کسب‌وکار این اطمینان را خواهد داد که برای هر پیشنهاد (پیش‌بینی ‌شده یا پیش‌‌بینی ‌نشده) آماده هستید.

شاید فکر می‌کنید که می‌دانید کسب‌وکارتان چقدر ارزش دارد، اما استخدام یک ارزیاب کسب‌وکار حرفه‌ای برای تعیین ارزیابی رسمی ایده خوبی به نظر می‌رسد. به گفته گروه ارزیابی تجاری ملی، اکثر ارزیابی‌های کسب‌وکار حداقل برای یک سال خوب هستند.

اهداف قابل اندازه‌گیری مشخص کنید

بیشتر صاحبان کسب‌وکار خواهند گفت که هدف آن‌ها افزایش ارزش کسب‌وکارشان در طول زمان است، اما این جمله می‌تواند برای افراد مختلف معنی‌های متفاوتی داشته باشد. همان‌طور که درحال‌توسعه استراتژی خروج هستید، روش‌های خاصی را برای افزایش ارزش کسب‌وکار خود مشخص کنید.

سپس، مراحل تعریف استراتژی خروج قابل اندازه‌گیری و مهلت تعیین‌شده را برای حفظ خود در مسیر تعیین کنید. این نقاط عطف ممکن است شامل افزایش حاشیه سود با یک درصد مشخص، معرفی محصولات و خدمات جدید یا استخدام کارمندان بیشتری باشد. زمانی که در برابر آنچه انجام می‌دهید پاسخگو هستید بیشتر به اهداف خود دست می‌یابید، پس مطمئن شوید که واقع بینانه و مستند هستند.

طرح جانشینی خود را در نظر بگیرید

بر خلاف یک برنامه جانشینی، که یک کسب‌وکار را برای گذار آماده می‌کند، برنامه خروج بر روی چگونگی خروج و دریافت پول صاحبان کسب‌وکار یعنی، سرمایه‌گذاران و سایر سهامداران کسب‌وکار متمرکز خواهد شد.

اگر می‌خواهید کسب‌وکارتان برای نسل‌های آینده مفید باشد، برنامه‌ریزی جانشینی کمک می‌کند تا تصمیم بگیرید که کسب‌وکار خود را در خانواده حفظ کنید، به کارکنان کلیدی منتقل کنید یا به خریدار خارجی بفروشید.

استراتژی خروج و ساختار انتقال را تصمیم شما مشخص می‌کند، و درحالی‌که سایر هزینه‌ها مانند مالیات را کنترل می‌کنید، ممکن است لازم باشد با یک گروه از مشاوران حرفه‌ای برای شناسایی رویکردی که ارزش را به حداکثر برساند کارکنید.

یک جدول زمانی ایجاد کنید

جدول زمانی بیش از یک بار تغییر می‌کند، اما داشتن یک ایده خوب در مورد این‌که چه زمانی می‌خواهید از کسب‌وکارتان خارج شوید شما را برای انتقال آماده می‌کند. اطمینان حاصل کنید که بدهکار نیستید، و برای تعیین شرایط کنونی به ارزیابی محیط غالب بازار بپردازید.

نتیجه‌گیری: آینده‌نگری کلید است!

برنامه خروج می‌تواند کسب‌وکار و شرایط را تغییر دهد. بنابراین، مهم است که انعطاف‌پذیری کافی در برنامه خود داشته باشید تا به یک رویکرد قفل نشوید. خوب است که استراتژی خروجتان را سالیانه به‌روزرسانی کنید تا مطمئن شوید که با اهداف بلندمدت شما هماهنگ شده است.

بهترین استراتژی فارکس در سال 2022 چیست؟

بهترین استراتژی فارکس

شاید امروزه انجام معاملات در بازار فارکس بسیار محبوب باشد. اما باید این را در نظر داشته باشید که سرمایه‌گذاری در این بازارها زمانی پرسود است، که ما به تمام بازارهای معاملاتی ارزی آشنا باشیم و اطلاعات زیادی در این باره داشته باشیم. سرمایه‌گذاری در بازار فارکس نیازمند یادگیری اصطلاحات، قوانین و استراتژی های معاملاتی فارکس است. ما در این مقاله از آکادمی پارسیان بورس، برگزار کننده دوره آموزش فارکس در مشهد، سعی کردیم استراتژی‌های معاملاتی در فارکس، بهترین استراتژی فارکس، و ساده ترین استراتژی فارکس را برای شما شرح دهیم پس تا پایان با ما همراه باشید.

برای سرمایه گذاری در بازارهای بورس و فارکس شما باید یک برنامه برای چگونگی خرید یک سهم و نحوه خرید و فروش آن داشته باشید. به این برنامه که دقیقاً زمان خرید و فروش یک جفت ارز را برای شما تعیین می‌کند استراتژی فارکس می‌گوییم. در این بازار ما با استراتژی های معاملاتی بسیاری روبرو هستیم که می‌توانیم برای سرمایه‌گذاری و معاملات از آنها استفاده کنیم. یکی از این استراتژی ها استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال است.

استراتژی های فارکس چگونه در پیشرفت معاملات ما تاثیر می‌گذارد؟

شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چگونه استراتژی فارکس می‌تواند به ما در پیشرفت معاملات و کسب سود کمک کند؟

باید بگویم که وقتی شما یک برنامه برای تمام کارهای خود در بازار فارکس داشته باشید یعنی این که بازار را به طور کامل تجزیه و تحلیل کرده‌اید و از وضعیت آینده ارز خود به طور کامل اطلاع دارید و این عمل باعث می‌شود که شما معامله کم ریسک تری را داشته باشید.

باید بدانید که موفق‌ترین معامله‌گران کسانی هستند که زمان زیادی را در بازار فارکس صرف یادگیری می‌کنند. علاوه بر یادگیری روش‌های معاملاتی و استراتژی‌های مناسب برای معامله، مدیریت ریسک خود را نیز قوی کرده اند. پارسیان بورس در همین راستا یک دوره جامع حضوری دیگر برای فارکس تحت عنوان آموزش فارکس در اصفهان برگزار می‌کند که افراد علاقه‌مند و ساکن اصفهان می‌توانند در آن شرکت کرده و به کسب سود بپردازند.

نکته بسیار مهم این است که باید بدانید اگر یک استراتژی سودمند و سودده را برای خود انتخاب کنید می‌توانید در این بازار سرمایه خود را چندین برابر کنید. ابزارهایی که شما در یک استراتژی فارکس مورد استفاده قرار می‌دهید عبارت است از:

  • چارت‌ها
  • اندیکاتورهای تکنیکال و بنیادی
  • اطلاعات بازار

استراتژی فارکس

بهترین استراتژی فارکس

لازمه‌ی پیدا کردن یک استراتژی فارکس نیازمند این است که شما چندین عامل مختلف را در کنار هم قرار داده و برآیند آنها یک استراتژی خوب را به شما تحویل دهد. همانطور که قبلاً گفتیم استراتژی‌های بسیار زیادی وجود دارد که شما می‌توانید از آنها در معاملات خود بهره ببرید. اما مهم است که شما ساده‌ترین و کارآمدترین و در عین حال قابل فهم‌ترین استراتژی را برای معاملات خود انتخاب کنید.

حال این سوال پیش می‌آید که چگونه این استراتژی‌ها را شناسایی کنیم؟

باید بگوییم که لازم است شما برای انتخاب استراتژی خود حداقل سه معیار تعیین و آن را بررسی کنید. برای مثال بگویید که چه مقدار زمان لازم است که به سوددهی برسد، فرصت های معاملاتی سهم چگونه است و فاصله معمول برای رسیدن به هدف چقدر است و در آخر نتایج را با همدیگر مقایسه کنید و حال شما می‌توانید یک استراتژی فارکس کارآمد برای خود انتخاب کنید.

انواع استراتژی فارکس

در ادامه شما را با استراتژی‌های فارکس آشنا می‌کنیم و درباره هر کدام توضیح مختصری به شما داده و میزان ریسکی که در این استراتژی فارکس وجود دارد را برای شما بیان می‌کنیم تا شما بتوانید که به استراتژی دلخواه خود دست یافته و در معاملات خود از آن ها استفاده کنید.

دقیق ترین استراتژی فارکس

استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن در فارکس

این استراتژی، یکی از بهترین استراتژی های فارکس می‌باشد. ما در این نوع استراتژی با قیمت‌های معاملاتی سر و کار داریم؛ ما باید طبق فرمول معاملاتی قیمت ها را مورد بررسی و تحلیل قرار بدهیم. گفتنی است که در دوره های آموزش فارکس پارسیان بورس نیز این استراتژی فارکس تدریس می‌شود. شما می‌توانید از استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن به دو صورت استفاده کنید:

  • به تنهایی برای انجام معاملات
  • به عنوان اندیکاتور

ما از اصول تحلیل فاندامنتال به ندرت در استفاده از استراتژی پرایس اکشن استفاده می‌کنیم. شما می‌توانید از چندین روش معاملاتی برای اثبات درستی استراتژی خود در دسته پرایس اکشن استفاده کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.