بررسی حجم معاملات و تاثیر آن در روند
بررسی حجم معاملات یکی از عوامل کلیدی در تحلیل تکنیکال است. افزایش یا کاهش حجم میتواند نشانههایی از پایان روند، ضعف و قدرت آن به تحلیلگر ارائه دهد. بهطورکلی حجم معملات به معنی مقدار سهم ( یا هردارایی قابل معامله) در یک بازه زمانی خاص است. معاملهگران بازار ارز دیجیتال برای بررسی حجم معاملات میتوانند از سایت مرج www.coinmarketcap.com استفاده کنند. همچنین از طریق سایت Tradingview میتوان آن را به شکل نمودار میلهای در چارت بررسی کرد. حال به این موضوع بپردازیم که حجم چگونه میتواند به تحلیل ما کمک کند.
تاثیر حجم معاملات در قدرت روند
همانطور که گفته شد، بررسی حجم یکی از مهمترین عوامل تحلیل تکنیکال است. افزایش یا کاهش حجم در روندها نشانههایی در پی دارد که تا حد بالایی نیز معتبر هستند.
معمولا ادامه یک روند سالم و قوی باید با افزایش حجم همراه باشد. در صورت مشاهده این همگرایی، میتوان اینطور برداشت کرد که بازار رونق پیدا کرده و خریدارن با قوت به خرید خود ادامه میدهد. روند ( صعودی یا نزولی) تا زمانی که با افزایش حجم معاملات همراه باشد قابل اتکا است. اما هر روندی یکجایی با ضعف مواجه خواهد شد. حال اولین نشانه ضعف در روند چیست؟ حجم!
در صورتی که تحلیلگر وجود یک واگرایی بین حجم معاملات و روند را مشاهده کرد، باید اولین هشدار ضعف را دریابد. واگرایی حجم به این معنی است که روند به حرکت قبلی خود ادامه دهد اما این بار همراه با کاهش حجم. بهعنوان مثال اگر روند صعودی از یک جایی به بعد با کاهش حجم ادامه یابد به معنی کاهش قدرت خریداران بوده و آهسته آهسته به پایان خود نزدیک میشود.
در روند نزولی هم شرایط به همین شکل است. ادامه روند نزولی با افزایش حجم به معنی قدرت فروشندگان است. اما درصورتی که اولین نشانهها از کاهش حجم دیده شود، یواش یواش باید منتظر پیدا کردن کفهای احتمالی و تغییر روند بود.
در بازارهای خنثی یا ساید معمولا حجم به سمت کاهش تمایل دارد. حجم معاملات در بازار ساید تا جایی کاهش مییابد که جنگ فروشندگان و خریداران یک برنده داشته باشد. نتیجه این برنده شروع یک روند جدید و رونق بازار خواهد شد که با افزایش حجم معاملات همراه است.
بلاگ ارزفی
اخبار بیت کوین ، اتریوم ، بلاک چین ، ماینیگ ، قیمت ارزهای دیجیتال را اینجا بخوانید.
ارزهای دیجیتال در سالهای گذشته دچار نوسانات زیادی شدهاند، نوساناتی که در اکثر بازارها می توان آنها را مشاهده کرد؛ اما در بازار ارزهای دیجیتال شدت آنها کمی بیشتر است و همین باعث میشود تا افرادی که به سرمایه گذاری
توکن های غیر قابل تعویض یا NFT ها فرصت های منحصر به فردی را برای سرمایهگذاران، هنرمندان و تولیدکنندگان به وجود آوردهاند و با استفاده از NFT ها این امکان برای هنرمندان به وجود آمده است تا آثار خود را به صورت کاملاً دیجیتال به مخاطبان خود ارائه کنند.
کوین حریم خصوصی یا پرایوسی کوین به دلیل ویژگی های خاصی که از آن برخوردار است، مورد توجه بسیاری از فعالان عرصه رمزارزها قرار گرفته است؛ به طوری که بسیاری از کارشناسان پیش بینی می کنند این کوین ها در آینده ای نزدیک
بازار ارزهای دیجیتال مانند بیشتر بازارهای مالی از الگوهای مشخصی برخوردار است که می توان با بررسی آن ها به پیش بینی رخدادهای آینده پرداخت سرمایهگذارانی که از دانش کافی برای پیش بینی آینده ارزهای دیجیتال برخوردارند،
تمام کسانی که وارد بازار بورس میشوند، قصد دارند تا سرمایههای خود را افزایش دهند؛ از این رو، معنای ارزش براى سرمايهگذاران و فعالان اين بازار اهميت خاصی داردز طرفی، عمده داراییهای شرکتهای سرمایهگذاری، سهام و داراییهای مالی است
در بازارهای مالی، باید خیلی سریع جلوی ضررها را بگیرید.حدضرر برای همین منظور قابل تعریف است.با وجود جنبههای زیادی که در بورس و معاملهگری سهام وجود دارد و سبک و سنگین کردنها در زمان معامله سهام، آسان است که گذاشتن حد ضرر
تایم فریم ها در تحلیل تکنیکال به اندازه خود تحلیل اهمیت دارند.مبتدیها معمولا بدون در نظر گرفتن تایم فریمهای دیگر تنها به یک تایم فریم بسنده میکنند و اندیکاتورهای خود را روی آن اعمال میکنند. در صورتیکه با در نظر داشتن تایم فریمهای
قبل از اینکه وارد مبحث میانگینهای متحرک یا مووینگ اوریجها ( به انگلیسی moving average) شویم لازم است مختصری در مورد اندیکاتورها بگویم.ندیکاتورها بطور کلی در سه گروه طبقهبندی میشوند:
اندیکاتور CCI یا شاخص کانال کالا (Commodity Channel Index) توسط دونالد لمبرت (Donald Lambert) که یک تحلیلگر تکنیکال است توسعه داده شده است.این اندیکاتور اولین بار در مجله Commodities (که امروزه با نام Futures خوانده میشود)
قبل از بررسی تفاوت میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA)، بهتر است مروری بر مفاهیم مقدماتی آنها داشته باشیم.در حالت کلی معاملهگران از میانگینهای متحرک (به اختصار MA)جهت مشخص کردن محدودههای
باندهای بولینگر (Bollinger bands)، که توسط جان بولینگر (John Bollinger) ایجاد شده یک اندیکاتور در تحلیل تکینکال است.این اندیکاتور کانالی را اطراف حرکات قیمت یک دارایی شکل میدهد. این کانالها بر اساس انحراف معیار
بکتست گرفتن (به انگلیسی Backtesting) میتواند یکی از قدمهای مهم در بهینهسازی عملکرد شما در بازارهای مالی باشد.چه معاملهگر ارز دیجیتال باشید و چه در خرید و فروش سهام فعال باشید، بکتست گرفتن به شما در تشخیص سودآور بودن
در جریانهای قیمتی دارای روند، قیمت قبل از حرکت به ناحیه بعدی، سطوح خاصی را در نمودار مورد هدف قرار میدهد. یکی از بهترین راهها برای پیشبینی اهداف قیمت، تحلیل فیبوناچی اصلاحی (Retracement) است.
اندیکاتورهای متقدم (Leading) و متاخر (Lagging) ابزارهایی در تحلیل تکنیکال هستند که قدرت و یا ضعف روند داراییها و بازارهای مالی را میسنجند.در فارسی، اندیکاتورهای Lagging با نام اندیکاتورهای تاخیردار یا تاخیری و اندیکاتورهای Leading
اندیکاتور Gann Fans نوعی اندیکاتور جهت تحلیل بازارهای معاملاتی است. این اندیکاتور بازار را از دید اشکال هندسی نگاه میکند.Gann Fans از یک سری خطوط به نام زوایای Gann تشکیل شده است. این زوایا روی نمودار قیمت قرار میگیرند
روش وایکوف (Wyckoff method) یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که به معاملهگران کمک میکند تا تصمیمهای مطمئنتری برای سرمایهگذاری در بازارهای مالی سنتی بگیرند.معاملهگران با مطالعه الگوهای عرضه و تقاضا میتوانند
نمودارها یکی از ابزارهای بسیار مهم برای نمایش و بررسی قیمت یک دارایی هستند.بسته به نوع مقیاس قیمتی که هنگام مشاهده دادهها استفاده میشود، تفسیر نمودار سهام میتواند در بین معامله گران مختلف متفاوت باشد.اکثر نرمافزارهای آنلاین
تحلیلگران تکنیکال از سطوح حمایت (support) و مقاومت (resistance) برای یافتن نقاط قیمتی روی نمودار استفاده میکنند که در آنجا احتمال وقفه در حرکت یا برگشت روند موجود وجود دارد.حمایت در جایی اتفاق میافتد
اندیکاتور مکگینلی دینامیک (McGinley Dynamic) یک اندیکاتور کمتر شناخته شده و در عین حال بسیار قابل اعتماد است که توسط جان ر. مکگینلی (John R. McGinley) اختراع شده است.مکگینلی یک کارشناس بازار مالی و سردبیر سابق مجله تحلیل تکنیکال
نیل فولر (Nail Fuller) یک معاملهگر حرفهای، نویسنده و مدیر سرمایه استرالیایی است.او حرفه معاملهگری را در سال 2002 آغاز کرد و با تقریباً 20 سال تجربه، توسط بسیاری به عنوان «صاحبنظر» در روش معاملات پرایس اکشن مفهوم قدرت روند شناخته میشود.
آموزش تحلیل کندل ها
این روز ها با افزایش محبوبیت معاملات ارز دیجیتال، پیشبینی قیمت رمز ارز های مختلف از اهمیت بالایی رخوردار شده است. به همین دلیل یادگیری تحلیل تکنیکال با ابزار های گوناگون آن، به کمک بسیاری از معامله گران کریپتو کارنسی شتافته. یکی از این ابزار های کاربردی کندل ها هستند که پیشبینی روند قیمتی یک رمز ارز را به ما نشان می دهند. کندل یا همان شمع ( candlestick ) نوعی از نمودار قیمت است که در تحلیل تکنیکال به کار می رود و نقاط بالا، پایین، باز و بسته شدن قیمت یک اوراق بهادار را به آنالیزگران ارائه می دهد.
کندل استیک چیست؟
معنای لغوی کندل استیک "شمعدان" می باشد و پیشینه آن به بازرگانان برنج در ژاپن بر می گردد که برای پیشبینی نوسانات قیمتی از آن مفهوم قدرت روند استفاده کردند. اگر بخواهیم به زبان ساده تر کاربرد کندل را بیان کنیم، نمودار قیمتی است که نوسانات قیمت را در هر بازه زمانی مشخص یا همان تایم فریم، به صورت جزئی و شفاف به معامله گران ارائه می دهد. کندل ها معمولا با استفاده از نقاط حمایتی و مقاومتی یک دارایی روند آن را پیشبینی کرده و به سرمایه گذاران کمک می کنند بهترین موقعیت خرید یا فروش یک سهام را محک بزنند. هر کندل متشکل از دو جزء اصلی، بدنه و سایه است که نشان دهنده اطلاعات زیر هستند:
• قیمت آغازین معاملات، opening price
• قیمت پایانی معاملات، close price
• کمترین قیمت یک سهام، low price
• بیشترین قیمت یک سهام، high price
بدنه شمعدان: بدنه قسمت پهن یک کندل است که در چارت های کندل استیک نشان داده می شود. بدنه کندل، محدوده باز و بسته شدن قیمت در مدت مشخصی را پوشش می دهد. اگر قیمت باز شدن کندل پایین تر از قیمت بسته شدن آن باشد نشان دهنده روند صعودی بازار است که در این شرایط رنگ بدنه شمعدان به سبز یا سفید تغییر حالت می دهد. اما اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهام مورد نظر روند نزولی را طی خواهد کرد و بدنه شمعدان به رنگ قرمز یا مشکی در می آید.
سایه یا shadow: به قسمتی از کندل که خارج از محدوده قیمتی باز و بسته شدن قرار دارد، سایه یا shadow می گویند. سایه به شکل یک خط نشان داده می شود که بیانگر محل نوسان قیمت در مقایسه با قیمت های باز و بسته می باشد. به زبان ساده تر، سایه ها بالاترین و پایین ترین قیمت هایی را نشان می دهند که یک سهام یا ارز در بازه زمانی خاص معامله شده است.
توجه داشته باشید بدنه کندل ها متناسب با رنگ و اندازه اشان نشان دهنده قدرت روند بازار در یک بازه زمانی خاص هستند. سایه ها نیز نسبت به اندازه ای که دارند در رابطه با تغییر روند یک سهام و یا ضعف فعلی آن به معامله گران هشدار می دهند.
کاربرد کندل ها در بازار ارز دیجیتال
کندل ها یکی از کاربردی ترین ابزار های پیشبینی قیمت هستند که به معامله گران کمک می کنند بهترین نقطه ورود و خروج از بازار های سهام را شناسایی کنند. در واقع کندل ها تمام جزئیات تغییر قیمت سهام را به ما نشان می دهند که در حفظ دارایی سرمایه گذاران بسیار موثر واقع می شود. تحلیل تکنیکال بازار با کندل ها برای ارز دیجیتال نیز بسیار کاربردی می باشد و حرکت دقیق رمز ارز ها به سمت صعودی یا نزولی را نشان می دهد. همانطور که می دانید بازار ارز مفهوم قدرت روند دیجیتال از نوسانات قیمتی شدیدی تشکیل شده است که در صورت نداشتن آگاهی کافی برای آنالیز این نوسانات، ضرر و زیان های عظیمی به معامله گر وارد می شود، به همین ترتیب هر ابزاری که به پیشبینی قیمت کمک کند از ارزشمندی بالایی برخوردار است.
انواع کندل ها
در گذشته تریدر ها از نمودار های خطی برای نوسان گیری بازار استفاده می کردند، اما این نمودار ها تنها قیمت پایانی یک سهام را نشان می دادند. با گذشت زمان انواع مختلف کندل ها با الگو های متفاوت به وجود آمدند که جزئیات قیمت را به طور حرفه ای تری بیان می کنند. برخی از انواع کندل های معروف در زیر دسته بندی شده اند.
توجه داشته باشید قدرت کندل ها در شکل بدنه و سایه آن ها تعریف می شود، هرچه بدنه یک کندل بلند و کشیده تر باشد نشان دهنده قدرت روند فعلی بازار است. همچنین قطر سایه نیز مهم است، کندل هایی که سایه های بلندی از خود بجای می گذارند نشان دهنده قدرت کم بازار و روند ضعیف فعلی آن می باشند.
سخن آخر
کندل استیک یا شمعدان یک نمودار قیمتی مهم است که به واسطه آن جزئیات دقیق نوسانات سهام مورد برسی قرار می گیرد. این ابزار در پیشبینی روند یک رمز ارز و آگاهی از رون فعلی آن تاثیر بسزایی دارد. معامله گران با تحلیل کندل ها نقاط باز و بسته شدن قیمت یک سهام را مشاهده می کنند و بهترین موقعیت برای خرید یا فروش را تعیین می کنند.
بخش اول: احزاب مغلوب و ضرورت شکلگیری روند غالب
واژهی حزب «Party» از Partir به معنای رفتن و قسمتکردن گرفته شده است. در قرون وسطی،Party معنای نظامی داشت و به دستهای که برای رفتن به صحنهی نبرد از دیگران جدا میشدند، اطلاق میشد. در قرن نوزدهم واژهی Party با گرایش فکری و طرز فکر مترادف بود؛ گرایشی که اندیشههای یک طبقه یا گروه اجتماعی را به نمایش میگذارد. (نقیبزاده، احمد، حزب سیاسی و نقش آن در جوامع امروز، ص ۱۳).
از احزاب بهعنوان «چرخ دندهی ماشین دموکراسی» و «ستون فقرات دموکراسی» نیز تعبیر شده است. (عالم، عبدالرحمان، بنیادهای علم سیاست، ص ۳۴۸-۳۴۵).
در اروپا، واژهی حزب از قرن ۱۸ میلادی در ادبیات سیاسی متداول شد؛ چنانچه دیوید هیوم (رسالهی احزاب) را در سال ۱۷۶۰ میلادی منتشر کرد. اصطلاح سازمان سیاسی، مقدم بر حزب سیاسی بهکار رفته است. همچنان لیتره، لغتشناس فرانسوی، حزب سیاسی را اتحاد چندین نفر علیه افرادی دیگر تعریف میکند که دارای منافع و عقاید متفاوتاند.
حزب سیاسی به معنای گروهی از انسانها است، با اهداف مشترک که برای تحقق آن برنامه، طرح و تشکیلات خاصی را بهوجود میآورند و برای مشارکت در قدرت سیاسی و ادارهی جامعه مطابق به اندیشهها و اهداف خود مبارزه میکنند. یک حزب در مفهوم عام، گردهمایی پایدار گروهی از مردم است که دارای عقاید مشترک و تشکیلات منظم اند و با پشتیبانی مردم برای به دستآوردن قدرت سیاسی از راههای قانونی مبارزه میکنند.
اجزای احزاب سیاسی به شرح زیر است:
– توافق نظر در بارهی اصول بنیادی حزب سیاسی.
– داشتن تشکیلات منسجم و فلسفهی وجودی کاملاً مشخص.
– تلاش برای دستیافتن به اهداف از راههای مشخص و مشروع.
– کوشش در راه تعمیم و تأمین منافع ملی نه منافع محلی و یا منطقهای و سازماندهی در جهت اهداف حزبی.
برخی از رهبران سیاسی برای ایجاد حزب، این چهار شرط را لازم دانستهاند: وجود تشکیلات پایدار مرکزی، وجود شعباتی که با مرکز پیوند داشته باشد، حمایت مردمی و در نهایت کوشش برای دستیافتن به قدرت سیاسی.
عامل ظهور احزاب
خاستگاه اجتماعی، تاریخی، فکری و فرهنگی احزاب در جوامع مختلف یکسان نیست. اما میتوان ادعا کرد که نقش و کارکرد احزاب سیاسی در کشورهای مختلف دنیای امروز بسیار مشابه و بلکه یکسان و یکنواخت است و آن اینکه هدف اصلی هر حزب، کسب قدرت و یا مشارکت در قدرت از راههای مشروع و قانونی است.
از طرف دیگر مفهوم بسیار واضح «راه مشروع و قانونی»، شرکت در انتخابات و کسب آرای بیشتر مردم است و اصولاً در تعامل حقوقی و سیاسی امروز، غیر از شرکت در انتخابات و کسب آرای مردم، هیچ راه مشروع دیگری را نمیتوان پیدا کرد. چون تحقق حاکمیت ملی که حق اصلی مردم یک کشور و زیربنای دموکراسی است، تنها از این طریق میسر است و مردم تنها از طریق یک انتخابات آزاد، سری و عمومی میتوانند ارادهی خود را تبارز دهند و نماینده یا نمایندهگان خود را برای ادارهی کشور برگزینند.
مبارزات مردم در غرب عامل مساعد ایجاد بستر طبیعی و منطقی احزاب سیاسی بهشمار میآید. پیدایش دولت-ملت زمینهساز بروز احزاب سیاسی شده و احزاب سیاسی در بطن دولتهای مردمی شکل یافته است و دولتها نیز بستر مناسب را برای تکامل احزاب سیاسی بهوجود آوردهاند.
نخبهگان سیاسی، منشأ هستی حزبها را بسته به توسعهی دموکراسی، شرکت عام مردم در انتخابات و سهیمشدن آنان در مبارزات پارلمانی میدانند. از دیدگاه آنان، ظهور حزبهای سیاسی با شکلگیری گروههای پارلمانی و کمیتههای انتخاباتی رابطهی متقابل دارد. حزبهای سیاسی مبتنی بر عقلانیت و غریزه در اجتماع، منافع جمعی را بر منافع فردی ترجیح میدهند و برای آنان آنچه اصالت دارد، منافع جمعی است.
حزب سیاسی با چند مقوله و عنصر دیگر، از آن جمله «حکومت»، «دموکراسی»، «انتخابات»، «مردم»، «آزادی» و «رقابت» پیوند عمیق و تنگاتنگ دارد. به گونهای که تمام این عناصر یک ارتباط زنجیرهای با همدیگر دارد و موجودیت هر کدام بدون دیگری امکان پذیر نیست و از همینجا است که نقش فوقالعاده و مهم احزاب سیاسی در حیات ملی و سرنوشت سیاسی هر جامعه روشن میشود.
کارویژههای احزاب
اساسیترین کارویژهی احزاب اینگونه معرفی شده است:
– رقابت انتخاباتی با هدف پیروزی؛ از کارویژههای مهم احزاب گزینش نامزدهای انتخاباتی و تلاش برای کسب آرای مردم و پیروزی در جریان انتخابات است.
– تدوین سیاستهای عمومی؛ احزاب مجموع برنامهها و سیاستهای مورد نظر شان را برای اعضا و مردم تبیین مینمایند.
– آموزش سیاسی مردم؛ از کارویژههای مهم احزاب آموزش سیاسی مردم و بالابردن آگاهی سیاسی افراد است.
– برخورد و انتقاد از حکومت؛ احزاب با در نظرگرفتن عملکرد و رفتار دولتمردان، مجموعه عملکرد نظام سیاسی را زیر نظر میگیرند و رفتارهای نامناسب حکومت را مورد انتقاد قرار میدهند.
– واسطه میان حکومت و مردم؛ حزب پیوند دهندهی فرد و حکومت است.
– تسهیل کار حکومت پارلمانی؛ احزاب بهعنوان پشتوانه برای حکومت پارلمانی هستند.
– گردآوری همفکران؛ حزب همه همفکران و کسانی که دارای گرایش فکری و سیاسی نزدیک به هم هستند را گردهم میآورد. (بیتهام، دموکراسی چیست، ترجمهی شهرام نقش تبریزی، ص ۲۷).
روند نزولی در تحلیل تکنیکال چیست؟
روند نزولی (Downtrend) به حرکات قیمتی یک سهم اشاره دارد که با نوسانات قیمتی طی زمان رو به پایین حرکت میکند. در حالی که قیمت بهصورت متناوب به سمت بالا و یا پایین حرکت میکند، در روندهای نزولی شاهد وقوع کفهای پایینتر و قلههای پایینتر هستیم. تحلیلگران تکنیکال به روندهای نزولی توجه میکنند زیرا آنها چیزی بیش از یک افت قیمتی را نشان میدهند. سهمهایی که در روند قیمتهای نزولی قرار دارند به حرکت نزولی خود ادامه میدهند تا زمانی که یک خبر مهم و یا اتفاق خاص بازار را تغییر دهد. این بدین معنی است که با ادامه یافتن روندهای نزولی، اوضاع بازار رو به زوال میگذارد. روند نزولی در مقابل روند صعودی قرار میگیرد.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد روند ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «روند در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات کلیدی:
- روندهای نزولی از طریق تشکیل قلههای پایینتر و کفهای پایینتر شناخته میشوند. همچنین روند نزولی باعث ایجاد تغییراتی بنیادی در سرمایهگذاران میگردد.
- تغییر در یک روند زمانی رخ میدهد که میزان عرضه و تقاضا در بازار تغییر کند. بهعبارتی، برای یک روند نزولی، میزان عرضه باید توسط فروشندگان زیاد شود تا قیمتها رو به کاهش بگذارند.
- روندهای نزولی همزمان با تغییرات فاکتورهای مهم در قیمت سهم مانند شرایط اقتصاد کلان، و یا مدل کسبوکاری شرکتها تغییر مییابند.
یک روند نزولی چگونه کار میکند؟
تغییر روند یک سهم از یک روند صعودی به یک روند نزولی (مرجع) بهصورت یکباره و ناگهانی بسیار کمیاب است و شیوهٔ معمولی برای تغییر روند در بازار نمیباشد. بلکه، حرکات قیمتی در یک روند صعودی و در انتهای آن به مرور ضعف قیمتی را نشان میدهد و یک روند نزولی نیز بهصورت پلهای و کمکم آغاز میگردد. هر دو روند صعودی و نزولی توسط قلهها و کفهای تشکیل شده در آنها شناخته میشوند، همچنین مسیر کلی که این روندها طی میکنند در شیوه شناخت آنها بسیار مهم و کاربردی میباشند. شکل زیر نشاندهندهٔ یک سری از قله و درهها میباشد. قلهها با اعداد زوج و درهها با اعداد فرد نامگذاری شدهاند.
شروع روند نزولی – منبع: Investopedia
شکلی که در بالا به نمایش گذاشته شد، مشابه با طبیعت تمامی تغییرات روند از یک روند صعودی به یک روند نزولی میباشند. با وجود اینکه ممکن است در حالاتی با یکدیگر متفاوت باشند، اما سه ویژگی زیر در این تغییرات روند در بین همه آنها مشترک است:
- قیمت به سطحی پایینتر از کف قبلی خود میرسد که در نقاط 1 و 3 به نمایش گذاشته شده است.
- قلهٔ بعدی در رسیدن به سطح قلهٔ قبلی ناکام میماند که در نقاط 2 و 4 نمایش داده شدهاند.
- احتمال پدید آمدن یک روند نزولی با توجه به این تصویر بالاست، بهخصوص در نقاط 5 و 7 که ادامهٔ ساخته شدنِ کفهای پایینتر در قیمت دیده میشوند.
اولین مشخصه یک روند نزولی این است که میزان عرضه (Supply) از تقاضا (Demand) سبقت میگیرد. در این حالتِ بازار، تعداد فروشندگان موجود و همچنین مقدار سهامی که آنها میخواهند بفروشند بیشتر از تعداد خریداران آماده خرید و حجم خریداری شده توسط آنها میباشد. در این حالت، بازار به یک درک و نتیجهگیری کلی میرسد که قیمت سهم مفهوم قدرت روند مدنظر نباید بیش از چیزی که در حال حاضر است ارزش پیدا کند. این خود سبب جلوگیری از بالا رفتن بیشتر قیمت سهم میگردد.
دومین مشخصهٔ روندهای نزولی، این است که تعداد مشارکتکنندگان در بازار افزایش مییابد. با وجود اینکه بخشی از این مشارکتکنندگان در روزها و یا ساعات قبل تصمیم قطعی خود را نگرفته بودند، اما اکنون میخواهند که وارد موقعیت معاملاتی فروش (Sell Position) شوند و دیگر صاحب سهم خود نمانند. آنها در این حالت یا تمامی سهام خود را به فروش رسانده و یا میخواهند که بخشی از آن را بفروشند. بهصورت همزمان، با افزایش تعداد فروشندگان بازار شاهد کاهش تعداد خریداران در بازار خواهیم بود.
سومین مشخصهٔ اصلی در روندهای نزولی، منتشر شدن اخبار و یا اطلاعات جدیدی میباشد که به شک افرادی که میخواهند از بازار خارج شوند، مهر تأیید میزند. در این حالت اکثر افراد تصمیم به فروش گرفته، و یا از ورود چنین معاملهای خودداری مینمایند. در این حالت نیز، تعداد خریداران بازار کمتر شده و تعداد فروشندگان بیشتر میشود زیرا آنها میخواهند از کمترین سود قابل کسب نیز استفاده کنند.
معاملهگری با روندهای نزولی
بیشتر معاملهگران به دنبال جلوگیری از معامله در روندهای نزولی میباشند زیرا آنها بهطور ذاتی بر روی روندهای صعودی و معاملات خرید تمرکز کردهاند. روندهای نزولی میتوانند در تمامی بازههای زمانی معاملاتی دیده شوند. این بازههای زمانی معاملاتی شامل بازهٔ دقیقهای، روزانه، هفتگی، ماهانه و یا حتی سالانه میگردد. معاملهگران نیز به دنبال راههایی برای شناخت یک روند نزولی میگردند، زیرا هرچه آنها زودتر این روندها را بشناسند میتوانند از آنها بهرهٔ بهتری ببرند، و یا از ضررهای احتمالی جلوگیری کنند.
برخی از معاملهگران ترجیح میدهند که هم معاملات خرید و هم معاملات فروش را انجام دهند، بنابراین برای آنها تشخیص بهموقعِ یک روندِ نزولی میتواند بهمعنای پیدا کردن فرصتهای جدید معاملاتی باشد.
معاملهگران میتوانند تثبیت یک روند نزولی را در بازه زمانی مدنظرشان پیدا کنند، اما در این حالت آنها باید بسیار مراقب باشند و به اشتباه وارد موقعیت معاملاتی خرید (Buy position) نشوند زیرا ورود افراد به موقعیتهای معاملاتی خرید در یک روند نزولی، باعث تشدید روند نزولی میگردد زیرا در این حالت تقاضا کاهش مییابد. و باید در نظر داشته باشیم که هرچه تقاضا بیشتر کاهش یابد، بر شدت و قدرت روند نزولی اضافه میشود. معاملهگران خرید و یا فروش در این حالت تغییر را تشخیص میدهند و از آن بهعنوان فرصتی برای کسب سود در روند نزولی استفاده میکنند.
از آنجائی که معاملهگران فروش به دنبال کسب سود از روندهای نزولی هستند میتوانند از روش معروف قرض گرفتن سهام استفاده نموده و طبق قراردادی قیمت توافقی را در آینده به صاحب آن سهام بپردازند و خود مالک جدید سهام گردند. به این روش قرارگیری در موقعیت معاملاتی فروش یا (Short Selling) اطلاق میگردد.
اگر قیمت دارایی همچنان رو به کاهش باشد، معاملهگر از طریق تفاوت قیمتی ایجاد شده بین مبلغ حال حاضر و مبلغ پرداختیاش در آینده – که کمتر از مقدار مبلغیِ امروز است – کسب سود مفهوم قدرت روند مینماید. از آنجائی که آنها با ورود به موقعیت معاملاتی فروش، باعث تشدید روند نزولی میگردند، احتمال کسب سود برای آنها وجود دارد. این دسته از معاملهگران به دنبال کسب سود از «حداقل» یک نوسان قیمتی در بازار میباشند. البته ممکن است این معاملهگران به سود بیشتری نیز دست یابند، اگر آنها صبر پیشه کنند و منتظر حرکت قیمت به کفهایی پایینتر بمانند.
در بیشتر مواقع، معاملهگران از اندیکاتورهای تکنیکال (Technical Indicators) و الگوهای نموداری برای تشخیص و تأیید روندهای نزولی استفاده میکنند.
میانگینهای متحرک (Moving Averages) برای مثال، میتوانند برای تشخیص روند کلی در بازار مورد استفاده قرار گیرند. اگر قیمت در سطحی پایینتر از میانگینهای متحرک قرار گیرد، قیمت سهم به احتمال زیاد در یک روند نزولی قرار گرفته است. و اگر قیمت سهم در ناحیهای بالاتر از میانگین متحرک مفهوم قدرت روند مفهوم قدرت روند قرار گرفته باشد، به احتمال بسیار بالا قیمت در یک روند صعودی قرار دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
اندیکاتورهای تکنیکالیای مانند شاخص میانگین قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) و یا شاخص میانگین جهتدار (Average Directional Index – ADX) میتوانند بهعنوان اندیکاتورهای نشاندهندهٔ قدرت و شدت یک روند نزولی در زمانهای مشخص شده مورد استفاده قرار گیرد. معاملهگران میتوانند از این اندیکاتورها جهت تصمیمگیری برای ورود و یا عدم ورود به موقعیتهای معاملاتی جدید استفاده کنند.
مثالهایی از یک روند نزولی طولانی مدت
بهعنوان مثالی برای روند نزولی طولانی مدت، میتوان به نمودار سهام شرکت جنرال الکتریک (General Electric Co. – GE) اشاره کرد. با نگاهی به نمودار زیر، میتوانید متوجه شوید که حرکات قیمتی همزمان با افزایش آگاهی سهامداران در مورد مشکلات عمیق کمپانی هماهنگ بوده و به سمت پایین حرکت نموده است – یعنی افکار منفی پیرامون این سهم افزایش یافته است – زیرا در آنزمان بسیاری از نیروگاههای شرکت بسته شده و بخشهایی از شرکت از آن جدا شدهاند. بهعلاوه کنسل شدن بخشی از تولیدات شرکت نیز سیگنال از یک تغییر بزرگ در شرایط اقتصادی را میدادند. تغییراتی که شرکت جنرال الکتریک برای آنها آماده نبود.
روند نزولی در نمودار سهام شرکت General Electric، منبع: Investopedia
در این جدول، قیمت سهام آخرین قلهاش را تشکیل میدهد و توسط یک کف دنبال میشود و کفهای بعدی نیز در سطوحی پایینتر از کفهای قبلی شکل میگیرد. شکلگیری این کفهای پایینتر همزمان با زمانی در بازار انجام میگیرد که میزان عرضه افزایش یافته و سرمایهگذاران تصمیم به فروش داراییهایشان میگیرند، در حالی که فعلاً مقداری تقاضا برای داراییهای آنها در سطح قیمت کنونی وجود دارد.
اینها اولین نشانههای ضعف در روند و قیمت سهم هستند – همان ویژگی شماره یک که پیشتر در مورد آن صحبت کرده بودیم – البته باید در نظر داشته باشیم که این اتفاق همزمان با اخبار پخش شده و مشکلات شرکت رخ نداده بود، با این وجود سرمایهگذاران به این نتیجه رسیده بودند که آیندهٔ شرکت در حال حاضر روشن نمیباشد و نسبت به آن خوشبین نبودند.
کفهای نزولی شکل گرفته باعث مفهوم قدرت روند تشکیل یک روند نزولی طولانیمدت بهمدت بیش از دو سال شدند. این روند نزولی زمانی شکل گرفت که کلیت بازار حرکتی رو به بالا داشتند. معاملهگرانی که پس از شکست قیمتی (Price Break-out) وارد معاملات فروش شده بودند، میتوانستند بسیاری از فرصتهای فروش با مفهوم قدرت روند معاملاتی سودده را برای خود پیدا کنند. اما، معاملهگرانی که وارد معامله خرید شدند، در هنگام بازگشت قیمتی (Price Reversal) در سهم و در ابتدای روند نزولی (Beginning of the downtrend) آن سهم وارد معاملات خرید شده (Long Positions) و در نتیجه این ورود بدموقع ضررهای سنگینی را متحمل شدند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما