سطوح تجارت کوتاه مدت


بیزینس باز تعریف کلی تری است یعنی جدا از اینکه ما در بیزینس، commerce را هم داریم، سه حالت دیگری هم داریم در واقع در مجموع اگر بخواهیم به بحث کسب و کار بپردازیم جدا از اینکه شما باید یک مجموعه تجاری و یک مجموعه بازرگانی باشید امور مالی شما هم تاثیرگذار است، حال اینکه امور مالی به چه مسائلی می پردازد واقعاً مهم است. گاهی اوقات واقعا برای ما مهم است که یک محصولی که خریداری می کنیم چقدر ریسک دارد؟ این پولی که ما می دهیم چه موقع بر می گردد؟ در تجارت، در حالت بازرگانی این مسائل زیاد مطرح نیست اما در کسب و کار این موضوع خیلی مهم است که من چقدر باید سرمایه بگذارم؟ پول من چه موقع بازگشت خواهد داشت و اینکه سودهای من به چه صورتی خواهند بود؟ حتی نیروهای انسانی هم تاثیر گذار هستند. پس یک بحث، بحث مالی و امور مالی است که تاثیر گذار خواهند بود و بحث دوم بحث نیروهایی است که ما نیاز داریم، نیروهای انسانی و مدیریت کردن این نیروها، پروژه هایی که دستشان است را باید بتوانیم مدیریت کنیم. و جدا از این ها، بخش تولید هم در بحث کسب و کار مهم است خیلی از ما تولید کننده هستیم و الزاماً تاجر نیستیم و کارهای بازرگانی انجام نمی ‌دهیم، در حال حاضر فقط تولید می کنیم، وقتی تولید می کنیم می ‌دانیم که برای کار تولید چقدر سرمایه گذاشتیم، چقدر نیروی انسانی داریم، چقدر کارمند و کارگر در دفترمان است و فقط به همین مسائل می پردازیم.

تجارت و اقتصاد

موضوعات اقتصادی .تجارت .اداره . آموزش مدیریت .تجارت در اسلام

عرضه و تقاضا

رضه و تقاضا (پروژه)

عرضه و تقاضا

عَرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی می‌باشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی می‌کند.قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرف‌کنندگان و مقدار تولید از طرف عرضه‌کنندگان اثر می‌گذارد.در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل می‌رسد.سایر عوامل موثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه می‌شوند.

عَرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا.همچنین می‌توان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:

همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد می‌شود که به قانون عرضه شهرت دارد.

تقاضا چیست؟

تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی.منحنی تقاضا مکان هندسی مجموعه نقاطی است که یک فرد برای بدست آوردن کالا یا خدماتی حاضر به پرداخت چه میزان پول است.و یک تولید کننده به ازای هر قیمتی مایل به چقدر تولید است.

شیب منحنی تقاضا منفی است، یعنی اینکه هر چقدر قیمت افزایش یابد مقدار تقاضا کاهش می‌یابد. عوامل زیادی بجز قیمت بر روی تقاضای افراد موثر است که از آن جمله می‌توان به قیمت کالاهای جانشین و مکمل، سلیقه مصرف کنندگان، انتظارات از آینده و میزان درآمد مصرف کنندگان اشاره نمود.

قانون تقاضا نیز به این معنی که با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش یافته و در مقابل با کاهش قیمت، مقدار تقاضا افزایش می‌یابد.به رابطه منفی قیمت و تقاضا قانون تقاضا می‌گویند

عرضه و تقاضا به عنوان پایگاه عدالت

از موضوعات چالش برانگیز امروز مدیریت توسعه اقتصادی و معضلات اجتماعی ناشی از آن مانند تورم، کنترل قیمت ها، مکانیزم عرضه و تقاضا، نحوه واردات و صادرات، اولویت بندی در تولید کالاهای ضروری، توزیع عادلانه کالا، . می باشد، علاوه بر نیازهای اقتصادی معضلات در جایگاه نرم افزاری دیگری وجود دارد که نیازمند نگاه عمیق تری است، از جمله، انگیزه ایجاد یک نیاز مصرفی در جامعه و اولویت بندی و شاخصه انتخاب نیازهای مؤثر اجتماعی و چگونگی توزیع بین اقشار مختلف از کم درآمد تا مرفه است، برخی سؤالاتی که در این حوزه به ذهن می رسد عبارتند از:

▪ نحوه و علل پیدایش ناهنجاری های اقتصادی مانند تورم چیست؟

▪ مبنا و محور الگوهای مورد استفاده برای تحلیل و بررسی این ناهنجاری ها چیست؟

▪ معیار و شاخص تعیین اولویت موضوعی در ایجاد، توزیع نیاز، مدیریت و توزیع منابع طبیعی، ابزاری و انسانی کدام است؟

▪ پیدایش عرضه و تقاضا، مکانیزم عرضه و تقاضا و نقش تعاریف در نظام عرضه و تقاضا و ارتباط قانون با این نظام چگونه است؟

اهمیت این محورها به این جهت است که مکانیزم عرضه و تقاضا می تواند پایگاه عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی باشد. این سؤالات و بسیاری دیگری ابهامات حوزه وضعیت اقتصادی جامعه و محورهای حاکم برآن از جمله مباحثی است که توسط علامه منیرالدین حسینی هاشمی(ره) در دوره های مختلف دروس اقتصادی به آن پرداخته شده است، اکنون که به سالگرد رحلت این استاد فرزانه نزدیک شده ایم (۱۲ اسفند ۱۳۷۹، مطابق ۶ ذی الحجّه) و نیز به دلیل احساس نیاز برای تشکیل گروه های تخصصی به منظور تنظیم سیاست های برنامه پنجم توسعه کشور برآن شدیم تا فرازهایی از تحلیل ایشان را در برنامه دوّم توسعه اقتصادی کشور را، که امروز می تواند ناظر بر دیدگاه آینده نگر ایشان در سال ۱۳۷۳ می باشد و هم راهگشایی برای طراحی و برنامه ریزی، برنامه های پنج ساله توسعه است، ارائه نماییم:

تقاضا یک «نیاز ابزار شده» است، انسان احتیاج به چیزی دارد که آن را ظاهر و ابراز می کند، پس تقاضا طلب و خواستن است، «عرضه» هم به معنای این است که شخص دیگری که می تواند این نیاز را برطرف کند و وسیله برآوردن آن نیاز در اختیار او می باشد، آن را ابراز و ظاهر می کند که به این «عرضه» گفته می شود. پس هرگاه وسیله «ارضاء نیاز» ارائه شود به آن «عرضه» گفته می شود.
انسان دارای اراده و قدرت گزینش است و می تواند اختیار خود را به میدان عرضه و تقاضا بیاورد و امکان عملکرد او مانند اشیاء نیست، بلکه شرایط و روابط در قدرت گزینش او مؤثر است البته این قدرت انتخاب تنها در موضوعات و سطح نازل مصرف نیست بلکه در سایر سطوح اجتماعی یعنی در ایجاد قوانین و انحصارات نیز وجود دارد. استاد علامه(ره)، سپس قوانین حاکم بر نظام عرضه و تقاضا را از دیدگاه رایج اقتصاد جهانی اینگونه مطرح می نمایند: عرضه و تقاضا از سه «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» جدا نیست»، به عبارت دیگر گفته می شود «قوانین نسبیت» بر جریان اشیاء حاکم بوده، و به نحو طبیعی و قهری وجود داشته و ثابت است، . آنها (اقتصاد سرمایه داری) نظام حقوقی و نظام تعاریف را برآمده از عرضه و تقاضا می دانند.

بحث مهم تشریحی ما این است که شاقول و معیار اساسی در «نظام حقوقی» و یا «نظام تعاریف»، «نظام تنظیم» و «نظام تخصیص» چیست؟ اگر گفته شود که هر سه تای اینها از عرضه و تقاضا می آید و در سه سطح می باشند، می گویم: ربط «عرضه و تقاضای اجتماعی» با «تکامل اجتماعی» چیست؟ آن وقت می گویم که: هرگز رابطه عرضه و تقاضا با جهت تحرک تکاملی جامعه، نمی تواند قطع باشد، یعنی می توان سؤال کرد که این انحصارات و محدودیتها از کجا آمده؟ و چرا آمده؟ عرضه و تقاضایی که از بستر خودش بریده باشد در کجای عالم قابلیت تحقق دارد؟!

عرضه و تقاضائی که بخواهد قیمت ها را معین کند یعنی در حقیقت وزن مخصوص کالاها را مشخص نماید باید در شرایط انسانی باشد. یعنی آیا می توان عرضه و تقاضای انسان را از اراده و از نظام اجتماعی او جدا کرد و فقط به آن عرضه و تقاضا گفت؟. بله! نسبت به امور خرد یک ساده نگری های ابتدائی ـ از افرادی که دقت نمی کنند یا نمی خواهند دقت کنند ـ در بازار دیده می شود. مثلا می گویند امروز در بازار هندوانه بیش از تقاضا بوده و در حال ضایع شدن است پس قیمت را کم کردند، فردا که مثلا پیاز چنین شد قیمت گران می شود. این دیدگاه با عرضه و تقاضای مورد نظر ما تفاوت دارد.
ما باید بتوانیم قوانینی برای تعریف درست کنیم که «اسباب مالکیت» را معرفی کند و قوانینی برای «تنظیم» معرفی نمائیم که بتواند قوانینی را برای «تخصیص» معین نماید و در نهایت نیز بتوانیم نسبت این سه دسته قوانین را به «تکامل اجتماعی» تعریف کنیم، البته عرضه و تقاضا در بستر و در نظامی عمل می کند که متناسب با توسعه آن نظام، یک کشش و تنشی هم دارد، ولی این کشش و تنشی که منشأ تحرک می شود آیا در نظام حاکم «اصل» می شود یا نه؟ لذا می گوییم که عرضه و تقاضا، بدون بستر، امری خیالی است و بلکه باید گفت: که تحت حاکمیت قوانین حقوقی می باشد.
قوانین حاکم بر مکانیزم عرضه و تقاضای رایج در نظام اقتصادی اسلامی تعیین کننده و کارآمد نیست و به بن بست رسیدن کارشناس ها در نهایت به دلیل همین درگیری با فرهنگ اسلامی است که بطور طبیعی اموری را نفی می کند. این درگیری به نوعی با درگیری قوانین زمان شاه با اسلام شبیه است که احساس ظلم مردم نهایتاً منجر به پرخاش علیه شاه و اعتراضات عمومی گردید.

نحوه پیدایش سه نظام تعاریف، تنظیم، و تخصیص در نظام اجتماعی در قالب چهار فرض یا گمانه مطرح می شود:

۱) فرض اوّل: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همه از شرع مقدس

۲) فرض دوّم: اخذ ابزار «تعریف» از مذهب و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عقل

۳) فرض سوّم: اخذ ابزار «تعریف» از شرع و ابزار «تنظیم و تخصیص»، از عرف

۴) فرض چهارم: اخذ ابزار «تعریف»، «تنظیم» و «تخصیص»، همگی از عقل

در فرض اوّل که هم در تکوین، هم در تاریخ و هم در جامعه شرایط حاکم برنظام عرضه و تقاضا و نهایتاً «نظام موازنه قدرت» (رابطه بین تکامل و عرضه و تقاضا) باید از دین بدست آید. در غیر این صورت هر نوع عرضه و هر نوع تقاضایی نمی تواند رسمیت داشته باشد. در مقاله بعدی هر یک از فروض فوق توضیح بیشتری داده می شود.

کشش تقاضا و عرضه

1-كشش تقاضا و عرضه

كه اگر قيمت افزايش پيدا كند تقاضا كاهش و اگر قيمت كاهش پيدا كند. تقاضا افزايش پيدا مي كند. طبق اين افزايش قيمت با ثابت بودن ساير عوامل مي بينيم كه چه قدر تقاضا كاهش مي يابد، اين حساسيت را در اقتصاد بنام كشش ((Elasticity مي نامند.

2- كشش قيمتي تقاضا

كشش قيمتي تقاضا واكنش وحساسيت مصرف كننده را در برابر قيمت اندازه گيري ميكند. كشش قيمتي تقاضا E معمولا منفي است و در اقتصاد E بزرگ را به e كوچك داخل قدر مطلق نمايش ميدهد.

مثال:- اگر افزايش 25% در قيمت بنزين سبب 5% كاهش در مقدار تقاضايي بنزين شود در آنصورت كشش تقاضا براي بنزين عبارت است از:-

Eمساوي مي شود به درصد تغيير در مقدار تقاضاي بيزين تقسيم در قيمت بنزين

يعني منفي -5 درصد تقسيم در 25 درصد مساوي ميشود به 0.2-

كشش0.2-% براي تقاضاي بنزين بدين معني است كه يك درصد افزايش قيمت بنزين سبب كاهش 0.2% در مقدار تقاضايي بنزين خواهد شد.

انواع مختلف كشش قيمتي تقاضا:-

هنگامي كه قيمت كالا يك درصد تغيير كند ممكن است تقاضاي آن كالا بيشتر يا كمتر از يك درصد تغيير كند. كه حالت هاي مختلف دارد.

1-تقاضايي با كششe>0

هرگاه درصد تغييرات مقدار تقاضا بيش از درصد تغييرات كه در قيمت ايجاد مي شود باشد كالاي با كشش است. مثلا كالاهاي كه مشابه همديگر است وبراي مصرف كننده مطلوبيت يكسان دارد.

مثال:- ماكاراني با مارك هاي مختلف.

2- تقاضايي بي كشش e اهمیت عرضه و تقاضا در تعیین سود بانکی

در چند سال اخیر تعیین نرخ سود بانکی به یکی از چالش های سیستم بانکی تبدیل شده است. اگرچه در دو سال اخیر نرخ سود بانکی بدون توجه به عوامل اقتصادی و به شیوه دستوری کاهش یافته است اما مقاومت بانک مرکزی برای کاهش یا حتی تعیین نرخ سود و اجرای سیاست های انقباضی نشان از واقعیت بحران یا وضعیت حساس در سیستم پولی کشور دارد که نشانگر مشکلات عمیق و اساسی در این حوزه از اقتصاد است. این امر نشان می دهد که قاطعیت برای حل بحران و رسیدن به یک نقطه باثبات بسیار لازم است.

جلوگیری از کاهش دستوری نرخ سود اقدامی کاملا صحیح و منطقی و مسوولانه است اما معلوم نیست تا چه حد قابل اجرا و عملی خواهد بود.

از نظر بسیاری از کارشناسان اقتصادی، رسیدن به این نقطه که بانک مرکزی و بانک ها ناچار شوند به تعیین نرخ سود در شرایطی غیردستوری بپردازند قابل پیش بینی بود زیرا تعیین نرخ کم تر از نقطه تعادلی عرضه و تقاضا باعث اتلاف ناگزیر منابع و زیان خواهد شد. تعیین نرخ سود بانکی یکی از متغیرهای کلیدی و اساسی اقتصاد است و ارتباط این شاخص اساسی با میزان پس انداز ملی، سرمایه گذاری، میزان توان جذب منابع بانک ها، ارایه تسهیلات، رشد صنعتی و بخش های مختلف تولید، کنترل نقدینگی، تورم، اشتغال، رونق و رکود اقتصادی و. باعث شده که تعیین نرخ سود بانکی در همه کشورهای جهان و به خصوص اقتصادهای پیشرفته از حساسیت ویژه ای برخوردار باشد .

نرخ سود بانکی در شرایط عرضه و تقاضا در نقطه ای به تعادل می رسد که متناسب با نرخ تورم باشد و برای پس اندازکنندگان، انگیزه سپردن پول به بانک ها را تقویت کند و از طرف دیگر تسهیلات بانکی با نرخی به وام گیرندگان ارایه نشود، که باعث ایجاد صف و رانت و فرصت های ویژه نشود بلکه در شرایطی رقابتی و منطقی و با نرخ سود بانکی متناسب با نرخ تورم، این امکان برای همه متقاضیان وجود داشته باشد که بتوانند متقاضی دریافت وام باشند.

در غیر این صورت و در شرایط تعیین دستوری نرخ سود بانکی، تقاضا برای دریافت تسهیلات بیش از منابع بانک ها خواهد بود و این موضوع هم صف طویل متقاضیان را ایجاد می کند و هم ممکن است به فرصت ها و رانت هایی برای دریافت وام منجر شود. از این رو اقتصاددانان بزرگ جهان توصیه می کنند که نرخ سود بانکی باید از طریق نهاد عرضه و تقاضا و سازوکار قیمت ها و به شکل غیردستوری و در شرایط طبیعی عرضه و تقاضا تعیین شود تا نرخ سود بانکی به گونه ای مشخص شود که تعادل نسبی را در حجم پول، نقدینگی، تسهیلات بانکی، پس اندازها و . ایجاد کند.

سازوکار طبیعی عرضه و تقاضا برای تعیین نرخ سود بانکی تا حدی اهمیت دارد که اقتصاددانان، دولت ها را به کنترل حجم پول از طریق انضباط مالی و پولی و حجم بودجه و میزان مالیات ها توصیه می کنند و معتقدند باید از دستکاری قیمت ها و نرخ ها و نظام عرضه و تقاضا پرهیز کنیم. در اقتصاد ایران نیز که دولت حضوری گسترده در اقتصاد دارد ضروری است بیش از اقتصادهای دیگر به اصلاح نظام قیمت ها و احترام به نظام عرضه و تقاضا و پرهیز از تعیین دستوری قیمت ها و نرخ ها توجه شود تا کارایی مورد انتظار حاصل شود.

اصول بنیادی عرضه و تقاضا

مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار سطوح تجارت کوتاه مدت رقابتی تنظیم شده است که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمی‏توانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند ،و قیمت به صورت یک داده است.مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرف‏کننده ٬ وابسته به قیمت محصول در بازار است.قانون عرضه می‏گوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود.و قانون تقاضا نیز می‏گوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمت‏های بالا تقاضا کمتر و در قیمت‏های پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.

در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین می‏شود.قیمت تعادلی یک کالا دقیقا برابر با قیمتی است که مصرف‏کنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند.در قیمت‏های بالاتر کمبود تقاضا باعث می‌گردد و باعث مازاد عرضه می‏شود.این اضافه عرضه به قیمت فشار می‏آورد و باعث می‏شود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد.در قیمت‏های پایین‏تر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر می‏شود و باعث مازاد تقاضا می‏شود.این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی)می‏شود.پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقی ماندن دارد.

بازار کار بریتانیا با افزایش عدم اطمینان اقتصادی – تجارت زنده | کسب و کار

را BDO High Street Sales Tracker نشان می‌دهد که فروش خرده‌فروشی با کمترین میزان از فوریه ۲۰۲۱ رشد داشته است، به طوری که فروش مشابه در ژوئن در مقایسه با سال گذشته ۸.۴ درصد افزایش یافته است.

کاهش 8.8 درصدی در فروش لوازم خانگی نشان می دهد که مصرف کنندگان خریدهای بزرگ را به تعویق می اندازند.

فروش سبک زندگی از طریق کانال های آنلاین برای هشتمین ماه متوالی کاهش یافت، زیرا مصرف کنندگان مخارج اختیاری خود را در این بخش کاهش دادند (که شاهد محو شدن افزایش قرنطینه بود).

سوفی مایکل، رئیس خرده فروشی و عمده فروشی در BDO، می گوید که خرده فروشان با چشم انداز نگران کننده ای روبرو هستند:

با توجه به اینکه اعتماد مصرف کننده در سطوح پایین تاریخی، دستمزدهای واقعی به پایین ترین حد 20 سال اخیر کاهش یافته و نرخ بهره در حال افزایش بیشتر است، نشانه های کمی از تشویق برای خرده فروشان وجود دارد.

هر چهار منطقه انگلیسی تحت نظارت KPMG و REC شاهد کاهش سرعت در استخدام های دائمی بودیم، به طوری که شمال انگلستان تنها شاهد یک جهش جزئی بود.

لندن بیشترین افزایش مشاغل موقت را در ماه ژوئن شاهد بودیم، در حالی که ملایم ترین رشد در این کشور به ثبت رسید میدلندز.

رشد دستمزد در انگلستان

تورم شروع حقوق به کمترین میزان از آن زمان کاهش یافت
آگوست 2021، در حالی که رشد دستمزدهای موقت به پایین ترین حد در 12 ماه گذشته رسید. عکس: Graeme Values ​​/ KPMG / REC

افزایش حقوق اولیه در ماه گذشته ادامه یافت، گزارش مشاغل KPMG و REC در بریتانیا نشان می دهد.

کمبود نامزدهای ماهر، شرکت‌ها را مجبور کرد حقوق اولیه خود را افزایش دهند – خبر خوبی برای کارگرانی که به دنبال کمک برای کاهش هزینه‌های زندگی هستند.

فشارها را پرداخت کنید انجام داد با این حال، اندکی معتدل است، با تورم شروع حقوق و دستمزد به پایین ترین حد در ده ماه اخیر. این امر می تواند نگرانی بانک انگلستان را از بروز مارپیچ قیمت دستمزد کاهش دهد.

در این گزارش آمده است:

عدم تعادل مداوم بین عرضه و تقاضا برای کارگران باعث افزایش شدید بیشتر در نرخ شروع حقوق در ماه ژوئن شد.

اگرچه شدید و بسیار بالاتر از میانگین سری، نرخ تورم شروع حقوق به کمترین میزان از اوت 2021 کاهش یافت، در حالی که رشد موقت دستمزدها به پایین‌ترین حد در 12 ماه گذشته رسید.

به روز شده در 07.57 BST

مقدمه: بازار کار بریتانیا از بین می رود

صبح بخیر، و به گزارش ما در مورد تجارت، اقتصاد جهانی، بازارهای مالی و بحران هزینه زندگی خوش آمدید.

بازار کار بریتانیا در حال از دست دادن است و این نشانه چالشی است که دولت بعدی برای تقویت اقتصاد در حال مبارزه با آن روبرو خواهد بود.

کارفرمایان بریتانیایی مجدداً در ماه ژوئن استخدام خود را از طریق آژانس‌های استخدام کند کردند و مشاغل خالی با ضعیف‌ترین نرخ در بیش از یک سال اخیر افزایش یافتند.

بر اساس گزارش بریتانیا در مورد مشاغل، این کاهش به دلیل افزایش عدم اطمینان اقتصادی، افزایش هزینه ها و کمبود نامزدها است. KPMG و آرEC (کنفدراسیون استخدام و استخدام).

این نظرسنجی نشان می‌دهد که انتصاب کارکنان دائمی و موقعیت‌های موقت هر دو با پایین‌ترین نرخ برای ۱۶ ماه در ژوئن گسترش یافته‌اند، زیرا بازار کار قدرت خود را از دست داده است.

گزارش مشاغل انگلستان

گزارش مشاغل انگلستان عکس: KPMG و REC

استخدام کنندگان همچنین کاهش شدید دیگری را در دسترسی کلی نامزدها گزارش کردند.

این تا حدی به دلیل کاهش نامزدهای خارجی است … و بی میلی برای تغییر شغل در شرایط فعلی، به عنوان به اصطلاح استعفای بزرگ.

مشاوران استخدام معمولاً تعداد کمتر نامزدها را به نرخ بیکاری پایین، کارگران خارجی کمتر، تقاضای قوی برای کارکنان و تردید در تغییر نقش در فضای نامطمئن اقتصادی نسبت می‌دهند.

این گزارش به دنبال کاهش سرعت در ماه مه …

…. و نشان می دهد که ما از اوج “شور استخدام پس از همه گیری” گذشته ایم نیل زغال اخته، مدیر اجرایی REC، توضیح می دهد:

این سرعت رشد همیشه موقتی بود – سوال بزرگ اکنون تاثیر تورم بر پرداخت و تقاضای مصرف کننده در طول بقیه سال است. اینکه آیا ما شاهد استقرار بازار در سطوح نزدیک به نرمال خواهیم بود یا شاهد کاهش رشد خواهیم بود، در این مرحله قابل پیش بینی نیست.

بخشی از دلیل غیرقابل پیش بینی بودن بازار، کندی اقتصاد است که با کمبود شدید نیروی کار و مهارت همراه است. اینها در حال حاضر محدودیتی را برای رشد در بسیاری از شرکت ها ثابت کرده اند. دولت باید به این فکر کند که چگونه اطمینان حاصل کند که همه بخش‌هایش مشارکت بیشتری در بازار کار می‌کنند و صندوق‌های سرمایه‌گذاری تجاری را برای کمک به رفع این مشکل تشویق می‌کنند.

همچنین امروز در راه است

پس از بهبودی در روز پنجشنبه، پوند در حدود 1.20 دلار در نوسان است زیرا شهر منتظر است ببیند چه کسی جانشین بوریس جانسون به عنوان نخست وزیر خواهد شد (فرآیندی که ممکن است چند ماه طول بکشد).

ممکن است پس از اعلامیه استعفای چشمگیر دیروز، فلج شود، زیرا جانسون قول نداده است که هیچ سیاست عمده، تصمیمات مالیاتی یا تغییر جهت دیگری در دوران سرپرستی خود نداشته باشد.

دانیله آنتونوچی، اقتصاددان ارشد و استراتژیست کلان در بانک خصوصی پنج نفری، می گوید:

انتخابات رهبری محافظه‌کاران احتمالا ظرف چند روز آینده آغاز می‌شود. در حالی که استعفای او می تواند بر عدم اطمینان کوتاه مدت بیفزاید، تاکنون واکنش بازار نسبتاً خاموش بوده است.

با نگاهی دورتر (بعد از از دست دادن شتاب رشد فعلی)، اقتصاد بریتانیا و بازارهای مالی آن شاید از اطمینان بیشتری بهره مند شوند.

در جاهای دیگر، ناظر رقابت بریتانیا، رقابت و بازارها قدرتبه دنبال درخواست کواسی کوارتنگ، وزیر بازرگانی، باید امروز گزارش خود را در بازار خرده فروشی سوخت منتشر کند.

انتظار می رود آخرین گزارش مشاغل ایالات متحده، حقوق و دستمزد غیرکشاورزی ژوئن، نشان دهد که ایجاد شغل در ماه گذشته کند شده است.

اقتصاددانان پیش‌بینی می‌کنند که NFP 268 هزار نفر افزایش می‌یابد که کمتر از 390 هزار شغل ایجاد شده در ایالات متحده در ماه مه است. خواندن ضعیف می تواند منجر به نگرانی های بیشتر در مورد رکود احتمالی ایالات متحده شود.

شانس قوی برای داده های اقتصادی فردا از دستمزدهای غیرکشاورزی شگفت زده می شود. اجماع انتظار رشد ماهانه 0.17 درصدی در حقوق و دستمزد را دارد، در حالی که روند سالانه و سه ماهه بالاتر از این برآورد است. موقعیت یابی ما در اینجا خطر غافلگیری را دارد، بسیار مهم است که تماشا کنید: pic.twitter.com/v8KLQ0IJUq

– تحقیقات پرومتئوس (@prometheusmacro) 7 جولای 2022

گلدمن ساکس: “ما تخمین می زنیم که حقوق و دستمزد سطوح تجارت کوتاه مدت غیرکشاورزی در ماه ژوئن 250 هزار افزایش یافته است، تا حدودی کمتر از حد اجماع 268 + … ما نرخ بیکاری بدون تغییر را 3.6٪ برآورد می کنیم – مطابق با اجماع – که منعکس کننده افزایش قابل توجه اشتغال خانوار است که با افزایش 0.1pp جبران می شود. در مشارکت نیروی کار”

– جیمز پتوکوکیس (@JimPethokoukis) 8 جولای 2022

بازارهای سهام اروپا دیروز افزایش یافتند، اما امروز در مسیری برای گشایش ضعیف هستند.

دستور کار

  • صبح: انتظار می رود CMA گزارشی در مورد بازار سوخت موتور بریتانیا منتشر کند
  • 9 صبح BST: تولید صنعتی ایتالیا برای ژوئن
  • 12.55 بعد از ظهر: کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، در جلسه ای در رویداد Les Rencontres Economiques در اکس آن پروونس، فرانک شرکت می کند.
  • ساعت 1:30 بعدازظهر BST: گزارش مشاغل غیرکشاورزی ایالات متحده برای ماه ژوئن

به روز شده در 07.52 BST

این خبر از خبرگزاری های بین المللی معتبر گردآوری شده است و سایت اخبار امروز آبان نیوز صرفا نمایش دهنده است. آبان نیوز در راستای موازین و قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند لذا چنانچه این خبر را شایسته ویرایش و یا حذف میدانید، در صفحه تماس با ما گزارش کنید.

سطوح تجارت کوتاه مدت

اهمیت هوش تجاری در سازمان

کاربرد هوش تجاری در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر، در نظر گرفت. این سیستم ها روی برخی ویژگیهای مهم مالی و سایر پارامترهای مهم دیگر در افزایش کارایی سازمان متمرکز می شوند. بدیهی است که سیستم در این سطوح می‌بایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد.

خصوصیات مختلف برنامه‌های کاربردی در مقاطع مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوتهایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساختهای مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود که نیازمند پردازشهای بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتیکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در و یا پایگاه داده های خصوصی بر عهده دارد.

اهمیت استراتژیک هوش تجاری در تصمیمات سازمان

وظایف | اختیارات | میزان تاثیر در سطوح مختلف از انواع سطوح تفکیک سازمانها

رشد تصمیم‌گیری سازمان معمولا بدین ترتیب است که پایین‌ترین سطح انجام فعالیت‌های تجاری یک سازمان، سطح عملیاتی است که فرایند در دفعات بالا و معمولا بصورت تکراری در رده‌های پایین سازمان انجام می‌شود و معمولا با حجم کمی از داده‌ها سروکار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل ساخت یافته و توسط مدیران رده پایین اتخاذ می‌شود. نتایج حاصل از این تصمیمات، تاثیرات کوتاه مدت و خرد در سازمان دارند.

سطح تاکتیکی در سازمان مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می‌شود. این عملیات می‌تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش‌گیری و نهایتا جمع‌بندی داده‌های مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل نیمه ساخت یافته و توسط مدیران میانی اتخاذ می‌شود و نهایتا بالاترین سطح استراتژیک مربوط به تصمیم‌گیریهای کلان سازمان است که توسط مدیران رده بالا اتخاذ می‌شود.

این نوع استفاده‌ها در دفعات کم و در دوره‌های طولانی انجام می‌شود، اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازشها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطوح غالبا در حوزه مسائل غیر ساخت یافته و توسط مدیران ارشد انجام می‌شود و نتایج حاصله تاثیرات بلند مدت و کلانی در مسیر حرکت سازمان دارند.

تکنیک‌های تسهیل تصمیم گیری هوش تجاری

در هر دقیقه، دوهزار صفحه مطلب علمی به حجم اطلاعات شبکه اینترنت افزوده می‌شود. هر روز بیش از سیصد میلیون صفحه در اینترنت ارسال می‌شود و تقریبا ۵ سال طول می‌کشد که بتوان مقالات و مطالب به روز شده در ۲۴ ساعت را به تمامی خواند. بنابراین تمام اطلاعات از چنین نرخ رشدی برخوردارند. در بخشهای تحقیق و توسعه اغلب یک گروه چند نفری شروع به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز می‌کنند و شاید اطلاعاتی مشابه، اما با نامهای مختلف را بایگانی کنند و معمولا چندین و چند بار در این گروهها دوباره و چند باره کاری اتفاق می‌افتد.

در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکتها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را بسرعت ازمنابع استخراج کنند هوش تجاری در امر تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان بویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روشهای پرس‌وجو تسهیلات زیادی را فراهم می‌کند که متداول‌ترین این روشها به قرار روبرو است:

  • On-Line Analytical Processing (OLAP)
  • On-Line Transaction Processing (OLTP)
  • Data Warehousing (DW)
  • Data Mining (DM)
  • Intelligent Decision Support System (IDSS)
  • Intelligent Agent (IA)
  • Knowledge Management System (KMS)
  • Supply Chain Management (SCM)
  • Customer Relationship Management (CRM)
  • Enterprise Resource Planning (ERP)
  • Enterprise Information Management (EIM)

داشبورد مدیریت مالی

لازم به ذکر است، صرف وجود تمام این تکنیک‌ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمی‌تواند موید هوشمندی کسب و کار آن سازمان باشد. به همین علت است که برای هوش تجاری از کلمات استقرار و پیاده سازی استفاده می‌کنند نه از کلمه نصب؛ چراکه عواملی دیگر نیز غیر از بسته‌های نرم‌افزاری در درست کار کردن هوش تجاری موثرند و به همین منظور در تعاریف آن را رویکرد معماری نوین نامیده‌اند. زیرا از ابتدای فرایند تدوین داده‌ها تا مراحل ذخیره‌سازی و فراخوانی مجدد و استخراج دانش موردنیاز، هوشمندی، رفتار محسوس و ملموس است.

مواردی مانند زیرساختهای سازمان و یا فرهنگ سازمان در پیاده‌سازی هوش تجاری بسیار نقش قابل ملاحظه و حساسی را ایفا می‌کنند برای موفقیت در استقرار و کارایی یک سیستم BI در یک سازمان باید برخی موارد از ریشه‌های فرهنگی سازمان تغییر کند، چون این موارد در میزان بهره‌وری سیستم هوش تجاری نقش بسزایی خواهند داشت. برخی موارد مانند تلقی سازمان از اطلاعات که بعنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی محسوب می‌شود و نوآوری که در سازمان باید بخشی از کار تجاری سازمان تلقی شود و نوع تفکر سازمان در مورد اطلاعات و نوآوری مسلما در بسته‌های نرم‌افزاری وجود ندارند، بلکه باید در لابلای لایه‌های زیرساخت سازمان فرهنگ سازی و لحاظ گردند.

عوامل موثر بر هوش تجاری سازمان

همانطور که یک رویکرد سیستمی دقیق و بروز مانند هوش تجاری می‌تواند بر کارایی و عملکرد سازمان تاثیرات زیادی بگذارد، بسیاری از عوامل نیز بر میزان کارایی هوش تجاری سازمان تاثیر گذارند، از جمله این عوامل می‌توان به مشتریان، رقبا، شرکا تجاری، محیط اقتصادی و کارکنان داخلی اشاره کرد. با توجه به این نکته که هیچ کسب و کاری بدون مشتری معنا ندارد، پایش رفتار مشتریان و مخصوصا شناسایی آنان از حیث دائمی یا موقتی بودن می‌تواند در پیش‌بینی میزان دقیق عرضه و تنظیم میزان تقاضا بسیار کارامد واقع شود. بنابراین تکنیک‌های سیستم‌های حمایت تصمیم‌گیری هوشمند و مدیریت ارتباط با مشتری که در متن معماری هوش تجاری نهفته است،

می‌توانند روند حرکت سازمان را با عقاید و علایق مشتریان همگام کنند. نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با مشتریان مانند اینکه: مشتریان واقعی چه کسانی هستند؟ این مشتریان چه کالاهایی و در چه زمانی می‌خرند؟ چگونه می‌توان الگوهای خرید مشتری را استخراج کرد؟ چگونه می‌توان میزان وفاداری مشتری را بالا برد؟، معضلات فراوانی را در اجرای چنین رویکردهای نوینی به بار خواهد آورد.

بیشتر بخوانید:

۷ دلیل برای روی آوردن به سامانه‌های هوشمند – BI

با توجه به این منطق که اگر به هر تحلیلگری در قالب سیستم یا سازمان، اطلاعات ناقص یا اشتباه وارد شود، خروجی آن هرگز قابل ارزیابی مطلوب نخواهد بود و اگر بهترین ساز و کارها در اختیار افراد نا مناسب قرار گیرد، مطمئنا ضمن کاهش عمر مفید کاری آنها، کارایی قابل توجهی هم نخواهند داشت، پس با توجه به آثار هوش تجاری بر سازمان باید بر تاثیرات عوامل متعدد داخلی و خارجی سازمان بر هوش تجاری مطالعه کرد تا سازمان باوجود صرف هزینه و زمان هنگفت برای ایجاد تغییرات کلی، در خروجی دچار خسارات جبران ناپذیری نشود. چراکه تصمیمات اساسی و استراتژیک در سازمانها با بهبود قسمتی از آن بسیار متفاوت است.

این تصمیمات استراتژیک روند تفکر و حرکت سازمان را به کل تغییر می‌دهند و در صورت شکست، رجوع به نقطه اول و اصلاح اشتباهات یا تغییر جدید امکان‌پذیر نیست. زیرا تغییر فرهنگ سازمانی و نگرش افراد مستلزم برداشتن گامهای طولانی مدت و برنامه‌ریزی شده است. بنابراین کم تخمین زدن تاثیرات عوامل به نظر کوچک می‌تواند پایان یک راه امیدوارکننده و روشن را تیره و تار کند. ممکن است سازمانها در مواردی مشابه باشند، ولی هرگز دقیقا عملکرد یکسانی نداشته باشند و حتی اگر عملکردشان نیز بسیار به هم مشابه باشد، محیط فعالیت متفاوت یا خاص باشد و با توجه به سایر موارد باید اینگونه معماری‌های بنیادین را طبق زیرساختها و ویژگی‌های سازمان، طراحی، برنامه‌ریزی و پیاده‌سازی کرد.

مدلهای اصلی تجارت الکترونیک در دنیا چیست؟

تجارت الکترونیک یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد دیجیتال است. در این عرصه است که سهم زیادی از منابع مالی تامین و جابجا می شود و اقتصاد فرصت رشد پیدا می کند. اما سوال این است که انواع اصلی تجارت الکترونیک در دنیا چیست؟

بازار؛گروه بین الملل: تجارت الکترونیک به صورت خرید و فروش کالا و خدمات با استفاده از شبکه های کامپیوتری و استوار بر دنیای آنلاین تعریف می شود. هدف اصلی این طرح دریافت و ثبت سفارش برای کالاهایی است که در فرایند بازاریابی آنلاین به مشتری معرفی شده است.

تجارت الکترونیک می تواند بین شرکتهای مختلف با هم انجام شود یا چندین خانوار در این فرایند دخیل باشند یا افراد خاص حضور داشته باشند. در دنیای امروزی تجارت الکترونیک کالاهایی که در سطوح بالای دولتی یا سازمانهای بزرگ استفاده می شود هم رواج زیادی دارد.

اینترنت زمینه را برای افزایش مبادلات آنلاین فراهم کرده است و البته هزینه این مبادلات را نیز تقلیل داد. در واقع با به کار گیری اینترنت، شرایطی فراهم شد که قبل از توسعه استفاده از آن در دنیا وجود نداشت.

از طرف دیگر نفوذ اینترنت در بخش های دورافتاده کشورها هم سبب شد تا حتی کسب و کارهای کوچم و خانگی هم امکان عرضه محصولات خود به بازار را داشته باشند و درآمد زیادی از این محل کسب کنند.

در نتیجه با افزایش ضریب نفوذ اینترنت در دنیا، به تدریج تعداد مشاغل آنلاین و تعداد تجارتهای الکترونیک در دنیا رشد کرد و در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ در کشورهای صنعتی دنیا ما شاهد رشد بالغ بر ۱۹ درصدی تجارت الکترونیک بودیم.

بر طبق گزارش منتشر شده در «کتابخانه سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی» تجارت الکترونیک می تواند برای دریافت و ثبت سفارشی به کار برود که کالا یا خدمت نهایی آن در خارج از فضای آنلاین به مشتری ارایه می شود.

البته ثبت سفارش برای کالا یا خدمتی که به صورت انلاین عرضه می شود هم از طریق فضای آنلاین انجام می شود. در مورد اول یعنی شرایطی که کالا یا خدمت به صورت فیزیکی عرضه می شود می توان به خرید کالاهای مصرفی به صورت آنلاین اشاره کرد و در مورد دوم یعنی حالتی که کالا یا خدمت به صورت انلاین عرضه شود می توان به خرید کتاب آنلاین یا دریافت خدمات آموزشی به صورت آنلاین را نام برد.

اما مدلهای تجارت الکترونیک در دنیا بسیار متنوع است و بسته به وضعیت خریدار و فروشنده، مدل کاربردی در تجارت الکترونیک هم تغییر می کند. سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی مهمترین مدلهای تجارت الکترونیک را این طور نام برد:

اول: مدل B2B
بخش بزرگی از تجارت الکترونیک در دنیا شامل مبادله کالاها بین کسب و کارها یا بیزینس ها است. به عنوان مثال یک بیزینس کالا یا خدمتی را به بیزینس دیگر می فروشد که این مدل تجاری بیزینس به بیزینس یا به طور اختصار B2B نامیده می شود.

این مدل تجاری هم می تواند شامل فروش مواد اولیه یا کالاهای میانی باشد هم ارایه خدماتی مانند حمل و نقل و انبار و توزیع را در بر بگیرد. این روش تجاری برای شرکتهای ارایه دهنده خدمات به اپلیکیشن شامل هاستینگ یا مدیریت بسته های نرم افزاری از یک تاسیسات مرکزی را نیز شامل می شود. برون سپاری فرایند پشتیبانی از امنیت شبکه های کامپیوتری یا فرایند تجارت الکترونیک هم بخش دیگری است که باید مد نظر قرار بگیرد.

دوم: مدل B2C
مدل بیزنس به مشتری یا B2C از اولین مدلهای استفاده شده در دنیای تجارت الکترونیک بود. در این مدل کالاها و خدمات به افرادی که در حوزه کاری بیزینس فعالیت نمی کردند، فروخته می شد.

این مدل هم بخش های مختلفی داشت که در یک حالت فروشنده آنلاین بدون اینکه انباری فیزیکی برای کالاها داشته باشد به عنوان واسطه کالا را به مشتری می فروخت و سپس با خرید کالا و ارسال آن به مشتری کسب درآمد می کرد.

در واقع کالاهایی که در بازار وجود داشت بدون اینکه مالک آن باشد به مشتری عرضه می شد. در حالت دوم انبار فیزیکی وجود داشت و کالاهای موجود در انبار برای فروش عرضه می شد و در حالت سوم تولیدکننده کالا با استفاده از خدمات فضای مجازی امکان مشاهده کالاها به مصرف کنندگان را می داد و خود بدون واسطه اقدام به خرده فروشی یا عمده فروشی می کرد.

سوم: مدل C2C
این مدل، مشتری به مشتری نام دارد که در سالهای اخیر رواج بیشتری پیدا کرده است. در واقع این روش تجارت الکترونیک وضعیتی مانند عملکرد واسطه ها را دارد و به افراد امکان می دهد تا دارایی ها خود را بفروشند یا اجاره دهند. به عنوان مثال فروش یا اجاره کوتاه مدت املاک تجاری، مسکونی، خودرو، موتورسیکلت که از طریق وب سایتهای مختلف امکان پذیر است را می توان در این بخش قرار داد.

در این روش افراد اطلاعات مد نظر خود را در وب سایتها قرار می دهند و مشتریان بالقوه را شناسایی می کنند. بازار آنلاین امکان مذاکره بین خریدار و فروشنده را نیز فراهم می کند.

تفاوت تجارت و بازرگانی با کسب و کار + فیلم

فروش ارده و کره بادام زمینی و عرضه محصولات کنجدی توسط تاجر مشهدی

برای تمامی عبارت های تجارت یا بازرگانی و کسب و کار تعاریفی وجود دارد که با هم شرایط متفاوتی داشته باشند و هر کدام شکل کامل تری از زیرمجموعه خود شود.

تجارت، بازرگانی و کسب و کار

در رابطه با تجارت، بازرگانی و کسب و کار واژه های مختلفی وجود دارد که در قالب trade، commerce و business مطرح می ‌شود، خیلی از افراد می‌ گویند که ما بیزینسمن هستیم و وقتی توضیح می ‌دهند، می ‌بینیم که تریدر هستند و بیزینسمن نیستد. این ها واژه‌ هایی نیستند که مشابه هم باشند و تعاریف متفاوتی دارند، قبل از هر چیز لازم است که ما این تعاریف را بفهمیم، یاد بگیریم، بیشتر با آن ها آشنا شویم و بعد بفهمیم در حال حاضر داریم چه کاری انجام می دهیم.

trade یا تجارت

در واقع یک هدف دارد و به نوعی کوچکترین عضو و خرده ترین سطح در اقتصاد است، کسی که می‌ گوید من دارم تجارت می ‌کنم، در واقع دارد این موضوع را بیان می ‌کند که من دارم داد و ستد (خرید و فروش) می کنم و تمرکز اصلی در تجارت، همین خرید و فروش است و هیچ نقش و وظیفه دیگری ندارد. با گسترش فعالیت‌ ها، موضوعاتی مشابه commerce یا بازرگانی و business هم دارند مطرح می ‌شوند، اما تجارت را یک مقداری بیشتر و بهتر بشناسیم، در بازار داخل تعریف می کنیم تا همه مان بهتر بتوانیم این موضوع را درک کنیم.

در زمان ‌های گذشته و امروز هم ایرانی ها از این شیوه برای خرید و فروش و پولی که می‌ خواهند به دست بیاورند و سودهایی که مد نظرشان است استفاده می‌ کنند، کالایی را همراه خودشان به کشور دیگری می ‌برند یا بعضی از افراد که وارد کننده محصولات هستند و پولی دارند، به کشور دیگری می روند و می گویند ما متقاضی این جنس هستیم و می ‌خواهیم این کالا را به ما بدهید.

مالکیت کالا تا دیروز برای شخص فروشنده بود و از زمانی که من پول را پرداخت می ‌کنم مالکیت این کالا به من تعلق می ‌گیرد، اگر من به مغازه بروم و بگویم یک آبمیوه یا آب معدنی می خواهم، مالکیت این کالا در حال حاضر برای آن فروشنده و مغازه دار است ولی وقتی من پول را پرداخت می ‌کنم مالک آن کالا من می ‌شوم اما سوال اینجاست که آیا من مالک برند آن کالا شدم یا فقط مالک حالت مادی آن کالا شدم؟ پس حالت های مختلفی، وجود دارد قوانین و حقوق های مختلفی سطوح تجارت کوتاه مدت در رابطه با آن هست که نیاز است بدانید. پس منظور از تجارت همین است که یک پولی بدهیم و یک جنسی را دریافت کنیم، این ساده‌ ترین و پایین ترین سطح تجارت است که در بازار داخل هم خیلی زیاد از این شیوه استفاده می‌ شود ولی در بازارهای جهانی هم تقریباً اصلاً استفاده نمی ‌شود.

تجارت بین الملل چیست؟

اگر ما یک تعریفی از بازارهای جهانی و بازارهای بین ‌الملل کنیم شاید از نگاه شما این دو تا تعریف یکسان باشند در حالی که اینطور نیست، مثلاً ما وقتی می ‌گوییم بازارهای بین ‌الملل، فرض کنیم پراید یا سمند در ایران تولید می‌ شوند و یکسری از کشورها مثل عراق و سوریه مشتری این پراید یا سمند هستند، در واقع داریم به چند کشور محدود می فروشیم به این مدل تجارت، تجارت بین الملل می‌ گویند در واقع ما داریم این محصول را در بازارهای بین ‌المللی معرفی می کنیم و می فروشیم.بازارهای جهانی ولی وقتی برندهای معروف دنیا مثل گوشی اپل، برند زارا یا کوکاکولا را نام می‌ بریم، دیگر این محصول فقط مخصوص یک کشور نیست بلکه همه جهان از آن استفاده می ‌کنند، می بینید که در همه جای دنیا از برندهای پپسی و کوکاکولا بهره می گیرند پس این برند یک برند جهانی می ‌شود و حوزه فعالیت این شرکت حوزه جهانی است و یقینا پول ‌ها و سودهای بسیار بسیار بیشتری نسبت به آن افرادی که دارند تجارت های بین الملل خودشان را در دست می‌ گیرند، دارند.

بازرگانی یا commerce

تعریف بازرگانی چیست؟ وقتی در رابطه با بازرگانی صحبت می‌ کنیم باز تعاریفمان متفاوت خواهد شد همانطور که گفته شد در حالت تجارت فقط معامله مد نظر ما است یعنی خرید و فروش اتفاق بیفتد اما در حالت بازرگانی یک مقداری فعالیت ‌ها گسترده‌ تر می ‌شوند، شرکت ها، ارگان ها و سازمان ها برای این که بتوانند پول ‌های بیشتری به دست بیاورند به این موضوع فکر کردند که من از چه شیوه های دیگری می توانم بهره بگیرم تا بتوانم درآمدهای بیشتری به دست بیاورم. بازرگان ها و بازرگانی ها یک مقداری فعالیتشان گسترده ‌تر می ‌شود ولی حالت trade علاوه بر اینکه trade و معامله داد و ستد انجام می‌ دهند، بحث‌ های بیمه را هم مطرح می‌ سطوح تجارت کوتاه مدت کنند که بیمه و حمل و نقلش با چه کسی باشد؟ بحث روش های پرداخت به چه صورتی است؟ تبلیغاتش به چه شیوه ای باید باشند؟ اسناد و مدارکش باید به چه حالتی باشند؟ بحث مذاکره، ارتباط گرفتن و مکاتبه اداری مان به چه صورتی باشد تا بتوانیم با مشتری ها، فروشنده ها و تامین ‌کننده هایمان ارتباط بگیریم؟ همچنین بحث قرارداد ها مطرح می ‌شود. پس در بحث خرید و فروش وقتی شما آب معدنی خریداری می کنید یا می‌ خواهید یک کالایی را از یک کشور دیگری دریافت کنید، پول نقد دارید و وارد آن کشور می شوید، این مسائل بیمه و . دیگر در آنجا معنا پیدا نمی‌ کنند بلکه شما کالا را می گیرید و با هزینه خودتان و باربری که وجود دارد و هزینه ‌ای که پرداخت می کنید جنس را وارد کشور خودتان می کنید یا مشتری های شما هم به همین شیوه عمل می کنند اما در حالت commerce داستان یک مقداری متفاوت تر می شود.

business یا کسب و کار

بیزینس باز تعریف کلی تری است یعنی جدا از اینکه ما در بیزینس، commerce را هم داریم، سه حالت دیگری هم داریم در واقع در مجموع اگر بخواهیم به بحث کسب و کار بپردازیم جدا از اینکه شما باید یک مجموعه تجاری و یک مجموعه بازرگانی باشید امور مالی شما هم تاثیرگذار است، حال سطوح تجارت کوتاه مدت اینکه امور مالی به چه مسائلی می پردازد واقعاً مهم است. گاهی اوقات واقعا برای ما مهم است که یک محصولی که خریداری می کنیم چقدر ریسک دارد؟ این پولی که ما می دهیم چه موقع بر می گردد؟ در تجارت، در حالت بازرگانی این مسائل زیاد مطرح نیست اما در کسب و کار این موضوع خیلی مهم است که من چقدر باید سرمایه بگذارم؟ پول من چه موقع بازگشت خواهد داشت و اینکه سودهای من به چه صورتی خواهند بود؟ حتی نیروهای انسانی هم تاثیر گذار هستند. پس یک بحث، بحث مالی و امور مالی است که تاثیر گذار خواهند بود و بحث دوم بحث نیروهایی است که ما نیاز داریم، نیروهای انسانی و مدیریت کردن این نیروها، پروژه هایی که دستشان است را باید بتوانیم مدیریت کنیم. و جدا از این ها، بخش تولید هم در بحث کسب و کار مهم است خیلی از ما تولید کننده هستیم و الزاماً تاجر نیستیم و کارهای بازرگانی انجام نمی ‌دهیم، در حال حاضر فقط تولید می کنیم، وقتی تولید می کنیم می ‌دانیم که برای کار تولید چقدر سرمایه گذاشتیم، چقدر نیروی انسانی داریم، چقدر کارمند و کارگر در دفترمان است و فقط به همین مسائل می پردازیم.

اهمیت تجارت و بازرگانی

خیلی از تولید کننده های ما در ایران متاسفانه اصلا به بخش commerce و بخش بازرگانی و تجارت خودشان توجه ندارند و فقط تولید می ‌کنند، در انبارها ذخیره می کنند و از مردم می‌ خواهند که کسی بیاید محصولشان را خریداری کند. در دنیای اقتصاد، در بازارهایی که ارزهای شان به دلار است اعداد ناچیز است، وقتی ما می ‌گوییم ۳۰ هزار دلار، شاید کسی بگوید که پول خیلی زیادی است در حالی که حداقل حقوق یک کارمند یا کارگر ساده در کشورهای عربی و اروپایی 3000 دلار است که ۳000 دلار به تومان می شود ۳۰ میلیون تومان، وقتی ما می‌ گوییم یک کارگر معمولی در عراق ۳۰ میلیون تومان حقوق می گیرد همه ایرانی ها شاید بگویند چقدر حقوقش زیاد است در صورتی که هزینه هایشان هم یقیناً بالاتر است ولی اگر ما بتوانیم این 3000 و ۱000۰ هزار دلارهایی که دست تجار و بالاتر از این ها است را به دست بیاوریم و در ایران خرج کنیم یقیناً درآمدهای ایرانی‌ ها فضایی خواهد بود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.