برای درک بیشتر، تحلیل تکنیکال را میتوانیم تا حدود زیادی به پیشبینی وضعیت آب و هوا تشبیه کنیم. همانطور که میدانید؛ پیشبینی آب و هوا به عنوان یک منبع اطلاعاتی که وضعیت آینده آب و هوا را در اختیار ما میگذارد خوب است؛ اما همه ما میدانیم که حقیقتی که در آینده اتفاق میافتد ممکن است با آیندهای که یک کارشناس هواشناسی پیشبینی میکند متفاوت باشد.
واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست ؟ آموزش انواع واگرایی (divergence)
واگرایی در تحلیل تکنیکال به اختلاف تحرکات بین نمودار و اندیکاتور گفته می شود و به سه دسته واگرایی زمان٬مخفی و معمولی تقسیم می شود .
واگرایی نشان دهنده ضعف معاملات و احتمال قوی بازگشت آن است که در تصمیم گیری برای خرید و فروش نقش بسیار مهمی دارد. واگرایی یکی از مهم ترین و کاربردی ترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد.
زمانی که واگرایی در بورس اتفاق می افتد با درصد بسیار بالا می توان به آن اعتماد کرد. با این تعریف می توان گفت واگرایی در تحلیل تکنیکال نسبت به روش های دیگر تکنیکالی از اعتبار بیشتری برخوردار است. به همین دلیل است که معامله گران شناسایی واگرایی ها را در اولویت معاملات خود قرار می دهند.
انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
سه نوع واگرایی در بورس و ارزهای دیجیتال وجود دارد که در ادامه به توضیح هر کدام از واگرایی ها می پردازیم.
۱- واگرایی معمولی (RD)
۲- واگرایی مخفی (HD)
۳- واگرایی زمانی (TD)
۱- واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال (RD) :
واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال در انتهای یک روند به وجود می آید. واگرایی معمولی در بورس زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک سهم با اندیکاتور بر خلاف جهت هم حرکت کنند این نوع واگرایی در بورس نشان از از بازگشت قیمت سهم دارد.
بعد از مشاهده واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال قیمت سهم متوقف می شود و در جهت مخالف حرکت می کند.
واگرایی معمولی در تحلیل تکنیکال با علامت (RD) نشان داده می شود.
واگرایی معمولی در بورس به واگرایی معمولی مثبت و واگرایی معمولی منفی تقسیم بندی می شود.
واگرایی معمولی مثبت (RD+) :
واگرایی معمولی مثبت در تحلیل تکنیکال در میان دو کف قیمتی تشکیل می شود. باید توجه داشت واگرایی معمولی مثبت در بورس در انتهای یک روند نزولی به وجود می آید.
به عبارت دیگر واگرایی معمولی مثبت در بورس نشان دهنده نزدیک شدن قیمت به خط حمایت می باشد.
واگرایی معمولی مثبت بیانگر قدرت زیاد خریداران و تضعیف قدرت فروشندگان می باشد.
در این واگرایی در نمودار قیمت و در اندیکاتور در هر کدام دو کف قیمت تشکیل می شود:
در نمودار قیمت کف اول بالاتر از کف دوم به وجود می آید.
در اندیکاتور کف اول پایین تر از کف دوم تشکیل خواهد شد. (اندیکاتور توانایی تشکیل کف جدید را ندارد)
واگرایی معمولی منفی(RD-):
واگرایی معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی پدیدار می شود و بین دو سقف ایجاد می شود. در این حالت از واگرایی نمودار قیمت ۲ سقف دارد که سقف دوم آن بالا تر از سقف اول است اما در اندیکاتور سقف دوم پایین تر از سقف اول قرار گرفته.
این واگرایی به معنی ضعیف شدن قدرت خریداران و غلبه فروشندگان بر آنها است که به تحلیل گران کمک می کند تا در زمان رسیدن نمودار به خط مقاومت روند صعودی تشخیص دهند که آیا سطح مقاومت خط روند شکسته خواهد شد یا قیمت بر خواهد گشت و وارد اصلاح یا روند نزولی خواهد شد.
۲- واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال (HD) :
واگرایی مخفی در تحلیل تکنیکال زمانی اتفاق می افتد که قیمت یک سهم با اندیکاتور بر خلاف جهت هم حرکت کنند.
به عبارت دیگر در واگرایی مخفی اندیکاتور توانسته است کف و یا سقف جدیدی تشکیل دهد اما قیمت توانایی تشکیل کف یا سقف جدید را نداشته است. در این حالت می گوییم واگرایی مخفی رخ داده است.
واگرایی مخفی در بورس در انتهای یک روند اصلاحی به وجود می آید و با علامت (HD) نشان داده می شود.
واگرایی مخفی در بورس به واگرایی مخفی مثبت و واگرایی مخفی منفی تقسیم بندی می شود.
واگرایی مخفی مثبت (HD+) :
واگرایی مخفی مثبت در تحلیل تکنیکال در بین دو کف قیمتی ایجاد می شود. واگرایی مخفی مثبت در بورس زمانی به وجود می آید که در اندیکاتور کف اول بالاتر از کف دوم قرار گیرد. ولی در نمودار قیمت کف اول پایین تر از کف دوم تشکیل می شود.
این وضعیت نشان دهنده افزایش قدرت خریداران و کاهش قدرت فروشندگان و همچنین رشد قیمت سهم می باشد.
این واگرایی در کانال صعودی و در انتهای یک روند اصلاحی تشکیل می شود.
واگرایی مخفی منفی (HD-) :
واگرایی مخفی منفی در تحلیل تکنیکال در بین دو سقف قیمتی ایجاد می شود. واگرایی مخفی منفی در بورس زمانی به وجود می آید که در اندیکاتور سقف اول پایین تر از از سقف دوم قرار گیرد. ولی در نمودار قیمت سقف اول بالاتر از سقف دوم تشکیل می شود.
این وضعیت نشان دهنده افزایش قدرت فروشندگان و کاهش قدرت خریداران و همچنین کاهش قیمت سهم می باشد.
این واگرایی در کانال نزولی و در انتهای یک روند اصلاحی ایجاد می شود.
۳- واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال (TD) :
واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال زمانی به وجود می آید که بین قیمت و زمان تضاد وجود داشته باشد. واگرایی زمانی در بورس در یک روند اصلاحی به وجود می آید. واگرایی زمانی در بورس زمانی به وجود می آید که در یک روند اصلاحی نمودار قیمت نسبت به روند قبلی خود ضعف نشان می دهد.
برای این که بتوانیم با استفاده از واگرایی زمانی در بورس معاملات موفقی داشته باشیم می بایست زمانی که قدرت خریداران زیاد می باشد خرید خود را انجام دهیم و زمانی که قدرت فروشندگان زیاد می باشد از خرید سهم اجتناب کرده و نسبت به فروش اقدام نماییم.
برای اینکه استراتژی موفقی در واگرایی زمانی داشته باشیم می بایست در زمانی که سرمایه گذاران قدرتمند معاملات خود را انجام می دهند در این زمان خرید خود را تکمیل کنیم و به عبارتی در جهت روند بازار بورس حرکت کنیم.
واگرایی زمانی در تحلیل تکنیکال با استفاده از فیبوناچی زمانی انجام می شود و با علامت (TD) نشان داده می شود.
واگرایی زمانی در بورس به واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیم بندی می شود.
واگرایی زمانی معمولی (RTD) :
واگرایی زمانی معمولی در تحلیل تکنیکال زمانی به وجود میآید که تعداد کندل های روند اصلاحی جدید بیشتر از تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی می باشد.
به عبارت دیگر واگرایی زمانی معمولی در بورس زمان تشکیل می شود که نمودار قیمت بیش از سطح ۱۰۰% فیبوناچی را اصلاح میکند.
زمانیکه واگرایی زمانی معمولی در بورس اتفاق میافتد نشان دهنده قدرت زیاد خریداران وضع فروشندگان در یک روند اصلاحی میباشد.
با ترسیم فیبوناچی بازگشتی زمانی می توان واگرایی زمانی معمولی را مشاهده کرد. در تصویر زیر واگرایی زمانی معمولی مشخص می باشد.
نمونه ای دیگر از واگرایی زمانی معمولی در تصویر زیر ترسیم شده است.
واگرایی زمانی هوشمند (STD) :
واگرایی زمانی هوشمند در تحلیل تکنیکال زمانی به وجود میآید که تعداد کندل های روند اصلاحی جدید کمتر از تعداد کندل های روند اصلاحی قبلی می باشد.
به عبارت دیگر در واگرایی زمانی هوشمند در بورس در مدت زمان کمتری روند اصلاحی قبل طی شده است.
برای مشاهده واگرایی زمانی هوشمند می بایست فیبوناچی بازگشتی زمانی را ترسیم نمود. در عکس زیر واگرایی زمانی هوشمند را می توان مشاهده کرد.
در تصویر زیر می توان واگرایی زمانی هوشمند را بعد از واگرایی زمانی معمولی مشاهده نمود.
سطوح فیبوناچی بازگشتی زمانی
سطوح ۳۸/۲% ، ۵۰% ، ۶۱/۸% ، ۱۰۰% ، ۱۶۱/۸% در فیبوناچی بازگشتی زمانی مورد استفاده قرار می گیرند. از بین سطوح ذکر شده نسبتهای۱۰۰% و ۱۶۱/۸ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشند.
تفاوت بین واگرایی و تائید
واگرایی زمانی اتفاق می افتد که قیمت و اندیکاتور دو چیز مختلف به معامله گر می گویند.
تائید (Confirmation) هنگامی اتفاق می افتد که اندیکاتور و قیمت، یا چندین اندیکاتور، به معامله گر یک سیگنال مشخص بدهند.
در حالت ایده آل، معامله گران برای ورود به معامله ها و در زمان معامله به تائید احتیاج دارند.
اگر قیمت در حال افزایش باشد، معامله گران تمایل دارند اندیکاتورهایشان این سیگنال را بدهند که قیمت احتمالا به حرکت خود ادامه خواهد داد.
محدودیت های استفاده از واگرایی
همانطور که در مورد تمام اشکال تحلیل تکنیکال صادق است، سرمایه گذاران باید پیش از انجام معامله صرفا بر اساس واگرایی از ترکیبی از اندیکاتورها و تکنیکهای تحلیل برای تائید روند بازگشتی استفاده کنند.
واگرایی در تمامی بازگشت روندها اتفاق نمی افتد؛ بنابراین، از دیگر اشکال کنترل ریسک یا تحلیل های دیگر باید در کنار واگرایی استفاده کرد.
همچنین، هنگامی که واگرایی رخ میدهد، به این معنا نیست که قیمت بازگشت خواهد داشت.
واگرایی ممکن است مدتی طولانی طول بکشد، بنابراین انجام معاملات صرفا بر اساس واگرایی، ممکن است به ضرر قابل توجهی منتهی شود. زیرا احتمال دارد قیمت آنطور که انتظار می رود واکنش نشان ندهد.
استراتژی خرید با استفاده از واگرایی در بورس
استراتژی خرید شماره ۱
۱- استراتژی خرید با استفاده از واگرایی معمولی مثبت (RD+) :
استراتژی خرید با استفاده از واگرایی معمولی مثبت در تحلیل تکنیکال بدین صورت می باشد که ابتدا خط روند نزولی سهم را ترسیم می نماییم.
برای شناسایی واگرایی معمولی مثبت در بورس صبر می کنیم تا قیمت با یک کندل قدرتمند مثبت و با حجم بالا که در واگرایی اتفاق می افتد خط روند ترسیم شده را به سمت بالا قطع کند سپس در این زمان است که می توان نسبت به خرید سهم اقدام نمود.
برای کسب سود در این استراتژی می بایست واگرایی های مثبت را شناسایی کرد و در روند صعودی سهم مورد نظر را خرید نمود.
باید توجه داشت در این استراتژی هر زمان که قیمت خط روند ترسیم شده را به سمت پایین قطع کند می بایست حد ضرر را فعال نمود و از سهم خارج شد.
۲- استراتژی خرید با استفاده از واگرایی مخفی مثبت (HD+) :
استراتژی خرید با استفاده از واگرایی مخفی مثبت در تحلیل تکنیکال بدین صورت می باشد که می بایست قله تشکیل شده در سهم را عنوان مقاومت در نظر گرفت. در این استراتژی زمانی که نمودار قیمت به سمت بالا حرکت کرد و از قله عبور نمود می بایست وارد سهم شد.
در این استراتژی نیز بررسی واگرایی های مثبت و شناسایی روند صعودی سهم از اهمیت بالایی برخوردار است.
در این نوع استراتژی بهتر است حد ضرر را حدود ۲ تا ۳ درصد در زیر خط مقاومت که قله را تشکیل داده است قرارداد.
در نتیجه با عبور قیمت پایانی سهم در حدود ۲ تا ۳ تحلیل زمانی کریپتو بورسی درصد در زیر خط مقاومت می بایست نسبت به فروش سهم اقدام نمود.
استراتژی خرید شماره ۲
این استراتژی با استفاده از شناسایی واگرایی و اندیکاتور RSI انجام می شود. در این استراتژی پس از اینکه واگرایی را در سهمی مشاهده شد می بایست اندیکاتور RSI را بررسی نماییم در صورتی که RSI سطح ۵۰ را به سمت بالا قطع کرده باشد می بایست وارد سهم شد.
باید توجه داشت زمانی که اندیکاتور RSI سطح ۵۰ را به سمت پایین قطع نماید می بایست حد ضرر را فعال نمود و از سهم خارج شد.
استراتژی خرید شماره ۳
استراتژی که در این واگرایی مورد استفاده قرار می گیرد یکی از بهترین استراتژی ها برای ورود به سهم می باشد.
در این واگرایی می بایست قیمت را رصد نمود تا سقف جدیدی در سهم تشکیل شود. در نتیجه قیمت جدید را می بایست به عنوان یک مقاومت در نظر گرفت.
نقطه ورود در این استراتژی زمانی است که قیمت سقف جدید و یا نقطه مقاومت را به سمت بالا قطع کند.
البته ممکن است نقطه ورود در این استراتژی با کمی تاخیر همراه باشد.
در این استراتژی می بایست حد ضرر را حدود ۲ تا ۳ درصد در زیر خط مقاومت که قله را تشکیل داده است قرارداد.
استراتژی خروج از سهم با استفاده از واگرایی در بورس
برای خروج از سهم بهتر است از واگرایی منفی در بورس استفاده نشود. برای خارج شدن از سهم می بایست استراتژی خاصی داشته باشیم چون ممکن است در زمانی که حد ضرر را فعال می کنیم واگرایی مورد نظر ما رخ ندهد.
در استراتژی خروج از سهم با استفاده از واگرایی در بورس بهتر است با استفاده از تکنیکال سود مورد انتظار را پیش بینی کرد.
روش دیگری که می توان استفاده کرد این است که سودی حدود ۱۵ تا ۲۰ بعد از ورود به سهم در نظر گرفته شود و در این هنگام زمانی که قیمت سهم به این هدف رسید می بایست حد ضرر را فعال کرد و زمانی که قیمت سهم حدود ۶ درصد زیر بیشترین قیمت پایانی نزول کرد از سهم خارج شد.
نکات مهم واگرایی در تحلیل تکنیکال
۱- واگرایی را باید با نمودار قیمت اگر یک اندیکاتور می باشد.
۲- واگرایی زمانی اتفاق می افتد نمودار قیمت در جهت مخالف یک اندیکاتور حرکت کند.
۳- واگرایی مثبت نشان دهنده افزایش قیمت و رشد سهم می باشد.
۴- در واگرایی مثبت قیمت کاهش پیدا میکند ولی اندیکاتور در حال صعود می باشد.
۵- واگرایی منفی نشان دهنده کاهش قیمت و افت تحلیل زمانی کریپتو بورسی قیمت سهم می باشد.
۶- در واگرایی منفی قیمت افزایش پیدا میکند ولی اندیکاتور در حال ریزش می باشد.
۷- برای معاملات تنها به واگرایی اکتفا نکنید.
۸- سعی کنید از واگرایی برای احتمال تغییر روند قیمت یک سهم استفاده کنید.
نکته بسیار مهم:
از واگرایی به تنهایی نمی توان برای تصمیم گیری خرید و فروش استفاده کرد و این روش هم باید در کنار دیگر ابزار های تحلیل تکنیکال بکار برده شود.مبحث واگرایی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است پس تحلیل زمانی کریپتو بورسی سعی کنید همواره در تحلیل هایتان از آن استفاده نمایید.
از طرفی بهتر است از اندیکاتور مانند MACD و یا RSI برای بدست آوردن واگرایی های استفاده نمایید. در اندیکاتور RSI برای یافتن واگرایی ها در کف باید تراز زیر ۳۰ و در سقف تراز بالای ۷۰ را بررسی نمایید .تراز های غیر از این دو از اعتبار کمتری برخوردارند.
ترکیب واگرایی ها با الگو های کلاسیک بسیار مفید است و احتمال خطا در معاملات را به میزان قابل توجهی کم میکند.
پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال چیست
پیوت (Pivot) در تحلیل تکنیکال زمانی به کار برده می شود که تغییری در مسیر حرکت قیمت روی دهد. ، میانگین بالاترین و پایین ترین قیمت یک سهم، در روز و آخرین قیمت ثبت شده برای آن سهم است. در این مقاله با پیوت و انواع پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال آشنا خواهید شد. و در نهایت روش تشخیص پیوت را به شما خواهیم گفت.
پیوت (مینور و ماژور) در تحلیل تحلیل زمانی کریپتو بورسی تکنیکال را بشناسید
پیوت ها از جمله ابزاری هستند که به عنوان شاخصی برای پیشبینی روند بازار از توسط معامله گران به کار گرفته می شوند. پیوت از جمله ابزار تحلیل تکنیکال در بازار است. زمانی که این ابزار در کنار دیگر ابزارهای رایج در تحلیل تکنیکال مانند سطح حمایت، مقاومت و دنباله فیبوناچی به کار گرفته می شود، انجام معاملات برای سرمایه گذار ساده تر خواهد شد.
می توان گفت پیوت مجموعه ای از محاسبات است که روند فعلی بازار را مشخص می کند. با استفاده از این ابزار می توانید در بازه های زمانی متفاوت روند تغییرات قیمت ها و حرکت بعدی بازار را تشخیص دهید.
با شناسایی نقاط پیوت در نمودار قیمت ها، تصمیم درستی برای معاملات خود می گیرید. ما را در ادامه مقاله دنبال کنید و اطلاعات خود را در خصوص این ابزار ارزشمند افزایش دهید.
پیوت چیست؟
پیوت (Pivot) در زبان انگلیسی به معنای روی پاشنه چرخیدن است. در تحلیل تکنیکال این اصلاح زمانی به کار برده می شود که تغییری در مسیر حرکت قیمت روی دهد.
پیوت به خودی خود، میانگین بالاترین و پایین ترین قیمت یک دارایی، در روز و آخرین قیمت ثبت شده برای دارایی است. افزایش قیمت دارایی از پیوت در روز بعد به معنای ادامه روند صعودی است. در این حالت روند بازار صعودی یا گاوی است.
از سوی دیگر کاهش قیمت از پیوت به معنای تغییر احساس معامله گران نسبت به دارایی و کاهش قیمت ها است. در این صورت بازار مسیر نزولی یا خرسی را پیش می گیرد.
نقطه پیوت به تنهایی به عنوان یک اندیکتور یا شاخص عمل می کند. اما از این نقطه برای تعیین سطح حمایت و مقاومت در بازار نیز استفاده می شود. معامله گرانی که روزانه در بازار خرید و فروش می کنند با استفاده از این ابزار زمان خرید، نقطه توقف و زمان فروش را تعیین می کنند.
با توجه تغییر میزان عرضه و تقاضا در بازار، روند بازار نیز مدام در حال تغییر است. در نمودار زیر نقاط پیوت متعددی را مشاهده می کنید. پیوت انواع متفاوتی دارد که در ادامه با آنها آشنا می شوید.
انواع پیوت
پیوت به تغییر مسیر قیمت در نمودار اشاره می کند. دو نوع پیوت در تحلیل تکنیکال مد نظر قرار می گیرد. اما در کنار این دو نوع پیوت باید بدانید که پیوت از دیرباز همواره از 7 سطح متفاوت تشکیل می شده است. در ادامه به بررسی این موارد می پردازیم. در اخر می آموزیم که پیوت چه اطلاعتی را در اختیار سرمایه گذار می گذارد.
پیوت مینور و ماژور
برای درک بهتر تفاوت پیوت های مینور و پیوت های ماژور به نمودار زیر نگاه کنید. دایره های سبز در این نمودار نشان دهنده پیوت های ماژور هستند و مربع های قرمز پیوت های مینور را نشان می دهند.
همانطور که مشاهده می کنید. تشخیص پیوت های ماژور در مقایسه یا پیوت های مینور ساده تر است. پیوت های ماژور غالباً در نزدیکی سطح حمایت یا مقاومت شکل می گیرد. در بسیاری از موارد این پیوت ها به عنوان یک سطح قیمت مهم در بازار شناخته می شوند.
میزان فعالیت خریداران و فروشندگان در پیوت های ماژور به اوج می رسد.با مشاهده نمودار متوجه می شوید که پیلوت های ماژور تغییر مسیر قیمت ها را نشان می دهند. در این نقاط مسیر بازار به کلی تغییر می کند. همانطور که مشاهده می کنید در برخی از مواقع روند نزولی به صعودی یا روند صعودی و نزولی تغییر می کند.
اما پیوت های مینور از قانون خاصی تبعیت نمی کنند. تشکیل این پیوت ها تصادفی است و تغییرات کوچک قیمت را نشان می دهد. این پیوت ها یا این تغییرات قیمت برای تغییر روند صعودی به نزولی یا نزولی به صعودی به اندازه کافی قدرتمند نیستند.
سطوح متفاوت پیوت
پیوت از نظر سنتی به 7 سطح متفاوت تقسیم می شود که معامله گران را در تصمیم گیری یاری می کند. در ادامه با این سطوح آشنا می شوید.
P
این سطح درواقع بازه میان سطح مقاومت و حمایت را تعیین می کند. این نقطه به عنوان سطح پیوت (Pivot line) شناخته می شود. این بازه بر اساس میانگین قیمت روزانه و قیمتی که روز گذشته در بازار بسته شده است محاسبه می شود.
R1
این سطح اولین سطح مقاومت قیمت است که بالاتر از سطح پیوت شکل می گیرد. زمانی که میزان نوسان قیمت کم باشد، این سطح در نمودار نمایان می شود.
S1
اولین سطح حمایت احتمالی که قبل از سطح پیوت است. زمانی که میزان نوسان قیمت کم باشد، قیمت در این سطح نمایش داده می شود.
R2
دومین سطح مقاومت که بالاتر از سطح پیوت تشکیل می شود. زمانیکه نوسانات بازار طبیعی باشد، قیمت در این بازه قرار می گیرد.
S2
دومین سطح حمایت احتمالی است که پایین تر از سطح پیوت شکل می گیرد. زمانی که نوسانات بازار طبیعی باشد، قیمت در این بازه قرار می گیرد
R3
سومین سطح مقاومت احتمالی که بالای سطح پیوت شکل می گیرد. تنها زمانی که نوسانات بسیار زیاد باشد، قیمت از این سطح عبور می کند.
S3
سومین سطح حمایت که پایین تر از سطح پیوت شکل می گیرد. درست مانند مورد قبلی تنها زمانی که نوسانات بازار شدید باشد، قیمت از این سطح عبور می کند.
نحوه استفاده از پیوت
این ابزار در تحلیل تکنیکال به معامله گران کمک می کند که برای خرید کالا، سهام یا استفاده از قراردادهای آتی تصمیم گیری کنند. برخلاف میانگین متحرک این شاخص در تمام طول روز ثابت است. به همین دلیل پیوت به عنوان ابزار ارزشمندی در تعیین استراتژی سرمایه گذاری مفید است.
به عنوان مثال معامله گر با استفاده از این شاخص می داند اگر قیمت از سطح پیوت کاهش پیدا کند، باید برای فروش دارایی دست به کار شود؛ و از سوی دیگر اگر قیمت بالاتر از سطح پیوت باشد، باید دارایی بیشتری خریداری کند. از طرف دیگر سطح های S1،S2، R1 و R2 نیز می توانند به عنوان قیمت هدف برای معاملات یا به عنوان حد ضرر به کار برده شوند.
استفاده از این اندیکاتور در کنار دیگر شاخص ها در انجام معاملات متدوال است. ممکن است این شاخص با میانگین متحرک 50 یا 200 روزه و همینطور سطوح فیوناچی برهم پوشانی یا همسانی داشته باشد. به این ترتیب سطوح حمایت یا مقاومت قدرتمندی در بازار شکل می گیرد.
در آخر
برای سرمایه گذاری موفق را در بازار بورس و سرمایه تجربه کنید باید روند بازار را به درستی تشخیص دهید. پیوت ابزار ارزشمندی برای شناسایی روند فعلی بازار است. پیوت تغییرات قیمت و در نتیجه تغییر مسیر بازار از صعودی به نزولی و از نزولی به صعودی را نشان می دهد. اگر قیمت در مسیر صعودی از سطح پیوت عبور کند، روند بازار صعودی یا گاوی است. اما اگر قیمت از سطح پیوت کاهش پیدا کند، روند بازار نزولی و خرسی خواهد بود. به همین دلیل بسیاری از سرمایه گذاران برای تعیین بهترین زمان برای ورود و خروج از بازار از این اندیکتور استفاده می کنند.
استراتژی پوزیشن تریدینگ و چگونگی استفاده از آن در معاملات
برای بدست آوردن سود در بازار ارزهای دیجیتال و بازار های مالی و کسب تحلیل زمانی کریپتو بورسی درآمد از این بازار، یکی از مرسومترین روشها معامله کردن است. برای انجام معامله لازم است ابزارها و استراتژیهای متنوع را شناخت. یکی از رایجترین راهکارها استفاده از استراتژی پوزیشن تریدینگ است. در این مقاله ابتدا شناخت روش Position trading عنوان شده و سپس نحوه استفاده از آن در بازار ارز دیجیتال توضیح داده خواهد شد.
استراتژی پوزیشن تریدینگ چیست؟
به مقدار دارایی یا سهام یا ارز در یک بازار مالی پوزیشن گفته میشود. یکی از پرطرفدارانترین روشها، نگهداری این پوزیشن برای زمانی طولانی است تا ارزش آن بیشتر شود که اصطلاحا به آن هولد کردن پوزیشن گفته میشود. نوع دیگر معامله کردن این دارایی در بازههای زمانی متفاوت در بازار است. بسته به زمان باز و بسته شدن پوزیشن، به دستههای بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم میشوند. در واقع پوزیشن تریدینگ بزرگترین تایم فریم را در برمیگیرد از اینرو شباهتهایی هم به هولد کردن دارد. بنابراین برای استفاده درست از این روش باید با تکنیکهای position trading آشنا شویم.
در بالا اشاره شد که پوزیشن تریدینگ و هولد کردن بسیار به هم شبیه هستند. تفاوت این است که در هولد، پوزیشنها برای مدت طولانیتری نگه داشته میشود اما در position trading نگهداری پوزیشنها محدودتر است و سرمایهگذاری روی ترندها و روندهای بهتر انجام میشود. اکثرا در این روش از اخبار فاندمنتال بازار مربوطه استفاده میشود اما برخی ابزارهای تحلیل تکنیکال نیز در انتخاب زمان ورود به معامله تاثیرگذار هستند. استفاده از این روش اثر نوسانات بازار را روی معاملات به حداقل میرساند.ممکن است یک تحلیل زمانی کریپتو بورسی معامله چند ماه یا حتی چند سال نیز باز بماند. البته به بازاری که در آن فعالیت میشود بستگی دارد. بنابراین بهتر است با این استراتژی در بازارهای مختلف آشنا شوید. مهمترین قسمت اسن است که در معاملات حدضرر فراموش نشود.
پوزیشن تریدینگ در بازار ارزهای دیجیتال
بازار بورس که سهام شرکتها در آن قرار دارد به مراتب نسبت به بازارهای فارکس و بازار ارزهای دیجیتال از ثبات بالاتری برخوردار است واین موضوع باعث میشود بتوان از استراتژی پوزیشن تریدینگ استفاده کرد. در بازار بورس از تحلیل فاندمنتال شرکتها استفاده زیاد و اساسی در سرمایه گذاری میشود، بنابراین باید قبل از ورود به پوزیشنهای بلند مدت، در مورد مدل تجاری شرکتها (Business Model) و ارزیابی بنیادی آنها به خوبی تحقیق شود.
نفت، طلا، نقره، مس و… نیز کالاهایی هستند که همانند بازار سهام، نوسانات کمتری دارند. بنابراین در معاملات این قبیل کالاها نیز میتوان از استراتژی پوزیشن تریدینگ استفاده کرد.
به گروهی از شرکتها که لزوما ارتباط خاصی با یکدیگر نداشته و معمولا از لحاظ جغرافیایی به هم نزدیک هستند بازار شاخصها (indices)گفته میشود، مانند نزدک، داو جونز و FTSE 100. به عنوان مثال FTSE100 شاخص سلامت شاخص قیمت ۱۰۰ شرکت برتر انگلستان است. این شاخصها از نوسانات کمتری برخوردار هستند و معمولا پوزیشن تریدرها در این بازار نیز به خوبی فعالیت دارند.به دلیل نوسانات موجود در بازار فارکس، پوزیشن تریدرها کمتر سراغ معاملات جفت ارز کشورها میروند. تریدرهای روزانه با توجه به تحلیلهای تکنیکال در این بازار فعالیت می کنند. اما با این تفاسیر برخی اخبار سیاسی تاثیر بسیار زیادی برروند کلی جفتهای معاملاتی در دورههای ۶ ماهه و حتی بیشتر دارد. بنابراین اگر با استراتژِی position trading وارد این بازار شدید، بهتراست پیگیر اخباری مانند GDP، NFP، میزان خرده فروشی و غیره باشید.
برای ارزهای دیجیتال به دلیل اینکه نسبت به سایر بازارهای مالی نوسانات بیشتری دارند تنها زمانیکه در بازار حباب به وجود می آید از تکنیک پوزیشن تریدینگ استفاده میشود و قبل از ترکیدن حباب پوزیشن بسته میشود. ارزهای دیجیتال به شدت پرنوسان هستند و تریدرها باید برای سرمایه گذاریهای بلند مدت حتما ریسکهای این روش را درنظر داشته باشند.
تکنیکهای پوزیشن تریدینگ
سطوح حمایت و مقاومت
برای تشخیص سطح حمایت و یا مقاومت درهر نمودار باید رفتارهای چارت را شناخته و بتوان آنها را تحلیل کرد. گاهی نیز در این سطوح در روندهای صعودی و نزولی، میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. برای تشخیص این سطوح از اندیکاتورهای مختلفی مانند اندیکاتور فیبوناتچی میتوان استفاده کرد.
شکست روند
شکست روند نشاندهنده روند بعدی بازار هستند و به همین دلیل برای پوزیشن تریدرها از اهمیت بالایی برخوردار است. شکست روند زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی از سطوح حمایت و یا مقاوت خود خارج شود. با شکست سطح مقاومت یا حمایتی تریدر وارد معامله میشود.
اصلاح قیمتها
هنگامی که در روند کلی سهم، قیمت برای مدت کوتاهی مخالف روند حرکت کند اصلاح قیمت صورت میگیرد. میتوان در اصلاحات قیمت برای بیشتر شدن سوداستفاده کرد.
میانگین متحرک ۵۰ روزه
این روش در بین پوزیشن تریدرها بسیار استفاده میشود. میانگین متحرکهای ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه نیز به دلیل اینکه هم مضربی از ۵۰ هستند و هم اینکه میتوانند روندهای بلند مدت را مشخص کنند مهم هستند. زمانیکه متحرک ۵۰ روزه متحرکهای ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه را قطع کند نشانگر آغاز یا پایان یک روند بلند مدت است که برای پوزیشن تریدرها بسیار حائز اهمیت است.
چگونه از پوزیشن تریدینگ در ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
از این جهت که عمر ارزهای دیجیتال در بازارهای مالی، به حدود یک دهه میرسد داراییهایی نوپایی به حساب میآیند. تحلیل فاندمنتال هر ارز، کوین و پروژهای در فضای کریپتو کارنسی مستلزم شناخت تیم پشت آن ایده و نقشه راه و عوامل دیگر است. این شناخت به درک بهتر روند حرکت نمودار به پوزیشن تریدرها کمک میکند. پوزیشن تریدینگ در ارزهای دیجیتال نیاز به نظم و صبر زیادی دارد. شرایطی را در نظر بگیرید که به عنوان مثال بیت کوین را در قیمت ۵,۰۰۰ دلار خریدهاید. قیمت بیت کوین پس از مدتی به ۱۱,۰۰۰ دلار رسیده بعد از آن تا ۸,۵۰۰ دلار پایین بیاید. اگر استراتژی شما بر پوزیشن تریدینگ است پس باید در هر دو این حالات، پوزیشن خود را نگه داشته باشید. در بازار کریپتوکارنسی باید در پستیها و بلندیها، در بازارهای گاوی و خرسی و به هنگام انتشار اخبار خوب و بد آن، باید صبر پیشه کرد و به هدف نهایی امیدوار بود. با اینحال این روش در بازار ارزهای دیجیتال طرفداران زیادی ندارد.
انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
هدف اصلی تحلیلگران بازار ارزهای دیجیتال، کاهش ضرر و زیان های احتمالی و افزایش سودآوری برای معاملهگران در بازار رمزارزهاست. همانطور که میدانید؛ بازار پول های غیر متمرکز دیجیتال، یک فضای نوپاست که آینده درخشانی در انتظارش است. تبدیل شدن به یک تحلیلگر بازار ارز شاید جذابیتی برای تمام کاربران این بازار نداشته باشد؛ اما توانایی تحلیل کردن بازار برای معاملات شخصی میتواند برای همه کاربردی و جذاب باشد.
جذابیت شناخت بازار، زمانی بیشتر میشود که توام با درآمدزایی باشد و بدیهی است که به هر میزان که بازار را بهتر بشناسیم، درآمدمان بیشتر خواهد شد. نکته قابل توجهی که در مورد انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد این است که اکثر این مفاهیم در واقع همان تحلیل هایی هستند که در بازارهای سنتی رواج داشته و دارند و حالا با مقداری تغییر و تحول در بازار کریپتوکارنسی ها مورد استفاده قرار میگیرد.
معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
دنیای ارزهای دیجیتال، به هیچکس قواعد مکتوبی به عنوان راهکار و شیوه درآمدزایی ارایه نکرده است. تمام تعاریفی که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد در واقع راه کارهایی هستند که تریدرهای موفق با کسب تجربه به آنها رسیدهاند؛ بنابراین تمامی این روش ها نتیجه آزمون و خطا هستند و در صورت یادگیری دقیق میتوانید با پشتکار خوب از آنها برای کاهش خطرات احتمالی در معاملاتتان استفاده کنید.
به عنوان یک نکته در نظر داشته باشید که به طور کلی دو قدم برای تبدیل شدن به یک تریدر باکیفیت لازم است. اولین قدم، شناخت محتوا است و دومین قدم، استفاده از همین اطلاعات به منظور کسب تجربه در این بازار است. حواستان باشد که عمل بدون فکر و فکر بدون عمل نتیجهای در بر نخواهد داشت. قبل از توضیح انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال، بهتر است به عنوان یک تریدر، از اهمیت این فنون رایج در بازار بدانید.
کاربرد انواع تحلیل های رایج در بازار ارزهای دیجیتال
یک سرمایه گذاری اگر فقط بنابر نظرات و تصمیم گیری دیگران اتفاق بیافتد، میتواند به نتیجه فاجعه باری ختم شود. چرا؟! پاسخ سادست! چون هیچکس به اندازه خودتان دلسوز شما تحلیل زمانی کریپتو بورسی و دارایی شما نیست. به عنوان یک سرمایه گذار باید رفتار بازاری که در آن سرمایه گذاری میکنید را بشناسید. شناخت رفتار بازار، باعث افزایش سودآوری و همچنین کاهش ضرر و زیان احتمالی خواهد شد.
برخی از تحلیلگران بازار کریپتوکارنسی، معامله در این بازار را از بعضی از جنبه ها شبیه قمار کردن میدانند. فارغ از درست یا غلط بودن این طرز فکر، در قمار، زمانی که ریسک را کم میکنید؛ سود حاصل از معامله را نیز کاهش میدهید. همانطور که می دانید؛ در سایر بازارهای سنتی نیز معمولا کاهش ریسک معاملات با کاهش سود همراه است. یکی از مهمترین کاربردهای انواع تحلیل های رایج در بازار رمز ارزها در برطرف کردن همین نکته است.
اگر روی آنالیزهای کاربردی در این بازار مسلط شوید، به احتمال زیاد میتوانید آینده دور و نزدیک ارزها را در این بازار با درصد خطا کمتری پیشبینی کنید، از همین طریق، میتوانید بدون کاهش سودآوری، ریسک معاملاتتان را کاهش دهید. از طرف دیگر، یکی از مهم ترین مولفهها در هنگام انجام معامله، داشتن ذهنی آرام به منظور تصمیم گیری بهتر است. تسلط بر تحلیلهای رایج در بازار ارزهای دیجیتال، باعث میشود که در هنگام تصمیمگیری، اعتماد به نفس توام با آرامش داشته باشید. حالا که از لزوم یادگیری تحلیلهای کاربردی در بازار میدانید، به سراغ معرفی آنها میرویم.
تحلیل های کاربردی در بازار ارزهای دیجیتال
آنالیزهای مورد استفاده در بازار کریپتوکارنسی به سه دسته کلی تقسیم میشود. دسته اول؛ تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که برای سرمایه گذاری بلند مدت استفاده میشود. دسته دوم؛ تحلیل تکنیکال است که معمولا برای سرمایه گذاری در کوتاه مدت استفاده میشود و در نهایت دسته سوم؛ تحلیل احساسات است که البته نسبت به کارایی تحلیل بنیادی و تکنیکال، این آنالیز کاربرد زیادی ندارد و به نوعی، زیرمجموعهای از تحلیل فاندامنتال است.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental analysis)
یکی از مهم ترین روشهای رایج برای تحلیل و تصمیم گیری در مورد خرید و فروش در بازارهای سنتی و دیجیتال، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است. به صورت دقیق و البته ساده، آنالیز بنیادی، علم ارزیابی تمام جوانب و عوامل موثر بر روند کاری یک پروژه یا شرکت است که طی آن میتوانید پتانسیلهای بالقوه و ارزش ذاتی آن را تشخیص دهید.
یک تحلیلگر فاندامنتال، تمام اخبار و اتفاقات مربوط به پروژههای مد نظرش را رصد میکند و طبق همین اطلاعات، تصمیم میگیرد که آیا این پروژه خاص ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر و اگر ارزش دارد، تا چه قیمتی باید سرمایه گذاری کرد. برای مثال؛ تصور کنید که یک شرکت بزرگ از یک ارز دیجیتال خاص حمایت کرده است. در این شرایط، اگر با این دیدگاه که احتمالا قیمت این ارز افزایش مییابد، اقدام به خریداری کنید، شما یک تحلیل فاندامنتال کردهاید.
با وجود این که بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال، هردو جزوی از بازار دیجیتال هستند؛ اما تحلیل بنیادین (بنیادی) در بورس و ارزهای دیجیتال، با هم بسیار متفاوت است. در آنالیز فاندامنتال، اطلاعاتی مثل حجم معاملات روزانه، مارکت کپ، پارامترهای NVT، FCAS، اخبار مرتبط و بسیاری از عوامل دیگر تاثیرگذار هستند، در صورتی که تحلیل بنیادین در بازار بورس، متاثر از صورت مالی و سابقهای است که شرکتها، هر سه ماه یک بار از عملکردشان ارائه میکنند.
تحلیل تکنیکال (Technical analysis)
آنالیز تکنیکال با بررسی تاریخچه قیمتی و حجم معاملات گذشته، روند تغییر رفتار آینده بازار را پیشبینی میکند. یک تحلیلگر تکنیکال در حوزه ارزهای دیجیتال با بررسی نمودارها و جداول مربوط به رمزارزها، روند تغییر قیمت و رفتار بازار یک یا چند رمزارز را رصد میکند و با توجه به این اطلاعات، روند کاهشی یا افزایشی قیمت را پیشبینی میکند. البته که این تکنیک همیشه پاسخگو نیاز کاربران نیست؛ اما تجربه نشان داده است که میتوان از این فن به عنوان یک راه حل کمکی خوب استفاده کرد.
برای درک بیشتر، تحلیل تکنیکال را میتوانیم تا حدود زیادی به پیشبینی وضعیت آب و هوا تشبیه کنیم. همانطور که میدانید؛ پیشبینی آب و هوا به عنوان یک منبع اطلاعاتی که وضعیت آینده آب و هوا را در اختیار ما میگذارد خوب است؛ اما همه ما میدانیم که حقیقتی که در آینده اتفاق میافتد ممکن است با آیندهای که یک کارشناس هواشناسی پیشبینی میکند متفاوت باشد.
از طرفی دیگر، تمامی منابع مورد نیاز برای تحلیلگران تکنیکالی، اعم از نمودارهای تغییر قیمت و حجم معاملات، با هم یکسان است؛ اما نتیجهای که دو آنالیزور تکنیکالی ارز دیجیتال ارایه میکنند، ممکن است با هم متفاوت باشد. این اتفاق که درک و برداشت هر متخصص با متخصص دیگر متفاوت باشد، یک پدیده کاملا عادیست؛ بنابراین پیشنهاد میکنیم که علاوه بر آنالیز تکنیکال، از تحلیل بنیادی نیز استفاده کنید.
سیگنال ارز دیجیتال
برخی از کاربران بازار کریپتوکارنسی ها به دنبال راهکارهای فرعی برای دستیابی به موفقیت در معاملاتشان هستند و به همین خاطر به سمت کانال های اطلاع رسانی یا پکیج های ارائه سیگنال روی میآورند. فارغ از درست یا غلط بودن این اتفاقات، سیگنال ارز دیجیتال، یک یا چند نشانه است که به معامله گران در تصمیم گیری های آن ها کمک میکند. این سیگنال ها میتواند از هر یک از انواع تحلیل بدست بیاید؛ اما آنچه که بیشتر مرسوم است این است که اکثر آن ها حاصل تحلیل تکنیکال هستند.
تحلیل احساسات (Sentiment analysis)
همانطور که پیشتر اشاره کردیم؛ تحلیل احساسات به عنوان یک آنالیز پرکاربرد و معتبر شناخته نمیشود؛ اما در برخی از مواقع، استفاده از این آنالیز میتوان مفید باشد. آنالیز احساسات در واقع به بررسی احساس و خلق و خوی عموم مردم در مورد یک کالا، پروژه، شرکت و سایر مواردی میپردازد که قصد دارد در بازار مالی قیمت گذاری شود. اطلاعات خروجی از تحلیل احساسات بسیار ساده و قابل درک است. این اطلاعات به صورت بسیار بد، بد، خنثی، خوب و بسیار خوب است دسته بندی میشود.
آنالیز احساسات رابطه نزدیکی با تحلیل بنیادین دارد. برای مثال؛ زمانی که اخبار پذیرفته شدن بیت کوین توسط آمازون منتشر میشود، برداشت یک تحلیلگر فاندامنتال این است که بیت کوین بخرید؛ به این علت که به دلیل پذیرفته شدن بیت کوین توسط یک کمپانی بزرگ امکان افزایش قیمت آن بیشتر میکند و برداشت یک تحلیلگر احساسات، این است که بیت کوین بخرید؛ به این دلیل که نگرش مردم نسبت به این ارز بهتر و مثبت تر میشود؛ بنابراین به احتمال زیاد، قیمت آن افزایش مییابد.
تحلیل احساسات به دو روش دستی و کامپیوتری انجام میشود. برای مثال؛ زمانی که خبر مبنی بر «حمایت ایلان ماسک از دوج کوین» را میبینید، ناخودآگاه متوجه میشوید که این خبر در افکار مردم یک احساس خوب نسبت به دوج کوین خلق میکند. همانطور که میدانید؛ اخبار بازار کریپتوکارنسی ها به صورت لحظه ای به روز میشود. به همین دلیل برنامه نویسان، با نوشتن برنامههایی اقدام به ارزشیابی اخبار میکنند. برای مثال، ارزشیابی خبر بالا به این صورت انجام میشود که کلمات (ایلان ماسک – دوج کوین – حمایت) شناسایی میشود و نتیجه به صورت : خبری خوب درباره دوج کوین منتشر میشود.
بهترین تحلیل موجود در بازار ارزهای دیجیتال
در تمامی تعاریف موجود از تحلیلهای ارز دیجیتال، قید شده است که نتیجه این آنالیزها به صورت دقیق و تضمینی نیست. در این شرایط عقل انسان حکم میکند که با استفاده از تمام این آنالیزها اقدام به تصمیم گیری کند. تریدرهای حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال توصیه میکنند که همواره از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در کنار هم استفاده کنید. در بازار رمز ارزها به این نوع آنالیز به اصطلاح؛ تحلیل تکنوفاندامنتال (ترکیب آنالیز فاندامنتال و تکنیکال) میگویند.
گاهی اوقات ممکن است نتیجه دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به طور کامل متضاد هم باشد. برای مثال فرض کنید روند قیمت یک ارز دیجیتال در یک ماه گذشته، یک روند نزولی و حجم معاملات این ارز نسبت به سایر ارزهای هم رده کم بوده است. در این صورت به احتمال زیاد، یک آنالیزور تکنیکالی، خرید این رمزارز را پیشنهاد نمیکند.
فرض کنید برای این رمزارز در همین مدت اتفاقات جالبی میافتد. برای مثال یک شرکت مهم در اقدامی دور از انتظار، از این ارز دیجیتال حمایت میکند. از طرفی دیگر؛ یک شخصیت مهم در مورد این ارز در توییتر، توییت امیدوارکنندهای منتشر میکند.واضح است که نتایج تحلیل فاندامنتال در این شرایط، خرید این رمزارز را توصیه خواهد کرد.
در دنیای ارزهای دیجیتال امکان رخ دادن چنین اتفاقی وجود دارد. یک تریدر موفق در این شرایط معمولا با تکیه بر تجربه خود و با مطالعه نظرات تحلیلگران بزرگ بازار، بهترین تصمیم را میگیرد. اگر تجربه زیادی در بازار کریپتوکارنسی ندارید، پیشنهاد میکنیم که قبل از شروع ترید، اطلاعاتتان را تا مقدار قابل قبولی ارتقا دهید و در نهایت با انجام معاملات کم ریسک تر شروع به سرمایه گذاری کنید.
جمع بندی
یک تریدر موفق باید به صورت مداوم اخبار مربوط به بازار را بررسی کند، سعی کنید اخبار مهم ارزهای دیجیتال را دنبال کنید و روی رمزارز خاصی تعصب نداشته باشید. در بسیاری از مواقع سرمایه گذاری روی آلت کوینها میتواند به شدت سودآور باشد. آن تریدری موفقتر است که جستجو و تکاپو بیشتری داشته باشد.
سعی کنید تا جایی که میتوانید در منابع معتبر خارجی و داخلی به دنبال اخبار دست اول باشید و قبل از اکثریت، از اولین نفرات باشید که کار درست را انجام می دهد. پویایی و فعالیت بالا یکی از ویژگیهای لازم برای یک تریدر است. استفاده از تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال به منزلهی تضمین موفقیت در ترید نیست؛ اما برای تجربه معاملات خوب میتواند بسیار مفید باشد. در نهایت؛ آنالیز بنیادی و تکنیکال در کنار هم میتواند نتیجه فوقالعاده بهتری برای سرمایه گذاری شما داشته باشد.
سوالات متداول
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال، یکی از انواع تحلیل رایج در بازار کریپتوکارنسی است که بر اساس بررسی اخبار و جو موجود در بازار کار میکند و تمرکز آن بیشتر روی اتفاقات تاثیرگذار در بازار است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال به وسیله بررسی و آنالیز نمودارهای مختلف، مخصوصا کندل استیک (روند تغییر قیمت در بازه زمانی مشخص) به دست میآید که بیشترین کاربرد را در بازار دارد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال چیست؟
تفاوت بورس و ارز دیجیتال، موضوعی است که این روزها ذهن بسیاری از مردم را درگیر کرده. دلیل ظهور این دغدغه این است که مردم مدت ها در بازار بورس، خرید و فروش ها و فراز و فرودهای بی منطقی را تجربه کرده اند که مدام سرمایه شان را به ضرر می انداخت. پس همین مردم به دنبال راه بهتر و منطقیتری برای سرمایهگذاری میگردند.
در همین وضعیت، بازار جهانی خبر از افزایش سرمایهگذاری کمپانی ها و اشخاص حقیقی در بازار ارز دیجیتال میدهد. این اخبار و گزارشها مردم را وسوسه میکند تا سرمایههایشان را به بازار مطمئنتر و پرسودتری مانند بازار کریپتوکارنسیها وارد کنند. ما به دنبال درک تفاوت بورس و ارز دیجیتال هستیم تا از درستی انتخابمان برای تغییر مسیر، مطلع و همچنین با ویژگیهای ناآشنای بازار ارز دیجیتال آشنا شویم. در ادامه به بررسی موارد شباهت و تفاوت بورس و ارز دیجیتال میپردازیم.
شباهت بورس و ارز دیجیتال
برای درک تفاوت بورس و ارز دیجیتال، بایستی در ابتدا شباهات آنها را بفهمیم. این که هر دو، عرصه سرمایهگذاری هستند که میشود در آنها سرمایه را کاشت و سود را برداشت، گزاره درستی است اما دقیق نیست. کلمه سرمایه گذاری دامنه بسیار گستردهای از فعالیتها و زمینهها را در بر میگیرد.
کسی هم که با سرمایه خود، فروشگاه لباس باز کرده، اگر بگوید “من پولم را سرمایهگذاری کردم” شاید اشتباه نگفته باشد. یا شخصی که سرمایه لازم برای اجرای یک تئاتر را در اختیار کارگردان قرار میدهد نیز نوعی سرمایهگذاری کرده که احتمالا سودش را از فروش زیاد بلیتهای آن به دست میآورد.
اما چه وجه اشتراکی میان بورس و دنیای ارز دیجیتال وجود دارد که باعث میشود سرمایهگذاران وقتی با کشیدن سرمایهشان از منجلاب بورس، به جای این که استارت کار یک فروشگاه را بزنند، وارد دنیای ارز دیجیتال میشوند؟ بیاید چند شباهت اصلی را با هم مرور کنیم.
سیستم عرضه و تقاضا
در بازار بورس، وقتی تقاضا برای یک سهم بیشتر شود، قیمت آن بالا میرود و دارندگان آن سهم سود میکنند. اگر هم عرضه یک سهم زیاد شود (یعنی اکثر سهامداران وارد فاز فروش شوند) قیمت سهم نزولی میشود و کسانی که در قیمتهای بالاتر، آن را خریده اند، متضرر میشوند.
در بازار کریپتو کارنسی هم به همین شکل است. برای مثال وقتی تقاضا برای خرید اتریوم بالا برود، قیمت آن نیز رشد میکند. حال این افزایش حجم تقاضا ممکن است بر اثر یک خبر مثبت در مورد اتریوم باشد یا بخشی موج بازار. گاهی هم اکثر تریدرها تصمیم به فروش اتریوم و خارج کردن آن از والت خود هستند که در این صورت، قیمت آن به شدت کاهش پیدا میکند.
ارزش بر پایه ایده
در بازار بورس، زمانی سهام یک شرکت را میخریم که دید مثبتی به فعالیتهای آن شرکت داشته باشیم. در بازار کریپتو کارنسی نیز، ارزش یک رمزارز، به ایدهای است که در وایت پیپر آن نوشته شده و فناوری رمزارز بر پایه آن شکل گرفته باشد.
قیمت ها تابع ارز های فیات
بازار بورس و بازار ارز دیجیتال، هر دو با ارزهای فیات مثل یورو و دلار قیمتگذاری میشوند. مثلا بیت کوین در حال حاضر در حدود قیمت ۵۷,۶۲۹ دلار قرار دارد. قیمت هر سهم شپنا نیز تا آخرین لحظه بازار، ۱۰,۵۳۰ ریال اعلام شده است. حالا فکر کنید اگر ریال و دلار نبودند، چطور ارزش اینها را بیان میکردیم؟ از طرف دیگر، ارزش آنها نیز بستگی به ارزش ارزهای فیات دارد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال
این دو بازار، در کنار شباهتهایی که نام بردیم، تفاوتهای متعددی دارند که برای ورود به بازار ارز دیجیتال، ضروری است با آنها آشنا شویم. شاید برخی از این تفاوتها ما را از ورود به این بازار منصرف کرد و برخی دیگر، دلیل محکمتری برای ورود ما به این مسیر باشند.
در این مقاله، این تفاوتها را به دو گروه تفاوتهای سازوکار سیستم، و تفاوتهای شرایط سرمایهگذاری تقسیم و موارد مختلفی را با هم بررسی میکنیم.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال – سازوکار سیستم
تفاوت بورس و ارز دیجیتال از سیستم کاری آنها آغاز میشود. به هر حال از یک سو سیستم بورس ما تفاوت زیادی با بازار جهانی دارد و از سوی دیگر، سیستم ارز دیجیتال، فناوری تازه شکل گرفتهای است که سرمایهگذاری روی آن با تمام بازارهایی که پیش از این وجود داشته، فرق دارد.
۱. شرایط ثبت نام
برای شروع سرمایهگذاری در بورس، در ابتدا باید مراحل اداری خاصی را طی و در کارگزاری ثبتنام کنیم. حال در صورتی که سن قانونی را رد کرده باشیم و مراحل قبل را به درستی گذرانده باشیم، میتوانیم خرید و فروش سهام را آغاز کنیم.
اما برای سرمایه گذاری در بازار کریپتو کارنسی، از هر جای دنیا که حضور داریم فقط باید در یک کیف پول (والت) و یک صرافی آنلاین رمزارز (مانند صرافی بایننس) اکانت بسازیم. تمام این مراحل هم با یک ایمیل و در عرض ۱۰ دقیقه انجام میشود.
۲. ساعت کاری
یکی دیگر از تفاوت های بورس و ارز دیجیتال، ساعت کاری آنهاست. فعّالیتها و معاملات بازار بورس تهران از ساعت ۸.۳۰ صبح آغاز میشود و ساعت ۱۲.۳۰ ظهر، پایان مییابد. بورس در روزهای پنجشنبه و جمعه و روزهای تعطیل رسمی، کاملاً تعطیل است.
اما بازار ارز دیجیتال هیچ توقفی ندارد. معاملات در ۲۴ ساعت هفت روز هفته انجام میشوند و قیمتها بالا و پایین میروند و کوینها رد و بدل میشوند. این به خاطر غیرمتمرکز بودن این سیستم است. رمزارزها متعلّق به هیچ جغرافیا و قلمروی خاصی نیستند و قوانین آن محدود به حکومت خاصی نیست. پس باید سیستم آن طوری باشد که تمام افراد از نقطه دنیا با هر فرهنگ و شرایط کاری و شرایط اقلیمی که دارند، بتوانند در این بازار خرید و فروش کنند و سودشان را به دست آورند.
۳. نقدشوندگی
در بازار بورس تهران، اگر متوجه شویم سهامی که در سبد داریم، قرار است وارد روند نزولی شود، اقدام به فروش میکنیم. اما ممکن است (در بیشتر موارد) به یک صف فروش (متشکل از تمام سهامدارانی که مثل ما به سرشان زده سهام آن شرکت را بفروشند) ملحق شویم. این صف به این دلیل است که تقضای کمی برای این سهام وجود دارد. شاید تا موقعی که تقاضایی برای سهام ما پیدا شود و نوبت ما برسد، قیمت آن سهم بسیار پایینتر از زمانی بود که قصد فروش داشتیم.
اما در بازار رمزارزها، با وجود تأثیر عرضه و تقاضا بر آن، هیچ صفی برای خرید یا فروش وجود ندارد. زیرا در این بازار، عرضه و تقاضای مستقیم شکل نمیگیرد. چیزی به اسم استیبل کوین (مانند تتر) در بازار ارز دیجیتال، خرید و فروش را بسیار آسان کرده. هر زمان که نیاز به فروش یک نوع ارز داشته باشیم، به جای آن که منتظر خریدارباشیم، آن را به تتر تبدیل میکنیم. به این شکل، ارز ما نقد میشود. زیرا قیمت هر تتر، همیشه ۱ دلار است.
۴. قانونمند بودن
با تمام منطقی بودن و فواید و قابلیتهای بازار ارز دیجیتال، بسیاری از کشورها (حتی توسعه یافته) هنوز با وضع قوانین در مورد این ارزها و فعالیتهای حول محور آن، درماندهاند. برخی حکومتها هر نوع فعالیت در این حوزه را منع کردند و برخی دیگر، مردم را تشویق میکنند. به هر رو، به دلیل غیرمتمرکز بودن این بازار، شاید مشکل قوانین حکومتی با آن، مشکلی همیشگی باقی بماند.
اما بازار بورس به این شکل نیست. تمام شرکتهای بورسی تحت نظارت قانون حکومت فعالیت میکنند و تمام نهادهای بورسی (مثل بورس اوراق بهادار) نهادهایی دولتی و حکومتی هستند. معاملهگران نیز خرید و فروش را بر مبنای قوانین سازمان بورس، انجام میدهند و هر گونه تخلّفی، امکان پیگیری قانونی را از طریق مراجع قضایی دارد.
تفاوت بورس و ارز دیجیتال – شرایط سرمایه گذاری
بعضی دیگر از تفاوتهای بورس و ارز دیجیتال، به حال و هوای سرمایهگذاری در آنها بستگی دارند. اینها مواردی هستند که قوانین و چارچوبهای بازار آفریننده آنها نیستند. بلکه جو سرمایهگذاری که در هر عرصه وجود دارد، موجب بروز این تفاوتها میشود.
۱. شدّت نوسان
یکی از موارد تفاوت بورس و ارز دیجیتال در شرایط سرمایهگذاری، اختلاف در شدّت نوسان است.همه ما از سودهای زیاد بازار کریپتو کارنسیها شنیدهایم. اما در سایه این سود های فراوان، ضررهای هنگفتی نیز کمین کردهاند. در اواخر سال ۲۰۱۷، قیمت بیت کوین به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. اما فقط تا سه ماه بعد، قیمت آن به ۸۵۰۰ دلار سقوط کرد.
اگر درصدی حساب کنیم، در ارزهای دیگر، نوسانات بسیار تحلیل زمانی کریپتو بورسی شدیدتری را شاهد هستیم. مثل دوج کوین که از ابتدای سال ۲۰۲۱ تا ۴ ماه بعد، بیشتر از ۳۰۰۰ درصد سود داد.
اما رقمهای بالای صد در صد (آن هم در مدت زمان کم)، در بازار بورس بسیار استثنا است. در بازار بورس، نوسان ۵ درصد هم حرکت بزرگیست. در حالی که در بازار ارز دیجیتال، نوسانات ۲۰ درصد، بسیار عادی به نظر میرسد.
به دلیل خاصیت نوسانات شدید، بازار ارز دیجیتال ریسک بسیار بیشتری نسبت به بازار بورس دارد. وقتی تحلیل زمانی کریپتو بورسی حجم زیادی از معاملات در زمان محدود، با رفتارهای متفاوتی رخ میدهد، بازار نوسانات شدیدی را تجربه میکند که این فضا برای سرمایهگذاری که توان از دست دادن سرمایه را ندارد، مناسب نیست.
۲. تصمیمات تریدرها
تریدرها برای گرفتن تصمیم خرید یا فروش، نیاز به یک نشانه راهنما دارند. حال این نشانه ممکن است از تحلیل به دست آید، یا از اخبار و یا تحقیقات دیگر. اما یکی از نقاط تفاوت بورس و ارز دیجیتال، همین تصمیمات تریدرهاست.
در بازار بورس، خیلیها از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. اما به جز تحلیل تکنیکال، با تحلیل بنیادی میتوانیم در مورد سوابق شرکت و آمارها و صورتهای آن، تحقیق کنیم و یا اخبار جدید آن را رصد کنیم. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا ما را راهنمایی به خرید یا فروش کنند.
اما در بازار ارز دیجیتال، اغلب از همان تحلیل تکنیکال استفاده میشود. در اینجا محصولی وجود ندارد که بخواهیم در مورد آینده آن شرکت تحقیق کنیم. اما در عوض، حجم خرید و فروش به قدری بالاست که تحلیلتکنیکال را منطقیتر و مطمئنتر میکند. البته گاهی هم اخبار (مثل توییتهای ایلان ماسک) تأثیر زیادی روی بازار میگذارند.
اما مسئلهای که در بازار کریپتوکارنسی وجود دارد، وفور تصمیمات هیجانی سرمایهگذاران است. در این بازار، شاید به خاطر ظاهر جالب و سرگرمکننده آن یا به خاطر سودهای کلانی که رد و بدل میشود، تصمیمات احساسی زیادی بدون هیچ تحلیلی گرفته میشوند که به ضررهای وحشتناکی هم منتهی میشوند.
سخن آخر
تفاوت بورس با ارز دیجیتال، موضوعی نیست که بشود با مطالعه یک متن، به درک کامل آن رسید. درک بسیاری از این تفاوتها، پس از مدتی حضور و تجربه در بازار ارز دیجیتال به دست میآید و بیان آن در قالب کلمات، ممکن نیست. اما با وجود تمام اتفاقاتی که برای بازار بورس افتاد و با در نظر گرفتن تمام مزیتها و درآمدهای بالقوهای که در بازار ارز دیجیتال وجود دارد، ورود هیجانی به این بازار، بدون تحقیق، تصمیمگیری منطقی و آموزشهای لازم، ممکن است سرمایه ما را بر باد بدهد.
دیدگاه شما