الگوی ساده معاملاتی


تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمی‌تواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمی‌شوید بلکه صبر می‌کنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله می‌شوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت الگوی ساده معاملاتی شما می‌شود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر می‌بینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما به‌عنوان سیگنال معکوس‌شدن روند درنظر گرفته می‌شود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو می‌تواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بسته‌شدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار می‌تواند نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی‌تر و تاییدیه‌ای برای الگوی چکش تلقی شود.
معامله‌گران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخش‌های مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.

نقطه ورود به معامله را چگونه تعیین کنیم؟ معرفی سه استراتژی برای ورود

نقطه ورود به بازار فارکس، سطح یا قیمتی است که در آن یک معامله‌گر وارد معامله خرید یا فروش می‌شود. تصمیم‌گیری در مورد نقطه ورود در فارکس به دلیل اینکه متغیرهای ورودی فراوانی بازار را به حرکت در‌می‌آورند، بسیار پیچیده است. در این مقاله قصد داریم نحوه پیدا کردن نقطه ورود مناسب و راه‌کارهای آن را شرح دهیم:
برای ورود به فارکس می‌توانید از روش‌های زیر استفاده کنید.

چه زمانی بهترین زمان برای ورود به یک معامله فارکس است؟

بهترین زمان برای ورود به یک معامله به استراتژی و سبک معاملاتی شما وابسته است. برای مشخص کردن زمان ورود به معامله، چندین روش و رویکرد متفاوت وجود دارد. ما در اینجا تنها به سه مورد از آنها که اکثر معامله‌گران از‌ آن استفاده می‌کنند، می‌پردازیم.

استراتژی شماره یک:

کانال‌های روند
خطوط روند ابزار‌هایی فاندامنتال هستند که توسط تحلیل‌گران تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد تا سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. در مثال زیر قیمت یک حرکت صعودی را با توجه به سقف‌های الگوی ساده معاملاتی بالاتر و کف‌های بالاتر نشان می‌دهد. این نشان دهنده یک روند است که در آن معامله‌گران در نقاط حمایتی اقدام به خرید کرده و در نقاط مقاومت اقدام به برداشت سود می‌کنند. هنگامی‌که قیمت این سطوح کلیدی مقاومتی یا حمایتی را می‌شکند، معامله‌گران باید منتظر یک بریک اوت یا تغییر در روند باشند.

استراتژی شماره ۲:

الگوهای شمعی
الگوهای شمعی، ابزار بسیار قدرتمندی برای پیدا کردن نقاط و سیگنال های ورود در فارکس هستند که توسط اکثر معامله‌گران استفاده می‌شوند. الگوهایی مانند کندل پوششی (اینگولف) و یا الگوی ستاره دنباله دار اغلب توسط معامله‌گران باتجربه استفاده می‌شود. در مثال زیر الگوی کندل چکشی را می‌توان مشاهده کرد. همانطور که می‌بینید نقطه ورود پس از مشاهده کندل تایید خواهد بود.

تشخیص الگوی چکش یا هر الگوی کندلی دیگر نمی‌تواند به تنهایی سیگنال ورود به معامله تلقی شود. شما باید منتظر یک کندل تاییدی باشید تا به شما سیگنال ورود به معامله را بدهد. به عنوان مثال در تصویر بالا شما بعد از مشاهده الگوی چکش وارد معامله نمی‌شوید بلکه صبر می‌کنید تا کندل بعدی تغییر روند را تایید کند و سپس وارد معامله می‌شوید. این کار باعث کاهش ریسک معاملات و افزایش احتمال موفقیت شما می‌شود، اگرچه ممکن است با این روش، مقداری سود شما کاهش یابد.
همینطور که در تصویر می‌بینید، الگوی چکش با دایره آبی مشخص شده است. این نوع الگو عموما به‌عنوان سیگنال معکوس‌شدن روند الگوی ساده معاملاتی درنظر گرفته می‌شود. اما بدون یک کندل تاییدیه بعدی، این الگو می‌تواند سیگنال اشتباه را صادر کند. در این مورد خاص، سیگنال ورود زمانی صادر میشود که کندل تاییدیه در مقداری بالاتر از سطح بسته‌شدن کندل چکش بسته شود. این سازوکار می‌تواند نشان‌دهنده یک روند صعودی قوی‌تر و تاییدیه‌ای برای الگوی چکش تلقی شود.
معامله‌گران اغلب به دنبال چندین سیگنال برای انجام یک معامله معتبر هستند مانند اندیکاتورها، الگوهای شمعی، پرایس اکشن و اخبار. اما برای این مقاله ما بخش‌های مختلف استراتژی را از یکدیگر تفکیک کردیم تا بتوانیم راحت تر به آنها بپردازیم.

استراتژی شماره سه

نقاط شکست
استفاده از نقاط شکست یکی از پرکاربرد ترین ابزارها برای دریافت سیگنال ورود است که توسط معامله‌گران استفاده می‌شود. این استراتژی شامل شناسایی سطوح کلیدی و استفاده از آنها به عنوان یک سیگنال برای ورود به معاملات است. تجربه در پرایس اکشن کلید موفقیت در استفاده از استراتژی نقطه شکست است. مبنای معامله بر اساس نقطه شکست قیمت‌هایی است که فراتر از سطوح مشخص شده برای مقاومت و یا حمایت حرکت می‌کنند.
سادگی استفاده از این استراتژی آن را به یکی از مناسب‌ترین استراتژی‌ها برای معامله‌گران تازه‌کار تبدیل کرده است. مثال زیر یک سطح کلیدی حمایت (خط قرمز) را نشان می‌دهد که پس از آن یک شکست رخ می‌دهد و باعث افزایش قیمت دارایی می‌شود. نقطه ورود جایی است که قیمت، سطح حمایتی را می‌شکند. در سایر موارد، معامله‌گران باید به دنبال کندل تایید بعد شکسته شدن سطح کلیدی باشند.

اندیکاتورهای محبوب برای شناسایی نقاط ورود

محبوب‌ترین اندیکاتورهای ورود با استراتژی معاملاتی اتخاذ شده ارتباط مستقیم دارند. عموما از اندیکاتورها برای تایید استراتژی ورود استفاده می‌شود. جدول زیر برخی از بهترین اندیکاتور‌ها و همچنین نحوه استفاده از آنها را نشان می‌دهد.

کاربرد

اندیکاتور

این اندیکاتور نقاط اشباع خرید و اشباع فروش را مشخص می‌کند. بیشتر در بازارهای نوسانی و رونددار موثر است

با استفاده از چند اندیکاتور میانگین متحرک (یکی طولانی مدت و دیگری کوتاه مدت) به دنبال نقاط برخورد این اندیکاتورها برای تعیین سیگنال ورود هستیم.

(Moving Average (MA

بهترین عملکرد را در بازارهای نوسانی و رونددار دارد. نقطه تقاطع این اندیکاتور برای ورود در جهت جهت روند استفاده می‌شود.

ساده ترین استراتژی اسکالپ

سهامداران بورسی از استراتژی‌های متفاوتی برای پیشبرد معاملاتشان در این بازار بهره می‌برند. این استراتژی‌ها با توجه به میزان سرمایه، بازده مورد انتظار، درصد ریسک‌پذیری، افق زمانی و… تعیین می‌شود. استراتژی‌های اسکالپ، الگوی کانال، دبل‌تاپس و دبل‌باتم نمونه آن هستند. بدیهی است که هر کدام از این استراتژی‌ها ویژگی مخصوص به خود را دارند و برای نوعی از سرمایه‌گذاری به کار می‌روند.

مثلا لازمه سرمایه‌گذاری در سهام بنیادی، افق زمانی بلندمدت است و برای کسب سود در کوتاه‌مدت باید ترید مداوم یا نوسان‌گیری انجام داد. در این مطلب قصد داریم به استراتژی‌ کاربردی اسکالپ (Scalp) که اغلب مورد استفاده نوسان‌گیران است بپردازیم. در ادامه «مفهوم استراتژی اسکالپ»، «ساده ترین استراتژی اسکالپ» و نکات این شیوه معاملاتی را بررسی می‌کنیم.

استراتژی اسکالپ چیست؟

در وحله نخست باید بدانیم که استراتژی اسکالپ چیست و در چه بازارهایی کاربرد دارد؟ استراتژی اسکالپ، یک استراتژی کوتاه مدت است که در آن معامله‌گر در یک بازه زمانی محدود، معاملات زیادی را به صورت (تقریبا) هم‌زمان انجام می‌دهد. سود هر معامله به صورتی تکی چندان زیاد نیست، اما حجم معاملات در نهایت سود قابل توجهی را برای کاربر فراهم می‌کند.

استراتژی اسکالپ که اغلب مورد توجه نوسان‌گیران است در بازارهایی با نقدینگی بالا و کارمزد پایین کاربرد دارد. در ایران استراتژی اسکالپ برای معاملات بازار بورس و معاملات زعفران در بورس کالا مناسب است و در بازارهای جهانی فارکس، باینری آپشن و برخی رمزارزها هم می‌توان از اسکالپ استفاده کرد.

معاملاتی که با روش اسکالپ انجام می‌شوند را اصطلاحا اسکالپینگ و به معامله‌گر، اسکالپر می‌گویند. سود معاملات به روش اسکالپ در زمان کوتاه فراهم می‌شود و باقی ماندن در معامله ممکن است از سود کاسته یا حتی موجب زیان شود. پس یک اسکالپر، معامله‌گری را به عنوان شغل خود می‌داند و به صورت مداوم در پلتفرم معاملاتی حضور دارد.

ساده ترین استراتژی اسکالپ

برای تشخیص ساده ترین استراتژی اسکالپ، باید ابتدا برخی از انواع آن را بشناسید. سپس با توجه به نوع بازار، میزان دانش (مثلا آشنایی با تحلیل تکنیکال) و…. ساده ترین استراتژی اسکالپ را برای خود پیدا کنید. برخی از انواع استراتژی‌های اسکالپ به شرح زیر هستند:

  • اسکالپ با استفاده از اندیکاتور استوکستیک
  • اسکالپ با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک
  • اسکالپ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR
  • اسکالپ با استفاده از اندیکاتور RSI

احتمالا متوجه شده‌اید که همه این اندیکاتورها زیرمجموعه تحلیل تکنیکال هستند. پس برای استفاده از این روش و پیدا کردن ساده ترین استراتژی اسکالپ، یادگیری تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن الزامی است. در ادامه استراتژی‌های مذکور را بررسی می‌کنیم.

استراتژی اسکالپ با اندیکاتور استوکستیک

استراتژی اسکالپ با اندیکاتور استوکستیک زمانی کاربرد دارد که بازار دارای روند باشد. در این روش قیمت لحظه اکنون با قیمت محدوده زمانی اخیر مقایسه می‌شود و نقاط بازگشت روی نمودار نمایش می‌یابد. مثلا در بازار بورس وقتی حرکت صعودی و نزولی به شکلی خاص و مداوم در قیمت سهمی تکرار می‌شود، آن سهم دارای روند قیمت در بازار است. در چنین شرایطی اندیکاتور استوکستیک نقاط بازگشت سهم (نزدیک به بسته شدن در سقف و کف) را در نمودار نمایش می‌دهد.

اندیکاتور استوکستیک برای شناسایی نقاط حمایت و مقاومت در روند سهم کاربرد دارد. تا وقتی که استوکستیک در نمودار در یک جهت حرکت می‌کند، روند جاری ادامه خواهد داشت و در غیر اینصورت باید اقدام به خرید و فروش کرد. دقت کنید که اندیکاتور استوکستیک را می‌توان برای تایم‌فریم کوتاه‌مدت یا بلندمدت رسم کرد. اما از آنجایی که در این مبحث معاملات کوتاه مدت اسکالپ مدنظر هستند، استوکستیک باید برای بازه اخیر مورد بررسی قرار بگیرد.

نکته دیگر استراتژی اسکالپ با اندیکاتور استوکستیک، نوساناتی است که معامله‌گر در نمودار مشاهده می‌کند. در نمودار استوکستیک با تایم‌فریم کوتاه مدت، نوسانات زیادی در نقاط اشباع (خرید و فروش) ظاهر می‌شود و اندازه‌گیری سرعت و شتاب قیمت مشکل خواهد بود. بنابراین معامله‌گر باید به روش تحلیل تکنیکال تسلط داشته باشد و کاملا آگاه و با دقت عمل کند.

استراتژی اسکالپ با اندیکاتور میانگین متحرک

استراتژی اسکالپ با اندیکاتور میانگین متحرک از سادگی بیشتری نسبت به روش قبل برخوردار است. در این روش یک نمودار میانگین متحرک بلندمدت برای شناسایی روند کلی و دو نمودار میانگین متحرک کوتاه‌مدت برای تشخیص تحرکات قیمتی رسم می‌شوند.

حال اگر نمودار بلندمدت که نشان‌دهنده روند بازار است، صعودی باشد، در نمودارهای میانگین متحرک کوتاه‌مدت می‌توانید نقاط خرید را شناسایی کنید. اگر نمودار میانگین متحرک بلندمدت (روند بازار) نزولی باشد، در نمودارهای کوتاه‌مدت الگوی ساده معاملاتی می‌توان نقاط فروش را شناسایی کرد. دقت کنید که در استراتژی اسکالپ با اندیکاتور میانگین متحرک ما به دنبال سود زیاد و سهامداری بلندمدت نیستیم، پس هر فراز و نشیب در سهم برایمان اهمیت دارد و می‌تواند سود کوچکی بسازد.

برخی معامله‌گران اندیکاتور میانگین متحرک را ساده ترین استراتژی اسکالپ می‌دانند اما نمی‌توان آن را دقیق‌ترین روش به حساب آورد.

استراتژی اسکالپ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR

در استراتژی اسکالپ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR، علاوه بر روند جاری سهم، تغییر موقعیت‌ها در قالب نقطه‌چین در نمودار ظاهر می‌شوند. پارابولیک SAR از عبارت «stop and reversal» به معنی «ایست و بازگشت» برگرفته شده است و صعود سهم را با قرار دادن نقطه‌ای در زیر کندل و نزول سهم را با قرار دادن نقطه‌ای بالای کندل نشان ‌می‌دهد.

حال چنانچه قیمت، در بالای نقطه‌های SAR حرکت کند، موقیعت برای خرید سهم و اگر قیمت در زیر نقطه‌های SAR قرار بگیرد، موقعیت برای فروش سهم مناسب است. استفاده از این اندیکاتور نسبتا ساده است و برای سهام پرنوسان کاربرد دارد. اما گاهی سهمی در تایم‌فریم انتخابی ما (که قطعا در استراتژی اسکالپ کوتاه مدت است)، دچار تغییر روند نمی‌شوند و معامله‌گر نمی‌تواند نوسان ‌گیری کند. در این شرایط حتی زیان هم برای تریدر محتمل است! بنابراین اندیکاتور پارابولیک SAR شاید ساده ‌ترین استراتژی اسکالپ باشد، اما قطعا بهترین نیست.

استراتژی اسکالپ با استفاده از اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI یکی از محبوب‌ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است، به همین دلیل استراتژی اسکالپ با استفاده از اندیکاتور RSI هم معمولا مورد توجه نوسان گیران قرار می‌گیرد. اندیکاتور RSI کف و سقف قیمت سهم (نقاط اشباع) را به خوبی در نمودار نشان می‌دهد و معامله‌گر می‌تواند بیشترین سود را از خرید یا فروش کسب کند.

در اندیکار RSI پس از انجام محاسبات، رقمی بین 0 تا 100 بدست می‌آید. اگر عدد بیشتر از 70 باشد اشباع خرید و اگر کمتر از 30 باشد اشباع فروش رخ داده است. حال تریدر زمان به‌کارگیری اندیکاتور RSI برای معاملات اسکالپ، کف قیمت یا همان آر اس آی 30 را شناسایی می‌کند و به محض بازگشت روند رو به بالا خرید را انجام می‌دهد. در مقابل سقف قیمت یا آر اس آی 70 را شناسایی و به محض برگشت روند رو به پایین، فروش را انجام می‌دهد.

اندیکاتور RSI هم از ساده ترین استراتژی‌های اسکالپ به شمار می‌آید که می‌تواند بهترین سود را در خرید و فروش برای معامله‌گر فراهم کند.

نکات استراتژی اسکالپ

  • برخی افراد از عبارت «اندیکاتور اسکالپ» استفاده می‌کنند. دقت داشته باشید که اسکالپ یک روش یا سبک معاملاتی است که در آن از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال استفاده می‌شود.
  • در استراتژی اسکالپ تمرکز بر کسب سود از حداقل تغییرات قیمتی در کوتاه‌ترین زمان ممکن است.
  • در استراتژی اسکالپ تریدر باید به صورت منظم بازار را رصد الگوی ساده معاملاتی کند و به صورت هم‌زمان معاملات زیادی را پیش ببرد.
  • اغلب تریدرهای استراتژی اسکالپ، نوسان گیران هستند.
  • یک اسکالپر برای مدت طولانی در یک سهم باقی نمی‌ماند و سهامدار سهم خاصی به حساب نمی‌آید.
  • اسکالپر نباید ریسک زیادی را متوجه دارایی خود کند، زیرا سود او از هر معامله ناچیز است و جبران زیان سخت خواهد بود.

سخن آخر

برای پیدا کردن ساده‌ ترین استراتژی اسکالپ، قدم نخست یادگیری روش تحلیل تکنیکال است. نوسان‌گیران بازار بورس معمولا از یک یا چند اندیکاتور تکنیکال برای شناسایی بهترین نقاط خرید و فروش استفاده می‌کنند و این یعنی بر سازوکار بازار تسلط و با روش تکنیکال آشنایی دارند. در استراتژی اسکالپ، روش تحلیلی تکنیکال و پرایس اکشن به کمک تریدر می‌آیند تا بتواند از ریزترین تحرکات قیمتی سود کسب کند. پس از یادگیری این مهارت‌ها شما می‌توانید ساده‌ ترین استراتژی اسکالپ را با توجه به بازار، نوع معاملات و… برای خود انتخاب کنید.

الگوهای هارمونیک در معاملات + معرفی 4 الگوی هارمونیک پرطرفدار

در الگوهای قیمتی هارمونیک، الگوهای قیمتی هندسی با استفاده از اعداد فیبوناچی جهت مشخص کردن دقیق نقاط بازگشتی بکار گرفته می‌شود. برخلاف سایر روش‌های متداول تریدینگ (معامله‌گری)، معاملات هارمونیک در تلاش است تا حرکات بعدی قیمت را پیش‌بینی کند.

در ادامه این مطلب از بورسینس قصد داریم نگاهی داشته باشیم به انواع الگوهای هارمونیک که در معامله‌گری استفاده می‌شود.

ترکیب هندسه و اعداد فیبوناچی

معاملات هارمونیک، الگوهای قیمتی و ریاضیات را با هم ترکیب می‌کند تا یک روش معامله بسازد که دقیق و برمبنای این فرضیه است که الگوها در نمودار تکرار می‌شوند. (یکی از اصول تحلیل تکنیکال)

ریشه این روش، نسبت اولیه یا مشتقی از آن است (0.618 یا 1.618). نسبت‌ها شامل این موارد هستند: 0.382، 0.50، 1.41، 2.0، 2.24، 2.618، 3.14 و 3.618.

نسبت اولیه (primary ratio) تقریبا در کل طبیعت، ساختار محیط و رویدادها مشاهده می‌شود و همچنین در ساختارهایی ایجاد شده توسط انسان نیز می‌توان آنرا یافت.

از آنجایی که این الگو و نسبت در طبیعت و جامعه تکرار می‌شود، می‌توان این نسبت را در بازارهای مالی نیز مشاهده نمود که از محیط و جامعه‌ای که معامله در آن انجام می‌شود تاثیر می‌پذیرد.

با یافتن الگوهایی که دارای طول و اندازه‌های متفاوت است، معامله‌گر می‌تواند نسبت‌های فیبوناچی را به الگوها اعمال کند و برای پیش‌بینی قیمت‌های آینده تلاش نمیاد. بخش اعظیم از این روش معامله، به اسکات کارنی (Scott Carney) نسبت داده شده، با این حال افراد دیگری نیز در این روش مشارکت‌ داشته‌اند و الگوها و سطوحی را یافته‌اند که باعث بهبود عملکرد این روش می‌شود.

مشکل معاملات هارمونیک

الگوهای قیمتی هارمونیک بسیار دقیق هستند و نیاز است الگو، حرکات را کامل نشان دهد تا با آشکار شدن الگو، یک نقطه بازگشتی دقیق مشخص شود. یک معامله‌گر ممکن است الگویی را مشاهده کند که همانند یک الگوی هارمونیک باشد اما سطوح فیبوناچی در الگو، تراز و در یک ردیف نباشند و بدین ترتیب آن الگو با توجه به قوانین الگوهای هارمونیک، یک الگوی قابل اتکا تلقی نشود. البته این موضوع می‌تواند یک مزیت نیز به شمار آید، زیرا نیازمند آن است که معامله‌گر شکیبایی پیشه کند و برای شکل‌گیری کامل‌تر نمودار صبر نماید.

الگوهای هارمونیک می‌توانند میزان پایداری حرکت فعلی قیمت را اندازه بگیرند اما از آنها می‌توان برای مجزا کردن نقاط بازگشتی نیز استفاده کرد. ریسک کار زمانی است که یک معامله‌گر یک موقعیت معاملاتی در ناحیه بازگشتی (reversal area) اتخاذ می‌کند و الگو شکل نمی‌گیرد (Fail می‌شود).

وقتی این اتفاق می‌افتد، ممکن است معامله‌گر در معامله‌ای گیر کند که روند به سرعت و در خلاف جهت معامله او، ادامه می‌یابد. بنابراین همانند همه استراتژی‌های معاملاتی، ریسک این روش نیز باید مدیریت شود.

در نظر داشته باشید که الگوها ممکن است درون الگوهای دیگر شکل بگیرند و همچنین احتمال شکل‌گیری الگوهای غیرهارمونیک در درون الگوهای هارمونیک نیز وجود دارد. این شرایط می‌تواند برای سنجش اثربخشی الگوهای هارمونیک به ما کمک کند و عملکرد معامله‌گر را در ورود و خروج به معاملات بهبود بخشد.

همچنین احتمال وجود چندین موج قیمتی در یک موج هارمونیک وجود دارد (برای مثال یک موج CD یا موج AB). قیمت‌ها بطور مرتب در حال چرخش هستند، بنابراین باید روی تصویر بزرگتر تایم فریمی که در آن معامله می‌شود تمرکز کرد. طبیعت فراکتالی بازارها، قابلیت اعمال این تئوری را در کوچکترین تایم فریم‌ها تا بزرگترین آنها فراهم می‌کند.

برای استفاده از این روش، معامله‌گر باید از پلتفرمی معاملاتی استفاده کند که بتواند برای سنجش هر موج قیمت، چندین ابزار Fibonacci retracements را روی نمودار رسم کند.

الگوهای بصری هارمونیک و روش معامله

الگوهای هارمونیک در دسته‌های زیادی وجود دارند، با این حال این 4 الگو که در ادامه شرح می‌دهیم پرطرفدار است: گارتلی (Gartley)، پروانه (butterfly)، خفاش (bat) و خرچنگ (crab).

1 – الگوی گارتلی (Gartley)

این الگو در اصل توسط H.M Gartley در کتاب خود با نام Profits in the Stock Market منتشر شد، بعدها سطوح فیبوناچی نیز توسط اسکات کارنی در کتابش با نام The Harmonic Trader به آن اضافه شد. منبع سطوح توضیح داده شده در زیر، از همان کتاب است.

در طی سال‌ها، برخی معامله‌گران دیگر برخی نسبت‌های رایج دیگر را مطرح کرده‌‌اند که در صورت مرتبط بودن، آنها نیز ذکر می‌شوند.

الگوی هارمونیک گارتلی

الگوی صعودی (گاوی) اغلب مواقع در ابتدای روندها مشاهده می‌شود و نشانه‌ای از این است که امواج اصلاحی قیمت در حال پایان یافتن هستند و افزایش رو به بالای قیمت، نقطه D را شکل می‌دهد.

همه الگوها ممکن است در پس‌زمینه و درون یک روند گسترده‌تر باشند یا محدوده خنثی باشند که معامله‌گران باید به آن توجه کنند.

اطلاعات زیادی برای فراگیری در باره این الگو وجود دارد اما به این شکل باید نمودار خوانده شود:

ما از مثال الگوی صعودی استفاده می‌کنیم. قیمت از X تا نقطه A رشد می‌کند، سپس اصلاح اتفاق می‌افتد و نقطه B سطح اصلاحی 0.618 موج A است. قیمت دوباره در خط BC افزایش می‌یابد که نقطه اصلاحی 0.382 تا 0.886 موج AB است.

حرکت بعدی، کاهش قیمت در خط CD است که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است. نقطه D نیز سطح اصلاحی 0.768 از XA محسوب می‌شود.

بسیاری از معامله‌گران به دنبال خط CD هستند که امتداد نسبت 1.13 تا 1.618 از خط AB است.

ناحیه D به عنوان منطقه برگشتی احتمالی شناخته می‌شود. اینجاست که می‌توان به موقعیت‌های خرید وارد شد، با این حال بهتر است همیشه به دنبال تایید بازگشت روند و نشانه‌های رشد قیمت بود.

معمولا یک حدضرر نیز در نقطه نه چندان پایین‌تر از نقطه ورود قرار می‌گیرد.

برای الگوهای نزولی (خرسی) معامله‌گران اغلب موقعیت فروش را در نقطه D اتخاذ می‌کنند و حدضرر را کمی بالاتر از آن نقطه در نظر می‌گیرند.

2 – الگوی پروانه (butterfly)

الگوهای پروانه از گارتلی متفاوت‌تر است. این الگوی هارمونیک دارای یک نقطه D گسترشی فراتر از نقطه X است.

الگوی هارمونیک پروانه یا باترفلای

در ادامه الگوهای صعودی پروانه را شرح می‌دهیم.

قیمت از X تا نقطه A افت می‌کند، موج صعودی AB، موج اصلاحی 0.786 از خط XA است. موج BC اصلاح 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب می‌شود.

CD امتداد 1.618 تا 2.24 از AB است و D در امتداد 1.27 از موج XA قرار می‌گیرد.

D نقطه‌ای است که معامله‌گران موقعیت فروش را اتخاذ می‌کنند. با این حال همیشه باید به دنبال نشانه‌هایی برای تایید کاهش قیمت بود. حدضرر نیز کمی بالاتر از نقطه ورود قرار داده می‌شود.

در تمام این الگوها، برخی از معامله‌گران به دنبال نسبت‌هایی بین نسبت‌های اشاره شده می‌گردند، در حالیکه برخی دیگر از افراد فقط به دنبال یکی از آنها هستند.

برای مثال، در بالا اشاره کردیم که موج CD نسبت 1.618 تا 2.24 از AB است، برخی از معامله‌گران فقط به دنبال نسبت 1.618 یا 2.24 هستند و سایر اعدادی که مابین این دو نسبت است را نادیده می‌گیرند، مگر اینکه این اعداد به اعداد ذکر شده بسیار نزدیک باشند.

3 – الگوی خفاش (BAT)

الگوی خفاش از لحاظ ظاهری مشابه گارتلی است ولی در اندازه فرق دارد.

الگوی هارمونیک خفاش یا bat

قصد داریم الگوی صعودی بت را را شرح دهیم.

یک افزایش قیمت از X تا A رخ داده است، قیمت به نقطه B می‌رسد که نسبت 0.382 تا 0.5 درصد از موج XA است.

موج BC نسبت 0.382 تا 0.886 از AB محسوب می‌شود و CD نسبت 1.618 تا 2.618 در امتداد AB است.

نقطه D نسبت 0.886 درصد اصلاحی موج XA خواهد بود و نقطه‌ای است که معمولا معامله‌گران به عنوان فرصت خرید از آن یاد می‌کنند. با این حال معامله‌گر همیشه باید به دنبال‌ نشانه‌های دیگری از افزایش قیمت باشد.

حدضرر نیز کمی پایین‌تر از نقطه خرید قرار می‌گیرد.

برای الگوی نزولی (خرسی) معامله‌گران اغلب موقعیت فروش را در نزدیکی نقطه D اتخاذ می‌کنند و حدضرر را کمی بالاتر تعیین می‌نمایند.

4 – الگوی خرچنگ (Crab)

الگوی هارمونیک خرچنگ توسط اسکات کارنی به عنوان یکی از دقیق‌ترین الگوها در نظر گرفته می‌شود که نقاط بازگشتی بسیار نزدیک با اعداد فیبوناچی را ارائه می‌کند.

الگوی هارمونیک خرچنگ یا Crab

این الگو با الگوی پروانه مشابه است ولی در محاسبات آن تفاوت وجود دارد.

در یک الگوی گاوی (صعودی)، نقطه B یک پولبک با نسبت 0.382 تا 0.618 از موج XA است.

موج BC به اندازه 0.382 تا 0.886 از موج AB محسوب می‌شود و CD نسبت 2.618 تا 3.618 از موج است. نقطه D امتداد 1.618 موج XA است و در این نقطه موقعیت‌های خرید اتخاذ می‌شود و حد ضرر کمی پایین‌تر از نقطه ورود تعیین می‌گردد.

در الگوی خرسی (نزولی) موقعیت فروش در نزدیکی D اتخاذ می‌شود و حدضرر نیز کمی بالاتر تعیین می‌گردد.

تنظیم دقیق نقاط معامله

هر الگو، نشان‌دهنده نقاط بازگشتی احتمالی (اصطلاحا potential reversal zone یا PRZ) است و الزاما بیانگر نقاط دقیق انجام معامله نیست.

زیرا دو پیش‌بینی متفاوت، تشکیل‌دهنده نقطه D است. اگر همه نقاط پیش‌بینی شده در نزدیکی نقطه موردنظر باشند، معامله‌گر می‌تواند در آن محدوده وارد معامله شود.

اگر پیش‌بینی‌ها گسترده باشند، باید به دنبال نشانه‌های دیگری برای تایید حرکت قیمت در مسیر موردانتظار بود. اینکار می‌تواند از طریق یک اندیکاتور دیگر یا با مشاهده تحرکات قیمت حاصل شود.

سخن آخر

هارمونیک تریدینگ یکی از روش‌های دقیق معامله‌گری بر مبنای ریاضیات است ولی به صبر، تمرین و مطالعه بسیار زیاد درباره این الگوها نیاز دارد.

محاسبات اولیه، صرفا ابتدای راه است. حرکات قیمت که با محاسبات متناسب با الگو هم‌تراز و ردیف نیست باعث نامعتبر شدن الگو شده و می‌تواند باعث گمراهی معامله‌گر شود.

الگوهای گارتلی، پروانه، خفاش و خرچنگ، شناخته‌ شده‌ترین الگوهای هارمونیک هستند و اغلب معامله‌گران آشنا به معاملات هارمونیک، به دنبال این الگوها در نمودارها می‌گردند.

نقاط ورود و خروج به معامله در نقاط بازگشتی احتمالی انجام می‌شود که البته باید نشانه‌هایی دیگر از نقاط بازگشت قیمت نیز در نظر گرفته شود. حدضررها نیز در معاملات خرید اغلب پایین‌تر از نقطه ورود قرار داده می‌شود و در معاملات فروش، کمی بالاتر از نقطه معامله تعیین می‌گردد.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی الگوی ساده معاملاتی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

از ساخت ژورنال معاملاتی تا استفاده از آن؛ ژورنال ترید چیست؟

ژورنال ترید، دفتر تریدینگ یا دفترچه معاملات یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که می‌تواند برای معامله‌گران بسیار مفید باشد و نقشی بسیار تأثیرگذار در برنامه‌ریزی‌ها و استراتژی معاملاتی یک تریدر ایفا کند.

زمانی که یک سبد یا پرتفوی معاملاتی می‌سازید؛ باید موارد زیادی را به خاطر داشته باشید. مواردی مانند برنامه‌ریزی‌های آینده ، موقعیت‌های باز و هر نکته حساسی که ممکن است در بازه زمانی طولانی کارآمد باشد؛ نیاز به ثبت شدن دارند. تمامی این موارد برای ساخت یک استراتژی معامله سودآور مورد نیاز است. بنابراین، دانش ایجاد و استفاده درست از یک ژورنال ترید برای موفقیت هر معامله‌گری بسیار مهم است. بدون ژورنال نویسی در معاملات یک معامله‌گر می‌تواند به سادگی از مسیر برد خارج شده و باخت را تجربه کند. یا حتی بدتر از آن اگر ژورنال تریدینگ را جدی نگیرید شاید همه سرمایه‌تان را از دست بدهید. در ادامه با اینکه ژورنال ترید چیست ، چه مزایایی دارد و چگونه می‌توان از آن استفاده کرد ؛ آشنا خواهید شد.

ژورنال ترید چیست ؛ برگ برنده معاملات شما

ژورنال ترید یا دفتر تریدینگ در واقع سندی است که در آن هر تصمیم و اقدام یک ترید از جمله توسعه استراتژی ، مدیریت ریسک ، روانشناسی و غیره ثبت می‌شود. درست شبیه چیزی مانند دفتر خاطرات ، اما با این تفاوت که در این دفترچه داده‌ها و رخدادهای تخصصی مربوط به معامله‌گری ثبت می‌شود. ژورنال ترید را با عباراتی دیگر مانند ژورنال تریدینگ ، دفتر برنامه‌ریزی معاملات ، ژورنال نویسی در معاملات ، ژورنال نویسی در ارزهای دیجیتال ، دفترچه ترید و… نیز جست‌وجو کنید.

ساخت ژورنال معاملاتی کار بسیار آسانی است و شما می‌توانید به سادگی دفترچه ترید مناسب خود را تهیه و طراحی کنید اما یک ژورنال ترید برای کارآمد بودن باید از ساختار درستی برخوردار باشد. این دفتر می‌تواند دانش شما را بر اساس حقایق افزایش بدهد و دیدگاه ارزشمندی را برای شما به ارمغان بیاورد و حتی از ضررهای احتمالی جلوگیری کند و شما را به سمت یک موفقیت مالی هدایت کند. در اصل زمانی که شما اطلاعات خود را بر اساس حقایق، تجربه و نه احساسات تنظیم کنید تنها قدم دیگری که باید بردارید تحلیل و استفاده از آن اطلاعات است.

مزایای یک ژورنال معاملاتی کارآمد:

  • افزایش مسئولیت‌پذیری نسبت به معاملات
  • افزایش نظم در ترید و سازگاری بیشتر با موقعیت‌های متفاوت
  • کمک به شناسایی استراتژی معاملاتی سودآور
  • مستند کردن نقاط قوت ، ضعف و تجربیات
  • افزایش دقت در زمان تجزیه و تحلیل معاملات احتمالی

به جرات می‌توان گفت که هیچ تریدر موفقی نیست که از دفتر تریدینگ استفاده نکند و با دقت تمام موفقیت‌ها و شکست‌های خود را مستند نکند. این قدم یکی از مهم‌ترین قدم‌های شما در مسیر تبدیل به یک معامله‌گر موفق خواهد بود.

ساخت ژورنال معاملاتی ؛ چگونه دفتر ترید طراحی کنیم؟

قالب‌های رایگان زیادی تحت عنوان ژورنال معاملاتی در دسترس است که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. اما یادگیری نحوه ساخت دفتر ترید نیز مهم است. با طراحی دفتر ترید شخصی شما می‌توانید یک ژورنال معاملاتی را درست مطابق با نیازها و استراتژی‌های خود شخصی‌سازی کنید. این مزیتی است که قالب‌های آماده چه به صورت دیجیتال و چه دفترهای موجود در بازار، فاقد آن هستند. قرار نیست به هیچ عنوان کار عجیبی انجام دهید تنها کافیست فعالیت خود را بر اساس یک سری اصول مستند سازی کنید.

شما می‌توانید ژورنال ترید خود را هم به صورت کاغذی و هم دیجیتال بسازید. انتخاب با شماست. در اینجا ما نحوه ساخت ژورنال معاملاتی دیجیتال را آموزش خواهیم داد. شما می‌توانید همین نسخه را روی کاغذ پیاده کنید.

قدم اول؛ تهیه فایل ژورنال معاملاتی

ابتدا، باید یک فایل صفحه گسترده ژورنال معاملاتی (به عنوان نمونه در، Google Sheets یا Microsoft Excel ) و یک فایل ورد (به عنوان نمونه در Google Docs یا Microsoft Word ) ایجاد کنید. این دو برای ثبت دقیق‌ترید یا معاملات و دیدگاه‌ها و افکار شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. البته می‌توان همه این کارها را در برنامه اکسل نیز انجام داد ولی نیازمند باز کردن دو بخش در این برنامه خواهید بود. مزیت گوگل شیت و داک به نسبت اکسل و ورد در آنلاین بودن آن‌هاست. به این ترتیب شما می‌توانید به راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشید.

قدم دوم؛ بخش‌بندی داده‌ها

در این مرحله باید مشخص کنید که چه داده‌هایی باید به طور روزانه ثبت شوند تا ژورنال معاملاتی شما کارآمدتر باشد. برای این کار می‌توانید از قالب‌های رایگان ایده بگیرید اما صرف نظر از یک الگو و قالب خاص، ژورنال معاملات شما باید شامل ستون‌های داده‌ای زیر باشد:

  • تاریخ ورود به معامله
  • تاریخ خروج از معامله
  • سمبل یا نشان ارز مورد نظر
  • جهت (لانگ/شورت) (این بخش برای معاملات آتی یا فیوچرز کاربرد دارد)
  • قیمت ورودی
  • اندازه موقعیت
  • ارزش تصوری
  • حد ضرر
  • حد سود
  • قیمت خروج
  • کارمزد معاملاتی
  • سود/زیان (P&L)
  • درصد سود/زیان (P&L %)
  • یادداشت‌ها

برخی از معامله‌گران ممکن است بازه زمانی معامله را نیز در ژورنال خود یادداشت کنند. به طور کلی هر چه اطلاعات با جزئیات بیشتری ثبت شود؛ در نهایت داده دقیق‌تر و بهتری به دست می‌آید.

قدم سوم؛ بخش یادداشت‌ها

اینکه در هر بخش از ژورنال برنامه‌ریزی معاملات باید چه اطلاعاتی را وارد کنید تقریباً مشخص است اما در مورد بخش یادداشت: این بخش به ایده‌ها و تفکرات شما مربوط است. باید در هر روز افکار و ایده‌های خود را یادداشت کنید تا بتوانید آن‌ها را سازماندهی کنید. ممکن است افکار به ظاهر بی‌اهمیت شما افکار مهمی باشند که باید در ادامه به آن‌ها بیشتر توجه کنید. این تنها با گذر زمان مشخص خواهد شد. یادداشت‌های روزانه و مستندسازی معاملات در نهایت به خلاقیت عمل شما منجر خواهد شد.

قدم پایانی؛ از ژورنال ترید استفاده کنید!

ساخت یک ژورنال ترید به همین سادگی با این وجود نحوه بهره از آن چیزی است که به مرور زمان باید در آن خوب شوید. فراموش نکنید که تک تک معاملات خود را در آن یادداشت کنید و به صورت روزانه افکار و ایده‌های خود در خصوص بازار، ترندها و… یادداشت کنید تا دفتر معاملاتی شما به یک ابزار کارآمد تبدیل شود.

در ادامه می‌توانید با استفاده از دفتر معاملاتی بیشتر آشنا شوید.

چگونگی استفاده از ژورنال معاملاتی

ایجاد یک ژورنال معاملاتی یک مهارت است و استفاده از آن مهارت دیگری است! اینکه بدانید چگونه آموخته‌های خود را در یک سیستم معاملاتی پیاده‌سازی کنید نیز به کسب اطلاعات نیازمند است. استفاده مؤثر از یک دفترچه معاملات می‌تواند یک معامله‌گر غیر سودده را به یک معامله‌گر سودده تبدیل کند.

قبل از اینکه وارد هر معامله‌ای شوید، باید دلیل خوبی برای انجام آن داشته باشید. اینجاست که افکار روزانه و ایده‌ها به کار می‌آید.

هر روز وقتی به بازار نگاه می‌کنید؛ ایده‌های بسیاری به ذهنتان خطور می‌کند. با یادداشت این ایده‌ها و احساسات می‌توانید هر چیزی را که به عملکرد معاملاتی شما کمک می‌کند یا مانع از آن می‌شود؛ پیدا کنید. این نوشته‌ها می‌تواند شامل یادداشت رفتار کلی بازار، معاملات گذشته، معاملات فعلی و معاملات بالقوه باشد.

یادداشت‌های روزانه بخشی است که با استناد بر آن می‌توانید در مورد یک ایده معاملاتی خاص تصمیم درستی بگیرید. در این زمینه یک استعاره وجود دارد که می‌گوید باید با ایده‌های معاملاتی کشتی گرفت تا از جوانب مختلف مورد بررسی قرار بگیرند و نقاط قوت و ضعف هر کدام مشخص شود.

پس زمانی که ایده‌ها و داده‌ها را مکتوب کردید؛ وقت آن رسیده که به آن‌ها سری بزنیم و از دفتر تریدینگ خود استفاده کنیم.

فایل اکسل هیچ جایی برای خلاقیت و افکار نداد و تنها فضایی منطقی بر آن حکم فرماست. در این بخش تنها معاملات شما ثبت شده پس به روز بودن، دقیق بودن و منظم بودن آن‌ها بسیار مهم است.

یک ژورنال معاملاتی زمانی موفق ارزیابی می‌شود که از موفقیت و شکست اندازه‌گیری دقیقی داشته باشد. بنابراین صحت و به الگوی ساده معاملاتی روز بودن این داده‌ها در نهایت نشان‌دهنده عملکرد افکار و ایده‌های شماست. اینکه آیا ایده‌های شما موفق عمل کرده‌اند و یا خیر.

تلاش کنید که معاملات خود را بلافاصله پس از صورت گرفتن در ژورنال خود ثبت کنید. چون در آن زمان ذهن شما خسته نیست و پر کردن اطلاعات زمان کمتری خواهد برد.

یکی دیگر از عادت‌های خوب مرور روزانه ژورنال معاملاتی است. به این ترتیب، همیشه یک دیدگاه کلی در مورد معاملات خود خواهید داشت. این مسئله کمک می‌کند که درک کنید چه مقدار در بازار درگیر شده‌اید و آیا فضایی برای ورود به معاملات جدید برای شما وجود دارد یا خیر.

سخن پایانی

فرقی ندارد چه سبک از معامله را در بازار پیش‌گرفته‌اید. برای تبدیل‌شدن به یک تریدر موفق باید بسیار تلاش کرد و چالش‌های بسیاری را با موفقیت پشت سر گذاشت. بدون برنامه‌ریزی دقیق و مستندسازی عملکرد معاملاتی، تنها بدون هدف در بازارها حرکت خواهید کرد و معمولاً چنین وضعیتی پایان خوبی ندارد.

با فراگیری نحوه ایجاد و استفاده درست از یک ژورنال معاملاتی می‌توانید الگوها و روندهای بازار را به طور مؤثرتری شناسایی کنید. از نظر بسیاری از معامله‌گران موفق، یادداشت‌های دقیق، ثبت ایده‌ها، احساسات و معاملات خود یک نوع سرمایه‌گذاری آسان است که می‌تواند بازده بسیار بالایی در آینده به همراه داشته باشد.

جزئیات خبر

شرح الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال و شناسایی آنها

چه در بازار سهام معامله می‌کنید، چه در بازار ارزهای بین‌المللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشی‌هایی است که می‌تواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.

تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردی‌ترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.

در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده می‌شود.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:

  • الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
  • الگوهای ادامه‌دهنده (continuation patterns)

الگوی ادامه‌دهنده زمانی شکل می‌گیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت می‌کند و صرفا یک وقفه کوتاه‌مدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامه‌دهنده، نشان‌دهنده درنگ موقت در یک روند است.

وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل می‌گیرد، نشان می‌دهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) می‌دانند.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.

اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیش‌زمینه نیاز است.

خط روند در تحلیل تکنیکال

از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی می‌شوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشاره‌ای داشته باشیم.

خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خط‌های مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقف‌ها (مقاومت‌ها) یا کف‌ها (حمایت‌ها) کشیده می‌شوند.

خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل می‌گیرد که در نمودار قیمت، سقف‌ها و کف‌های بالاتر از قبل ایجاد می‌شود. خط روند صعودی با اتصال کف‌هایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده می‌شود.

برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل می‌گیرد که قیمت، سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر از قبل را تجربه می‌کند.

خط روندها به شیوه‌های متفاوتی کشیده می‌شوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میله‌ای برخی معتقدند سایه‌های بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.

با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایه‌های بالا و پایین شمع نیست.

در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت‌ بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده می‌کنند، زیرا این قیمت نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران و معامله‌گران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمان‌های خاص است.

خطوط روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم می‌شود.

  • روندهای صعودی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح حمایت را نشان‌ می‌دهد.
  • روندهای نزولی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح مقاومت را نشان‌ می‌دهد.
  • بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد می‌کنند)، زمانی رخ می‌دهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایین‌تر در بین دو خط افقی موازی نوسان می‌کند.

حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت می‌پردازیم.

الگوهای ادامه‌دهنده

الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد می‌کند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل می‌گیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان می‌کند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه می‌دهد.

این الگو را به عنوان محدوده‌ای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه می‌کنند می‌دانند.

نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکل‌گیری است و کامل نشده، نمی‌توان گفت که روند ادامه می‌یابد یا برگشت قیمت اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم آیا قیمت از محدوده‌ای که به نظر می‌رسد الگوی ادامه‌دار است به پایین رشد می‌کند یا بالا.

در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه می‌شود روند را ادامه‌دار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامه‌دار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).

بطور کلی، هرچقدر زمان طولانی‌تر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامه‌دار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).

شناخته‌شده‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده:

  • الگوی پرچم سه‌گوش (Pennant)
  • الگوی پرچم‌ (Flag)
  • الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
  • الگوی مثلث

الگوی پرچم سه‌گوش

پرچم سه‌گوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم می‌رسند تشکیل می‌شود.

یک ویژگی اصلی پرچم سه‌گوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.

تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سه‌گوش را نشان می‌دهد.

اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که الگوی پرچم را با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق می‌کند. در تصویر فوق مشاهده می‌کنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.

الگوی پرچم

این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.

الگوی پرچم نزولی

بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشان‌دهنده وقفه در یک روند نزولی است.

بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی پرچم صعودی

معمولا شکل‌گیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه می‌شود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر می‌گردد.

الگوی کنج (شکل گوِه)

الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سه‌گوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.

بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمی‌توان آن را الگوی کنج دانست.

یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشان‌دهنده یک وقفه در روند صعودی است.

الگوی کنج ریزشی تکنیکال

الگوی کنج با شیب صعودی، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی کنج بالا رونده تکنیکال

پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند گذشته خود ادامه می‌دهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سه‌گوش، قیمت در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج می‌شود حجم معاملات بالا می‌رود.

الگوی مثلت

الگوهای مثلت از متداول‌ترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می‌گیرند.

سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.

شکل‌گیری این الگوهای قیمت، می‌تواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.

الگوی مثلث متقارن زمانی شکل می‌گیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت می‌کنند و نشان‌دهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.

الگوی مثلث متقارن

تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمی‌توان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.

الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.

الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت الگوی ساده معاملاتی پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.

نمونه مثلث نزولی:

الگوی مثلث نزولی

بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکل‌گیری این الگو نشان می‌دهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.

بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل می‌گیرد و مشابه الگوی پرچم سه‌گوش یا پرچم چهارگوش است.

وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقف‌های جدید دست یابد.

نمونه‌ای از الگوی فنجان و دسته را در زیر می‌توانید ببینید:

الگوی فنجان در بورس

الگوهای بازگشتی

در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان می‌دهد الگوی ساده معاملاتی با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته می‌شود.

این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکل‌گیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف می‌شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد می‌شود.

برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال می‌شود با شکل‌گیری یک الگوی بازگشتی متوقف می‌شود که نشان‌دهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده می‌شوند و روند به نزولی تغییر می‌یابد.

بازگشت‌های قیمت که در سقف بازار روی می‌دهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می‌شوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته می‌شود.

بالعکس، بازگشت‌های قیمت که در کف بازار رخ می‌دهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو می‌شود.

مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامه‌دهنده طولانی‌تر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.

برخی از الگوهای برگشتی:

  • الگوی سر و شانه، نشان‌دهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
  • الگوی سقف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام می‌ماند.
  • الگوی کف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می‌ماند.

الگوی سر و شانه

الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه پیدا می‌کند و در نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل می‌شود.

با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.

در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را می‌توان با اتصال کف‌ها یا سقف‌ها ترسیم کرد.

با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو می‌رسید:

در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش می‌یابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق می‌شود.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف دوقلو، نشان‌دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام می‌ماند و در نهایت به تغییر روند منجر می‌شود.

از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت تلاش می‌کند از سطح حمایت قبلی پایین‌تر روند ولی در اینکار موفق نمی‌شود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل می‌شود.

الگوی کف و سقف سه‌قلو

گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل می‌شود که به آن کف و سقف سه‌قلو می‌گویند. این الگو زیاد متداول نیست.

شکل‌گیری این الگو می‌تواند نشانه‌ی قدرتمندی از تغییر روند باشد.

الگوی سقف سه قلو

شکاف‌ها

شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد می‌شود.

برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت 500 تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت 535 تومان بازگشایی شود.

سه نوع شکاف عمده وجود دارد:

  • شکاف گسست (Breakaway gap)
  • شکاف فرار (runaway gap)
  • شکاف خستگی (exhaustion gap)

شکاف‌های گسست در ابتدای یک روند و شکاف‌های فرار در میانه یک روند تشکیل می‌شوند و شکاف‌های خستگی نشان از پایان قریب‌الوقوع یک روند دارند.

سخن آخر

الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.

خیلی راحت می‌توان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.