شاخص قدرت نسبی (RSI) برای اندازهگیری تغییرات یک دارایی دیجیتال در مارکت در 14 بازه زمانی، مورد استفاده قرار میگیرد. این 14 دوره میتواند روز، ساعت و هفته باشد. شاخص RSI توسط دو فرمول کلی اندازهگیری میشود.این فرمولها میانگین سود و زیان را در این 14 بازه زمانی از هم جدا میکند. برای استفاده از این شاخص باید ابزارهای کمکی در این زمینه و نحوه تحلیل شاخص قدرت نسبی را به درستی بررسی کرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI) | مفهوم، کاربرد و فرمول RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) یا Relative Strength Index، یک اندیکاتور تکنیکال است که برای تحلیل بازارهای مالی استفاده میشود. این شاخص یا اندیکاتور، برای رصد قدرت یا ضعف یک سهم یا بازار بر اساس قیمتهای پایانی اخیر در زمان حاضر یا گذشته به کار میرود. شاخص RSI با شاخص قدرت نسبی یا Relative Strength متفاوت است.
برای مثال در بازار ارزهای دیجیتال، هنگامی که یک ارز دیجیتال در طول یک بازه زمانی مرتبا توسط افراد خرید میشود، اصطلاحا شاخص قدرت نسبی آن وارد ناحیه بیشخرید (یا اشباع خرید) میشود. در این حالت معمولا قیمت تا خدی اصلاح خواهد شد (کاهش میابد) و شاخص قدرت نسبی، سیگنال فروش رمزارز را میدهد. به طور بر عکس، زمانی که یک ارز دیجیتال مدام فروخته میشود، شاخص قدرت نسبی به ناحیهی بیشفروش کشیده میشود. معمولا در این حالت قیمت روند نزولی خود را تغییر خواهد داد و RSI سیگنال خرید رمزارز و ورود به بازار را میدهد.
اندیکاتور قدرت نسبی، یک اندیکاتور مومنتوم است که اندازه تغییرات اخیر در قیمت یک سهم یا سرمایه را برای ارزیابی شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) اندازه میگیرد. RSI در واقع یک اسیلاتور (خطی که دو نقطه قله یا دره را در نمودار بههم وصل میکند) است و بین ۰ تا ۱۰۰ تغییر میکند. این شاخص، اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۷۸ و در کتاب «مفاهیم نو در سیستمهای معاملهگری تکنیکال» معرفی شده است.
تحلیلهای سنتی، مقدار RSI برابر با ۷۰ یا بالاتر را نشانه نزدیک شدن شرایط امن به بیشخرید (اشباع خرید) میدانند و این عدد ممکن است مقدمهای برای بازگشت ترند (trend reversal) یا اصلاح عقبکشیدگی (pullback) قیمت باشد. مقدار RSI برابر با ۳۰ یا پایینتر نشاندهنده شرایط بیشفروش (اشباع فروش) است.
شاخص قدرت نسبی قدرت نسبی چیست؟ در یک نگاه
- شاخص قدرت نسبی (RSI) یک اسیلاتور مومنتوم رایج است که در سال ۱۹۷۸ توسعه داده شده است.
- اندیکاتور قدرت نسبی سیگنالهای معاملاتی درباره مومنتوم قیمت گاوی و خرسی فراهم میآورد و اغلب زیر گراف قیمت سرمایه کشیده میشود.
- وقتی RSI بالای ۷۰٪ باشد، شرایط بیشخرید و وقتی زیر ۳۰٪ باشد، شرایط بیشفروش تخمین زده میشود.
فرمول شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی با دو مرحله محاسبه بهدست میآید. به این صورت که ابتدا RSI1 را محاسبه کرده، سپس RSI2 را بهدست میآوریم. RSI1 به صورت زیر است:
بهره میانگین (average gain) و زیان میانگین (average loss) که در فرمول بالا استفاده شده، میانگین درصد بهره یا زیان در زمان انتخابی است. این فرمول مقدار زیان میانگین را مثبت در نظر میگیرد. بهطور استاندارد برای محاسبه RSI1 از میانگین بهره و زیان در ۱۴ دوره زمانی استفاده میشود. حالا تصور کنید بازار در ۷ روز از ۱۴ روز گذشته، با بهره میانگین ۱٪ و در تمام ۷ روز دیگر با زیان میانگین -۰/۸٪ بسته شده است. محاسبه RSI1 به صورت زیر خواهد بود:
وقتی داده برای ۱۴ دوره زمانی در دسترس است، میتوانیم RSI2 را محاسبه کنیم. RSI2 قسمت قبلی نتیجه محاسبات را هموار یا smooth میکند (مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است). RSI2 همان RSI نهایی است که در نمودار استفاده میشود.
محاسبه اندیکاتور قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمول بالا، RSI محاسبه شده و خط RSI در زیر نمودار قیمت کشیده میشود. هرگاه تعداد و سایز قیمتهای پایانی مثبت (تعداد کندلهای سبز) افزایش یابد، RSI بالا خواهد رفت و اگر تعداد و سایز زیانها بیشتر شود، RSI پایین میآید. به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که در شکل بالا میبینید، گاهی ممکن است در حالی که نمودار قیمت،صعودی است؛ RSI در منطقه بیشفروش باقی بماند و یا وقتی نمودار قیمت، نزولی است؛ RSI در منطقه بیشخرید بماند. این ممکن است برای تحلیلگران تازهکار گیجکننده باشد، اما همیشه باید این شاخص را با ترند غالب بسنجیم تا این ابهامات حل شوند.
قدرت قیمت نسبی سهم یا شاخص قدرت نسبی چیست ؟
همیشه ناحیه بیشخرید و بیشفروش، روی شاخص قدرت نسبی ۷۰ درصد و ۳۰ درصد اتفاق نمیافتد. متخصص معروف بازاریابی، کانستنس براون (Constance Brown) این ایده را مطرح میکند که با توجه به روند کلی بازار، شاخص قدرت نسبی ممکن است زودتر به نقطه بیشخرید یا بیشفروش برسد. برای مثال، در یک روند صعودی، بازار با rsi=50% به منطقه بیشفروش (یا اشباع فروش) میرسد (بجای rsi=30%).
همانطور که در نمودار زیر میبینید در روند نزولی قله RSI جایی نزدیک به ۵۰٪ (نه ۷۰٪) اتفاق میافتد و این میتواند به سرمایهگذاران سیگنال شرایط خرسی را بدهد. بسیاری از سرمایهگذاران وقتی با یک روند قوی روبرو هستند، برای شناسایی بهتر نقطه کمینه و بیشینه، یک خط افقی بین ۳۰٪ و ۷۰٪ رسم میکنند. اغلب، اصلاح سطوح بیشفروش یا بیشخرید وقتی قیمت یک سهم یا سرمایه در کانال افقی بلندمدت است، غیر ضروری بهنظر میرسد و معمولا از همان سطوح ۳۰ درصد و ۷۰ درصد استفاده میشود.
یک مفهوم مرتبط با سطوح بیشفروش و بیشخرید، برای اصلاح خط روند، تمرکز بر سیگنالها و تکنیکهای معاملاتی است. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای گاوی وقتی قیمت در روند گاوی است و استفاده از سیگنالهای خرسی وقتی سهم در یک روند خرسی است، کمک خواهند کرد که از بسیاری آلارمهای اشتباهی که ممکن است RSI تولید کند جلوگیری کنیم.
مثالی از واگرایی RSI
واگرایی گاوی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشفروش را بهوجود میآورد. منطقه بیشفروش در پی RSI خیلی پایین و متعاقبا قیمت نسبتا پایین شکل میگیرد. این اتفاق، نشان از یک مومنتوم گاوی رو بهبالا (سیگنال ورود به بازار) و احتمالا شروع یک حرکت صعودی بلندمدت خواهد بود.
واگرایی خرسی وقتی اتفاق میافتد که RSI یک منطقه بیشخرید را بهوجود میآورد. منطقه بیشخرید در پی RSI نسبتا بالا و متعاقبا قیمت خیلی بالا شکل میگیرد.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، واگرایی گاوی وقتی دیده میشود که RSI نقاط پایینتری را در نمودار شکل میدهد و نمودار قیمت، نقاط بسیار پایینتری رو نشان میدهد. این یک سیگنال قابل اعتماد استِ؛ اما اصولا وقتی یک ترند بلندمدت پایدار داشته باشیم، واگراییها بسیار نادر هستند. استفاده از مناطق بیشخرید یا بیشفروش انعطافپذیر به شناخت سیگنالهای بالقوه بیشتر کمک خواهد کرد.
مثالی از رد نوسان RSI
تکنیک معاملاتی دیگری نیز رفتار RSI را در زمان مراجعه به مناطق بیشفروش یا بیشخرید تست میکند. این سیگنال، یک «رد نوسان» یا Swing Rejection گاوی نامیده میشود و از چهار قسمت تشکیل شده است:
- RSI به منطقه بیشفروش سقوط میکند.
- RSI به بالای ۳۰٪ برمیگردد.
- RSI سقوط شدید دیگری را بدون برگشت به منطقه بیشفروش (۳۰ درصد) شکل میدهد.
- سپس RSI بیشترین مقدار خودش در زمان اخیر را میشکند و بالاتر میرود.
همانطور که در نمودار زیر میبینید، ابتدا شاخص RSI در منطقه بیشفروش است، سپس تا حدود ۳۰٪ رسیده و یک رد پایین نمودار را شکل داده که سیگنالی برای بالاتر رفتن RSI بوده است. استفاده از RSI به این شکل، بسیار شبیه به درج خط معاملاتی در نمودار قیمت است.
مثل واگراییها، یک حالت رد نوسان خرسی نیز وجود دارد که دقیقا مثل تصویر رد نوسانات گاوی در آینه است. یک رد نوسان خرسی هم شامل چهار بخش است:
- RSI به منطقه بیشخرید افزایش پیدا میکند.
- RSI به زیر ۷۰٪ باز میگردد.
- RSI بدون بازگشت به منطقه بیشخرید قله دیگری شکل میدهد.
- سپس RSI به پایینترین مقدار خودش در زمان میرسد.
نمودار زیر یک سیگنال رد نوسان خرسی را نشان میدهد. مثل اکثر تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال هم قابل اعتمادتر خواهد بود وقتی با ترند غالب طولانیمدت تطابق داشته باشد. سیگنالهای خرسی در طول ترندهای رو به پایین، کمتر محتمل است که آلارمهای اشتباه تولید کنند.
تفاوتهای RSI و MACD
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence یک شاخص مومنتوم دنبالهروی ترند (Trend-following Momentum Indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک امنیت قیمت (security`s price) را نشان میدهد. میانگین متحرک همگرایی/واگرایی که در فارسی به آن مَکدی (MACD) نیز گفته میشود، با تقسیم میانگین متحرک نمایی (EMA) در دوره ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه بهدست میآید. به این صورت، خط محاسبه مکدی ایجاد میشود.
میانگین متحرک نمایی ۹ روزه مکدی که «خط سیگنال» نامیده میشود، در بالای خط مکدی کشیده میشود که میتواند به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش بهکار گرفته شود. زمانی که مکدی از بالا، خط سیگنال خودش را قطع میکند، معاملهگران میتوانند بهطور امن فروش کنند و وقتی که مکدی از پایین خط سیگنال خودش را قطع میکند، زمان مناسبی برای خرید است.
شاخص RSI طراحی شده است تا با توجه به سطح قیمتهای اخیر، زمان بیشفروش یا بیشخرید را نشان دهد. RSI با استفاده از میانگین سود و زیان قیمتها در یک بازه قدرت نسبی چیست؟ مشخص زمانی محاسبه میشود. بازه زمانی پیشفرض این شاخص، ۱۴ روزه است و مقداری بین ۰ تا ۱۰۰ دارد.
MACD رابطه بین EMAها و RSI تغییر قیمت را با بالا و پایین قیمتهای اخیر اندازه میگیرند. این دو شاخص، اغلب به همراه هم و برای فراهمآوردن تصویر تکنیکال کاملتری از وضعیت بازار استفاده میشوند. هر دوی این شاخص ها، مومنتوم یک سرمایه را اندازه میگیرند؛ اما بههرحال دو فاکتور مختلف را اندازه میگیرند و گاهی ممکن است چیزهای متناقضی را ارائه دهند.
محدودیتهای RSI
RSI مومنتوم قیمت گاوی و خرسی را مقایسه میکند و نتایج را در یک اسیلاتور (oscillator) که میتواند زیر نمودار قیمت جا داده شود، نشان میدهد. مثل اکثر شاخصهای تکنیکال، سیگنالهای RSI هم در یک ترند طولانیمدت قابل اعتمادتر خواهند بود.
چون شاخص RSI، مومنتوم را نشان میدهد؛ وقتی یک سرمایه، مومنتوم مشخصی در هر دو جهت دارد، میتواند برای زمان طولانی، در منطقه بیشخرید یا قدرت نسبی چیست؟ بیشفروش باقی بماند. RSI در بازارهای نوسانی که قیمت سرمایه بین حالت خرسی و گاوی حرکت میکند، مفیدتر است.
شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست؟
شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از رایجترین شاخصها در تحلیل تکنیکال بازار ارزهای دیجیتال است. در مارکت رمزارزهایی مانند بیت کوین و اتریوم، شاخص RSI از اطلاعات خروجی در جهت گرفتن تصمیمهای آگاهانهتر در ارتباط با زمان خرید و فروش رمزارز، استفاده میکند. بسیاری از سرمایهگذاران برای تحلیل و آنالیز بازار ارزهای دیجیتال، از ابزارهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده میکنند.
در این مقاله به بررسی دقیق این شاخص و نحوه استفاده از آن میپردازیم.
آنچه در این مقاله میخوانید :
مفهوم شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص RSI در واقع یک شاخص حرکتی برای تحلیلات تکنیکال در اندازهگیری میزان تغییرات قیمت است. از شاخص قدرت نسبی در جهت ارزیابی شرایط قیمتی یک دارایی دیجیتال و یا سهام در زمان خرید و یا فروش بیش از حد آن، استفاده میشود.
شاخص RSI به صورت یک نوسانساز در نمودارها نمایش دادهمیشود و اعداد بین 0 تا 100 را پوشش میدهد.
این شاخص نخستین بار توسط J. Welles Wilder در کتابی در سال 1978 به نام “محتواهای جدید در سیستم ترید تکنیکال” معرفی شد.
تفاسیر و استفادههای قبلی از RSI که اعداد 70 به بالا را نمایش میدهند، بیانگر خرید و ارزش بیش از حد یک دارایی دیجیتال در مارکت هستند. در واقع این اعداد نمایانگر یک عقب نشینی اصلاحی در قیمت دارایی مورد نظر در بازار دیجیتال هستد.
همچنین، اعداد 30 به پایین در این شاخص، نمایانگر شرایط فروش بیش از حد و ارزش بیش از حد یک دارایی در مارکت هستند.
فرمول شاخص RSI
شاخص قدرت نسبی از دو مرحله محاسبات تشکیل شدهاست که با فرمول زیر شروع میشوند:
RSIstep one=100−[1+Average lossAverage gain100]
میانگین سود و زیان در این محاسبات، در واقع میانگین درصد سود و زیان در یک بازه زمانی است. این فرمول از یک ارزش مثبت برای ماینگین زیان استفاده میکند. دورههایی با زیان قیمتی در میانگین سود محاسبات، با 0 نمایش دادهمیشوند. همچنین دورهها در زمان افزایش قیمت در مینگین زیان، 0 در نظر گرفته میشوند.
استاندارد محاسبات اولیه ارزش RSI استفاده از 14 دوره زمانی است.
برای مثال، میانگین سود در 7 روز اول دوره 14 روزه 1 درصد بودهاست. در این صورت، 7 روز مابقی دارای میانگین زیان -0.8 درصد هستند. در نتیجه فرمول اولیه برای محاسبات به صورت زیر خواهد بود:
هنگامی که کل اطلاعت مربوط به 14 روز دوره تکمیل شود، مرحله دوم محاسبات RSI انجام میشود. مرحله دوم این فرمول نتیجه نهایی را نمایش میدهد.
RSIstep two=100−[1+((Previous Average Loss×13) + Current Loss)(Previous Average Gain×13) + Current Gain100]
محاسبات شاخص قدرت نسبی (RSI)
با استفاده از فرمولهای بالا، شاخص قدرت نسبی اندارهگیری میشود و قابل نمایش در قسمت پایینی قیمت یک دارایی دیجیتال است.
این شاخص با افزایش عدد و سایز پوزیشنهای بسته شده، بالا میرود و برعکس. فرمول دوم نتیجه نهایی RSI را نمایش میدهد، در نتیجه این عدد در بازار قوی رمزارزها بین 0 و 100 خواهد بود.
در دوره ترند شدن یک ارز دیجیتال در مارکت، شاخص قدرت نسبی در منطقه خرید بیش از حد قرار میگیرد. همچنین، اگر ارز دیجیتال مورد نظر جزو ترندهای بازار نباشد، این شاخص در منطقه فروش بش از حد باقی میماند.
شاخص RSI نمایانگر چیست؟
روند اولیه یک دارایی دیجیتال در مارکت برای فهم بهتر شاخص قدرت نسبی (RSI)، یکی از بهترین ابزار است. برای مثال، مارکت تکنیکال معروفی به اسم CMT بیان کرد که RSI مربوط به فروش بیش از حد در منطقه بالاتر از 30 درصد و RSI مربوط به خرید بیش از حد در سطح پایینتر از 70 درصد قرار دارد.
در یک نمودار، هنگامی که شاخص قدرت نسبی به نزدیکی 50 درصد برسد، در واقع در زمان روند نزولی دارایی دیجیتال در مارکت، زمان مناسبی برای سرمایهگذاران در جهت سیگنال دادن بازار نزولی فراهم میشود.
بسیاری از سرمایهگذاران در شاخص بین 30 و 70 درصد، یک خط روند افقی را در برای تشخیص بهتر زمان افزایش قیمتها، در پیش میگیرند. شناسایی سطحهای فروش و خرید بیش از حد مربوط به یک دارایی دیجیتال مشخص، در یک کانال افقی طولانی مدت ضرورتی ندارد.
یک موضوع مرتبط با استفاده از شاخص RSI، تمرکز در روند سیگنالها و تکنیکهای پیادهشده در روند است. به بیانی دیگر، استفاده از سیگنالهای نزولی در زمان روند کاهشی و همچنین، استفاده از سیگنالهای صعودی در زمان روند افزایشی مارکت، باعث جلوگیری از اشتباهات احتمالی شاخص قدرت نسبی (RSI) میشود.
تفسیر RSI و طیفهای آن
عموما، زمانی که شاخص RSI خط افقی 30 را رد کند، نشانه یک صعود و در زمان افت به زیر 70 درصد، نمایانگر یک نزول است.
به تفسیری دیگر، اگر شاخص قدرت نسبی به 70 و بالاتر از آن برسد، آن دارایی دیجیتال در حال خرید و ارزش بیش از حد قرار میگیرد. به علاوه در این شرایط احتمالا دارایی مورد نظر برای یک عقب نشینی اصلاحی در قیمت آماده میشود.
همچنین، شاخص RSI 30 به پایین نمایانگر فروش و یا ارزش بیش از حد است.
در روندهای صعودی، شاخص قدرت نسبی (RSI) تمایل به بالا رفتن از 30 و رسیدن به 70 درصد را دارد. همچنین در روندهای نزولی امکان بالا رفتن شاخص از 70 درصد بسیار پایین است و RSI به 30 و پایینتر از آن میرسد.
برای مثال، اگر شاخص قدرت نسبی در یک روند صعودی و نوسانات قیمتی متوالی، نمیتواند به 70 برسد ولی به سرعت به پایین 30 میرود، احتمالا روند در حال تضعیف و نزول است.
برعکس قدرت نسبی چیست؟ این اتفاق برای روندهای نزولی نیز میافتد. اگر روندی نزولی به زیر 30 درصد نمیرود و در یک افزایش ناگهانی به بالای 70 میرسد، احتمالا آن روند در حال تضعیف و حرکت صعودی است.
استفاده از خطهای روندها و میانگین حرکات در زمان کار با شاخص RSI پیشنهاد میشود.
واگرایی RSI
یک واگرایی صعودی در زمان ایجاد یک موقعیت فروش بیش از حد توسط شاخص قدرت نسبی با توجه به تطابق کف بالاتر با کف پایینتر، اتفاق میافتد. این اتفاق نمایانگر حرکتی صعودی و یک شکست بالای منطقه فروش بیش از حد است.
یک واگرایی نزولی در زمان ایجاد یک موقعیت خرید بیش از حد توسط شاخص RSI، با توجه به تطابق سقف بالا با سقف پایین، اتفاق میافتد.
واگراییها در زمان روند ثابت یک دارایی دیجیتال در بلند مدت، به ندرت اتفاق میافتند.
استفاده از حدود خرید و فروش بیش از حد برای شناسایی سیگنالهای کاربردیتر، مناسب است.
تفاوت شاخص قدرت نسبی (RSI) و MACD
MACD یک شاخص حرکت دیگر برای نمایش ارتباط بین دو مانگین قیمت یک دارایی دیجیتال است. شاخص MACD با استفاده از کم کردن 26 دوره زمانی EMA (میانگین متحرک نمایی) از 12 دوره EMA به دست میآید.
یک دوره 9 روزه EMA از شاخص MACD خط سیگنال نام دارد. سرمایهگذاران احتمالا در زمان بالا رفتن شاخص MACD از خط سیگنال اقدام به خرید دارایی دیجیتال مورد نظر میکنند. همچنین، در زمان افت این شاخص نسبت به خط سیگنال، اقدام به فروش دارایی خود میکنند.
شاخص قدرت نسبی برای نمایش خرید و یا فروش بیش از حد یک دارایی در ارتباط با قیمتهای کنونی آن، طراحی شدهاست. این شاخص با استفاده از میانگین سود و زیان در 14 دوره زمانی بین 0 تا 100 محاسبه میشود.
شاخص MACD برای اندازهگیری ارتباط بین دو EMA، همزمان با اندازهگیری تغییرات قیمت بالا و پایین RSI، مورد استفاده قرار میگیرد. این دو شاخص اکثرا برای ارائه آنالیزها توسط یک تصویر تکنیکی از بازار ارزهای دیجیتال، در کنار هم مورد استفاده قرار میگیرند.
محدودیتهای RSI
شاخص قدرت نسبی (RSI) حرکات صعودی و نزولی قیمت را مقایسه و نتایج را با یک نوسان ساز در نمودار قیمت نمایش میدهد. مانند بیشتر شاخصهای تکنیکال، RSI نیز در بلند مدت، قابل اعتمادتر است.
سیگنالهای معکوس درست، به ندرت دیده شده و جدا کردن آنها از انواع غلط دشوار است.
از آنجایی که شاخص RSI برای نمایش حرکات است، زمانی که یک دارایی دیجیتال برای مدتی طولانی در حالت خرید یا فروش بیش از حد باقی میماند، این شاخص نیز میتواند طولانی مدت در این حالات باشد.
در نتیجه، شاخص RSI برای نمایش نوسانات مارکت بین قیمتهای نزولی و صعودی، کاربردیتر است.
کلام آخر
شاخص قدرت نسبی (RSI) برای اندازهگیری تغییرات یک دارایی دیجیتال در مارکت در 14 بازه زمانی، مورد استفاده قرار میگیرد. این 14 دوره میتواند روز، ساعت و هفته باشد. شاخص RSI توسط دو فرمول کلی اندازهگیری میشود.
این فرمولها میانگین سود و زیان را در این 14 بازه زمانی از هم جدا میکند. برای استفاده از این شاخص باید ابزارهای کمکی در این زمینه و نحوه تحلیل شاخص قدرت نسبی را به درستی بررسی کرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI) چیست و آشنایی با این شاخص فنی
شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از معروف ترین شاخص های فنی است که می تواند در تعیین سطوح قیمت اشباع خرید و اشباع فروش به شما کمک کند و سیگنال های خرید و فروش را به شما نشان دهد. شاخص RSI برای سرمایه گذاران و تاجران طلا بسیار مفید است و می تواند به صورت بلقوه در تعیین دره ها و قله ها بر روی نمودار تریدرها را یاری کند. در ادامه این مقاله با اول پرداخت همراه باشید.
لونا کلاسیک “LUNC” در هفته های گذشته در یک فعالیت صعودی خیره کننده افزایش یافته است. براساس سایت کوین مارکت بیشتر بخوانید
ضرر و زیان ناشی از گزارش تورم ایالات متحده ، امروز ، چهارشنبه در بازار رمزارزها ادامه یافت. در نتیجه بیشتر بخوانید
اشباع فروش و اشباع خرید
قاعده اصلی محور عملکرد شاخص قدرت نسبی (RSI) بر اساس قیمت های گذشته یک دارایی است. این قیمت ها برای محاسبه عددی میان 0 تا 100 به کار می روند. این عدد برابر خواهد بود با مقدار RSI. نحوه عملکرد RSI به گونه ای است که هنگام سقوط قیمت یک دارایی این شاخص هم سقوط می کند و با افزایش قیمت شاهد بالا رفتن میزان RSI خواهیم بود. کاهش های شدید قیمت سبب نزدیک شدن RSI به صفر می شود و افزایش قیمت نیز سبب نزدیک شدن عدد مربوط به RSI به 100 می شود.
ویژگی شاخص قدرت نسبی (RSI)
اهمیت این شاخص با شرایط پر تنش بازار ارتباط دارد و گاهی در چنین شرایطی شاهد مقادیر غیر عادی RSI خواهیم بود. برای مثال در زمان بدبینی شدید و وحشت از رخداد هایی خاص قیمت ها ناگهانی سقوط می کنند. با این وجود طبق یک جمله معروف، “بهترین فرصت برای خرید وقتیست که خیابان ها پر از خون هستند!” در شرایطی که ترس، وحشت و نا امیدی در جوامع حاکم می شود میزان فروش آنقدر بالا می رود که افراد مایل به فروش یک دارایی دیگر چیزی برای فروش نخواهد داشت. میزان فروش و وحشت رابطه ای عکس با یکدیگر دارند. RSI را می توان شاخصی دانست برای تعیین بالا یا پایین بودن میزان فروش در بازار. به سطوح بسیار پایین RSI سطوح “اشباع فروش” می گویند، چرا که در چنین شرایطی دیگر چیزی برای فروش وجود نخواهد داشت. به طور سنتی سطوح کمتر از 30 را سطوح اشباع فروش می نامند و آن را به عنوان “نشانه ی بلقوه یک کف محلی” در نظر می گیرند.
حالت عکس این موضوع نیز وجود دارد و در شرایط خوشبینی شدید و افزایش میزان خرید، قیمت ها به مقدار زیادی بالا می روند. در چنین شرایطی RSI هم مجبور می شود از قیمت ها پیروی کند و با افزایش یافتن به عدد 100 نزدیک شود. گاهی در چنین شرایطی قدرت خرید افزایش پیدا می کند – یعنی میزان خرید برای مدتی به شدت بالا می رود و تقریبا همه افرادی که مایل به خرید هستند خرید خود را انجام می دهند و دیگر خریدی باقی نخواهد ماند. پس ممکن است خرید شدید نشانه ی متضاد یک “قله محلی” باشد. نزدیک شدن RSI به 100، و قرار داشتن آن در بالای سطح 70 را می توان نشانه یک قله محلی بلقوه دانست و سطوح بالاتر از 70 را سطوح “اشباع خرید” می نامیم، چون دیگر خریدی باقی نمانده است.
شاخص قدرت نسبی طلا
مبحث سطوح اشباع خرید و فروش و نحوه عملکرد RSI تا به اینجای کار به صورتی بسیار کلی بیان شده است. حالا کمی جزئی تر عمل کرده و بر طلا متمرکز می شویم و به بررسی بازه زمانی سال های 2011 تا 2018 می پردازیم.
علاوه بر این می خواهیم به موقعیت هایی نگاه کنیم که شاخص RSI طلا بالای 70 قرار داشته، در منطقه اشباع فروش قرار داشته یا نشانه یک قله بلقوه بوده است. با نگاهی به عملکرد قیمت طلا در زمانی که RSI بالای 70 است متوجه می شویم که تمام این موارد حداقل با قله هایی محلی بر روی نمودار همزمان هستند. تا زمانی که تعیین قله های محلی در افق های زمانی تحلیل شده مد نظر باشد می توان RSI را بسیار مفید دانست. یعنی تاجران طلا می توانند به صورت بلقوه RSI را در تحلیل های خود دخالت دهند تا نقاط تشکیل قله یا تغییر روند را تشخیص دهند. البته اگر مایل به انجام این کار نباشید می توانید در بعضی وبسایت ها این گونه تحلیل ها را مشاهده کنید.
چگونه می توان یک استراتژی خوب را با توجه به RSI ایجاد نمود؟
باید از موارد زیر پیروی کرد: در صورت بالا رفتن RSI از 70 باید به معاملات استقراضی روی آوریم. در صورتی که RSI از 30 کمتر شود باید معاملات را ببندیم. علاوه بر این باید تمرکز این استراتژی را محدود به دوره ای کنیم که فکر می کنیم خروج از بازار با توجه به سرمایه گذاری های بلند مدتی که انجام داده ایم ایده ای خوب است. یعنی مثل دوره ای که در ماه آوریل سال 2013 آغاز شد.
با بررسی استراتژی های به کار رفته بر پایه RSI از سال 2013 تا2018 می بینیم که تنها در یک مورد در سال 2016 نتیجه کار به گونه ای که انتظار می رفت رقم نخورده است. در این دوره 5 ساله هیچ روند غالبی بر بازار حاکم نبوده و سودهای به دست آمده از این استراتژی ها بر یک خوش اقبالی بزرگ استوار نبودند، بلکه از طریق مجموعه ای از استراتژی های به دقت محاسبه شده به دست آمده اند.
شاخص قدرت نسبی نقره
انتقاد ساده ای که بر بخش پیشین وارد می شد این بود که تنها شرایط یک بازار “خرسی” مورد بررسی مورد بررسی قرار گرفته بود. حال با هم ببینیم که در شرایط “گاوی” بازار نقره، نحوه استفاده از RSI به چه شکلی بوده است.
در این نمودار می بینیم که RSI نشان دهنده یک الگوی نادر در سراسر بازار گاوی است. در مواقعی خاص، حرکت RSI به سمت 70 یا بالای 70 را شاهد هستیم که پس از مدتی با کاهش زیادی همراه می شود و قدرت نسبی چیست؟ مجددا بالا می رود. این الگوی خاص در RSI نشانه ی قله های طولانی مدت است که در سال های 2004، 2006، و 2008 رخ داده. آیا قله ی بعدی روی نمودار هم به این الگو ربط دارد؟ بله، ربط دارد.
بنابراین استفاده از RSI در تحلیل بازار نقره، و به ویژه استفاده از این الگوی خاص مرتبط با RSI به عنوان نشانگر قله ها، می تواند برای سرمایه گذاران و تاجرها بسیار مفید باشد. همانطور که مشاهده می کنید قیمت نقره در سال 2011 با کاهش شدیدی همراه بود و دقیقا در زمانی که سیگنال مشخص شده بود، بازار گاوی سال های 2000 تا 2011 به اتمام رسید.
نکته ی مهم دو مثالی که ارائه دادیم این بود که سرمایه گذاران می توانند با بیش از یک روش از RSI استفاده کنند. همیشه شاهد بالا و پایین رفتن آن از سطوح سنتی 30 و 70 هستیم. اما گاهی الگوهایی در RSI وجود دارد که استفاده از آنها در استراتژی ها سبب موفقیت های بزرگی برای تاجران می شود. راه های بیشتری هم برای استفاده از RSI وجود دارد اما ما تنها به مواردی اشاره کردیم که از نظر ما در بازارهای طلا و نقره کاربرد بیشتری دارند.
نتیجه گیری
شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از معروق ترین و پر کاربردترین شاخص های فنی است که سیگنال های خرید و فروش را به ما نشان می دهد. علاوه بر این می تواند وضعیت کلی بازار را با مشخص کردن مناطق اشباع خرید و اشباع فروش به ما نشان دهد. راه های فراوان استفاده از RSI آن را به ابزاری انعطاف پذیر تبدیل می کند که می توان در شرایط مختلف بازار از آن استفاده نمود
شاخص قدرت نسبی
روبرو شدن بیت کوین با مقاومت در خط روند نزولی بلند مدت خود
قیمت بیت کوین از 9 سپتامبر روند صعودی خود را آغاز کرد و تقریبا با 16 درصد افزایش به مقاومت خط روند نزولی بلندمدت در حدود سطح 23000 دلار رسیده است. روندهای صعودی قبلی در نزدیک این خط روند نزولی متوقف شده اند. بیت کوین چیست؟ آموزش کامل بیت …
بررسی تکنیکال 5 ارز برتر این هفته؛ احتمال ادامه روند صعودی تا چند روز دیگر
بیت کوین، کازموس، ایپ کوین، چیلیز و کوانت در سطوح بالاتر با مقاومت روبرو هستند، اما الگوهای تکنیکال آنها نشان می دهند که روند صعودی فعلی ممکن است برای چند روز دیگر ادامه یابد. بیت کوین چیست؟ آموزش کامل بیت کوین بازارهای سهام ایالات …
ظاهر شدن الگوی کف دوقلو در نمودار بیت کوین؛ نبرد بین خریداران و فروشندگان
در صورتی که الگوی کف دوقلو در نمودار بیت کوین تکمیل شود، قیمت این ارز ممکن است در ماه سپتامبر 50 درصد افزایش یابد و به نزدیک سطح 30000 دلار برسد. این در حالی است که بیت کوین در طول تاریخ خود عملکرد منفی در این ماه داشته و به نوعی برای این …
چگونه می توان حد سود و ضرر را محاسبه و از آنها در معاملات استفاده کرد
سطوح حد سود و حد ضرر دو مفهوم مهم هستند که بسیاری از معامله گران از آنها استفاده می کنند تا بسته به میزان ریسکی که تمایل به پذیرش دارند، زمان خروج از موقعیت خود را تعیین کنند. این سفارشات هم در بازارهای سنتی و هم در بازار ارزهای رمزنگاری …
5 ارز برتر هفته با الگوهای صعودی که در آستانه شکست هستند
شاخص S&P 500 پس از انتشار صورتجلسه نشست فدرال رزرو در ماه جولای، به روند صعودی چهار هفته ای خود پایان داد. براساس این صورتجلسه، افزایش نرخ بهره تا زمانی که نرخ تورم کنترل شود، ادامه خواهد یافت. اعضای فدرال رزرو گفتند هیچ مدرکی مبنی بر …
تحلیلگران احتمال افزایش قیمت بیت کوین را بیشتر می دانند
قیمت بیت کوین در 6 آگوست دوباره به بالای سطح 23000 دلار رسید و تحلیلگران در تحلیل های جدید خود افزایش احتمالی 20 درصدی یا بیشتر را برای آن پیش بینی کردند. نمودار ساعتی قیمت بیت کوین نمودار روزانه هدف 30000 دلار را نشان می دهد داده …
واکنش مثبت بازار ارز رمزنگاری و بازارهای سهام به افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو
قیمت بیت کوین در روز چهارشنبه قبل از انتشار اعلامیه افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو ، 2 درصد و بعد از آن بیش از 10 درصد افزایش یافت. نمودار یک ساعته قیمت بیت کوین بسیاری از بحث ها در بازار ارزهای رمزنگاری و بازارهای مالی سنتی حول …
تله گاوی در بازار ارز رمزنگاری چیست و چگونه می توان آن را شناسایی کرد
تله گاوی در معاملات ارز رمزنگاری به وضعیتی گفته می شود که در آن تریدر یک دارایی را می خرد با این باور که افزایش قیمت آن همچنان ادامه خواهد یافت، اما پس از رسیدن به یک سقف جدید، آن دارایی به شدت سقوط می کند. تله های گاوی در طول …
شاخصی که نشان می دهد قیمت بیت کوین در حال نزدیک شدن به کف خود است
شاخص MVRV نشان می دهد که بازده معاملات کوتاه مدت، میان مدت و حتی بلند مدت در منطقه "منفی یا ضرر" قرار دارد و از نظر تاریخی نشانه ای از معکوس شدن روند قیمت در آینده است. اما این سوال مطرح می شود که این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد. شرکت …
5 ارز برتر این هفته که ممکن است در کوتاه مدت افزایش قیمت داشت باشند
بازارهای سهام ایالات متحده آمریکا در هفته گذشته روند صعودی داشتند و نزدک کامپوزیت با 7.5 درصد رشد پیشگام بود. شاخص 500 S&P و میانگین صنعتی داو جونز به ترتیب 6.5 و 5.4 درصد افزایش یافتند. بازار ارز رمزنگاری با ادامه همبستگی تنگاتنگ …
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
روند اولیه سهام یا دارایی، ابزار مهمی برای اطمینان از درک صحیح تفسیر شاخص است. به عنوان مثال، متخصص معروف بازار، کنستانس براون (Constance Brown)، این ایده را ترویج کرده است که افزایش فروش در شاخص قدرت نسبی یک روند صعودی به احتمال زیاد بسیار بیشتر از 30٪ است و اینکه افزایش خرید در شاخص قدرت نسبی یک روند نزولی بسیار کمتر از سطح 70 درصد است.
شاخص قدرت نسبی چیست؟
شاخص قدرت نسبی (relative strength index) یک شاخص مومنتوم است که در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در قیمت سهام یا سایر داراییها اندازهگیری میکند. شاخص قدرت نسبی به عنوان یک نوسان ساز (گراف خطی که بین دو حد حرکت می کند) نمایش داده می شود و می تواند از 0 تا 100 خوانده شود. این اندیکاتور توسط جی.ولز وایلدر جونیور ایجاد شده و در کتاب اصلی او در سال 1978، «مفاهیم جدید در سیستم های معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.
تفسیر شاخص قدرت نسبی به این صورت است که مقادیر 70 یا بالاتر، نشان میدهد که یک اوراق بهادار در حال خرید بیش از حد یا ارزشگذاری بیش از حد است و ممکن است برای یک روند معکوس یا عقبنشینی اصلاحی قیمت آماده شود. رقم 30 یا کمتر، نشان دهنده شرایط فروش بیش از حد یا کم ارزش شدن است.
نکات مهم
- شاخص قدرت نسبی یک نوسان ساز مومنتوم محبوب است که در سال 1978 توسعه یافت.
- شاخص قدرت نسبی سیگنال هایی را در مورد حرکت صعودی و نزولی قیمت به معامله گران تکنیکال ارائه می دهد و اغلب در زیر نمودار قیمت دارایی رسم می شود.
- یک دارایی معمولاً زمانی که شاخص قدرت نسبی بالای 70 درصد است، در شرایط اشباع خرید و زمانی که زیر 30 درصد است، در شرایط اشباع فروش در نظر گرفته می شود.
فرمول شاخص قدرت نسبی
شاخص قدرت نسبی در دو مرحله محاسبه می شود و با فرمول زیر شروع می شود:
میانگین سود یا زیان مورد استفاده در این محاسبه، میانگین درصد سود یا زیان در طول دوره بازگشت است. فرمول از یک مقدار مثبت برای میانگین زیان استفاده می کند. دورههایی که با زیان قیمت همراه هستند در محاسبات میانگین سود و دورههایی که با افزایش قیمت همراه هستند برای محاسبه میانگین زیان صفر محاسبه میشوند.
برای محاسبه مقدار اولیه شاخص قدرت نسبی، استفاده از 14 دوره استاندارد است. به عنوان مثال، تصور کنید که بازار هفت روز از 14 روز گذشته بالاتر بسته شده و میانگین سود 1 درصدی داشته است. هفت روز باقیمانده، همه با کاهش متوسط 0.8-% پایین تر بسته شدند.
محاسبه برای بخش اول شاخص قدرت نسبی شبیه محاسبه گسترده زیر است:
هنگامی که 14 دوره داده در دسترس است، بخش دوم فرمول شاخص قدرت نسبی را می توان محاسبه کرد. مرحله دوم محاسبه نتایج را هموار می کند.
نحوه محاسبه
با استفاده از فرمول های بالا، شاخص قدرت نسبی را می توان محاسبه کرد و خط شاخص قدرت نسبی را می توان در زیر نمودار قیمت دارایی رسم کرد.
شاخص قدرت نسبی با افزایش تعداد و اندازه قیمت های پایانی مثبت افزایش می یابد و با افزایش تعداد و اندازه قیمت های پایانی منفی کاهش می یابد. بخش دوم محاسبات نتیجه را هموار می کند، بنابراین شاخص قدرت نسبی در یک بازار پر روند فقط به 100 یا 0 نزدیک می شود.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می کنید، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی می تواند در دوره های بلند مدت منطقه ای که سهام در یک روند صعودی قرار دارد، در منطقه اشباع خرید باقی بماند. هنگامی که سهام در روند نزولی قرار دارد، این اندیکاتور ممکن است برای مدت طولانی در قلمرو فروش بیش از حد باقی بماند. این موضوع می تواند برای تحلیلگران جدید گیج کننده باشد، اما یادگیری استفاده از اندیکاتور در چارچوب روند غالب، این مسائل را روشن می کند.
شاخص قدرت نسبی به شما چه می گوید؟
روند اولیه سهام یا دارایی، ابزار مهمی برای اطمینان از درک صحیح تفسیر شاخص است. به عنوان مثال، متخصص معروف بازار، کنستانس براون (Constance Brown)، این ایده را ترویج کرده است که افزایش فروش در شاخص قدرت نسبی یک روند صعودی به احتمال زیاد بسیار بیشتر از 30٪ است و اینکه افزایش خرید در شاخص قدرت نسبی یک روند نزولی بسیار کمتر از سطح 70 درصد است.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، در طول یک روند نزولی، شاخص قدرت نسبی به جای 70%، نزدیک به سطح 50% به اوج خود می رسد که می تواند توسط سرمایه گذاران برای اطمینان از شرایط نزولی استفاده شود. بسیاری از سرمایه گذاران زمانی که یک روند قوی وجود دارد، یک خط روند افقی بین سطوح 30 تا 70 درصد اعمال می کنند تا دو سر طیف را بهتر شناسایی کنند. اصلاح سطوح خرید یا فروش بیش از حد، زمانی که قیمت سهام یا دارایی در یک کانال افقی بلندمدت قرار دارد معمولاً غیر ضروری است.
یک مفهوم مرتبط برای استفاده از سطوح خرید یا فروش بیش از حدِ متناسب با روند، تمرکز بر سیگنالهای معاملاتی و تکنیکهایی است که با روند مطابقت دارند. به عبارت دیگر، استفاده از سیگنالهای صعودی زمانی که قیمت در روند صعودی است و سیگنالهای نزولی زمانی که یک سهم در روند نزولی قرار دارد، به جلوگیری از هشدارهای نادرست زیادی که شاخص قدرت نسبی میتواند ایجاد کند، کمک میکند.
تفسیر و محدوده شاخص قدرت نسبی
به طور کلی، زمانی که شاخص قدرت نسبی از سطح مرجع 30 افقی فراتر می رود، یک علامت صعودی است و زمانی که به زیر سطح مرجع 70 افقی می لغزد، یک علامت نزولی است. به عبارت دیگر، می توان تفسیر کرد که مقادیر شاخص قدرت نسبی 70 یا بالاتر نشان می دهد که یک اوراق بهادار در شرایط اشباع خرید یا ارزش گذاری بیش از حد است و ممکن است برای یک روند معکوس یا عقب نشینی اصلاحی قیمت آماده شود. تفسیر شاخص قدرت نسبی 30 یا کمتر نشان دهنده شرایط فروش بیش از حد یا کم ارزش است.
در طول روندها، تفسیر شاخص های قدرت نسبی ممکن است در یک باند یا محدوده قرار گیرند. در طول یک روند صعودی، شاخص قدرت نسبی تمایل دارد بالای 30 بماند و اغلب باید به 70 برسد. در طول یک روند نزولی، به ندرت دیده می شود که شاخص قدرت نسبی از 70 تجاوز کند، این اندیکاتور اغلب به 30 یا کمتر می رسد. این دستورالعملها میتوانند به تعیین قدرت روند و شناسایی بازگشت های بالقوه کمک کنند. به عنوان مثال، اگر شاخص قدرت نسبی نتواند در چند نوسان متوالی قیمت یک روند صعودی به 70 برسد، اما سپس به زیر 30 برسد، روند ضعیف شده و ممکن است معکوس شود.
برعکس این پروسه، برای روند نزولی صادق است. اگر روند نزولی نتواند به 30 یا کمتر برسد و سپس به بالای 70 صعود کند، این روند نزولی ضعیف شده و ممکن است به سمت صعودی معکوس شود. خطوط روند و میانگین های متحرک ابزارهای مفیدی هستند که در هنگام استفاده از شاخص قدرت نسبی در این روش باید لحاظ شوند.
نمونه ای از واگرایی های شاخص قدرت نسبی
یک واگرایی صعودی زمانی رخ می دهد که شاخص قدرت نسبی فروش بیش از حد را به دنبال یک سقف قیمتی پایین تر که به همان نسبت با کف های قیمتی پایین تر مطابقت دارد، مشاهده کند. این نشاندهنده افزایش حرکت صعودی است و میتوان از شکست بالای فروش بیش از حد در ایجاد یک موقعیت خرید جدید استفاده کرد.
واگرایی نزولی زمانی اتفاق میافتد که شاخص قدرت نسبی خرید بیش از حد را به دنبال یک کف قیمتی بالاتر که به همان نسبت با سقف های قیمتی بالاتر مطابقت دارد، نشان دهد.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، زمانی که شاخص قدرت نسبی سقف های قیمتی را تشکیل میدهد و همچنین قیمت کف های قیمتی را تشکیل میدهد، یک واگرایی صعودی شناسایی شد. این یک سیگنال معتبر بود، اما زمانی که یک سهام در یک روند بلندمدت پایدار است، واگرایی ها نادر هستند. استفاده از تفسیرهای قابل تغییر فروش یا خرید بیش از حد به شناسایی سیگنال های بالقوه بیشتر کمک می کند.
مثالی از رد نوسان شاخص قدرت نسبی
یکی دیگر از تکنیک های معاملاتی، رفتار شاخص قدرت نسبی را در زمانی که دوباره از قلمرو خرید یا فروش بیش از حد خارج می شود، بررسی می کند. این سیگنال «رد نوسان» صعودی نامیده می شود و دارای چهار بخش است:
- شاخص قدرت نسبی در محدوده فروش بیش از حد قرار می قدرت نسبی چیست؟ گیرد.
- شاخص قدرت نسبی به بالای 30 درصد می رسد.
- شاخص قدرت نسبی یک افت دیگر را بدون بازگشت به قلمروی اشباع فروش ایجاد می کند.
- سپس شاخص قدرت نسبی بالاترین سطح اخیر خود را می شکند.
همانطور که در نمودار زیر مشاهده میکنید، اندیکاتور شاخص قدرت نسبی به محدوده اشباع فروش رسید، تا 30٪ شکست خورد و پایین ترین سطح رد را تشکیل داد که سیگنال را در هنگام برگشت به بالاتر، ایجاد کرد. استفاده از شاخص قدرت نسبی در این روش بسیار شبیه ترسیم خطوط روند، روی نمودار قیمت است.
مانند واگرایی ها، یک نسخه نزولی از سیگنال رد نوسان وجود دارد که شبیه قرینه نسخه صعودی است. رد نوسان نزولی نیز دارای چهار بخش است:
- شاخص قدرت نسبی به منطقهی اشباع خرید افزایش می یابد.
- شاخص قدرت نسبی به زیر 70 درصد می رسد.
- شاخص قدرت نسبی بدون بازگشت به منطقه اشباع خرید، سقف قیمتی دیگری را تشکیل می دهد.
- سپس شاخص قدرت نسبی کف قیمتی اخیر خود را می شکند.
نمودار زیر سیگنال رد نوسان نزولی را نشان می دهد. مانند بسیاری از تکنیکهای معاملاتی، این سیگنال زمانی معتبر تر است که با روند بلندمدت غالب، مطابقت داشته باشد. احتمال کمتری وجود دارد که سیگنال های نزولی در طول روندهای نزولی آلارم های کاذب ایجاد کنند.
تفاوت بین شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی
شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی (MACD) یکی دیگر از شاخص های مومنتوم پیروی از روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک قیمت اوراق بهادار را نشان می دهد. شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی با کم کردن میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای (EMA) از میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای محاسبه می شود. نتیجه آن محاسبه خط شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی است.
سپس یک میانگین متحرک نمایی نه روزه شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی، به نام “خط سیگنال” در بالای خط شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی رسم می شود که می تواند به عنوان یک محرک برای سیگنال های خرید و فروش عمل کند. ممکن است معامله گران زمانی که شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی از خط سیگنال خود عبور می کند، اوراق بهادار را بخرند و زمانی که شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی از زیر خط سیگنال عبور می کند، اوراق بهادار را بفروشند.
شاخص قدرت نسبی برای نشان دادن اشباع خرید یا فروش اوراق بهادار، در رابطه با سطوح قیمت اخیر طراحی شده است. شاخص قدرت نسبی با استفاده از میانگین سود و زیان قیمت در یک دوره زمانی معین محاسبه می شود. دوره زمانی پیش فرض 14 دوره است که مقادیر آن از 0 تا 100 محدود شده است.
شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی رابطه بین دو میانگین متحرک نمایی را اندازهگیری میکند، در حالی که شاخص قدرت نسبی تغییر قیمت را در ارتباط با سقف ها و کف های قیمتی اخیر اندازهگیری میکند. اغلب از هر دوی این شاخص ها برای ارائه تصویر تکنیکال کامل تری از بازار به تحلیلگران استفاده می شود.
این شاخص ها هر دو میزان حرکت یک دارایی را اندازه گیری می کنند. با این حال، عوامل مختلفی را اندازه گیری می کنند، بنابراین گاهی اوقات نشانه های متناقضی را ارائه می دهند. به عنوان مثال، شاخص قدرت نسبی ممکن است برای یک دوره زمانی ثابت، بالاتر از 70 را نشان دهد، که نشان می دهد اوراق بهادار بیش از حد به سمت خرید سوق یافته است.
در همان زمان، شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی می تواند نشان دهد که شتاب خرید همچنان برای اوراق بهادار در حال افزایش است. ممکن است هر یک از این شاخص ها با نشان دادن واگرایی از قیمت، تغییر روند آتی را نشان دهد (قیمت بالاتر می رود در حالی که شاخص پایین تر می رود یا برعکس).
محدودیت ها
شاخص قدرت نسبی حرکت صعودی و نزولی قیمت را مقایسه می کند و نتایج را در نوسانگری نمایش می دهد که می تواند در زیر نمودار قیمت قرار گیرد. مانند بسیاری از شاخص های تکنیکال، سیگنال های آن زمانی قابل اعتماد هستند که با روند بلندمدت مطابقت داشته باشند.
سیگنالهای برگشت واقعی، نادر هستند و جدا کردن آنها از آلارمهای کاذب دشوار است. برای مثال، یک مثبت کاذب، یک متقاطع صعودی و به دنبال آن کاهش ناگهانی سهام است. منفی کاذب وضعیتی است که در آن یک تقاطع نزولی وجود داشته باشد، اما سهام ناگهان به سمت بالا شتاب می گیرد.
از آنجایی که این شاخص حرکت را نشان میدهد، زمانی که دارایی در هر جهت شتاب قابل توجهی داشته باشد، میتواند برای مدت طولانی در شرایط اشباع خرید یا فروش باقی بماند. بنابراین، شاخص قدرت نسبی در بازارهای پرنوسان که قیمت دارایی بین حرکات صعودی و نزولی قرارگیرد، بسیار مفید است.
شاخص قدرت نسبی چه چیزی را اندازه گیری می کند؟
شاخص قدرت نسبی مقیاسی است که توسط معامله گران برای ارزیابی حرکت قیمت سهام یا سایر اوراق بهادار استفاده می شود. شاخص قدرت نسبی میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط خرید یا فروش بیش از حد در قیمت سهام یا سایر داراییها اندازهگیری میکند. شاخص قدرت نسبی این نتیجه را در مقیاس 0 تا 100 ترسیم می کند. ارقام زیر 30 به طور کلی نشان دهنده سهام بیش فروش شده است، اما بالای 70 نشان دهنده سهام بیش خریداری شده است. معامله گران اغلب نمودار شاخص قدرت نسبی را در زیر نمودار قیمت اوراق بهادار قرار می دهند، بنابراین می توانند حرکت اخیر آن را با قیمت بازار مقایسه کنند.
سیگنال خرید شاخص قدرت نسبی چیست؟
برخی قدرت نسبی چیست؟ از معامله گران بر این اساس که اوراق بهادار بیش از حد فروخته شده است و در نتیجه آماده بازگشت است، اگر شاخص قدرت نسبی یک اوراق بهادار به زیر 30 برسد، آن را یک “سیگنال خرید” می دانند. با این حال، قابلیت اطمینان این سیگنال تا حدودی به شرایط کلی بستگی دارد. اگر اوراق بهادار در یک روند نزولی قابل توجه قرار بگیرد، ممکن است برای مدت طولانی در سطح فروش بیش از حد، به معامله ادامه دهد. معامله گران در آن شرایط ممکن است خرید را تا زمانی که سیگنال های تاییدی دیگری را مشاهده نکنند به تاخیر بیاندازند.
تفاوت بین شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی چیست؟
شاخص قدرت نسبی و شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی، هر دو مقیاس هایی هستند که به معامله گران برای درک فعالیت معاملاتی اخیر یک اوراق بهادار کمک میکنند، اما آنها این هدف را به روش های مختلف انجام می دهند. در اصل، شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی با هموارسازی حرکات اخیر قیمت اوراق بهادار و مقایسه خط روند میان مدت با خط روند دیگری که تغییرات اخیر قیمت آن را نشان می دهد، کار می کند. سپس معامله گران می توانند تصمیمات خرید و فروش خود را بر این اساس بگیرند که آیا خط روند کوتاه مدت بالاتر یا پایین تر از خط روند میان مدت قرار می گیرد یا خیر.
دیدگاه شما