حتما بخوانید: ۲۱ پاراگراف برتر کتاب از طمع تا وحشت
طرز فکر صحیح در معامله گری چیست؟
نورمن ولز، نویسنده آلمانی کتاب روانشناسی معاملهگری، معتقد است تمامی افراد بهدنبال آن هستند تا مدیریت و کنترل احساسات را در تمامی جنبههای زندگی خود، از بخش شغلی گرفته تا قسمت شخصی، پیادهسازی کنند؛ چه بسا معاملهگر در این ورطه به تلاش مضاعف نیاز دارد. ولز باور دارد کمتر شغلی وجود دارد که همانند معاملهگری، احساسات افراد را به خود درگیر نماید. به همین دلیل، داشتن نگرش و طرز فکر صحیح، یکی از مؤلفههایی است که فرآیند رسیدن به موفقیت در معاملات را تسهیل میسازد.
چرا به طرز فکر صحیح در معاملات نیاز داریم؟
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید، احتمالا توسعه و ارتقاء استراتژی معاملاتی را مفیدتر تلقی خواهید کرد؛ اما همان طور که در درس پیشین متوجه شدیم، موفقیت، تنها منوط به تحلیلهای تکنیکال یا فاندامنتال، داشتن پلن و استراتژی معاملهگری نیست. حقیقت آن است که حدودا 95% از انتخابات و رفتارهای ما، کاملا ناخودآگاه و بیشتر بر مبنای احساسات ما اتخاذ میشوند.
احتمالا بخاطر میآورید که پیش از شروع یک معامله یا ورود به یک موقعیت معاملهگری، دیدگاه مثبتی نسبت به شرایط موجود داشتهاید. تصور میکنید همهچیز تحتکنترل شما است؛ زیرا بهخوبی بازار را رصد کردهاید و با استفاده از فنونی که برای تحلیل تکنیکال چارت و تحلیل بنیادین بازار بلد بودید، روند بعدی بازار را پیشبینی کردهاید. اما ناگهان بازار با توجه به انتظارات شما حرکت نکرده است. در چنین موقعیتی، شما چه واکنشی از خود نشان میدهید؟
طبیعی است که احساساتی نظیر خشم، غم، ناامیدی و ترس به سراغ شما بیایند. همه معاملهگران به چنین احساساتی دچار خواهند شد. اما نکته مهم اینجاست که نحوه برخورد با این احساسات و طرز فکر صحیح را بشناسیم. این عامل، تفاوت میان معاملهگران سودده و زیانده را از یکدیگر مشخص میسازد.
این نگرش در معاملهگری، طرز فکر رشد نامیده میشود.
طرز فکر ثابت و طرز فکر رشد چیست؟
کارول دوک، یکی از روانشناسان و محققین بزرگ دانشگاه استنفورد آمریکا، بیش از 30 سال پیش با انجام مطالعهای روی نحوه برخورد افراد با چالشها، به این نتیجه رسید که طرز فکر افراد به دو نوع طرز فکر رشد و طرز فکر ثابت (Growth Mindset و Fixed Mindset) تقسیم میشود.
طرز فکر معاملهگران زیانده
معاملهگران زیانده، عدمکفایت و نداشتن استعداد برای حضور در بازارهای مالی را دلیل زیانهای خود میدانند. تصور میکنند که استعداد و توانایی لازم برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای را ندارند؛ چراکه از نظر آنها بهره هوشی یک پارامتر غیرقابلتغییر بوده و هیچگاه امکان بهبود آن وجود ندارد. معاملهگران زیانده با محکوم کردن احساسات خود سعی در سرکوب یا نادیده گرفتن آنها دارند. ازاینرو، پس از هدر دادن تلاش خود در راستای حذف احساسات، مجددا وارد بازار شده و بارها و بارها تجربه تلخ زیان را میچشند.
معاملهگران با طرز فکر ثابت، بیشتر بهدنبال گرفتن تائید از سوی دیگران هستند. آنها بر این باورند توانایی آنها دارای یک محدودیت بهخصوصی است. از شکست میترسند. بنابراین تا حد ممکن از تجربههای جدید، چالشها یا حل مسائل پیچیده سر باز میزنند. زیرا انتقاد را به چشم سرزنش دیده و میترسند مبادا در صورت شکست، تصور خوبی که از خود به جا گذاشتهاند، خدشهدار شود.
طرز فکر معاملهگران سودده
معاملهگران موفق و سودده بر این امر واقفند که راهی برای حذف احساسات در حین معاملهگری وجود ندارد. آنها میدانند داشتن احساساتی نظیر ناامیدی، ترس و خشم در زمانهایی که موقعیت معاملهگریشان خشم در معاملهگری خشم در معاملهگری با شکست مواجه شده، کاملا طبیعی است و همه معاملهگران دچار چنین احساساتی میشوند. بنابراین، از آنها بهعنوان یک نیروی محرک برای بهبود و ارتقاء کیفیت معاملات خود استفاده میکنند.
معاملهگران حرفهای و موفق میدانند بهترین و کارآمدترین راهکار برای بقا در بازارهای مالی و رسیدن به سود در بلندمدت، مدیریت احساسات با استفاده از روانشناسی معاملهگری و طرز فکر مثبت اما واقعگرایانه است. عملکرد این دسته از معاملهگران که اقدامات و فعالیتهای چالشبرانگیز را انتخاب میکنند، نمودی از طرز فکر رشد است.
طرز فکر رشد، انعطاف معاملهگران را در همه زمینههای فردی یا اجتماعی بالا میبرد؛ چراکه رابطه مستقیمی با اشتیاق فرد برای یادگیری بیشتر و کسب تجربههای عمیقتر دارد. معاملهگران با طرز فکر رشد محدودیتی برای تواناییهای خود قائل نیستند. بنابراین، بیش از آن که تمایل به نشان دادن استعداد خود داشته باشند، از حل معماهای پیچیده لذت میبرند. لذا چالشهای جدید در معاملهگری و درس گرفتن از آنها را، بهمنزله رشد در بلندمدت است.
سخن نهایی
احساسات، بخش جداییناپذیر حرفه معاملهگری هستند. فعالان موفق و سودده این حوزه، با علم بر این موضوع و اینکه تجربه احساساتی نظیر خشم، غم، ناراحتی و ترس بههنگام زیانده شدن معاملات یا حرکت بازار در خلاف روند موردانتظار ما، به پذیرش اهمیت مدیریت احساسات با استفاده از روانشناسی معاملهگری رسیدهاند.
پذیرش، همواره اولین گام در روند موفقیت است. در صورتی که بپذیرید معاملهگری تنها به تحلیلها، ژورنال و استراتژی محدود نمیشود و به مدیریت احساسات نیز نیاز دارد، قادر خواهید بود طرز فکر رشد که طرز فکر صحیح در معاملهگری است را، در خود پرورش داده و با معاملهگران بزرگ بازارهای مالی همقدم شوید.
روانشناسی معامله گری چیست؟
رکنا: مهارت های زیادی برای معامله گری موفق در بازارهای مالی مورد نیاز است. این مهارت ها شامل توانایی ارزیابی اصول یک دارایی (مانند سهام یک شرکت) و تعیین جهت روند دارایی می شوند اما هیچ یک از این مهارت های فنی به اندازه طرز فکر معامله گر مهم نیست. احساسات، تفکر سریع و اعمال نظم و انضباط، اجزایی از چیزی است که ما آن را روانشناسی معامله گری می نامیم.
به گزارش رکنا، روانشناسی معامله گری به احساسات و وضعیت ذهنی اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات کمک می کند. روانشناسی معامله گری جنبه های مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد را نشان می دهد که بر اقدامات تجاری آنها تأثیر می گذارد. این روانشناسی می تواند به اندازه سایر ویژگی ها مانند دانش، تجربه و مهارت در تعیین موفقیت معاملات مهم باشد. نظم و انضباط و ریسک پذیری دو مورد از حیاتی ترین جنبه های روانشناسی معاملات هستند زیرا اجرای این جنبه ها توسط یک معامله گر برای موفقیت طرح معاملاتی او حیاتی است. ترس و طمع معمولاً با روانشناسی معاملات مرتبط است، در حالی که چیزهایی مانند امید و پشیمانی نیز در رفتار معاملاتی نقش دارند.
درک روانشناسی معامله گری
مهارت های زیادی برای معامله گری موفق در بازارهای مالی مورد نیاز است. این مهارت ها شامل توانایی ارزیابی اصول یک دارایی (مانند سهام یک شرکت) و تعیین جهت روند دارایی می شوند اما هیچ یک از این مهارت های فنی به اندازه طرز فکر معامله گر مهم نیست. احساسات، تفکر سریع و اعمال نظم و انضباط، اجزایی از چیزی است که ما آن را روانشناسی معامله گری می نامیم.
روانشناسی معامله گری یا روانشناسی تجارت می تواند با چند احساس و رفتار خاص مرتبط باشد که اغلب کاتالیزورهای معاملات بازار هستند. توصیفات مرسوم رفتارهای هیجانی در بازارها، بیشتر معاملات هیجانی را به حرص یا ترس نسبت می دهند.
حرص و طمع را می توان به عنوان میل بیش از حد به ثروت در نظر گرفت، آنقدر زیاد که گاهی عقلانیت و قضاوت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، این توصیف سرمایه گذاری الهام گرفته شده از حرص یا تجارت غیرمنطقی، فرض می کند که احساسات طمع می تواند معامله گران را به سمت انواع رفتارهای غیرصحیح سوق دهد. این رفتارها و اقدامات ممکن است شامل انجام معاملات با ریسک بالا، خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده فقط به دلیل افزایش سریع قیمت آن، یا خرید ارز دیجیتال بدون تحقیق در مورد سرمایه گذاری اساسی باشد.
علاوه بر این، طمع ممکن است سرمایه گذاران را ترغیب کند که در معاملات سودآور بیش از حد مطلوب، باقی بمانند و در تلاش برای برداشتن سود اضافی یا گرفتن موقعیت های سوداگرانه بزرگ باشند. طمع در مرحله نهایی بازارهای صعودی، زمانی که حدس و گمان بیداد می کند و سرمایه گذاران احتیاط را کنار می گذارند، آشکارتر است.
در مقابل، ترس باعث می شود معامله گران به دلیل نگرانی از ضررهای زیاد، موقعیتهای خود را زودتر ببندند یا از ریسک کردن خودداری کنند. ترس در بازارهای نزولی قابل لمس است و این یک احساس قوی است که می تواند باعث شود معامله گران و سرمایه گذاران با عجله برای خروج از بازار غیرمنطقی عمل کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل می شود که به طور کلی باعث فروش قابل توجهی در بازار می شود.
تحلیل تکنیکال
روانشناسی معامله گری اغلب برای تحلیلگران فنی و تکنیکالی مهم است که بر روی تکنیک های نمودارسازی تکیه می کنند تا تصمیمات تجاری خود را هدایت کنند. نمودارهای امنیتی می تواند طیف گسترده ای از بینش ها را در مورد یک حرکت امن ارائه دهد. در حالی که تکنیک های تجزیه و تحلیل فنی و ترسیم نمودار که می توانند در تشخیص روند فرصت های خرید و فروش مفید باشند، نیاز به درک و شهود برای حرکت های بازار دارد که از روان شناسی معامله گری سرمایه گذاران ناشی می شود.
موارد متعددی در خشم در معاملهگری خشم در معاملهگری نمودارهای فنی و تحلیل های تکنیکال وجود دارد که در آن یک معامله گر باید نه تنها به دانش تحلیل نموداری تسلط داشته باشد، بلکه به دانش خود در مورد امنیتی که دنبال می کند و شهود خود برای تأثیر عوامل گسترده تر بر بازار نیز تکیه کند. معامله گرانی که توجه زیادی به تأثیرات جامع قیمت، نظم و انضباط و اطمینان دارند، روانشناسی معاملاتی متعادل تری را نشان می دهند که معمولاً به موفقیت آن ها کمک می کند.
مالی رفتاری
بخشی از روانشناسی معامله گری این است که بفهمیم چرا افراد در بازار یا سایر مسائل پولی تصمیمات غیرمنطقی می گیرند. مالی رفتاری زیرشاخه ای از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانی و سوگیری هایی را ارائه می دهد که بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و متخصصان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیری ها می تواند منشأ تبیین انواع ناهنجاری های بازار، به ویژه ناهنجاری های موجود در بازار سهام، ارزهای دیجیتال و . مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت دارایی باشد.
مالی رفتاری معمولاً شامل مفاهیم زیر است:
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی به تمایل افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
رفتار گله: رفتار گله بیان می کند که افراد تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت گروه (گله، توده) را تقلید کنند. گله داری در بازار به دلیل پشت سرگذاشتن ها و فروش های چشمگیر بدنام است.
شکاف عاطفی: شکاف عاطفی به تصمیم گیری براساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب یک دلیل کلیدی برای انتخاب های غیر منطقی و منطقی افراد هستند.
لنگر انداختن: لنگر انداختن به ضمیمه کردن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. شامل هزینه های خشم در معاملهگری مداوم براساس سطح بودجه یا منطقی سازی هزینه ها براساس ابزارهای رضایت بخش مختلف.
در لنگر انداختن فرد ایده ها و پاسخ های اولیه خود را بر یک نقطه از اطلاعاتش استوار می کند و تغییراتی را براساس آن نقطه شروع ایجاد می کند. در این حالت شخص از یک عدد یا مقدار هدف خاص به عنوان نقطه شروع استفاده می کند که به عنوان لنگر شناخته می شود و متعاقباً آن اطلاعات را تا رسیدن به یک مقدار قابل قبول در طول زمان تنظیم می کند. البته اغلب، این تنظیمات ناکافی و بسیار نزدیک به لنگر اصلی هستند و زمانی که لنگر بسیار متفاوت از پاسخ واقعی باشد، مشکل ایجاد می کند.
خود اسنادی: خود اسنادی به تمایل به انتخاب براساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود اشاره دارد. انتساب به خود معمولاً از یک استعداد ذاتی در یک منطقه خاص سرچشمه می گیرد. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبه بندی کنند، حتی زمانی که به طور عینی کوتاهی می کنند.
درک ترس
وقتی معامله گران اخبار بدی درباره یک دارایی خاص یا به طور کلی در مورد اقتصاد دریافت می کنند، طبیعتاً می ترسند. آنها ممکن است بیش از حد واکنش نشان دهند و احساس کنند مجبور هستند دارایی های خود را نقد کنند، پول نقد داشته باشند و از ریسک کردن بیشتر خودداری کنند. اگر این کار را انجام دهند، ممکن است از ضررهای خاصی جلوگیری کنند اما ممکن است برخی از دستاوردها را نیز از دست بدهند.
معامله گران باید بدانند ترس چیست: یک واکنش طبیعی به یک تهدید درک شده. (تهدیدی برای پتانسیل سود آنها)
کمی کردن ترس ممکن است کمک کننده باشد. معامله گران باید در نظر داشته باشند که از چه چیزی می ترسند و چرا از آن می ترسند. اما این تفکر باید قبل از خبر بد رخ دهد، نه در وسط آن. ترس و طمع دو احساس درونی هستند که باید کنترل شوند.
با فکر کردن از قبل، معامله گران می دانند که چگونه رویدادها را به طور غریزی درک می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند و می توانند از پاسخ احساسی عبور کنند. البته این کار آسانی نیست اما برای سلامت پرتفوی یک سرمایه گذار ضروری است نه صرفا خود سرمایه گذار.
غلبه بر طمع
یک ضرب المثل قدیمی در وال استریت وجود دارد که می گوید "خوک ها را سلاخی می کنند." این عادتی است که سرمایه گذاران حریص دارند که به مدت طولانی در یک موقعیت برنده باقی می مانند تا آخرین افزایش قیمت را ببینند اما غافل از اینکه دیر یا زود، روند معکوس می شود و حریصان گرفتار می شوند.
غلبه بر طمع آسان نیست. این احساس غالباً براساس غریزه برای بدست آوردن کمی سود بیشتر است. یک معامله گر باید یاد بگیرد که این غریزه را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر تفکر منطقی، (نه هوس یا غرایز)، توسعه دهد.
تنظیم قوانین
یک معامله گر باید قوانینی را ایجاد کند و در هنگام بروز بحران روانی از آنها پیروی کند. دستورالعمل هایی را براساس میزان تحمل ریسک/پاداش خود برای زمان ورود به معامله و زمان خروج از آن تنظیم کنید. یک هدف سود تعیین کنید و یک توقف ضرر ایجاد کنید تا احساسات را از فرآیند خارج کنید.
علاوه بر این، ممکن است تصمیم بگیرید که کدام رویدادهای خاص، مانند انتشار سود مثبت یا منفی، باید باعث تصمیم گیری برای خرید یا فروش دارایی شود.
عاقلانه است که محدودیت هایی برای حداکثر مقداری که می خواهید در یک روز برنده شوید یا ببازید تعیین کنید. اگر به حد سود رسیدید، پول را بردارید و خارج شوید. اگر ضررهای شما به یک عدد از پیش تعیین شده رسید، خارج شوید و معامله را ادامه ندهید. در هر صورت، شما زنده خواهید ماند تا یک روز دیگر معامله کنید.
دانلود خشم در معاملهگری و خرید بورسباز
برای خرید و دانلود بورسباز نوشته سلمان امین و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
اگر بهدنبال نقطهٔ دقیق و معینی برای خروج از معامله میگردید، باید بگویم این خواسته مثل گشتن دنبال سوزن در انبار کاه است. هیچ معاملهگری در طول تاریخِ بازارهای سرمایه موفق به یافتن چنین نقطهای نشده است؛ نه به این خاطر که پیداکردنش نیاز به بررسیهای پیچیدهٔ تکنیکال دارد، بلکه تنها به این دلیل ساده که اساساً چنین نقطهای اصلاً وجود ندارد.
حس کسی را داشتم که وسط دریا گیر افتاده است. هر حرکتی ممکن بود خیلی اتفاقی باعث شود گذرم به ساحل بیفتد؛ اما بهاحتمال بیشتری من را به اعماق دریا میفرستاد. وقتی کسی نمیداند کجا میرود طبعاً به جایی هم نخواهد رسید.
هیچکس حتی بهاندازهٔ کسری از آنچه ادعا میکرد به موفقیت نرسیده بود. یک مشت آدمِ راهگمکرده بودیم که در فضای واقعی و مجازی دور هم جمع میشدیم و انگار هرکس سعی داشت مثل زامبی دیگران را هم به کسی مثل خودش تبدیل کند.
چیزی که شما را در این بازار آزار میدهد زیانهای متوالی و ناکامی در رسیدن بهسود نیست؛ دلیل خشم شما ناتوانی از ترجمهٔ زبان ناآشنای نمودارهاست که درحقیقت زیانهای بزرگ معلول این ناتوانی کشنده است نه علت آن. وقتی زبان بازار را یاد بگیرید، سودها و زیانها هرکدام بهنوبت از راه میرسند و در جای مناسب خود قرار میگیرند و شما از برایند این معاملات به سودی پایدار دست پیدا میکنید.
معاملهگر برتر درست در نقطهٔ مقابل این نگاه ایستاده است. او هرگز حاضر نیست راحت و آسوده با پوزیشن ضررده قدم بزند. این همراهی را خردمندانه نمیداند و در اولین فرصت راه خود را کج میکند و از معامله خارج میشود. اما وقتی پای سود در میان باشد رفتار او کاملاً دگرگون میشود. تا جایی که ممکن است رفیق نیمهراه نمیشود. هرقدر بتواند با سود همراهی میکند تا حداکثر رقم ممکن را از بازار بیرون بکشد. درنهایت، تفاوت کارنامهٔ این دو دسته از معاملهگران بیانگر شیوهٔ کارکرد آن دو خواهد بود. با نگاهی اجمالی به عملکرد این دو دسته متوجه نکتهٔ عبرتآموزی میشوید. عمدتاً این دو در تعداد پوزیشنها، نسبت تعداد سودها به ضررها، معاملات کوتاهمدت یا بلندمدت، قاب زمانی، ارزها و سهام موردمعامله یا حتی استراتژیهای عمدهٔ معاملاتی تفاوت بنیادینی باهم ندارند. چیزی که بیشتر از همه این دو دسته را با هم متفاوت میکند اختلاف در «تناسب» ارقام سود و ضرر است. افراد زیاندیده با ضررهای بزرگ و سودهای کوچک کار خود را به اتمام رساندهاند؛ اما معاملهگران موفق در نقطهٔ مقابل آنها سودهای بزرگ و زیانهای کوچک را تجربه کردهاند.
خلاصه کتاب هفت گناه کبیره در بورس
معاملهگری ساده است اما آسان نیست! با شنیدن این جمله کمی به فکر فرو میرویم، چه چیزی باعث میشود که معاملهگری آسان نباشد؟! چهار اصل اساسی برای معاملهگری در بازار مالی شامل تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال، مدیریت سرمایه، روانشناسی معامله گر است. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس نوشتهی روث بارونز روزولت (Ruth Barrons Roosevelt)، در مورد روانشناسی معامله گری که یکی از مهمترین بخش های معامله گری هست، صحبت شده است.
با توجه به اینکه اکثر معامله گران اشتباهاتی را متحمل میشوند که سبب کاهش سود و حتی زیان رسیدن به سرمایهی آنها میشود، ما در این مقاله سعی میکنیم خلاصه کتاب هفت گناه کبیره در بورس را تالیف نماییم و در مورد اشتباهات رفتاری در زمان معامله صحبت کنیم و به دنبال راهحل و کنترل این خطاهای روانشناختی باشیم.
حتما بخوانید: ۷ تیپ شخصیتی معامله گران در بورس
عوامل شخصیتی معامله گران متضرر در کتاب هفت گناه کبیره در بورس:
- ترس
- طمع
- بی مبالاتی
- کمال طلبی
- غرور
- خشم
- ناشکیبایی
حال ما میخواهیم با توضیح هر یک از این عوامل شخصیتی که معمولاً معامله گران متضرر با آنها دستوپنجه نرم میکنند به بهبود رفتار شخص معاملهگر کمک کنیم:
۱- ترس در معامله گری
ترس در معاملهگری به این شکل مطرح میشود که افراد، ترس از شروع یک معامله دارند، بهگونهای که ذهن فرد بیشتر با ترس از ضرر کردن درگیر میشود تا اینکه به کسب پول فکر کند. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس نوع دیگری از ترس، مبارزه کردن بیانشده است؛ وقتی فرد در معامله به مرحلهی ضرر میرسد با قبول نکردن ضرر، همچنان سرمایهی خود را افزایش میدهد و بازهم ضرر میکند اما دست از مبارزه نمیکشد و این باعث میشود سرمایهاش رفته و رفته کمتر شود.
راههای غلبه بر ترس
سعی کنیم با ایجاد اشتیاق در خود، احتمال به وجود آمدن ترس را از بین ببریم. برای مثال اگر در ذهنمان سؤالی ایجاد شد مثل اگر ضرر کنم چه؟ آن را با سؤال دیگری مثل اگر سود کنم چه؟ جایگزین کنیم. یا بهجای اینکه از خود بپرسیم ایراد من چیست؟ از خود بپرسیم چطور میتوانم بهتر شوم؟ همین موضوع ساده، به حد زیادی میتواند در غلبه بر ترس ما در معامله گری کمک کرده و اعتمادبهنفس مناسب برای انجام معامله را ایجاد کند.
همچنین ما باید بهمحض ایجاد ترس آن را نابود کنیم، همچنان که ما در هنگام عبور از خیابان همیشه احتمال دارد تصادف کنیم، ضرر در معاملات نیز کاملاً به همین شکل است و امکان آن وجود دارد اما صد در صد اتفاق نمیافتد. پس ما باید سعی کنیم با داشتن یک استراتژی مناسب و مدیریت ریسک معقول بتوانیم بر آن غلبه کنیم. هر شغلی هزینهای برای به سود رسیدن دارد و معاملهگری نیز از این قاعده مستثنا نیست، اگر ما ضررهایی را که در بازارهای مالی متحمل میشویم مانند یک هزینه در نظر بگیریم در این صورت بهتر میتوانیم بر ترس خود غلبه کنیم، در ضمن با داشتن یک حد ضرر و سیو سود مناسب عملاً در معاملات ریسک خریدمان را بسیارکم کردهایم پس نباید ترسی برای از دست دادن سرمایه برای ما وجود داشته باشد.
حتما بخوانید: ۲۱ پاراگراف برتر کتاب از طمع تا وحشت
۲- طمع در معامله گری
طمع در کتاب هفت گناه کبیره در بورس، نوعی خواستن نامتعادل مطرحشده است، میل وافر و افسار گسیختهای که هرگز سیراب شدنی نیست. این عامل در افرادی که آگاهی کامل ندارند باعث میشود، با شنیدنِ به سود رسیدن افراد دیگر و اخبار خوب در یک بازار مالی طمع کرده و بدون آگاهی، سرمایه خود را در بازار وارد کنند و با نداشتن اطلاعات کافی و مدیریت سرمایه نامناسب، بازار آسیب مالی بزرگی را برای این افراد ایجاد میکند. نوع دیگری از طمع، کور شدن معامله گران است که باعث میشد ضرر را اصلاً در نظر نگیرند و ریسک زیادی را برای دریافت سود بسیارکم قبول کنند، در هنگام خرید تحلیل مناسبی نداشته باشد و فقط برای سود، خرید انجام دهند.
راههای غلبه بر طمع
پیوسته بکوشید از پنجره وفور نعمت به دنیا نگاه کنید. وفور نعمت و فرصت را در اطرافتان تشخیص دهید و از آن قدردانی کنید، در عین حال در انتظار بیشترین باشید. قناعت داشته باشید و به سیو سود قانع باشید، زیرا کسب تمام سودها در بازار عملاً کار غیرممکن و غیرحرفهای است.
به این مفاهیم دقت کنیم که ما نمیتوانیم کل سود بازار را داشته باشیم و بازارهای مالی عمر طولانی دارند و ما هیچوقت از این بازارها عقب نمیمانیم. شما هنگامیکه سرمایهگذاری در بازارهای مالی را انتخاب میکنید، عملاً شرایطی ریسکی را برای خود و سرمایهتان در نظر میگیرد، نباید بهگونهای باشد که ریسک غیرضروری را متحمل شویم و در انتها با زیان روبهرو شویم. معاملهگری را صرفاً برای لذتش و بدون هیچ تحلیلی انجام ندهیم و به اینگونه برخورد نکنیم که سرمایه گذاری میکنم حالا ببینیم چه میشود؟
بیمبالاتی در معامله گری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس، راههای غلبه بر بیمبالاتی اینگونه بیانشدهاند: بهترین و عملیترین کار این است که بدون دانش در بازار مالی وارد نشویم و ابتدا مطالعهی مناسبی در حوزه آموزش بورس داشته باشیم و سپس وارد بازار مالی شویم.
یک منطقه ایمن برای سرمایه خود ایجاد کنیم بهاصطلاح تخممرغها را در یک سبد نگذاریم و علاوه بر آن سبد، سهام منطقه با ریسک بالا و ریسک متوسط (بورس، بازار مالی)، ریسک پایین (اوراق مشارکت ،صندوقهای با درآمد ثابت) داشته باشیم.
حتما بخوانید: چگونه سرمایه خود را در ۳ سطل مدیریت کنیم؟
- اگر در ابتدای راهِ معاملهگری بودید و تازه آموزشدیده، سعی کنید با سرمایه کم وارد شوید و بعدازاینکه نرخ معاملات شما مناسب شد، سرمایه اصلی خودتان وارد کنید.
- معاملات خود را بیطرف انجام دهید و بهاصطلاح مانند یک ربات عمل کنید و بدون تعصب و امیدواری به رشد یک سهم زیان ده به حد ضرر خود پایبند باشید.
- معاملهگری، هرگز یک بازی کامل نبوده و نیست معاملهگری بازی احتمالات است. همین و بس!
کمال طلبی در معامله گری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس به ما گفته میشود که شما پایههای طرح معاملهگریتان را بر احتمال بنا میکنید، همین طور نقشهایتان را روی سکوی احتمال به اجرا درمیآورید، نه کمال. شما بهعنوان معاملهگر یک مصلحت طلبید، نه کمال طلب؛ مانند فردی که دنبال این است تمام استراتژی خرید را آموزش ببیند و از همه آنها برای خریدوفروش خود استفاده کند، این کار غیرممکن است و باعث سردرگمی شما در معاملهگری میشود و هیچ استراتژی خریدی وجود ندارد که فاقد ریسک برای معاملهگری باشد.
راهکارهای غلبه بر کمال طلبی
خویشتن پذیر باشیم. شما فکر میکنید اگر خودتان را همانطور که هستید بپذیرید، استاندارهایتان را زیر پا گذاشتهاید و درنتیجه در ورطهی حد وسط یا بد بودن سقوط کردهاید!! اما روند ماجرا اصلاً به این شکل نیست! هر چه خشم در معاملهگری بیشتر خودتان یا رفتارهایتان را غیرقابلقبول بپندارید، ایجاد تغییر در خودتان و رفتارهایتان دشوارتر میشود، ممکن است در وضعیتی که باب میلتان نیست گیر بیفتید و همیشه در آن بمانید.
بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید، زیرا توجه زیاد به نقاط ضعف باعث میشود که عملکردتان در معاملات نیز به همان شکل تضعیف شود، یک راهکار آموزشی در این قسمت این است که رفتار و نقاط قوت خودتان را در معاملات در طول روز بنویسید و این کار در بلندمدت باعث میشود که قدرت فرد در این بخش افزایش یابد.
حتما بخوانید: رفتار معامله گران در هنگام ریزش بازار بورس
غرور در معامله گری
غرور ناشی از خیرهسری است. زمانی که معاملهگر فکر میکند تمام شرایط معامله را تحت کنترل دارد بر او عارض میشود و او از صد در صد موقعیت و تواناییهایش مطمئن است، در این اعتمادبهنفس کاذب خودش در معرض خطا و سرنگونی قرار دارد. در کتاب هفت گناه کبیره در بورس آمده است که غرور زمانی رخ میدهد که معاملهگر میخواهد تواناییهای خودش را با یک معامله درست به دیگران نشان دهد که ناشی از خودکمبینی فرد درگذشته میباشد. زمانی که شرایط بازار صعودی باشد وارد معامله شود به دلیل وضعیت موجود در بازار اکثر معاملات را که باز میکند برای او سود آورست که این امر باعث ایجاد غرور در آن شخص میشود.
راههای غلبه بر غرور
اعتمادبهنفس خوشبینانه داشته باشیم، در ذهن خود باورهای مثبت ایجاد کنیم. قصد لجبازی و شکست بازار را نداشته باشیم و با تحلیل پیش برویم و طبق استراتژی که درصد برد مناسبی را دارد، عمل کنیم، تصویر ذهنی مناسب ایجاد کنیم. اگر ماورای تصویر ذهنی عمل کنیم ناخودآگاه خودمان را در تصویر ذهنیمان پایین میآوریم. در آغاز پایان روز کاری در مکانی آرام بنشینیم و خودمان را حین معامله تجسم کنیم، اگر در طول روز خطایی از ما سرزده زمانی را صرف نشستن و تجسم حالت صحیح آن عملیات کنیم. در پایان روز اگر خوب معامله نکردهایم، معاملات روز را در ذهن مجسم کنید، اما این بار به طرز صحیح و بدون خطا.
معاملهگری باخشم کورکورانه، بهترین راه برای از دست دادن پول و خود فرسایی است. بازار کوچکترین اهمیتی به احساسات و موقعیت شما نمیدهد. درست همانطور که باران اهمیتی به برنامهی پیکنیک شما نمیدهد، باد هم اهمیتی نمیدهد که موهایتان را تازه شانهزدهاید یا از آرایشگاه آمدهاید.
حتما بخوانید: علل روانشناختی نفروختن سهام زیانده در بازار بورس
خشم در معاملهگری
در کتاب هفت گناه کبیره در بورس بیان شده که خشم در معاملهگری میتواند به این شکل هم نمود پیدا کند که فرد خاصی به شما سیگنال خرید یک سهم را میدهد. ولی شرایط طبق گفته آن شخص پیش نمیرود و فرد موردنظر با ضرر روبهرو میشود. در این صورت فرد باخشم قصد برخورد با آن فرد را دارد یا یک رفتار دیگر معامله گران وقتیکه شرایط معامله آنگونه که مدنظرشان است پیش نمیرود شروع میکنند به رفتارهای نامناسب که عموماً این رفتارها دامنگیر افراد نزدیک او میشود و زندگی او را تحت تأثیر میگذارند. این اتفاقات، روز بعد در معاملات این شخص تأثیر گذاشته و نمیتواند عملکرد مناسبی را داشته باشد.
راههای غلبه بر خشم
وقتی شما معامله گری را به چشم یک فرایند یادگیری بی پایان میبینید میتوانید چیزی بیاموزید، دلیلی برای خشمگین شدن وجود ندارد. در عوض، هر ضرر فرصتی است برای ارتقای مهارت و بهبود فرآیند و درنهایت بهتر شدن شما.
کتاب هفت گناه کبیره در بورس به ما میگوید وقتی در چندین معامله با ضرر روبهرو شدیم رفتارهایمان بهگونهای نباشد که قصد جنگیدن با بازار را داشته باشیم و از استراتژی خریدمان خارجشده و به فکر شکست بازار شویم. ما باید به اینگونه عمل کنیم که بازار را مانند یک جریان رودخانه در نظر بگیریم و سعی کنیم در جهت حرکت آب شنا کنیم.
حتما بخوانید رفتارهای گله ای در معاملات بازار سرمایه
ناشکیبایی در معامله گری
ناشکیبایی بسیاری از معامله گران را به خطا وا میدارد، آنها عجولانه وارد معامله یا از آن خارج میشوند. این امر مدل معاملهگری را بیاثر میکند و احتمالات را در هالهای از ابهام فرو میبرد. مانند رانندهای که در هنگام عبور از چراغقرمز صبری برای اینکه چراغ سبز شود را ندارد و به همین دلیل جریمه میشود، در بازار مالی نیز به این شکل است، افراد به سیو سود خود پایبند نیستند و زودتر از معامله خارجشده و سود خود را از دست میدهند.
راههای غلبه بر ناشکیبایی
نشستن و انتظار کشیدن خستهکننده میشود. برخی از معاملهگرها، اقدام را تنها بهصرف لذتش دوست دارند. برخی دیگر باید حتماً معامله انجام دهند تا احساس کنند زندهاند. آنها عاشق هیجاناند، اما متأسفانه گاهی بیشازحد هیجانزده میشوند. قانون۸۰/۲۰ میگوید،۸۰ درصد سود در ۲۰ درصد معاملات به دست میآید. ما باید ابتدا کشف کنیم آن ۲۰ درصد معاملات کدام است و بعد به سمت آنها برویم.
موفقیت نیازمند تعهد است، باید به تمامی جنبههای معامله گری (از تحقیق تا اجرا) متعهد باشیم. نمیتوانیم همینطور و بدون برنامه وارد شویم و معامله کنیم، همچنین نمیتوانیم هر وقت دلمان خواست معامله کنیم، باید هرروز رأس ساعت معین با آمادگی کامل سر میزمان حاضر شویم. معاملهگری یک شغل و حرفه است، به قول معروف یک معشوقهی حسود است. به توجه و انضباط نیاز دارد. اگر شما ناشکیبا هستید، نمیتوانید مشکلتان را حل کنید و میگویند وقتی به چیزی متعهد میشویم، کائنات در راستای ما بسیج میشود.
حتما بخوانید: شرطیسازی معامله گری در ضمیر ناخودآگاه
کتاب هفت گناه کبیره در بورس
بهترین راه برای شناخت عوامل روانشناختی حاکم بر خودتان تشخیص گناهان فردیتان است:
برای این کار تشخیص رفتارها و حالات فکری خودمان عمل بسیار مهمی است؛ زیرا انسان عموماً میل به تکرار این رفتارها دارد و این امر در دنیای معاملهگری نیز اتفاق میافتد و فرد اشتباهاتش را به شکل متوالی تکرار میکند.
در این قسمت از مقاله من به شکل خلاصه تعدادی از این رفتارها را که ممکن است در شما نیز اتفاق افتاده باشد، آوردهام که شما میتوانید هر کدامیک از آنها را که در موردتان صدق میکند، علامت بزنید.
- عجولانه اقدام کردن
- سرباززدن از انجام معامله
- تغییر متوالی استراتژی
- نداشتن یک استراتژی امتحان پس داده
- معاملهگری با پول قرضی
- عدم پذیرش ضرر
- بیدقتی در سفارش گذاری
- جنگیدن با بازار
- ملامت دیگران
- عدم طرح نویسی
- بدبین بودن به آینده بازار
- بهکار بستن روش که جواب نمیدهد
- و سایر
در بین مواردی که علامت زدهاید ۷ مورد را که بیشتر بر روی شما تأثیر میگذارد انتخاب کنید. این هفت مورد، هفت گناه کبیرهی شخصی شماست. آنها را خشم در معاملهگری درجایی یادداشت کنید و در پی راهحل برای غلبه بر این موارد باشید و در پایان باورهای مفید و مثبت را یادداشت کنید.
نتیجهگیری
در ابتدای امر سعی کنیم که یک استراتژی خرید داشته باشیم که در آنهمهی موارد ازجمله نقطهی ورود، حد ضرر و سیو سودِ مشخص داشته باشیم تا این عوامل رفتاری بر ما تأثیر نداشته باشند. طرح نویسی داشته باشیم و در زمان معامله کاملاً طبق طرح خودمان عمل کنیم و بعد از پایان هر معاملهی درست آوردههایی را که از این معامله داشتیم بنویسیم و ببینیم که کدامیک از این ۷ عامل در شما بروز کردهاند و شما نتوانستهاید به شکل درست عمل کنید، پیشنهاد من به شما این است که حداقل این عمل را یک سال بهطور مداوم انجام دهید، به طور حتم نتیجهای بسیار مناسب برای شما خواهد داشت. در معامله بیشتر تمرکز داشته باشیم که کارایی داشته باشیم یعنی کار درست را انجام دهیم و صرفاً به دنبال اثربخشی یعنی کسب سود از بازار نباشیم.
ضمن تشکر از اینکه وقت گرانبهایتان را صرف خواندن این مقاله کردهاید، امیدوارم تأثیر مثبتی بر روی شما گذاشته باشد. منتظر نظرات شما هستم و حتماً آنها را میخوانم.
روانشناسی ترید ارز دیجیتال ابزار موفقیت در بازار
اگر بهعنوان یک معاملهگر روانشناسی ترید را بهخوبی نشناسید، داشتن راهبرد مناسب راه بهجایی نخواهد برد. کنترل احساسات یکی از مهمترین ویژگیهای یک معاملهگر موفق است و درگیرشدن با احساسات به معاملههای شما ضرر خواهد زد. به همین خاطر است که درک روانشناسی ترید در بازارهای مالی جهت جلوگیری از فروپاشیهای مالی هیجانی، برای هر معاملهگری از واجبات است.
در این مقاله از بیدارز، با شما درباره صفر تا صد روانشناسی معاملهگری صحبت میکنیم و به شما میگوئیم که چگونه میتوانید این مهارت را در خود گسترش دهید. تا انتهای مطلب حاضر همراه ما باشید.
در این مقاله با موضوعات زیر آشنا خواهید شد:
روانشناسی ترید چیست؟
منظور از روان شناسی ترید، طرز فکر و دیدگاه معاملهگر در طول حضور وی در بازار اشاره دارد. این طرز فکر، تعیینکننده میزان موفقیت یک معاملهگر و سودآوری معاملهگری او است. همچنین، اینکه چرا یک معاملهگر متحمل ضررهای سنگین شده است، از این طریق قابل بررسی و تجزیهوتحلیل است.
محوریت یادگیری روانشناسی ترید، آگاهی از آن ویژگیهاییست که درست مثل یک دام، مانع از موفقیت معاملهگر در عرصه معاملات میشود و تقویت و گسترش ویژگیهای مثبتیست که موفقیت روزافزون در معامله را بههمراه دارند.
معاملهگرانی که بهخوبی با روان شناسی ترید آشنایی دارند، براساس تعصب یا احساسات عمل نمیکنند. در نتیجه، در طول مدت حضورشان در بازارهای تجاری، شانس بیشتری برای بهحداکثر رساندن سودآوری و بهحداقلرساندن ضرر و زیان در معامله خواهند داشت.
روانشناسی از نوع ترید برای هر معاملهگر متفاوت است، چون هر کسی ویژگیهای شخصیتی خاص خود را دارد و این مقوله تحت تاثیر احساسات و تعصبات از پیش تعیینشده هر فرد قرار دارد. از جمله مهمترین احساساتی که روی معاملهگری تاثیر میگذارند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
شادی، بیقراری، خشم، ترس، غرور
روانشناسی معاملهگری در بازار ارز دیجیتال چه اهمیتی دارد؟
اگر چه آشنایی با اصول تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و یادگیری مدیریت ریسک و سرمایه برای موفقیت در معاملههای بازار ارز بسیار مهم است، اما دیر یا زود متوجه خواهید شد که اینها بهتنهایی کافی نیستند. برای موفقیت در معاملهگیری، باید مهارت دیگری را هم فرابگیرید. این مهارت، چیزی نیست جز روانشناسی ترید.
یکی از مهمترین چیزهایی که موفقیتتان در یک معامله را تضمین میکند، ذهنیت شماست. تنها پس از انجام چند معامله، خیلی زود متوجه خواهید شد که احساساتتان تصمیمهای معاملاتی شما را تحت تاثیر قرار میدهند و موفقیت یا عدم موفقیت شما در یک معامله -بهویژه معاملات بازار ارز- را رقم میزنند.
یادگیری درباره اینکه احساسات شما چگونه افسار معاملاتتان را در دست میگیرد، یک قدم شما را به تبدیلشدن به یک معاملهگر موفق نزدیکتر میکند. اینکه در مواقعی دچار ترس، طمع، خوشبینی و اعتمادبهنفس کاذب شوید کاملاً طبیعیست؛ اما نباید اجازه دهید که این احساسات تحت هر شرایطی معاملات شما را تحت تاثیر قرار دهد.
روانشناسی ترید به شما کمک میکند که طبق فکر و منطق عمل کنید و در کنار تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و مدیریت ریسک و سرمایه، چهارپایه موفقیت شما در معاملهگری بازار ارز را تکمیل میکند.
ارتباط روانشناسی ترید و موفقیت در بازارهای ارز دیجیتال چیست؟
احساسات و هیجانهای شما بیش از آنچه که فکرش را میکنید بر تصمیمهای معاملهگریتان تاثیر میگذارند. بنابراین، باید بتوانید آنها را بهطور موثری مدیریت کنید. اینجاست که نکات روانشناسی ترید به کمکتان میآید.
معاملهگری در هر بازاری -بهویژه بازار کریپتوکارنسی- بر محوریت تصمیمهای عقلانی میچرخد و نباید احساساتتان، شما را به انجام اقدامی خاص سوق دهد. در اغلب موارد باید بتوانید تصمیمات عقلانی بگیرید و به دور از هیجان عمل کنید. روانشناسی ترید ارز دیجیتال به شما کمک میکند که احساساتتان را کنترل کنید و در مواقع حساس، تصمیمهای عقلانی بگیرید.
اهمیت روانشناسی معاملهگری در مواجهه با سود و زیان تریدرها چیست؟
وقتی سرمایهگذاری و معامله در بازار ارزهای دیجیتال را آغاز میکنید، دو حالت پیش خواهد آمد:
یا بعد از خرید ارز دیجیتال با ضرر هنگفتی مواجه خواهید شد، یا اینکه سود قابل توجهی را تجربه خواهید کرد و با روندی صعودی مواجه خواهید شد.
احتمالاً این سوال هم در به ذهن شما خطور کرده باشید که در چنین شرایطی، چه رفتاری درست و بهجا است؟ پیش از آنکه به این سوال پاسخ دهیم، کمی در این باره فکر کنید که خود شما در چنین شرایطی چه اقداماتی را انجام خواهید داد؟ در ادامه، جواب این سوال را از دیدگاه یک معاملهگر موفق و تحلیلگیری که به اصول روانشناسی معاملهگری مسلط نیست، بررسی خواهیم کرد:
تحلیلگر: در این حالت، تحلیلگر تسلط خود بر روشهای تحلیلی را از دست داده است و منتظر این است که قیمتها به شرایط اولیه خود بازگردند! در چنین شرایطی، او معمولاً بازار و سرمایهاش را به حال خود رها میکند و از آنجایی که قدرت تصمیمگیری ندارد، منتظر میماند تا بازار برای او تصمیم بگیرد.
معاملهگر موفق: یک معاملهگر آشنا با اصول روانشناسی ترید، قبل از هر چیزی برای خود برنامهریزی دارد و در تحلیل اولیه خود حد مشخصی از ضرر را برای سرمایهاش تعیین کرده است. بنابراین، تا زمانی که نزول قیمت رمزارز به حد ضرر نرسیده باشد، به سرمایهاش دست نخواهد زد. اما اگر قیمت از حد ضرر عبور کند، بهترین تصمیم آن است که از رمزارز فعلی خارج شود و روی رمزارز دیگری سرمایهگذاری کند.
تحلیلگر: در این حالت، تحلیلگر طبق تجربه خود انتظار دارد که بعد از یک سودآوری چشمگیر، روند صعودی رمزارز، به حالت نزولی بازگردد و حتی معاملهای که قبلاً انجام داده، وارد ضرر شود. در چنین شرایطی، او معمولاً معامله را میبندد و سرمایه خود را بیرون میکشد. احتمالا شگفتزده خواهید شد اگر بگوییم حتی در مواقعی که هیج نشانهای مبنی بر نزولیشدن سودآوری یک ارز دیجیتال مشاهده نمیشود، چنین رفتاری از تحلیلگر سر میزند!
معاملهگر موفق: این فرد در عوض، منتظر روزی میماند که روند صعودی فعلی، دیگر قدر کافی نداشته باشد. در این حالت، زمانیکه نخستین نشانههای نزولیشدن روند سودآوری رمزارز مورد نظر پدیدار شد، معاملهگر میتواند سرمایه خود را بیرون بکشد. افرادی هم که هدفشان ذخیره طولانیمدت رمزارز مورد نظر است، بدون توجه به شرایط فعلی، آن را تا مدت زمان مورد نظرشان نگهداری میکنند. در این مواقع، یک معاملهگر موفق میتواند چندین برابر بیشتر از یک تحلیلگر سود کسب کند.
چگونه از روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؟
اگرچه تکنیکهای تحلیل تکنیکال و ترسیم نمودار، معاملهگر را در تشخیص روند فرصتهای خرید و فروش یاری میرسانند، اما این نوع تحلیل به درک و کشف روندهای بازار احتیاج دارد و این درک و شهود هم از روانشناسی ترید بهدست میآید.
نمودارهای تکنیکال در موارد معینی معاملهگر را بر آن میدارند که علاوه بر اطلاعاتی که این نمودارها در اختیارشان قرار میدهند، به دانش خود درباره ارز دیجیتال مورد نظرشان و درک شهودیشان از عوامل گستردهای که بازار را تحت تاثیر قرار میدهند هم تکیه کنند. اینجاست که نکات روانشناسی ترید به کارشان میآید!
در واقع، معاملهگرانی که توجه زیادی به اثرات فراگیر قیمتها دارند و نظم و انظباط و اعتمادبهنفس در اقدامات آنها مشاهده میشود، از روانشناسی معاملهگری متعادلی برخوردار هستند. این ویژگی معمولا به موفقیت این افراد در عرصه معاملات بازار ارز منتهی میشود.
اصول روانشناسی معاملهگری در بازار ارز دیجیتال در ابعاد شخصی و حرفهای
آشنایی با اصول رواشناسی معاملهگری، مسلماً میتواند ضامن موفقیت شما در این عرصه باشد. در ادامه، این اصول را به شما معرفی کردهایم:
- مثبتبودن و مثبتماندن: اگر چه این مسئله در نگاه اول چندان خوشایند بهنظر نمیرسد، اما بهطور شگفتانگیزی موثر است. در حقیقت، سلامت روان، ذهنآگاهی و مهربانی با خود، از اتخاذ تصمیمهای بیپروا در معامله و مواجهه با ضررهای هنگفت جلوگیری میکنند.
- خودانگیزشی بالا: اگر صرفاً بهخاطر بالابودن تب معاملهگیری ارزهای دیجیتال قصد دارید در این بازار معاملهگری کنید، بیتعارف باید خدمتتان عرض کنیم که زیاد دوام نخواهید آورد! چه چیزی جرقه اولیه معاملهگری در بازار رمزارزها را در ذهن شما روشن کرد؟ همان را همواره بهخاطر بسپارید و تا ابد به آن متعهد بمانید. در لحظات سخت، همین جرقه اولیه، مشوق شما برای ادامهدادن خواهد بود.
- تعیین اهداف واقعبینانه: بلندپروازبودن عالیست، اما قبل از هر چیزی باید واقعبین باشید! اگر اهداف واقعبینانهای برای معاملات خود در نظر نگرفته باشید، ممکن است خیلی زود ناامید شوید و همه چیز را رها کنید.
- تعامل درست با افراد: بهعنوان یک معاملهگر، بسیار مهم است که بدانید چطور باید با افراد و معاملهگران تعامل داشته باشید. در غیر این صورت، شانس شما برای موفقیت محدود خواهد شد. علاوه بر این، قرارگرفتن در کنار سایر معاملهگران به معنی این است که در کنار افراد همفکر خود قرار دارید و این مسئله میتواند موجب ارتقای شما شود. چه از طریق کمکهای یک مربی (کوچ) یا از طریق اقدامات فردی، باید نحوه تعامل صحیح با افراد را یاد بگیرید.
- مدیریت اضطراب و استرس: اضطراب و استرس با معاملهگری عجین هستند. هرچقدر سرمایهای که برای معامله وسط گذاشتهاید بیشتر باشد، اضطرابتان هم بیشتر خواهد شد. از هر چیزی اعم از مدیتیشن، ورزش، صحبت با تراپیست و. که شما را در مدیریت استرس و عواطفتان یاری میرساند، کمک بگیرید. اگر بصری هستید، فعالیتهای بصری مبتنی بر تصویر را انجام دهید. اگر سمعی هستید، گوشدادن به موسیقی آرامشبخش را امتحان کنید و.
- مدیریت احساسات: مدیریت احساسات، ارتباط مستقیمی با هوش هیجانی دارد. اگر چه این مسئله در حرف بسیار ساده بهنظر میرسد، اما پای اکثر معاملهگران در مدیریت عواطف و احساسات میلنگد. در فرایند معاملهگری، کاملاً طبیعیست که بخواهید از کسی انتقام بگیرید، از معاملهگران پیشی بگیرید و در نهایت، به سود کلانی دست پیدا کنید. اما اگر نتوانید این احساسات را بهدرستی مدیریت کنید، خشم در معاملهگری ممکن است سرمایهتان را در معرض ضررهای جبراننشدنی قرار دهید.
- تهیه تاریخچهای از معاملات: ثبت نتایج معاملات به شما کمک میکند که از آنها درس بگیرید و با نقاط قوت و ضعفتان آشنایی پیدا کنید. از این طریق، بهتر میتوانید راهبردها و الگوهایی را برای موفقیت در معاملهگری بازار ارز پیدا کنید.
- توسعه یک طرح هوشمندانه برای معاملهگری: هر معاملهگری، باید یک طرح برای معامله داشته باشد. منظور از هوشمندانه این است که درباره هر جنبه بهخوبی فکر کنید و در طرحتان، به ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگیتان توجه داشته باشید. همچنین، برنامه شما باید جوری باشد که بهسادگی بهخاطر سپرده شود. بسیاری از افراد تصمیم میگیرند با راهبردی که معاملهگران ارشد و باسابقه در اختیار آنها قرار میگیرد شروع کنند. این راهبردها آنان را در طراحی طرحی مختص خودشان یاری میرساند و به بهبود مهارت روانشناسی ترید در آنان کمک میکند.
جمعبندی
اگر تصور میکنید که برای موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال به آشنایی با تحلیل فاندامنتال و تکنیکال احتیاج دارید، باید خدمتتان عرض کنیم که سخت در اشتباهید. هر چقدر هم که در امر معاملهگری ماهر باشید، بدون آشنایی با روانشناسی ترید راه به جایی نخواهید برد! در مقاله حاضر درباره روانشناسی ترید در بازارهای مالی صحبت کردیم و اصول آن را با شما در میان گذاشتیم. همانطور که در مقاله ذکر شد، نکتهای که بسیار حائز اهمیت است نحوه کنترل احساسات بوده، که از آن بهعنوان روانشناسی ترید یا معاملات یاد میشود.
به منظور کنترل احساسات و تصمیمگیری برای امر معاملات، اصولی وجود دارد که با رعایت آنها معاملهگر مهارت خود را در زمینه ترید افزایش میدهد. با توجه به آنچه گفته شد، به هوش هیجانی و روانشناسی معاملهگری خود چه نمرهای میدهید؟
دیدگاه شما