رباتهای معاملاتی فارکس: کارهایی که میتوانند انجام دهند و میزان اثربخشیشان
معاملهگران، در کارشان نهتنها میتوانند از دانششان استفاده کنند، بلکه برنامههای کامپیوتری زیادی هم وجود دارد که به آنها کمک میکند:اسکریپتهای کمکی و همچنین، الگوریتمهایی که میتوانند معامله پیشنهاد دهند و حتی به خودی خود پوزیشنها را باز و بسته کنند. این سیستمهای معاملاتی اتوماتیک را با نام رباتهای فارکس میشناسند. ما در این مقاله دربارهی برنامههای مذکور حرف میزنیم، انواعشان را بررسی میکنیم و میگوییم چهطور باید از آنها استفاده کرد.
ربات فارکس چیست؟
این کد برنامه میتواند بر اساس الگوریتمی که در آن نصب شده، کار کند. رباتهای فارکس انواع مختلفی دارند که میتوان از نظر سیستم معاملاتی تعبیهشدهی داخلشان، بررسیشان کرد. این برنامهها میتوانند بر اساس اندیکاتورها کار کنند. همچنین، میتوانند با در نظر گرفتن مقدار پول موجود در حساب و استراتژی معاملاتی هم کارشان را ادامه دهند. تعداد بسیار زیادی از رباتهای معاملاتی فارکس بر اساس استراتژی مشهور مارتینگل کار میکنند.
ربات معاملاتی فارکس چگونه کار میکند؟ بسیار ساده است. این برنامهها استراتژیهایی هستند که دقیقا همان کارهای معاملهگر را انجام میدهند؛ اما بدون این که معاملهگر در آنها شرکت کند.
فرض بگیرید که ربات بر پایهی شاخص قدرت نسبی (RSI) کار میکند و خروج از نواحی فروش و خرید بیش از حد (به ترتیب ۷۰ و ۳۰ درصد از بازهای که اندیکاتور میتواند در آن باشد) را مبنای خرید و فروش قرار میدهد. دقیقا همان زمانی که چنین شرایطی در نمودار به چشم بیاید، ربات خود به خود معاملهای را باز میکند (شکل ۱). معاملهگر هم اگر از همان اندیکاتور استفاده کند، همان کار را خواهد کرد.
چنین برنامهی کامپیوتری کمکیای میتواند یک یا چند اندیکاتور تنها، یا چند الگوریتم مشابه داشته باشد. به عنوان مثال، اندیکاتور MACD یا اسیلاتور مشهور Stochastic میتواند به میانگین متحرک مثالی از سیستم مارتینگل اضافه شود. در این حالت الگوریتم ربات به صورتی پیکربندی میشود که سیگنالها را بر اساس دو اندیکاتور بگیرد و معاملات، تنها در صورتی باز میشوند که این دو اندیکاتور دستور مشابهی دهند (مثلا این که بگویند پوزیشن خرید باز شود).
انواع اصلی رباتهای معاملاتی
سیستمهای معاملاتی دو نوع اصلی دارند. نوع اول نیمهاتوماتیک است که تنها پیشنهاد میدهد. به عبارت دیگر، معاملهگر در این سیستم معاملاتی باید خودش تصمیمش را بگیرد. نوع دوم به صورت کاملا اتوماتیک عمل میکند. معاملهگر این ربات را روی پلتفرم معاملاتیاش اجرا میکند تا بازار را تحلیل کند و خودش تصمیمات لازم را بگیرد.
سخت میتوان گفت که کدام رویکرد بهتر است. هر دو نوع رباتها مزایا و معایب خودشان را دارند. برای مثال مشاوران نیمهاتوماتیک (که معاملات در آنها باید به صورت دستی باز شوند)، به معاملهگر آزادی کامل میدهند و نیاز دارند که ترمینال همانزمانی که سیگنال خودش را نشان میدهد، باز باشد.
رباتهای معاملاتی کاملا اتوماتیک با اصل «وصلش کن و به حال خودش بگذار» کار میکنند، اما بیاشکال هم نیستند. چنین رباتهایی به این صورت طراحی شدهاند که با مجموعهی مشخصی از ابزارها کار کنند و نمیتوانند چیزهای دیگری (مثل عوامل بنیادی بازار) را در تصمیماتشان دخیل کنند. این موضوع میتواند باعث شود که تصمیمات چنین مشاوری ضررده شود.
چند توصیه برای کار کردن با استراتژیهای معاملاتی خودکار
ما در بالا اشاره کرده بودیم رباتهایی که کاملا خودکار کار میکنند، هم مزیت دارند و هم عیب. اولین توصیه برای کار با آنها این است که الگوریتمهایشان را برای مدت طولانی به حال خودشان رها نکنید. در این پایین، نکاتی را برای کسانی که برنامه دارند با این رباتها کار کنند میاوریم.
۱. به سیستم معاملاتی داخل ربات نگاه دقیقتری بیاندازید.
اگر یک ربات معاملاتی (متخصص مشاور) را خریدهاید یا از اینترنت به صورت رایگان دانلودش کردهاید باید به طور دقیق، خط به خط آن را بخوانید و بدانید که در کنه وجودش چه خبر است. واقعیت این است که بسیاری از رباتهای فارکس بر اصلی استوارند که «مارتینگل» نام دارد. این اصل چیست؟ این اصل، اصلی برای مدیریت مالی است که از دنیای قمار و کازینو به معاملهگری راه پیدا کرده.
مارتینگل، بر اساس این حقیقت استوار است که هربار به باختن معاملهتان نزدیک میشوید، باید اندازهی پوزیشن بعدی را دو برابر کنید. به عنوان مثال، اگر معاملهای را با یک دهمِ لات باز کنید، در صورت ضرر کردنش باید معاملهی بعدی با دو دهمِ لات باز شود. به علاوه اگر این معامله سودی نداشت، باید دور بعدی با ۴ دهمِ لات وارد شوید. این کار را باید تا جایی انجام دهید که معاملهتان سود داشته باشد.
در نتیجهی این رویکرد، اولین معاملهای که سود داشته باشد باعث میشود که ضرر بقیهی معاملات را پوشش دهید. اما ریسک چنین استراتژیای بسیار بالا است. در دنیای واقعی، موجودی حساب معاملهگر همیشه محدود است. اگر معاملهگر پول کافی نداشته باشد تا معاملهی مارتینگل بعدی را باز کند، همهی موجودی حسابش به هدر رفته است.
باید در نظر داشت تنظیمات اکثر رباتهای معاملاتی فارکس که با این اصل کار میکنند، به معاملهگر اجازه میدهند تا ضریب افزایش سرمایهی معاملهاش را تغییر دهد. میتواند بیشتر یا کمتر از ۲ باشد؛ مثلا ۱.۵. به عبارت دیگر اگر اولین معاملهتان را با ۱ دهم لات باز کنید و معامله ضررده باشد، معاملهی بعدی با ۰.۱۵ لات باز میشود و همهچیز همینطور ادامه پیدا میکند.
۲. تنظیمات پیشفرض.
قبل از این که رباتها این فرصت را داشته باشند تا در بازار مالی به طور مستقل معامله کنند، باید پارامترهای اصلیشان را به طور دقیق تنظیم کرد. این اصل هم در مورد عملکرد و استراتژی معاملاتی صدق میکند، هم در مورد مدیریت سرمایه و ریسک. (یک مثال برای چنین تنظیماتی در بالا آورده شده است).
تنظیمات استراتژی را میتوان مساوی با تنظیمات اندیکاتور در نظر گرفت. بعضی از متخصصین مشاور این گزینه را دارند که الگوریتم مورد استفادهشان تنظیم شود. به عنوان مثال میتوانید تنظیم کنید در رباتی که روند را تحت نظارت دارد، چه دورهی زمانیای برای میانگین متحرک استفاده شود.
تنظیمات مدیریت پول و ریسک در بسیاری از سیستمهای معاملاتی خودکار وجود دارد. برای مثال میتوانید تنظیم کنید که رباتهای نرمافزاری حد ضرربس یا سودبگیرشان را در چه فاصلهای از معامله قرار دهند. اصلا میتوانید مشخص کنید که این سطوح را در معامله قرار دهند یا خیر. همچنین اندازهی لاتی که ربات در بازارهای مالی با آن کار میکند، مشخص است. بعضی از رباتها پارامترهای دیگری را هم در نظر میگیرند؛ پارامترهایی مثل حداکثر انحراف یا اسپرد مثالی از سیستم مارتینگل در زمان باز کردن پوزیشن. این پارامتر، نمیگذارد سفارش با قیمتی ضررده به دست کارگزار برسد. همچنین میتوانید تعداد پوزیشنهایی که به طور همزمان باز میشوند را هم محدود کنید تا ریسک از دست رفتن سرمایهتان پایین بیاید.
تعداد تنظیمات ربات معاملاتی فارکس میتواند به شدت تغییر کند: یک برنامهی کامپیوتری میتواند دو یا سه عدد از آنها را داشته باشد و برنامهی دیگر، چند ده عدد. شرکت کارگزاری NordFX پلتفرم متاتریدر۴ را مثالی از سیستم مارتینگل به مشتریهایش ارائه میکند. این پلتفرم، ابزاری به نام استراتژیسنج یا Strategy Tester دارد که کمک میکند با این تنظیمات کار کنید.
۳. مقایسهی رباتهای پولی و رباتهای مجانی.
امروز میتوان هم رباتهای پولی در اینترنت پیدا کرد و هم رباتهای رایگان. بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند گزینهی دوم را انتخاب کنند و از هزینههایشان بکاهند.
مزیت رباتهای معاملاتی فارکس رایگان این است که واقعا معاملهگر نیازی ندارد در آنها سرمایهگذاری کند. اما نکتهی مهمی در اینجا وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. اغلب مواقعی که ربات معاملاتی فارکس رایگان را انتخاب میکنید، توسعهدهنده و استراتژی الگوریتمی که با آن کار میکند را نمیشناسید. بنابراین برای این که متوجه بشوید چنین دستیار معاملهگری چگونه کار میکند، مزایا و معایبش را محاسبه کنید و متوجه شوید که چه خطاهایی دارد، باید کارکردش را در استراتژیسنجِ متاتریدر۴ بیازمایید و سپس، در حساب دموی رایگان با آن معامله کنید.
رباتهای معاملاتی پولی چند مزیت مشخص دارند. از جمله این که توسعهدهندهشان پشتیبانی کاملی از آنها به عمل میاورد، سیستم تنظیماتشان انعطاف دارد و سابقهی کارشان هم با چندین پارامتر و ابزار معاملاتی مختلف وجود دارد. در بعضی موارد، توسعهدهندهها حاضرند بر اساس توصیههایی که معاملهگر فارکس به آنها میدهد، رباتهای معاملاتیشان را تغییر دهند.
رباتهای معاملاتی فارکس چگونه ساخته میشوند.
اولین چیزی که باید دربارهی رباتهای معاملاتی بدانید، این است که شاید در تمام پلتفرمها کار نکنند. همانطور که قبلا هم اشاره شد، پلتفرم متاتریدر۴ مشهورترین پلتفرم (یا ترمینال معاملاتی) دنیا است. این پلتفرم از زبان برنامهنویسی MQL4 استفاده میکند که در حال حاضر، هزاران برنامهی معاملات خودکار فارکس با آن نوشته شدهاند.
معاملهگر در پلتفرم متاتریدر۴ تبهای (یا زبانههای) ویژهای را پیدا خواهد کرد که با آنها میتواند به اسکریپتها، اندیکاتورها و رباتهای ویژه دسترسی پیدا کند. میتوان آنها را خریداری، اجاره یا تنها برای آزمایش دریافتشان کرد. شما صدها برنامهنویس باتجربه را هم خواهید دید که حاضرند بر اساس الگوریتمی که معاملهگر میخواهد، برایش سیستم معاملاتی خودکاری را طراحی کنند. ضمنا بسیار مهم است تا کارهای فنی را به دقت ترسیم کنید تا برنامهنویس، دقیقا بداند چه چیزی باید به دست شما برساند.
افسانههای راجع به رباتهای معاملاتی
چندین افسانه دربارهی رباتهای معاملاتی وجود دارد که در اینترنت دست به دست میچرخند. ما تصمیم گرفتیم آنها را پاک کنیم و اطلاعات واقعگرایانهای را به کسانی که میخواهند در معاملاتشان از ربات استفاده کنند بدهیم. در اینجا چند مورد از نکات قابل توجه را به شما میگوییم:
۱. کارگزاریها با استفاده از رباتهای معاملاتی مخالفند.
این حرف صحیح نیست. برای مثال، شرکت کارگزاری NordFX از هیچ طریقی جلوی مشتریهایش را برای استفاده از راهکارهای معاملاتی خودکار نمیگیرد. به علاوه، رباتها به هیچ وجه روی ارتباط بین شرکت و مشتری تاثیری ندارند. استفاده از رباتهای معاملاتی فارکس کاملا قانونی هم هست و توافق مشتری را از هیچ نظر مورد تخطی قرار نمیدهد.
۲. تنها رباتهای پولی نتیجه میدهند.
این حرف هم صحیح نیست. حتی گاهی اوقات پیش میاید که برنامههای رایگان اگر نگوییم بهتر، از برنامههایی که صاحبشان صدها و هزاران دلار میخواهد بدتر نیست. به علاوه نمیتوان این احتمال را رد کرد که بعضی از این برنامههای «بسیار گران»، «بسیار حرفهای» و «بسیار سودآور»، در حقیقت از برنامهنویسهای اصلیشان دزدیده شدهاند یا این که دقیقا کپیِ همان رباتهایی هستند که هم خوشنامند، هم قدیمی و منسوخشده.
به همین دلیل یک بار دیگر هم میگوییم که قبل از استفاده و خریدن هر نوع رباتی، باید کدهایش را به دقت بررسی کنید و نحوهی کارش را کاملا متوجه شوید.
۳. رباتها، بار تصمیمیگیری را کاملا از روی دوش معاملهگر برمیدارند.
این حرف غلط است. در هر صورت، معاملهگر فارکس باید ربات را قبل از راهاندازی تنظیم و آزمایش کند. به علاوه، توصیه میشود که به دقت روی نحوهی معاملهی ربات نظارت داشته باشید تا اگر در شرایط بازار تغییری به وجود آمد، یا ربات را موقتا متوقف کند یا این ک تنظیماتش را تغییر دهد.
خب، بالاخره آیا صرف میکند که در معاملهگریمان از رباتهای معاملاتی استفاده کنیم؟ این سوال کاملا شخصی است و به اولویتها، تجربه، دانش، زمان خالی و شخصیت شما بستگی دارد. استفاده از رباتها به قطع و یقین تضمین نمیکند که موفق شوید. اما واقعیت این است که این ابزارها در کار معاملهگر به او کمکی جدی میکنند.
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا مثالی از سیستم مارتینگل منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
استراتژی مارتینگل در فارکس و ارز دیجیتال
آیا به دنبال یک استراتژی معاملاتی هستید که ۱۰۰ درصد سودده باشد و بتوانید در فارکس ۱۰۰۰ دلار خود را به ۱۰ میلیون دلار تبدیل کنید؟ خوشبختانه چنین سیستمی وجود دارد و تاریخچهی آن به قرن هجدهم برمیگردد. استراتژی مارتینگل (martingale) بر اساس تئوری احتمالات است. اگر جیبتان به اندازهی کافی پرپول باشد، میزان موفقیت این استراتژی نزدیک ۱۰۰ درصد خواهد بود.
استفاده از استراتژی مارتینگل در کازینوهای لاس وگاس بسیار معمول بود. دلیل اینکه امروزه کازینوهای شرط بندی مقادیر حداقل و حداکثر تعیین میکنند وجود همین استراتژی است. مشکل اصلی این استراتژی این است که مقدار پول شما باید بسیار زیاد باشد تا بتوانید به موفقیت ۱۰۰ درصدی برسید. در برخی موارد مقدار نقدینگی شما باید نامحدود باشد. راستی اکسپرت مارتینگل را نیز حتما بررسی کنید.
استراتژی مارتینگل بر اساس میانگین تعدیل شده است. بدون داشتن پول بسیار زیاد برای دستیابی به نتایج مثبت، باید تریدهای اشتباهی را که ممکن است به از دست رفتن کل پولتان بیانجامد، تحمل کنید. همچنین به این نکته توجه کنید که در این روش مقداری که در معامله درگیر میکنید بسیار بیشتر از سود بالقوه خواهد بود. علیرغم این خطرات، راههایی برای بهبود استراتژی مارتینگل وجود دارد که میتواند احتمال موفقیتتان را افزایش دهد.
استراتژی مارتینگل چیست؟
استراتژی مارتینگل به وسیلهی ریاضیدان فرانسوی، پاول پییر لوی معرفی شده و در قرن هجدهم محبوبیت پیدا کرد. این استراتژی در شکل اولیه، یک نوع شرط بندی بر پایهی قول دو برابر کردن مقدار شرط در بین بازی است. ریاضیدان آمریکایی جوزف لئو دوب به کار روی استراتژی مارتینگل ادامه داد. او به دنبال این بود که امکان سود ۱۰۰ درصدی این استراتژی شرطبندی را رد کند.
مکانیسم این سیستم شرطبندی شامل یک شرط اولیه است و هر بار که فرد میبازد مقدار شرط را دو برابر میکند. در صورت وجود زمان کافی، از نظر تئوری یک معاملهی برنده همهی ضررهای پیشین را جبران خواهد کرد. آپشن 00 و 0 در بازی رولت به خاطر غلبه بر مکانیسم مارتینگل معرفی شد. این مسئله سود مورد انتظار استفاده از این استراتژی را در بلند مدت منفی کرده و درنتیجه افراد را از استفاده از مارتینگل منصرف میکند.
برای فهم صحیح منطق پشت مثالی از سیستم مارتینگل استراتژی مارتینگل اجازه دهید مثالی بزنیم. فرض کنید یک سکه داریم و روی رو یا پشت آمدن آن شرط بندی میکنیم. مبلغ اولیه ی شرط یک دلار است. احتمال اینکه رو یا پشت بیاید یکسان است. هر پرتاب مستقل از پرتاب های پیشین است و نتایج قبلی روی نتیجه فعلی بی تاثیر است. اگر هر بار که میبازید شرط را دو برابر کنید، بالاخره یک بار میبرید و علاوه بر ضررهای قبلی یک دلار هم سود میکنید. این استراتژی بر این اساس است که تنها یک پرتاب موفقیت همهی شکست ها را جبران خواهد کرد.
شرط شما | مبلغ شرط | نتایج پرتاب | برد/باخت | دارایی حساب |
رو | 1 دلار | رو | 1 دلار | 11 دلار |
رو | 1 دلار | پشت | منفی 1 دلار | 10 دلار |
رو | 2 دلار | پشت | منفی 2 دلار | 8 دلار |
رو | 4 دلار | رو | 4 دلار | 12 دلار |
فرض کنید 10 دلار برای شرطبندی در اختیار دارید و مبلغ شرط اولیه را یک دلار انتخاب میکنید. شرط شما روی رو آمدن سکه است. سکه رو میآید و یک دلار برنده میشوید. دارایی شما 11 دلار میشود. هر بار که میبرید روی همان یک دلار شرط میبندید تا اینکه ببازید و مبلغ شرط دو برابر شود. در این مثال در پرتاب دوم میبازید و دارایی حسابتان مجدداً 10 دلار میشود. اما این بار به خاطر باخت باید مبلغ شرط را به دو برابر، یعنی 2 دلار افزایش دهید تا ضرر قبلی شما را جبران کند و مبلغ سودتان با یک دلار قبلی در مجموع 2 دلار شود.
متأسفانه سکه مجدداً پشت میآید و 2 دلار را میبازید. حالا حسابتان 8 دلاری شده و بر اساس استراتژی مارتینگل باید مبلغ شرط را نیز به 4 دلار افزایش دهید. خوشبختانه این بار پرتاب سکه موفقیتآمیز بود و رو میآید. درنتیجه 4 دلار برنده شده و حسابتان 12 دلاری میشود. همانطور که مشاهده کردید فقط به یک برد برای بازگرداندن همهی ضررهای قبلی نیاز داشتید.
اگر همهی پرتابهایتان با شکست مواجه شود چه خواهد شد؟ با یک مثال توضیح میدهیم:
شرط شما | مبلغ شرط | نتایج پرتاب | برد/باخت | دارایی حساب |
رو | 1 دلار | پشت | منفی 1 لار | 9 لار |
رو | 2 دلار | پشت | منفی 2 دلار | 7 دلار |
رو | 4 دلار | پشت | منفی 4 دلار | 3 دلار |
رو | 3 دلار | پشت | منفی 3 دلار | صفر |
مجدداً فرض کنیدد ده دلار در حسابتان دارید و شرط بندی را با یک دلار آغاز میکنید. این بار اولین پرتاب شما پشت میآید و 1 دلار از دست میدهید و حسابتان به 9 دلار کاهش مییابد. شرط را دو برابر میکنید و مجدداً میبازید. حالا 7 دلار دارید. در راند سوم بر اساس مارتینگل باید روی 4 دلار شرط ببندید. باخت شما ادامه دارد و حسابتان 3 دلار میشود. پول کافی برای دو برابر کردن شرط ندارید پس با همهی حسابتان که 3 دلار است شرط میبندید. این بار نیز میبازید و حسابتان صفر میشود. در نهایت هیچ استراتژی ترکیبی نمیتواند حسابتان را نجات دهد.
پس استراتژی مارتینگل اگر حسابتان صفر نشده و کل سرمایهی خود را از دست ندهید، 100 درصد موفقیتآمیز است.
استفاده از استراتژی مارتینگل در ترید
شاید تصور کنید باختهای پشت سر هم، مانند آنچه در مثال بالا مشاهده کردیم بد شانسی است. اما وقتی روی جفت ارزها یا ارزهای دیجیتال ترید میکنید ممکن است جفت معاملاتی مدنظرتان وارد یک روند صعودی یا نزولی شده باشد و این روند تا روزها ادامه پیدا کند. ترند دوست شماست مگر آنکه به پایان برسد. نکتهی مهم در استراتژی مارتینگل در بازار فارکس و کریپتو این است که با دو برابر کردن مقدار پوزیشن، میانگین قیمت ورود خود را کم میکنید.
در مثال زیر، با حجم معاملهی 2 لاتی، برای سر به سر شدن باید جفت ارز یورو-دلار از 1.263ب 1.264 برسد. وقتی قیمت پایینتر رفته و شما لات خود را به 4 افزایش میدهید، برای سر به سر شدن کافی است قیمت بهجای 1.264 به 1.2625 برسد. هر چه لات بیشتر به معامله اضافه کنید، میانگین قیمت ورودتان کمتر میشود. اگر قیمت به 1.255 برسد ممکن است 100 پیپ در اولین لات یورو دلار از دست بدهید. بهعبارتدیگر، برای سر به سر شدن کافی است قیمت این جفت ارز به 1.2569 برسد.
این مثال همچنین نشان میدهد که چرا باید حسابتان مقدار قابلتوجهی دارایی داشته باشد تا بتوانید از مارتینگل استفاده کنید. اگر حسابتان فقط 5000 دلار باشد، حتی قبل از آنکه یورو- دلار به 1.255 برسد، ورشکسته میشوید. این ارز در نهایت به مسیر پیشبینیشده برمیگردد ولی شما دیگر دارایی کافی برای ماندن در بازار نخواهید داشت. این دقیقا نیمهی تاریک استراتژی مارتینگل است.
یورو- دلار | لات | قیمت سر به سر | ضرر تجمیعی | حرکت لازم برای سر به سر |
1.2650 | 1 | 1.265 | 0 | صفر پیپ |
1.2630 | 2 | 1.264 | منفی 200 دلار | 10 پیپ |
1.2610 | 4 | 1.2625 | منفی 600 دلار | 15 پیپ |
1.2590 | 8 | 1.2605 | منفی 1400 دلار | 17 پیپ |
1.2570 | 16 | 1.2588 | منفی 3000 دلار | 18 پیپ |
1.2550 | 32 | 1.2569 | منفی 6200 دلار | 19 پیپ |
جدول: استراتژی مارتینگل برای جفت ارز یورو دلار در فارکس
چرا مارتینگل در فارکس بهتر جواب میدهد؟
یکی از دلایلی که استراتژی مارتینگل در بازار فارکس، برخلاف بازار سهام، بسیار محبوب است، این است که نرخ ارز برخلاف سهام بهندرت به صفر میرسد. زیرا شرکتها ممکن است ورشکسته شوند ولی این اتفاق بهندرت برای کشورها رخ میدهد. همچنین سقوط قیمت یک ارز فرایندی زمانبر است. اگرچه حتی در زمان سقوطهای شارپی، ارزش یک ارز بهندرت به صفر میرسد.
بازار فارکس یک ویژگی دیگر نیز دارد که باعث میشود این بازار برای کسی که نقدینگی کافی برای عملیاتی کردن استراتژی مارتینگل دارد، جذاب باشد. امکان کسب سود از نرخ بهره روی برخی جفت ارزها نیز باعث میشود تا معاملهگران بخشی از ضررهایشان را از طریق دریافت بهره جبران کنند. به این مفهوم که یک تریدر مارتینگل میتوان این استراتژی را در جهتی به کار گیرد که معامله با حمل مثبت (positive carry) همراه باشد. بهعبارتدیگر، میتواند یک ارز با نرخ بهره پایین قرض گرفته و یک ارز با نرخ بهره بالاتر بخرد.
استراتژی مارتینگل در ارزهای دیجیتال
مارتینگل را میتوان در بازار ارزهای دیجیتال نیز به کاربرد. گرچه به خاطر نوسان بسیار زیاد این بازار وارد شدن در خلاف جهت روند میتواند جبران ضررها را با مشکل مواجه کند. اگر از این استراتژی در بازار رمز ارزها استفاده میکنید مطمئن شوید که نقدینگی کافی برای خرید پله ای و میانگین کم کردن در اختیار داشته باشید. اگر مشکل نقدینگی نداشته و روند کلی بازار را هم شناسایی کنید میتوانید با این استراتژی در بازار کریپتو همواره در سود باشید.
سخن پایانی
اگر به امتحان کردن استراتژی مارتینگل علاقه مند هستید حتما به این نکته توجه کنید که علیرغم جذابیت ایده سود همیشگی، اعتماد کامل به آن ممکن است موجودی حسابتان را قبل از آن که فرصت کنید و ضررهایتان را جبران کنید، به صفر برساند. در پایان، هر تریدری باید این سوال را از خود بپرسد که آیا میتواند از دست دادن کل موجودی حساب خود در یک معامله را تحمل کند یا خیر. با توجه به اینکه باید برای سود های اندک میانگین کم کنید، این تصور ایجاد میشود که استراتژی مارتینگل ریسک به ریوارد مناسبی ندارد.
مارتینگل، استراتژی خاص برای کسب سود
یکی از تکنیکهای پرکاربرد قماربازان، اکنون به استراتژی سرمایهگذاران تبدیل شده و این گونه است که نام و آوازه شیوه مارتینگل، در ماههای اخیر زیاد شنیده شده است. بسیاری از سهامداران عنوان میکنند شیوه خرید سهام با پیروی از روش مارتینگل، میتواند از میزان زیان و ضرر آنها بکاهد. اما روش مارتینگل چیست و آیا میتواند استراتژی سودآوری باشد؟
کسب سود مطمئن حتی در قمار!
روش مارتینگل در شرطبندیهایی بکار میرود که فرد دو حالت برد یا باخت دارد و احتمال رخداد هر کدام از شرایط برد یا باخت نیز برابر است. برای مثال میتوانید پرتاب یک سکه سالم را در نظر بگیرید چرا که احتمال آمدن شیر یا خط، 50 به 50 است. در این روش فرد قمارباز در یک رشته شرطبندی حاضر میشود با این پیش فرض که بتواند در هر زمان وارد و از شرطبندی خارج شود. اگر فرد قمارباز در هر بار پرتاب سکه ببازد، میزان شرطبندی خود را دو برابر حالت قبل میکند تا جایی که بالاخره ببرد و با سود از بازی خارج شود. در این حالت اگر فرض کنیم این شخص چندین بازی پشت سر هم را ببازد ولی آخرین بازی را ببرد، در نهایت با سودی برابر پول اولیه خود از بازی خارج می شود.
برای مثال فرض کنید شما با 100 تومان وارد این بازی می شوید؛ اگر ببازید، در دور بعد، 200 تومان وارد شرطبندی میکنید. اگر ببرید، سود شما در مجموع همان 100 تومان خواهد بود چرا که در بازی نخست، 100 تومان از دست دادهاید. حال فرض کنید بازی اول و بازی دوم را باختهاید. در بازی سوم باید 400 تومان (دو برابر 200 تومان) را هزینه کنید. اگر در دور سوم برنده شوید، 400 تومان درآمد خواهید داشت اما در دورهای قبلی به ترتیب 100 و 200 تومان از دست دادهاید. در نتیجه سود کلی شما در طی سه مرحله بازی، همان 100 تومان خواهد بود.
تاریخچه مارتینگل
مارتینگل بر پایه تئوری احتمال و بازگشت به میانگین طراحی شده است. این سیستم در ابتدا توسط ریاضیدان فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن هجدهم میلادی معرفی شد که بر پایه این فرضیه استوار است که شما تنها به یک شرط بندی یا معامله خوب نیاز دارید تا در نهایت برنده شوید. بعد از آن یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی ۱۰۰% رسید، تحقیقاتی انجام داد. در مقابل این استراتژی، سیستم دیگری با نام سیستم ضد مارتینگل نیز وجود دارد. سیستم ضد مارتینگل معتقد است با هر شکستی که در معامله شما اتفاق می افتد، میزان پولی که در شرط بندی گذاشتهاید را نصف کنید و هر بار که سودی نصیب شما شد، این میزان را دو برابر نمایید. کاملا بر عکس سیستم مارتینگل.
نقطع ضعف روش مارتینگلی
در گام نخست باید بدانید که سرمایه شما نامحدود نیست. در نتیجه اگر روند نزولی قیمت سهم ادامه داشته باشد، شما نمیتوانید روش مارتینگلی را به مدت زیادی ادامه دهید چرا که سرمایه شما تمام میشود! برای مثال فرض کنید یک سهم دلخواه را شهریور 1399 خریده باشید و بخواهید از روش مارتینگلی استفاده کنید. با توجه به افت بیش از 50 درصدی قیمت بسیاری از سهام در نیمه دوم سال 1399، به احتمال زیاد در خرید دوم و یا سوم، سرمایه شما به پایان میرسید و در نتیجه از این جا به بعد فقط میتوانستید نظارهگر افت بیشتر قیمت سهام خود باشید!
نسبت ریسک به سود در این روش نیز یک عیب دیگر است. چرا که سود به دست آمده تنها به اندازه سود معامله اول است اما میزان ریسک شما در هر بار، افزایش مییابد. از سوی دیگر در زمانی که بازارها روند صعودی پرقدرت دارند (5 ماه نخست سال 1399) اگر شما برای خرید سهام به روش مارتینگلی عمل میکردید، به احتمال زیاد بخش قابل توجهی از سود احتمالی را از دست میدادید. بسیاری از سهامداران حرفهای، در زمانی که بازار وارد روند صعودی پرقدرت میشود نه تنها از تمام نقدینگی خود برای خرید سهام استفاده میکنند بلکه تا جای ممکن سعی میکنند از خرید اعتباری هم برای بیشینه کردن سود خود استفاده کنند.
استراتژی خرید به روش مارتینگل
ورود مارتینگل به بورس
ایدئال همه سرمایهگذاران، خرید در پایینترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت است. اما این آرمانگرایی در اغلب اوقات محقق نمیشود در نتیجه خرید پلکانی یا پلهای، استراتژی است که گروهی از سهامداران برای خرید یک سهام در نظر میگیرند. در این روش شما سرمایه خود را به چند بخش تقسیم کرده و خریدهای خود را در دورههای زمانی و قیمتهای مختلف انجام میدهید. اگر قیمت سهام شروع به افت کند، شما در قیمتهای پایینتر نیز دوباره از همان سهم میخرید. به این ترتیب میانگین قیمت خرید شما نیز پایین میآید. روش مارتینگل نیز بر همین اصل استوار است اما با این تفاوت که شما سرمایه خود را به بخشهای نامساوی تقسیم میکنید. به این ترتیب شما در بار اول یک واحد از آن سهم را میخرید و اگر قیمت سهم 10 درصد افت کرد، شما دو واحد دیگر از آن سهم میخرید. با افت بعدی قیمت سهم، باید این بار چهار واحد از این سهم خاص را بخرید و به همین ترتیب استراتژی خرید شما ادامه خواهد داشت. مزیت این استراتژی آن است که اگر قیمت سهام شروع به رشد کند، قبل از آن که به قیمت اولین خرید شما برسد، شما به سود رسیدهاید. اما عیب روش مارتینگلی چیست؟
سه روش معامله کمریسک ارزهای دیجیتال برای مبتدیها
داراییهای دیجیتال نوعی سرمایهگذاری با ریسک بالا هستند و خریدوفروش بدون برنامه آنها معمولاً به از دست رفتن سرمایه منجر میشود. در حالی که بیشتر تحلیلگران موافقند که هیچ راهبرد معاملاتی «بینقصی» وجود ندارد، سه روش شناختهشده داریم که برای معاملهگران مبتدی بسیار مناسب است. وبسایت کوین دسک در مقالهای این سه راهبرد را توضیح داده است که در زیر میخوانید.
۱. میانگینسازی هزینه دلاری (DCA)
میانگینسازی هزینه دلاری یک راهبرد معاملاتی محبوب و آزمایششده است که بهترین عملکرد را زمانی دارد که روی دورههای زمانی طولانیتری اعمال شود. مفهوم آن ساده است؛ بهجای اینکه همه پول خود را بهیکباره در یک ارز دیجیتال خاص سرمایهگذاری کنید، آن را به مقادیر کم تقسیم کنید، زمان و روز خاصی از هفته را انتخاب کنید و فقط در آن زمانها خرید خود را انجام دهید.
مثال: باب ۱۰ هزار دلار دارد که میخواهد آن را در بیت کوین (BTC) سرمایهگذاری کند. او تصمیم میگیرد بهجای اینکه کل مبلغ را یکباره هزینه کند، از راهبرد DCA استفاده کرده و مبلغ ۱۰ هزار دلار خود را به ۲۰ قسمت ۵۰۰ دلاری تقسیم کند. او سپس یک روز هفته و زمان خاص را برای خرید بیت کوین انتخاب میکند – مثلاً دوشنبه ساعت ۱۲:۰۰ به وقت محلی. طی ۲۰ هفته آینده، باب هر دوشنبه ظهر بهطور منظم ۵۰۰ دلار بیت کوین خریداری میکند تا اینکه کل مبلغ ۱۰,۰۰۰ دلار خود را سرمایهگذاری کند.
خرید در اینگونه فواصل منظم در مدتزمانی طولانی به کاهش تأثیر نوسانات بازار – یعنی افتوخیز شدید قیمتها – کمک میکند و به این معنی است که باب نسبت به حالتی که همه پول خود را یکجا برای بیت کوین هزینه کند، در این حالت میانگین بیت کوین بیشتری را در ازای همان پول دریافت میکند.
وبسایت DCABTC که یک ماشینحساب DCA متمرکز بر بیت کوین است، این مسئله را با جزئیات بیشتری نشان میدهد.
بهعنوان نمونه اگر از اول ژانویه ۲۰۱۸ (دی ۹۶) هر دوشنبه یکبار ۱۵۰ دلار بیت کوین خریداری میکردید، بهطورکلی ۲۳,۵۵۰ دلار هزینه کرده بودید و ۳.۰۴ بیت کوین (۱۶۱,۲۶۵ دلار در زمان نگارش این مقاله) داشتید. درحالیکه اگر در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۱۸ مبلغ ۲۳,۵۵۰ دلار را بهصورت یکجا برای بیت کوین هزینه میکردید، تنها میتوانستید ۱.۶۹ بیت کوین بخرید (۹۰,۰۳۳ دلار در لحظه نگارش مقاله).
اگر تصمیم دارید راهبرد DCA را بهصورت دستی انجام دهید، یعنی خودتان ارزهای دیجیتال را در زمان مشخصی از یک صرافی بخرید، می توانید با افزودن یک قانون ساده نتایج کلی خود را بهبود ببخشید: دارایی دیجیتال موردنظر را در فواصل زمانی تعیینشده فقط موقعی بخرید که قیمتها قرمز باشند؛ یعنی وقتی قیمت آن دارایی کمتر از ارزش ۲۴ ساعت قبل آن است. دادههای قیمت زنده ارزهای دیجیتال را میتوانید در وبسایت ارزدیجیتال مشاهده کنید.
۲. تقاطع طلایی/تقاطع مرگ
راهبرد معاملات ارزهای دیجیتال موسوم به «تقاطع طلایی/تقاطع مرگ» (Golden cross / Death cross)، روشی است که از دو خط میانگین متحرک (MA) روی نمودار تریدینگ ویو استفاده میکند؛ میانگین متحرک یک خط شاخص نمودار است که میانگین قیمت متوسط یک دارایی را برای مدتزمان مشخصی نشان میدهد.
بهبیان سادهتر، میانگین متحرک خطی است که روی نمودار ترسیم میشود تا بتوانیم رفتار قیمت را طبق دادههای گذشته دقیقتر حدس بزنیم.
در این راهبرد، بهدنبال نقاط تقاطع بین خط میانگین متحرک ۵۰ (میانگین ۵۰ روز قبلی) و میانگین متحرک ۲۰۰ (میانگین ۲۰۰ روز قبلی) در چارچوبهای زمانی طولانی روی نمودار مانند نمودارهای روزانه و هفتگی میگردید. ازآنجاکه این کار با مشاهده فعالیت قیمت در بازههای زمانی طولانی سروکار دارد، یک راهبرد معاملاتی طولانیمدت است که در ۱۸ ماه و بالاتر از آن بهترین عملکرد را نشان میدهد.
دو نوع نقطه تقاطع وجود دارد که باید بهدنبال آن باشید:
-
: وقتی خط میانگین متحرک ۵۰ از خط میانگین متحرک ۲۰۰ به سمت بالا عبور میکند.
- واگرایی (تقاطع مرگ): وقتی خط میانگین متحرک ۵۰ از خط میانگین متحرک ۲۰۰ به سمت پایین عبور میکند.
همگرایی نشاندهنده آن است که مومنتوم کوتاهمدت در حال بالارفتن از مومنتوم بلندمدت است؛ و این یک سیگنال خرید است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که خریداران به بازار برگشته و باعث افزایش قیمت میشوند. واگراییها نیز نشانهای از عکس این اتفاق است که مومنتوم کوتاهمدت نسبت به مومنتوم بلندمدت در حال سقوط است؛ این یک سیگنال فروش مثالی از سیستم مارتینگل است. واگرایی زمانی روی میدهد که تعداد زیادی از معاملهگران تصمیم به خروج از بازار و فروش داراییهای خود بگیرند.
برای انجام این کار، باید وارد نمودار تریدینگ ویو شوید؛ تصویر زیر یک حساب وبسایت تریدینگ ویو (TradingView) را نشان میدهد. بازه زمانی (پیکان قرمز) را به روزانه یا هفتگی تغییر دهید (مربع قرمز)، روی دکمه شاخصها کلیک کنید (پیکان آبی) و «moving averages» (میانگینهای متحرک) را جستجو کنید. دو بار کلیک کنید تا دو میانگین متحرک افزوده شود.
سپس باید با کلیک روی نماد دندانهدار هر میانگین متحرک (در گوشه بالا سمت چپ) و تغییر پارامتر طول (پیکان قرمز) بهترتیب به ۵۰ و ۲۰۰، تنظیمات میانگین متحرک را تغییر دهید. همچنین میتوانید روی «Style» کلیک کرده و رنگها (پیکان آبی) را تغییر دهید تا بتوانید دو خط را از هم متمایز کنید.
شایان ذکر است که این روش معاملات ارزهای دیجیتال در بازارِ بسیار بیثبات (زمانی که قیمتها افتوخیز بسیار شدید دارد) بیشترین کارایی را دارد، اما زمانی که بازار حالت خنثی دارد، با توجه به اینکه دو خط میانگین متحرک مرتباً همگرا و واگرا میشوند، این روش میتواند سیگنالهای خریدوفروش متعددی را نشان دهد. این حالت معمولاً زمانی اتفاق میافتد که اطمینان زیادی در بازار وجود نداشته و تعداد معاملهگران نزولی و صعودی برابر باشد. این تنها مشکل این راهبرد معاملات است، اما میانگین سود در آن از زیانهای وارده در دورههای کمنوسان بیشتر است.
باز هم تأکید میکنیم که این یک راهبرد بلندمدت است و در دوره دستکم ۱۸ ماهه بهترین عملکرد را دارد و میتوان آن را با سایر شاخصها ترکیب کرد تا نتایج بهتری حاصل شود.
در نمودار زیر، آخرین تقاطع طلایی نمودار بیت کوین در حدود ۸,۰۰۰ دلار بوده است. یعنی اگر در دو سال گذشته از این راهبرد استفاده میکردید، در قیمت ۸,۰۰۰ دلار یک سیگنال خرید دریافت و همچنان بیت کوین خود را حفظ میکردید. قیمت بیت کوین در حال حاضر حدود ۶۷۰ درصد نسبت به آن قیمت رشد نشان میدهد.
۳. راهبرد معامله بر اساس واگرایی RSI
راهبرد واگرایی RSI، استراتژی فنیتری است، اما در پیشبینی زمانبندی وارونه شدن روند پیش از وقوع آن، کاربرد مؤثرتری دارد. وارونگی روند زمانی است که قیمت شروع به حرکت در خلاف جهت میکند؛ از روند نزولی به روند صعودی یا برعکس.
شاخص RSI که مخفف «Relative Strength Index» (شاخص قدرت نسبی) است، یک شاخص نمودار است که با محاسبه میانگین تعداد سود و زیان در یک دوره ۱۴ روزه، مومنتوم را اندازهگیری میکند. در نمودارهای تریدینگویو از بخش اندیکاتورها (Indicators) بهراحتی میتوانید RSI را اضافه کنید.
این شاخص بین ۰ و ۱۰۰ در نوسان است و میتواند برای برجستهسازی «فروش بیشازحد» یا «خرید بیشازحد» یک دارایی مورد استفاده قرار مثالی از سیستم مارتینگل گیرد. برای نشاندادن این مسئله، معمولاً از یک کانال بین ۳۰ تا ۷۰ استفاده میشود. هنگامیکه خط شاخص با عبور از عدد ۷۰ از بالای کانال خارج میشود، دارایی موردنظر در وضعیت «خرید بیش از حد» در نظر گرفته میشود که نشاندهنده آن است که قیمت احتمالاً به پایین بازمیگردد. برعکس، وقتی دارایی از عدد ۳۰ به زیر کانال افت کرد، در حالت «فروش بیشازحد» در نظر گرفته میشود و معنای آن این است که قیمت احتمالاً رشد خواهد کرد.
اگرچه این سیستم بهتنهایی میتواند بهعنوان یک راهبرد ساده برای معاملات ارز دیجیتال مورد استفاده قرار گیرد، اما گاهی اوقات میتواند نتایج نادرستی به همراه داشته باشد. بهعنوان مثال، مواردی وجود دارد که RSI نشان میدهد یک دارایی بیشازحد خریداری شده است. معمولاً این یک سیگنال خرید است، اما گاهی قیمت همچنان به روند کاهش خود ادامه میدهد.
استراتژی واگرایی RSI پیشرفتهتر از این است و میتواند برای تعیین زمان تغییر روند قیمت قبل از وقوع آن مورد استفاده قرار گیرد. این کار با جستجوی ناهمگونی میان قیمت و شاخص RSI انجام میشود. بهطور معمول، قیمت و RSI تقریباً در یک جهت حرکت میکنند. ولی گاهی اوقات قیمت در حال کاهش است اما RSI افزایش مییابد، یا برعکس. این حالت فقط زمانی اتفاق میافتد که تغییر ناچیزی در حجم خرید یا فروش وجود داشته باشد و نشانهای از این است که مومنتوم در مراحل اولیه تغییر روند است.
بهترین چارچوب زمانی برای جستجوی واگرایی معمولاً در یک پنجره چهارساعته یا روزانه است. این بازههای زمانی تغییرات شدیدتر در روند میانمدت تا بلندمدت را نشان میدهند. با نگاهی به نمودار زیر، میبینیم که سه واگرایی اصلی RSI در نمودار اخیر جفتارز بیت کوین/دلار (BTC/USD) وجود دارد که تغییر در روند کلی را پیشبینی میکند. خطوط زرد اختلاف میان جهت شاخص RSI و قیمت را نشان میدهد. بهترین زمان برای جستجوی واگراییها، وقتی است که قیمت در مناطق فروش بیشازحد یا خرید بیشازحد باشد.
از این راهبرد برای یافتن تغییرات کوچکتر در یک روند نیز میتوانید استفاده کنید؛ مثلاً یک عقبنشینی را در یک روند نزولی تشخیص دهید اگر در نمودار ۳۰ دقیقهای با دقت بیشتری به ناحیه علامتگذاریشده با دایره (سفید) نگاه کنیم، میبینیم واگرایی دیگری وجود داشته که نشاندهنده حرکت دوباره به سمت روند صعودی است.
دیدگاه شما