محاسبه حاشیه سود


میانگین ماهانه درآمدهای عملیاتی طی دوره دو ماهه آخر سال نسبت به میانگین ماهانه فصل گذشته آن رشدی 27 درصدی داشته است. از طرفی اما با رشد کمتر و 15 درصدی بهای تمام شده، میانگین سود ناخالص .

چگونگی محاسبه نقطه سر به سر

در مقالات مربوط به آشنایی با تحلیل سر به سر، با مفاهیم مربوط به این موضوع آشنا شدیم. در مقاله پیش رو طریقه محاسبه کردن نقطه سر به سر را خواهیم آموخت. در حقیقت، تعیین نقطه سر به سر یک معادله‌ محاسباتی بسیار ساده است. وقتی هزینه های نهایی تان (TC) مساوی درآمد های نهایی (TR) می شوند، به نقطه سر به سر دست یافته اید.

TC = TR

هزینه های نهایی دارای مؤلفه های ثابت و متغیر هستند:

هزینه های ثابت (FC) بدون توجه به خروجی، یا همان تولید، شما یکسان می مانند. اجاره، بیمه و حقوق پایه پرسنل، نمونه هایی از هزینه های ثابت هستند.

هزینه های متغیر (VC) متناسب با تعداد واحد های تولیدی یا فروخته شده تغییر می کنند. نمونه هایی از هزینه های متغیر، مواد و کمیسیون های فروش و هزینه های کار مستقیم هستند. بنابراین هزینه های متغیر نهایی (TVC) مساوی هزینه های متغیر ضرب در تعداد واحد ها هستند یا TVC = n x VC، وقتی n تعداد واحد هاست. مجموع هزینه ها مساوی هزینه های ثابت به اضافه هزینه های متغیر نهایی است که یعنی:

TC = FC + n x VC

درآمد نهایی به صورت قیمت هر واحد ضربدر تعداد واحد های تولید یا فروخته شده است. TR = n x P، وقتی P مساوی قیمت واحد است. می توانید خط درآمد نهایی را در شکل ۱ همراه با نقطه سر به سر در جایی که خط TR، خط TC را قطع می کند، ببینید. می توانید نقطه سر به سر را از طریق جای گذاری عبارت ها در معادله نقطه سر به سر محاسبه کنید.

TC = TR

FC + (n x VC) = n x P

با به دست آوردن n، تعداد واحد های مورد نیاز برای یافتن نقطه سر به سر مشخص می شود.

n = FC / (P – VC)

اگر هدفتان رسیدن به سودی مشخص است، در این صورت می توانید از معادله نقطه سر به سر برای محاسبه تعداد واحد هایی که برای رسیدن به آن هدف باید بفروشید، استفاده کنید.

n x P = FC + (n x VC) + Profit

n = (FC + Profit)/(P – VC)

برای درک بهتر آن چه که تا این جا مقاله گفته شد؛ بهتر است این مبحث را با یک مثال ادامه دهیم:

به عنوان مثال فرض بفرمایید که در پی عرضه محصول جدیدی به بازار هستید. تحقیقات بازار نشان داده است که مشتریان حاضرند مبلغ ۱۱۵,۰۰۰ تومان برای خرید آن بپردازند و گروه فروش شما مطمئن است که می تواند حداقل ۵۰۰ واحد در هر ماه بفروشد.

تجهیزاتی که برای تولید محصول نیاز دارید ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و این هزینه برای سه سال محاسبه شده است. به عبارت بهتر ۲۵ میلیون تومان هزینه ثابت در هر ماه خواهید داشت. با داشتن این اطلاعات، حالا شما باید تصمیم بگیرید که آیا این محصول از نظر مالی ارزش تولید دارد یا نه. باید اطلاعات را به صورت یک فهرست لیست کنیم تا از گیج شدن جلوگیری شود:

  • هزینه های ثابت در ماه ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ تومان
  • هزینه های متغیر هر واحد
  • کار مستقیم ۲۰,۰۰۰ تومان
  • مواد اولیه مستقیم ۱۵,۰۰۰ تومان
  • حمل و نقل ۱۰,۰۰۰ تومان
  • کمیسیون فروش ۱۰,۰۰۰ تومان
  • VC نهایی به ازای هر واحد ۵۰,۰۰۰ تومان
  • قیمت هر واحد ۱۱۵,۰۰۰ تومان

در ادامه برای محاسبه نقطه‌ سر به سر، باید از این معادله استفاده کنید:

n = FC/(P – VC)

n = 25,000/(115 – 50)

n = 384.6

پس ما به این نتیجه رسیدیم که نقطه سر به سر ۳۸۵ واحد در هر ماه است. این مقدار، پایین تر از حداقل حجم فروشی است که گروه فروش فکر می کردند به آن دست پیدا می کنند، بنابراین این محصول فرصت خوبی برای سودآوری دارد.

تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر می تواند درباره قیمت گذاری هم نکات مفید و کاربردی ایجاد کند. به عنوان مثال، می توانید در نظر بگیرید که اگر شما قیمت را تا ۱۰۵,۰۰۰ تومان کاهش دهید، نقطه‌ سر به سر چقدر جا به جا می شود؟

برای این کار آیا باید حجم فروش را افزایش داد یا برای قیمت های پایین تر هم این میزان فروش (۵۰۰ عدد) سودآور خواهد بود؟ با استفاده از نقطه‌ سر به سر، می توانید هزینه ها و متغیر های درآمد گوناگونی برای درک تأثیرات تغییرات متنوع و مختلف ارائه دهید.

سه روش محاسبه تخصصی نقطه سر به سر

در نگاه تخصصی تر به این موضوع، سه روش مختلف برای محاسبه نقطه سر به سر در دسترس می باشد.

روش اول: به صورت سطح توليد يا درصد ظرفيت بهره برداری

در اين حالت سطح توليدی تعيين می شود كه در آن هزينه كل طرح با درآمد كل طرح برابر باشد. نقطه سر به سر در اين حالت به طريق جبری به صورت زير محاسبه می شود:

كل هزينه ها = كل فروش

TR = TC TR = P . Q TC = TVC + TFC TVC = AVC . Q

P . Q = TFC + TVC P . Q – TVC = TFC P . Q – AVC . Q = TFC

Q = TFC / (P – AVC)

  • TR (Total Revenue) كل فروش
  • TC (Total Cost) كل هزينه ها
  • P (price) قيمت محصول
  • Q (Quantity) تعداد محصول
  • TFC (Total Fixed Cost) كل هزينه ثابت
  • TVC (Total Variable Cost) كل هزينه متغير
  • AVC (Average Variable Cost) هزينه متغير به ازای واحد محصول
  • AC (Average Cost) هزينه به ازای واحد محصول

در این فرمول فوق نقطه سر به سر از رابطه بين هزينه های ثابت و تفاوت قيمت فروش واحد و هزينه های متغير واحد تعيين می شود و سه نتيجه عملی از تحليل نقطه سر به سری در اين حالت حاصل می گردد.

همان طور که مقالات قبلی در زمینه تحلیل سر به سر اشاره کردیم، هر چقدر هزينه های ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نيز بالاتر خواهد بود و هر قدر تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه های عملياتی متغير بيشتر باشد نقطه سر به سر پايين تر خواهد بود و در اين حالت هزينه های ثابت از طريق تفاوت بين قيمت فروش واحد و هزينه های متغير واحد سريع تر جذب می شود.

يک نقطه سر به سر محاسبه حاشیه سود بالا نامتناسب است زيرا شركت را در مقابل تغييرات سطح توليد (فروش) آسيب پذير می سازد.

روش دوم: به صورت سطح درآمد يا فروش

محاسبه نقطه سر به سری بر اساس ارزش پولی فروش (به جای حجم فروش) غالبا مفيد است. امتياز اصلی اين روش آن است كه برای مؤسساتی كه توليدات متعددی با قيمت های فروش مختلف دارند يک نقطه سر به سری كلی محاسبه می نمايد.

به علاوه اين روش به اطلاعات بسيار محدودی نيازمند است. تنها سه ارزش يعنی فروش، هزينه های ثابت و هزينه های متغير ضروری است. پس در اين حالت سطح درآمدی تعيين می شود كه در آن سود اقتصادی طرح صفر است. به عبارت ديگر سطح درآمد با توجه به سطح توليد در نقطه سر به سر به صورت زير محاسبه می شود.

TR = P . Q Q = TFC / (P – AVC) TR = P ( TFC / (P – AVC))

روش سوم: به صورت سطح قيمت محصول

در اين حالت سطح قيمتی تعيين می شود كه در آن درآمد كل طرح مساوی هزينه كل باشد. اين سطح قيمت به صورت زير محاسبه می شود.

TR = TC P . Q = TVC + TFC P = TVC/Q + TFC/Q P = AVC + AFC = AC

در ادامه توجه شما را به چند مفهوم مهم و مرتبط جلب می کنیم:

حاشیه امنیت چیست و به چه معناست؟

حاشیه امنیت قدرت کسب و کار را نشان می دهد و باعث می شود هر تجارتی بداند دقیقا باید چه مقدار سود یا زیان داشته باشد و آیا این سود و زیاد پایین تر یا بالا تر از نقطه‌ سر به سر است یا نه.

در تحلیل نقطه‌ سر به سر، حاشیه امنیت، مقداری را نشان می دهد که فروش های واقعی یا پیش بینی شده از فروشی که برای نقطه‌ سر به سر در نظر گرفته بوده پیشی می گیرند. حاشیه امنیت برابر است با خروجی فعلی منهای خروجی نقطه‌ سر به سر.

به مابه التفاوت فروش واقعی يا بودجه ای و فروش در نقطه سر به سر حاشيه ايمنی می گويند.

نسبت حاشيه ايمنی = فروش واقعی فروش در نقطه سر به سر/ فروش واقعی

(S-SB)/S

نسبت حاشيه سود = نسبت سود عملياتی به فروش/ نسبت حاشيه ايمنی

نسبت سود عملياتی به فروش = نسبت حاشيه سود * نسبت حاشيه ايمنی = سود قبل از بهره و ماليات / فروش

1-(VC/S)*(S-SB)/S نسبت سود عملياتی به فروش

به طور کلی حاشیه سود را می توان با کم کردن هزینه متغیر هر واحد از قیمت فروش آن به دست آورد.

نقطه سر به سر نقدی

نقطه ای كه در آن نقطه درآمد كل با كل هزينه های نقد برابر می باشد. مهم ترين هزينه غير نقدی استهلاک است كه در اين معادله از هزينه های كل كسر می شود. شركت ها ممكن است حتی اگر پايين تر از نقطه سر به سر فعاليت كنند با وجود زيان باز چون بالا تر از نقطه سر به سر نقدی باشند به عمليات خود ادامه دهند ولی نقطه سر به سر نقدی نقطه اتمام كار شركت است .

هزینه های ثابت

همان طور که مقالات قبلی مربوط به آشنایی با تحلیل سر به سر اشاره شد؛ هزینه های ثابت هزینه هایی هستند که با افزایش و یا کاهش تولید تغییری نمی کنند مانند: هزینه اجاره.

همچنین از ضرب نمودن حاشیه سود در تعداد کالا در نقطه سربه سر می توان هزینه های ثابت را به دست آورد.

نکته: در صورتی که مقدار تولید را افزایش دهیم، مازاد تولید ما نسبت به نقطه سر به سر سود ما خواهد بود. به نمودار زیر دقت فرمایید:

در پایان مطالعه مقاله نرم افزار پرت مستر به مخاطبین عزیز پیشنهاد می گردد.

جهت بهره مندی از هرگونه خدمات امکان سنجی می توانید با شماره ۰۹۱۲۷۹۷۶۱۰۶ تماس حاصل فرمایید.

بسازوبفروش‌ها چقدر سود می‌کنند؟/ساخت‌وساز محاسبه حاشیه سود در کدام مناطق سود بیشتری دارد؟

متوسط عایدی ساخت‌وساز مسکونی در تهران ۵۷ درصد است. این رقم براساس وضعیت بازار زمین و مصالح ساختمانی پس از شوک‌های ارزی تابستان امسال استخراج شده است.

به گزارش تجارت‌نیوز، عایدی ساخت‌وساز مسکونی در تهران براساس متوسط قیمت زمین و برآورد واقعی از هزینه احداث، محاسبه شد.

«ارقام رسمی» مربوط به میانگین بهای خرید ملک کلنگی و همچنین«فراخوان مجهز به ریزهزینه‌ها» برای سرمایه‌گذاری ساختمانی نشان می‌دهد تابستان امسال مابه‌التفاوت قیمت فروش آپارتمان و قیمت تمام شده ساخت در پایتخت ۵۷ درصد بوده است.

این میزان عایدی با لحاظ مدت زمان اجرای پروژه -۱۸ تا ۲۴ ماه- قابل وصول است. حاشیه سود ساخت‌و‌ساز در پایین شهر، زیر ۵ درصد و در مناطق شمالی تا دو برابر است.

عایدی ساخت و ساز مسکن در شهر تهران بر اساس یک آمار رسمی و یک برآورد واقعی محاسبه شد. آمار رسمی مربوط به میانگین قیمت زمین در مناطق بیست‌ و دو گانه شهر تهران است و هزینه ساخت هر متر مربع آپارتمان مسکونی نیز به‌طور میانگین برآورد شده است.

بر این اساس در حال حاضر عایدی ساخت و ساز مسکونی در تهران به‌طور متوسط ۵۷ درصد برآورد می‌شود. این رقم براساس وضعیت بازار زمین و مصالح ساختمانی پس از وقوع بخشی از شوک‌های ارزی در سال جاری یعنی در تابستان سال ۹۷ استخراج شده است.

میانگین قیمت زمین در تهران در فصل تابستان ۸ میلیون و میانگین قیمت هر مترمربع آپارتمان مسکونی در این فصل ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بوده است.

دو جزء اصلی موثر در قیمت تمام شده ساخت مسکن«بهای زمین» و «هزینه مصالح ساختمانی» است. آمار رسمی از میانگین قیمت زمین در پایتخت به‌صورت فصلی و بر اساس قیمت معاملات انجام شده به‌طور دقیق محاسبه و منتشر می‌شود و همین آمار در گزارش حاضر مبنای محاسبه حاشیه سود ساخت و ساز در تهران قرار گرفته است.

اما در مورد هزینه‌های ساخت و ساز با توجه به تنوع بالا و دامنه وسیع قیمتی مصالح ساختمانی و البته دخیل بودن سلیقه سازنده در نوع مصالح مورد استفاده نمی‌توان رقم دقیق هزینه‌های ساخت مسکن را استخراج کرد.

بر اساس سفارش کار یک دستگاه دولتی زیرمجموعه وزارت راه و شهرسازی به پیمانکاران سازنده مسکن برای ساخت مجتمع مسکونی بلند مرتبه در یکی از مناطق جنوب غربی محاسبه حاشیه سود محاسبه حاشیه سود تهران استخراج شده است.

در این سفارش بهای مترمربعی ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به‌عنوان قیمت نهایی ساخت مسکن اعلام شده که با کسر میانگین قیمت زمین در منطقه، هزینه ساخت هر مترمربع آپارتمان مسکونی معادل ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان شناسایی شده است.

طبیعی است این رقم در تمام ساخت و سازهای مسکونی مبنا نیست و ساخت‌وساز در گروهی از مناطق با بهای بیشتری انجام می‌شود و در عین حال ممکن است هزینه ساخت در مناطق فرسوده و جنوبی تهران از برآورد مذکور کمتر باشد.

اما با توجه به اینکه برآورد پیمانکار این پروژه دولتی در اوایل پاییز و بر اساس آمارهای قطعی از بازار زمین و مصالح ساختمانی در تابستان محاسبه و اعلام شده است، می‌توان برای برآورد حاشیه سود ساخت و ساز به آن تکیه کرد.

با مروری بر آمارهای میانگین قیمت زمین و افزودن رقم برآورد متوسط هزینه ساخت‌و‌ساز به آن، بهای تمام شده مسکن به تفکیک مناطق مختلف پایتخت به دست می‌آید که از مقایسه آن با میانگین قیمت فروش آپارتمان مسکونی در گزارش رسمی مرکز آمار، می‌توان حاشیه سود ساخت‌و‌ساز مسکن در مناطق تهران را نیز برآورد کرد.

البته این برآورد بر اساس قیمت‌های فروش مسکن در تابستان محاسبه شده و طبیعی است با توجه به تغییرات قیمتی در پاییز امسال تاکنون دستخوش تغییر شده است؛ ضمن اینکه بهای فروش مسکن در یک تا دو سال آینده با توجه به نوسان‌های شدید قیمتی اخیر و نبود چشم‌انداز دقیقی از وضعیت دیگر بخش‌های اقتصادی، قابل پیش‌بینی نیست، اما قطعا با وضعیت فعلی متفاوت خواهد بود.

به‌طور کلی مناطق پایتخت به لحاظ حاشیه سود ساخت و ساز به چهار گروه قابل تقسیم‌بندی هستند. گروه اول مناطق لوکس تهران واقع در نوار شمالی شهر هستند که عایدی قابل توجهی از ساخت و ساز در این مناطق نصیب سازندگان می‌شود.

البته ساخت و ساز در این مناطق هزینه‌های به مراتب بیشتری در مقایسه با اغلب مناطق دیگر دارد اما به همین نسبت عایدی بیشتری نیز به دنبال خواهد داشت.

حاشیه سود ساخت و ساز در منطقه یک تهران بین ۲ تا ۵/ ۲ برابر هزینه تمام شده ساخت مسکن است و در مناطق ۲ و ۳ نیز تا دو برابرهزینه ساخت، انتفاع از ساخت و ساز نصیب سرمایه‌گذاران ساختمانی می‌شود.

گروه دوم مناطق متوسط تهران هستند که می‌توان از آنها با عنوان پرمعامله‌ترین و پر ساخت و سازترین مناطق پایتخت نیز یاد کرد. سه منطقه ۴، ۵ و ۶ تهران در این گروه می‌گنجد که سرمایه‌گذاری ساختمانی در آنها به‌طور میانگین بین ۶۰ تا ۷۰ درصد بازدهی دارد.

بخش دیگری از بازار مسکن، مناطق اطراف نوار میانی پایتخت هستند. خیابان انقلاب و آزادی به‌عنوان معبری که دو نیمه شمالی و جنوبی تهران را از یکدیگر جدا کرده است در اطراف خود مناطقی همچون ۹، ۱۰ و ۱۱ را دارد که به لحاظ حاشیه سود ساخت‌و‌ساز از دو گروه قبلی در مرتبه پایین‌تری قرار دارند.

در این مناطق به‌طور میانگین ۲۵ درصد سود از ساخت‌و‌ساز مسکونی نصیب سازندگان می‌شود که دست‌کم از نرخ سود بانکی بیشتر است.

چهارمین و آخرین گروه مناطق به لحاظ میزان عایدی ساخت و ساز، عمدتا زیر محور میانه پایتخت قرار گرفته‌اند و می‌توان از آنها به‌عنوان مناطق فرسوده نیز یاد کرد

حاشیه سود ساخت و ساز در بازار املاک فرسوده پایتخت با هیچ‌یک از دیگر مناطق قابل مقایسه نیست. هزینه ساخت و فروش آپارتمان در این مناطق اغلب سر به سر شده و حتی با احتساب هزینه ساخت ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومانی مبنای این محاسبات، گاهی ساخت و ساز در این مناطق زیان‌ده می‌شود.

میانگین هزینه ساخت مناطق ۱۶ تا ۲۰ تهران حدود ۲ میلیون تومان

البته هزینه ساخت در مناطق ۱۶ تا ۲۰ تهران به‌طور میانگین حدود ۲ میلیون تومان در هر مترمربع است و به تناسب نیاز متقاضیان مسکن از مصالح با قیمت‌های پایین‌تر در ساخت‌وسازهای مذکور استفاده می‌شود.

اما حتی اگر بهای ۲ میلیون تومانی را در محاسبات مبنا قرار دهیم، عایدی ساخت و ساز در بافت فرسوده شهر حدود ۱۰ درصد خواهد بود که با حداقل حاشیه سود دیگر مناطق تهران (۲۵ درصد) فاصله زیادی دارد.

در چنین شرایطی بی‌میلی سازنده‌ها به ساخت و ساز در بافت فرسوده دور از انتظار نیست. سال گذشته که دولت از بسته نوسازی بافت‌های فرسوده رونمایی کرد، عده‌ای از سازنده‌ها به سمت مناطق فرسوده رفتند و پروژه‌هایی را در این مناطق کلید زدند.

اما این وضعیت دوام چندانی نیافت چراکه آنها به دنبال وعده دریافت تسهیلات با نرخ تک رقمی این تصمیم را گرفتند، اما وقتی وعده مذکور عملی نشد، سازنده‌ها و سرمایه‌گذاران ساختمانی نیز از تصمیم خود منصرف شدند و تعریف پروژه‌های جدید در بافت‌های فرسوده روند کاهشی پیدا کرد.

در حال حاضر امکان استفاده از تسهیلات بدون سپرده ساخت مسکن با نرخ سود ۱۸ درصد برای سازنده‌ها فراهم است اما بسیاری از سازنده‌ها در ماه‌های اخیر اعلام کرده‌اند که با توجه به قیمت تمام شده تجهیز منابع، استفاده از تسهیلات مذکور برای آنها به صرفه نیست.

منطق جمع‌بندی سازنده‌ها در این رابطه، اکنون با محاسبه حاشیه سود مسکن بر اساس بهای زمین و مصالح در تابستان امسال مشهود شده و بی‌میلی آنها به ساخت و ساز در بافت‌های فرسوده دیگر پوشیده نیست.

سر به سر شدن بهای ساخت و قیمت مسکن ردر این مناطق یا حاشیه سود اندک حول و حوش ۱۰ درصدی مهم‌ترین مانع رونق ساخت و ساز در این مناطق است که خود به‌عنوان مانع احیای بافت‌های ناکارآمد و فرسوده شهری قابل ارزیابی است.

پیام این محاسبات و ارزیابی نمای کلی از حاشیه سود ساخت و ساز در وضعیت فعلی بازار برای سیاست‌گذاران بخش مسکن روشن است. به نظر می‌رسد راه برون‌رفت از وضع موجود، پیش‌بینی مشوق برای سازنده‌ها در بافت‌های فرسوده از سوی دولت و شهرداری نظیر بخشودگی هزینه‌های ساخت و انشعابات و اعطای تسهیلات ارزان قیمت است.

تنها در این صورت می‌توان سازندگان را به ساخت و ساز در بافت‌های فرسوده ترغیب کرد تا هم این بافت‌ها نوسازی شود و هم مسکن ارزان قیمت در مناطقی که قیمت زمین در آنها پایین‌تر است، در دسترس عموم اقشار جامعه با قدرت خرید متوسط و پایین قرار بگیرد.

افزایش حاشیه سود ناخالص «شکلر» طی ماه های پایانی سال!

میانگین ماهانه درآمدهای عملیاتی طی دوره دو ماهه آخر سال نسبت به میانگین ماهانه فصل گذشته آن رشدی 27 درصدی داشته است. از طرفی اما با رشد کمتر و 15 درصدی بهای تمام شده، میانگین سود ناخالص .

افزایش حاشیه سود ناخالص «شکلر» طی ماه های پایانی سال!

شرکت نیروکلر (شکلر)

معرفی:

هم‌زمان با توسعه صنعت آب و فاضلاب در کشور و با هدف ارتقای سطح بهداشت و سلامت در جامعه و قطع وابستگی به منابع خارجی، شرکت نیروکلر با سرمایه‌گذاری اولیه وزارت نیرو و بانک صنعت و معدن تأسیس و بهره‌برداری از این طرح از آغازین روزهای سال 1376 شروع گردید. شرکت نیرو کلر با بهره گیری از مدرن ترین تجهیزات، به کار گیری آخرین فن‌آوری روز دنیا، علاوه بر تأمین بخش عمده‌ای از مصارف صنایع آب و فاضلاب کشور در تأمین نیاز سایر صنایع نیز مشارکت ارزشمندی را داشته و در عین حال به دلیل کیفیت برتر محصولات و خدمات ویژه ارائه شده به مشتریان توانسته است بخش قابل توجهی از محصولات تولیدی خود را به بیش از 20 کشور جهان صادر نماید. افزایش تقاضا در بازارهای داخلی و خارجی و استقبال از کیفیت محصولات تولیدی این شرکت باعث گردیده است که در سال‌های اخیر این شرکت طرح‌هایی را در جهت افزایش ظرفیت‌های تولید و نو سازی ماشین‌آلات و استفاده از نسل‌های جدید الکترولایزرها اجرا نموده و ظرفیت تولید محصولات خود را به دو برابر میزان قبلی افزایش دهد، که در این راستا شرکت نیرو کلر به منظور حفظ و افزایش سهم بازار، تکمیل ظرفیت واحدهای پایین دستی و کاهش قیمت تمام شده و افزایش قدرت رقابت پذیری محصولات نسبت به اجرای طرح توسعه افزایش ظرفیت گاز کلر از 40 تن به 95 تن در روز اقدام نموده که بهره‌برداری از طرح مذکور در سال 97 به صورت کامل میسر گردید.

شرکت نیروکلر در حال حاضر به لحاظ تعداد و تنوع محصولات رتبه نخست کشور را در صنعت کلر آلکالی اختیار دارد محاسبه حاشیه سود و در راستای حفظ این جایگاه، در سال 1392 اقدام به راه اندازی یک واحد صنعتی دیگر در استان یزد نمود تا گام مؤثری در گسترش زنجیره تولیدات پایین دستی کلر و سود کاستیک بردارد. محصولات این شرکت به شرح زیر می‌باشد:

• آب ژاول (هیپو کلریت سدیم)

• سود کاستیک ( جامد و مایع )

• پرکلرین (هیپو کلریت کلسیم)

• مونوکلرواستیک اسید( MCA )

سهام این شرکت در بازار سرمایه مورد پذیرش قرار گرفته و در حال حاضر تحت نماد شکلر در گروه محصولات شیمیایی در بازار اول (تابلوی فرعی) بورس مورد معامله قرار می‌گیرد. همچنین لازم به ذکر است طی یک سال گذشته با ابهامات و هیجانات ایجاد شده در بازار و نوسان شاخص کل، این سهم نیز روندی نزولی و منفی را طی و اصلاح قیمتی 43.4 درصد را تجربه نموده است که این کاهش ارزش با در نظر گرفت سود تقسیمی 1.100 ریال مربوط به سال مالی 1399، مورد محاسبه قرار گرفته است. روند تغییرات قیمت و حجم سهام مورد معامله طی یک سال اخیر به صورت نمودار زیر می‌باشد:

شکلر

ترکیب سهامداران:

عمده سهام شرکت در حال حاضر در اختیار شرکت سرمایه‌گذاری صنایع شیمیایی ایران (شیران) بوده و این شرکت مالک 40.63 درصد از سهام شرکت نیروکلر می‌باشد. از دیگر سهامداران اصلی شرکت، سرمایه‌گذاری نفت و گاز و پتروشیمی تأمین با سهم 32.56 درصد می‌باشد. ترکیب سهامداران شرکت بر اساس آخرین تغییرات تا تاریخ 14 اسفند، به صورت جدول زیر می‌باشد:

شکلر

عملکرد شرکت طی سال جاری:

ببر اساس اطلاعات ارائه شده طی گزارش فعالیت ماهانه بهمن، طی سه ماهه نخست سال مالی جاری (سال مالی 1401) شرکت موفق به تولید بیش از 27.6 هزار تن انواع محصولات شامل کلر و مشتقات آن، سود سوزآور و مشتقات آن، کربوکسی متیل سلولز، سدیم مونو کلر و استیک اسید شده است که در مقایسه با دوره مشابه سال قبل با تولید 23.56 هزار تن محصول، افزایش 17.3 درصد داشته است. البته لازم به ذکر است طی سال‌های اخیر شرکت دو بار اقدام به تغییر سال مالی خود نموده چنانکه در اولین تغییر پایان سال مالی شرکت از 29 اسفند به 31 مرداد و در نوبت دوم پایان سال مالی به 30 آبان تغییر نموده است.

طی گزارش فعالیت ماهانه مذکور، تولیدات شرکت طی یک ماهه بهمن نیز بیش از 9.74 هزار تن گزارش گردیده که نسبت به دی ماه با تولید 8.32 هزار تن محصول، افزایشی 17.1 درصدی و نسبت به میانگین ماهانه دوره دو ماهه گذشته افزایشی 9 درصدی را نشان می‌دهد.

شکلر

با افزایش مقداری تولید طی سه ماهه سال جاری، فروش شرکت نیز روندی صعودی را طی نموده چنانکه مجموع فروش محاسبه حاشیه سود طی این دوره با رشدی 24.8 درصدی نسبت به دوره مشابه سال قبل، از 22.57 هزار تن به 28.16 هزار تن افزایش یافته است. مجموع فروش مقداری شرکت طی بهمن ماه اما با وجود افزایش تولیدات طی این ماه، 9.56 هزار تن گزارش شده که نسبت به ماه گذشته کاهشی 1.1 درصدی اما نسبت به میانگین ماهانه افزایشی 2.8 درصدی را نشان می‌دهد.

شکلر

با افزایش نرخ دلار و تورم ایجاد شده در کشور و در پی آن افزایش نرخ نهاده‌های تولید و هم سو با افزایش نرخ کامودیتی ها در بازارهای جهانی، نرخ فروش محصولات شرکت نیز با روندی صعودی و مثبت همراه بوده است چنانکه میانگین نرخ فروش شرکت طی سه ماهه نخست سال جاری با رشدی 90 درصدی از 33.74 میلیون ریال به ازای هر تن محصول در دوره مشابه به 64.06 میلیون ریال افزایش یافته است. میانگین نرخ فروش طی بهمن ماه نیز مبلغی بیش از 74 میلیون ریال محاسبه گردیده که نسبت به دی ماه افزایشی 23 درصدی و نسبت به دوره دو ماهه گذشته آن افزایشی 25.6 درصدی را نشان می‌دهد. البته لازم به ذکر است بخشی از این افزایش ناشی از تغییر در ترکیب سبد فروش محصولات طی این ماه می‌باشد چنانکه سهم محصول کلر و مشتقات آن با میانگین نرخ فروش بالاتر نسبت به سایر محصولات، از 68 درصد در دی ماه به 7 درصد در این ماه افزایش یافته است.

شکلر

با افزایش مقداری فروش طی سال جاری و هم سو با افزایش نرخ فروش محصولات، مجموع درآمد شرکت نیز با روندی صعودی همراه و با رشدی 136.8 درصدی از 761.6 میلیارد ریال در دوره مشابه سال قبل به بیش از 1.8 هزار میلیارد ریال افزایش یافته است. مجموع درآمد فروش طی بهمن ماه نیز مبلغ 707. میلیارد ریال گزارش شده که نسبت به دی ماه افزایشی 21.6 درصد و نسبت به میانگین ماهانه دوره دو ماهه گذشته آن افزایشی 29.2 درصدی را نشان می‌دهد.

شکلر

طی سه ماهه نخست سال جاری (سه ماهه منتهی به 30 بهمن 1400)، سهم فروش صادراتی شرکت 11 درصد و سهم فروش داخلی آن 89 درصد گزارش گردیده است و این در حالی است که نرخ فروش صادراتی محصولات طی این دوره و نسبت به سه ماهه نخست سال (3 ماهه منتهی به 31 خرداد) نسبت به نرخ فروش داخلی رشدی بالاتر را تجربه نموده است. (افزایش نرخ فروش داخلی 110 درصد و افزایش نرخ فروش صادراتی محصولات 164 درصد). با کاهش سهم فروش صادراتی محصول، سهم درآمدی آن نیز از 37 درصد در دوره مورد مقایسه به 29 درصد کاهش یافته است.

شکلر

طی بهمن ماه اما با تغییرات در ترکیب سبد فروش داخلی و افزایش سریع‌تر میانگین نرخ فروش داخلی نسبت به فروش صادراتی (افزایش نرخ داخلی 51 درصد و افزایش نرخ فروش صادراتی 13 درصد)، شرکت به سمت افزایش فروش داخلی و کاهش فروش صادراتی حرکت نموده است چنانکه سهم فروش صادراتی از 13 درصد در دو ماهه گذشته به 7 درصد کاهش یافته است.

شکلر

نگاهی به سودآوری شرکت طی 8 ماهه منتهی به 30 آبان:

طی صورت‌های مالی حسابرسی شده منتهی به 30 آبان و طی دوره هشت ماهه مذکور، شرکت نیرو کلر با سرمایه 500 میلیارد ریال، برای هر سهم خود سود خالص 2.064 ریال محقق نموده که در مقایسه با سود 1.847 ریال تجدید ارائه شده دوره مشابه منتهی به 30 اسفند 1399 ، افزایشی 12 درصدی را نشان می‌دهد. بر اساس اطلاعات ارائه شده طی صورت‌های مالی مذکور، درآمدهای عملیاتی شرکت طی این دوره نسبت به دوره مورد مقایسه و صورت‌های مالی تجدید ارائه شده، با رشدی 53 درصدی مبلغ 3.05 هزار میلیارد ریال و بهای تمام شده آن با رشدی 78 درصدی مبلغ 1.7 هزار میلیارد ریال گزارش شده است. با افزایش سریع‌تر هزینه‌ها نسبت به درآمدها، سود ناخالص شرکت اما رشدی کمتر و 29 درصدی را تجربه و مبلغ 1.32 هزار میلیارد ریال محاسبه گردیده است.

در ادامه نیز با رشد 163 درصدی هزینه‌های اداری، عمومی و فروش از 96.4 میلیارد ریال در دوره مورد مقایسه به 253.51 میلیارد ریال و با وجود افزایش 36 درصدی سایر درآمدها از 83.74 به 113.57 میلیارد ریال، سود عملیاتی شرکت با رشدی 17 درصدی همراه و مبلغ 1.18 هزار میلیارد ریال گزارش شده است. درنهایت نیز با رشدی 71 درصدی هزینه‌های مالی از 32.8 به 56.2 میلیارد ریال و با کاهش 4 درصدی درآمد سرمایه‌گذاری‌ها از 50 به 47.87 میلیارد ریال، سود خالص قبل از مالیاتت رشدی 14 درصدی را تجربه و مبلغ 1.17 هزار میلیارد ریال و سود خالص مبلغی بیش از 1.03 هزار میلیارد ریال محاسبه شده است.

شکلر

نکته قابل توجه طی صورت‌های مالی مذکور اما رشد سریع‌تر درآمدهای عملیاتی نسبت به بهای تمام شده فروش طی دو ماهه آخر دوره 8 ماهه مورد گزارش نسبت به سه ماهه گذشته آن می‌باشد چنانکه میانگین ماهانه درآمدهای عملیاتی طی دوره دو ماهه آخر نسبت به میانگین ماهانه فصل گذشته آن رشدی 27 درصدی داشته است. از طرفی اما با رشد کمتر و 15 درصدی بهای تمام شده، میانگین سود ناخالص ماهانه طی دوره مذکور نسبت به فصل گذشته آن افزایش بیشتر و 46 درصدی را تجربه نموده است که این موضوع باعث افزایش حاشیه سود ناخالص شرکت از 40 درصد در سه ماهه منتهی به 31 شهریور به 46 درصد در دو ماهه منتهی به 30 آبان ماه شده است که نشان دهنده افزایش توان خلق سود شرکت طی این دوره می‌باشد.

با رشد سریع‌تر هزینه‌های عملیاتی و با وجود افزایش 6 درصدی سایر درآمدهای عملیاتی، میانگین ماهانه سود عملیاتی شرکت نیز طی این دوره محاسبه حاشیه سود با رشدی 30 درصدی همراه و حاشیه سود عملیاتی از 39 درصد به 40 درصد افزایش یافته است. درنهایت اما با افزایش 45 درصدی میانگین ماهانه هزینه مالیات نسبت به فصل گذشته و با کاهش 12 درصدی درآمد سرمایه‌گذاری‌ها، سود خالص شرکت با رشدی 25 درصدی همراه و حاشیه سود خالص 35 درصد محاسبه شده است که نسبت به دوره مورد مقایسه کاهش یک درصدی را نشان می‌دهد. اما لازم به ذکر است که این کاهش ناشی از تأثیر هزینه‌های غیرعملیاتی و متفرقه شرکت می‌باشد و ملاک در برسی سودآوری عملیاتی شرکت، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی آن می‌باشد که بر اساس اطلاعات ارائه شده، روندی صعودی و مثبت را طی نموده است که بیانگر افزایش توان سودآوری شرکت طی دوره مذکور می‌باشد.

سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص (Gross Profit) به سودی که یک شرکت، پس از کسر هزینه‌های همراه با تولید یا فروش محصولاتش، یا هزینه‌هایی که به‌منظور انجام سرویس‌ها پرداخت کرده، شناسایی می‌کند، اطلاق می‌گردد.

سود ناخالص در صورت درآمد شرکت‌ها دیده شده و می‌توان آن را از طریق کاستن هزینهٔ بهای تمام‌شده کالاهای فروخته‌شده (The cost of goods sold – COGS) از درآمدها (فروش انجام‌شده) محاسبه کرد.

این موارد می‌توانند در صورت درآمدی شرکت (Income Statement) دیده شوند. سود ناخالص همچنین می‌تواند تحت عنوان سود فروش (Sales profit) و یا درآمد ناخالص (Gross Income) نامبرده شود.

درک مفهوم سود ناخالص

سود ناخالص، میزان کاراییِ یک شرکت در استفاده از نیروی کار و مواد اولیه در تولید محصولات و یا ارائهٔ خدمات را ارزیابی می‌کند. این اندازه‌گیری معمولاً هزینه‌های متغیر را نیز دربرمی‌گیرد. این هزینه‌ها، هزینه‌هایی هستند که مقدار آن‌ها بسته به میزان خروجی‌ای که شامل موارد زیر می‌باشند، متغیر می‌باشد:

  1. مواد اولیه. (Materials)
  2. نیروی کار مستقیم، با در نظر گرفتن آن به‌صورت ساعتی و یا وابسته به سطوح خروجی‌ها.
  3. مبالغ کمیسیون پرداخت‌شده به کارکنان بخش فروش. (Commissions of sales staff)
  4. هزینه‌های کارت‌های اعتباری در خرید مشتریان. (Credit card fees on customer purchases)
  5. ابزارآلات، که شامل هزینه استهلاک (Usage – based depreciation) نیز می‌باشند.
  6. ابزارهایی که در محل تولید (Production Site) از آن‌ها استفاده‌شده است.
  7. حمل‌ونقل کالاها. (Shipping)

فرمول محاسبه سود ناخالص به شرح زیر می‌باشد:

هزینهٔ بهای تمام‌شدهٔ کالای فروخته شده – درآمد = سود ناخالص

Gross Profit = Revenue – Cost of goods sold

سود ناخالص چیست؟

همان طور که به‌طور کلی گفته شد، سود ناخالص شامل هزینه‌های ثابت (Fixed costs – هزینه‌هایی که باید فارغ از مقادیر خروجی شرکت پرداخت شوند) نمی‌باشند. هزینه‌های ثابت شامل هزینهٔ اجاره (rent)، هزینه‌های تبلیغات (Advertising)، هزینه‌های بیمه (Insurance)، دستمزد کارکنانی که به‌صورت مستقیم در مسیر تولیدی درگیر نمی‌باشند و تدارکات مورد نیاز اداری (Office supplies) می‌باشد.

هر چند، باید در نظر گرفته شود که بخشی از این هزینه‌های ثابت، به هر واحد تولیدشده تحت عنوان هزینه‌های جذب‌شده (Absorption Costing)، اختصاص داده می‌شوند. که لحاظ کردن این هزینه‌ها به‌منظور گزارشگری خارجی (External reporting) به‌نحوی که طبق استانداردهای پذیرفته‌شده حسابداری باشد (Generally Accepted Accounting Principles – GAAP)، مورد نیاز است.

برای مثال، اگر یک شرکت 10 هزار واحد از محصولی را در یک دورهٔ زمانی مشخص تولید کند، و مبلغ 30 هزار دلار را برای اجارهٔ ساختمان پرداخت نماید، هزینهٔ 3 دلاری در قیمت هر کالا تحت عنوان هزینهٔ جذب‌شده لحاظ می‌شود.

سود ناخالص (Gross Profit) نباید با سود عملیاتی (Operating profit) اشتباه گرفته شود، سودی که به آن مقادیر درآمد پیش از نرخ‌های بهره و اِعمال مالیات (earnings before interest and tax – EBIT) نیز اطلاق می‌گردد.

این سود، برابر با سود شرکت پیش از پرداخت بهره‌ها و مالیات‌های تصویب‌شده می‌باشد. سود عملیاتی از طریق کسر هزینه‌های عملیاتی (Operating expenses) از سود ناخالص به‌دست می‌آید.
نکات کلیدی:

  1. سود ناخالص که به آن درآمد ناخالص (Gross Income) نیز اطلاق می‌گردد، از طریق کسر هزینهٔ بهای تمام‌شده کالاهای فروخته‌شده از درآمد حاصل شده، محاسبه می‌شود.
  2. سود ناخالص تنها شامل هزینه‌های متغیر می‌باشد و شامل هزینه‌های ثابت نمی‌باشد.
  3. سود ناخالص، مقدار کارآمدی یک شرکت در استفاده از نیروی کار و همچنین مواد اولیه در تولید کالاها و یا ارائهٔ سرویس‌ها ارزیابی می‌کند.

سود ناخالص در مقابل حاشیهٔ سود ناخالص

سود ناخالص می‌تواند به‌منظور محاسبه کردن معیاری تحت عنوان حاشیهٔ سود ناخالص (Gross محاسبه حاشیه سود Profit Margin) مورد استفاده قرار گیرد. این معیار به‌منظور بررسی کارآمدی تولیدی (Production efficiency) یک شرکت در طی زمان، مفید می‌باشد.

مقایسهٔ ساده سود ناخالصی که سال‌به‌سال و یا با بازهٔ زمانی 3 ماهه تولیدشده است می‌تواند گمراه‌کننده باشد، زیرا سود ناخالص می‌تواند در صورت کاهش حاشیهٔ ناخالص (Gross margins)، افزایش پیدا کند. این اتفاق می‌تواند موضوعی نگران‌کننده برای شرکت باشد و آن را در وضعیتی بحرانی قرار دهد.

سود ناخالص چیست؟

باوجود اینکه این عبارات شبیه به یکدیگر هستند (و در برخی از مواقع به‌جای یکدیگر استفاده می‌شوند) حاشیهٔ ناخالص با حاشیه سود ناخالص یکسان نیست. سود ناخالص با واحد پول رسمی یک کشور بیان می‌شود، در حالی که حاشیهٔ سود ناخالص با درصد بیان می‌گردد. فرمول محاسبهٔ حاشیهٔ سود ناخالص به شرح زیر است:

درآمد / (هزینه بهای تمام شده کالای فروخته شده – درآمد) = حاشیه ناخالص

​Gross Margin= (Revenue−Cost of Goods Sold) / Revenue

مثال‌هایی از نحوهٔ استفاده از سود ناخالص

در ادامه مثالی از نحوهٔ محاسبهٔ سود ناخالص و حاشیهٔ سود ناخالص، با استفاده از صورت درآمد (Income State) شرکت فورد (Ford Motor Co.) در سال 2018 مشاهده می‌کنید:

صورت درآمد شرکت فورد در سال 2018 (تمامی مبالغ به میلیون دلار است)، منبع: Investopedia

به‌منظور محاسبه کردن سود ناخالص، ما ابتدا هزینهٔ بهای کالاهای فروخته ‌شده را اضافه می‌کنیم، که جمع ارقام را به 126584 میلیون دلار می‌رساند. ما در این حالت، فروش (Selling) هزینه‌های مدیریت (Administrative expenses) و دیگر هزینه‌ها را در نظر نمی‌گیریم. زیرا این هزینه‌ها به‌طور معمول جزو هزینه‌های ثابت (Fixed costs) دسته‌بندی می‌شوند. در ادامه هزینهٔ کالاهای فروخته‌شده را از درآمد به‌دست آمده کم می‌کنیم تا بتوانیم به سود ناخالص به‌دست آمده برسیم:

25,216$ = 126,584$ – 151,800$

برای به‌دست آوردن حاشیهٔ سود ناخالص، مبلغ سود ناخالص به‌دست آمده در مرحلهٔ قبل را بر مقادیر کل درآمد (total revenues) تقسیم می‌کنیم تا مقدار حاشیهٔ سود ناخالص را محاسبه کنیم.

16.61% = 151,800$ / 25,216$

این درصد با حاشیهٔ سود ناخالص ثبت‌شده در صنعت خودروسازی که در حدود 14٪ است، مقایسه‌شده و نشان می‌دهد که شرکت فورد با بهینگی بیشتری نسبت به همتایان خود، به‌فعالیت می‌پردازد.

محدودیت‌های استفاده از سود ناخالص

صورت درآمد استانداردشده (Standardized income statement) که توسط سرویس‌های اطلاعات مالی (Financial Data Services) تهیه می‌شود، ممکن است مقادیر سود ناخالص را با تفاوت‌هایی نشان دهند.

رکود بزرگ چیست؟
این صورت‌های گزارش‌شده می‌توانند سود ناخالص را به‌عنوان یک آیتم جداشده در خطی جدا نمایش دهند، اما این نوع از صورت‌ها، تنها برای شرکت‌های عمومی قابل‌دسترسی می‌باشند.

سرمایه‌گذارانی که درآمدهای یک شرکت خصوصی را بررسی می‌کنند باید خود را با هزینه‌ها (Cost) و موارد هزینه‌ای (Expense items) که در یک ترازنامه غیراستاندارد (non – Standardized Balance Sheet) ذکر می‌شوند تطبیق دهند و آن‌ها را در محاسبات مقادیر سود ناخالص در نظر نگیرند

سوالات و نظرات خود را در قسمت دیدگاه‎‌ها با دیجی کوینر به اشتراک بگذارید.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه محاسبه حاشیه سود رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

حاشیه فروش

مبلغ حاشیه فروش یک واحد محصول برابر است با تفاوت بین قیمت فروش و هزینه های متغیر یک واحد محصول.
حاشیه فروش را می توان آن بخش از مبلغ فروش توصیف کرد که در پوشش هزینه های ثابت و ایجاد سود نقش دارد .
حاشیه فروش یک واحد محصول معرف مبلغ افزایش در سود ناشی از ساخت و فروش آن واحد محصول اضافی است زیرا هزینه های ثابت با افزایش تولید و فروش تغییر نمی کند.

به طور مثال اگر حاشیه فروش حاصل از تولید و فروش یک واحد محصول معادل مبلغ 5.000 ریال باشد، فروش 100 واحد محصول اضافی باعث افزایش سود یا کاهش زیان، حسب مورد به مبلغ 500.000 ریال خواهد شد.
منظور از هزینه های متغییر در محاسبه حاشیه فروش مخارج مستقیم یا غیرمستقیمی می باشد که صرف ساخت محصول و فروش آن‌‌ها و خدمات‌‌شان می‌‌شود.
این مخارج به تعداد محصولات فروش رفته یا خدمات ارائه شده بستگی‌‌ خواهند داشت.
واضح است که این هزینه های متغییر با افزایش حجم تولید زیاد و با کاهش آن کم خواهد شد .
همچنین منظور از هزینه های ثابت مخارجی می باشد که با وجود تغییر در حجم فعالیت همچنان ثابت بوده و همواره با هر حجم تولیدی می بایست پرداخت شوند .

نسبت حاشیه فروش contribution margin ratio که به اختصار cmr نامیده می شود .

نسب حاشیه فروش که اغلب به شکل در صد بیان می شود، معرف درصدی از مبلغ فروش است که برای بازیافت هزینه های ثابت و فراهم کردن سود، در دسترس قرار می گیرد.
نسبت حاشیه فروش= (مبلغ حاشیه فروش ÷ مبلغ فروش ) × 100
به عبارت دیگر جایی که مبلغ حاشیه فروش درست جمع مبلغ هزینه های ثابت را پوشش می دهد، اصطلاحا نقطه سربه سر نامیده می شود.
بنابراین در نقطه سربه سر مبلغ حاشیه فروش درست برابر با جمع مبلغ هزینه های ثابت است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.