مدیریت ریسک در سرمایه گذاری و تمام چیزهایی که باید درباره آن بدانید
سرمایهگذاری و کسب درآمد یک مسیر پر از چالش، موفقیت و شکست است. بنابراین اگر اهل تجارت هستید، باید خودتان را برای قدم گذاشتن در این مسیر آماده کنید. برای موفقیت در سرمایهگذاری باید به همان اندازه که به دانش تجارت نیاز دارید، جسارت ریسکپذیری هم داشته باشید. اما مرز موفقیت و شکست در مبحث ریسکپذیری بسیار نحوه مدیریت ریسک باریک است و نتیجه نهایی با تصمیمگیریهای کوچک رقم میخورد. بنابراین مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یک هنر است. هنری که شما را به سمت سودهای آنی هدایت میکند و تا حد ممکن از ضرر دور نگه میدارد. در این مطلب از مجله لندو قصد داریم که از ترفندهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری صحبت کنیم تا هدفمندتر بتوانید سودتان را افزایش دهید.
آشنایی با انواع ریسک در سرمایهگذاری
طبق آنچه گفتیم، ریسک بخش جدانشدنی از سرمایهگذاری پربازده است. تفاوت یک سرمایهگذار حرفهای با یک معاملهگر ناآشنا به بازار سرمایه، در پذیرش و نحوه مدیریت ریسک در سرمایه گذاری مشخص میشود. حرفهایها با کمک ابزارها و ترفندهای به موقع، ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهند و آن را به سود تبدیل میکنند. برای آنکه بهعنوان یک معاملهگر بتوانید خطرهای یک معامله را مدیریت کنید، پیش از هر چیز باید با انواع ریسکهای مرسوم در سرمایه گذاری در بورس و دیگر بازارهای مالی سرمایهگذاری آشنا شوید. به همین منظور، در ادامه به سراغ معرفی ریسکهای سیستماتیک و غیر سیستماتیک رفتهایم.
ریسک سیستماتیک چیست؟
در بازارهای مالی به ریسکهایی سیستماتیک میگویند که نتیجه آن در کل نظام اقتصادی تأثیرگذار است. بنابراین در بازاری مثل بورس، همه سهامهای موجود مشمول ریسک سیستماتیک میشوند. به زبان سادهتر زمانی که با تورم، رکود اقتصادی در کشور، کم و زیاد شدن میزان بهره، اتفاقات غیرمنتظرهای مثل جنگ و… روبهرو هستیم، این اتفاقات روی کل نظام اقتصادی تأثیر دارند، بنابراین به آنها ریسکهای سیستماتیک میگویند. پس وقتی بحران اقتصادی بهوجود میآید با یک خطر سیستماتیک روبهرو هستیم و دیگر باید با نگاهی کلی آن مدیریت کنیم.
ریسک غیر سیستماتیک به چه معناست؟
ریسک غیر سیستماتیک، همانطور که از نامش پیداست، دیگر روی کل سیستم اقتصادی مؤثر نیست. این ریسکها مختص به یک شرکت یا سهام یک واحد صنعتی است. بنابراین فراگیر نیست و در مقیاس کوچکتر باید بررسی شود. گاهی به دلیل وضعیت بازار ممکن است سهام یک شرکت خاص افت کند و به قیمت پایینی برسد. در واقع وضعیت بازار فقط روی این سهام مؤثر بوده است و ربطی به سهام دیگر واحدها ندارد. مثلاً تغییر قیمت مواد اولیه کارخانههای تولید یا تغییر نرخ هزینه واردات یک کالای پرمصرف، نمونههایی از ریسکهای غیر سیستماتیک هستند.کسی که بازار را خوب بشناسد و از رشد دوباره سهام خاطر جمع باشد، در چنین مواقعی میتواند با بررسی درست موقعیت و با شناسایی بهترین زمان معامله در بورس به سراغ خرید سهام شرکت مورد نظر برود تا در روزهای آتی یک سود کلان بهدست آورد.
منظور از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
اصولاً سرمایهگذاری با ریسک همراه است و با موفقیت و شکست تعریف میشود. بنابراین کسی که اهل سرمایهگذاری باشد، خوب میداند که برای رسیدن به سودی بیشتر از رقبا باید بیشتر هم ریسک کند. در واقع در صورت عدم پذیرش ریسک، باید به سودهای ثابت بسنده کند و تنها در سرمایهگذاریهایی شرکت کند که حداقل سود ممکن را دارد. بنابراین ریسک در سرمایهگذاری به این معنی است که سرمایهگذار بپذیرد، با یک خرید و فروش ممکن است به سود کلان برسد، اما در عین حال احتمال شکست هم وجود دارد. وقتی صحبت از مدیریت ریسک در سرمایه گذاری میشود، منظورمان هدایت این ریسکها به سمت موفقیت و کاهش احتمال شکست است.
در نگاه کلیتر مدیریت ریسک در سرمایهگذاری در سه مرحله شناسایی ریسک، میزان تأثیر و برنامهریزی استراتژیک خلاصه میشود. برای این کار باید پیش از هر اقدامی ریسکهای پرسود و در عین حال قابل کنترل را بشناسیم و میزان ضرر احتمالی آن را بسنجیم. بعد از شناسایی و انتخاب بهترین موقعیتهای قابل کنترل، باید اهمیت هر ریسک را هم بررسی کنیم . حالا لازم است که هر کدام از پیشنهادهای ریسکی را با توجه به احتمال موفقیت درجهبندی کنیم. در مرحله آخر باید به سراغ یک برنامه استراتژیک برویم تا بتوانیم میزان ریسک و در نتیجه احتمال شکست را کم کنیم. در واقع هرچه بهتر بتوانیم موقعیت را مدیریت کنیم و خیالمان از میزان بازدهی راحتتر باشد، پرجرئتتر میتوانیم به سراغ خرید و فروشهای پرسودی برویم که هر سرمایهگذاری خطر نزدیک شدن به آن را به جان نمیخرد.
استراتژیهای کلی برای مدیریت ریسک
یکی از مهمترین مراحل مدیریت ریسک سرمایه گذاری در فرابورس ، بورس یا دیگر تجارتها، تعیین استراتژی است. در این مرحله بعد از ارزیابی کامل شرایط، به ترفندهایی نیاز داریم که بتوانیم میزان زیان را در معامله کمتر و آنها را به سمت سود هدایت کنیم. معاملهگرهای حرفهای، استراتژی خود را بر اساس چند اصول کلی طراحی میکنند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
پذیرش ریسک سیستماتیک
بسیاری از مواقع ریسک به صورت سیستماتیک است. یعنی در خرید و فروش انواع بازارهای مالی تأثیر میگذارد. در واقع به دلیل رکود اقتصادی ناشی از یک اتفاق در کل کشور یا جهان، همه سرمایهگذاریهای مختلف مثل سهام، اوراق بهادار و… با ریسک در معاملات روبهرو هستند. در چنین مواقعی برای تمرکز بهتر و برنامهریزی هدفمندتر، یک معاملهگر حرفهای باید شرایط را بپذیرد و خود را برای عواقب ریسک تجارت آماده کند. این آمادگی دید افراد را بیشتر میکند تا تصمیمهای کاربردیتر بگیرند.
امنیت بیشتر با انتقال ضررهای احتمالی
یکی از نکاتی که برای تنظیم استراتژی در مدیریت ریسک سرمایهگذاری باید در نظر بگیریم، اقداماتی است که با انجام آنها میتوان بخشی از عواقب ریسک را به دیگران واگذار کرد. در واقع گاهی با بستن یک قرارداد شما بخشی از ریسک را به مجموعه دیگری انتقال میدهید؛ در نتیجه در صورت شکست، ضرر کمتری متحمل میشوید. بهعنوان مثال گاهی استفاده از انواع وام یا بیمه میتواند تاحدی در ضرر جبران و مدیریت ریسک به ما کمک کند.
کم کردن ضررهای احتمالی
هر روشی که بتواند زیان را به حداقل برساند، یک ترفند استراتژیک محسوب میشود. اهمیت استراتژی کاهش ضرر، تنها در سرمایهگذاریهای کلان یا خرید و فروش سهام خودش را نشان نمیدهد؛ بلکه در سرمایهگذاریهای کوچک زندگی هم نقش مؤثری دارد. حتی دریافت وام هم نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود. در واقع شما ممکن است برای خرید یک ملک، کالای مورد نیازتان یا حتی طلا، بودجه کمی داشته باشید. اگر بخواهید منتظر جمع شدن پولتان بمانید، بدون شک با توجه به تورم موجود در بازار، ضرر بزرگی پرداخت خواهید کرد. چون قیمت آن ملک، کالا یا هر گرم طلا بعد از گذشت مدت زمانی بالا میرود و باید همان کالای قبلی را با قیمتی جدید و گرانتر بخرید. درحالیکه با دریافت به موقع وام، میتوانید در زمان مناسب خرید کنید و پول اضافه پرداخت نکنید.
در مقیاس کوچکتر میتوان وامهای مخصوص خرید کالا را مثال زد. در واقع اگر برای خرید یک کالا به دنبال دریافت وام هستید، اما باید زمان زیادی را نحوه مدیریت ریسک صرف پیدا کردن ضامن و فراهم کردن چک ضمانت صرف کنید تا بتوانید این وام را بگیرید، در چنین حالتی احتمال ضرر در خرید کالا بالاست. چون ممکن است به دلیل وقفه افتاده بین زمان درخواست تا زمان دریافت وام، قیمت کالای مورد نظر افزایش پیدا کند و مجبور شوید هزینه بیشتری را پرداخت کنید. برای جلوگیری از چنین ضررهایی شما به یک وام با سفته بدون ضامن و چک نیاز دارید تا در زمان کوتاهی، پیش از افزایش قیمت کالا بتوانید آن را دریافت کنید. بنابراین با انتخاب یک وام مناسب میتوانید مدیریت ریسک در سرمایه گذاری کوچکی مثل خرید کالا را هم به خوبی عهدهدار شوید.
روشهای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری
با توجه به نگاه کلی که باید در استراتژی داشته باشیم، میخواهیم به سراغ چگونگی مدیریت ریسک در بازارهای مالی مهمی مثل سهام برویم و از روشهای اصلی نحوه مدیریت ریسک برای کنترل ریسک در بورس بگوییم. برای همین پیش از هرچیز به سراغ محاسبه حد ضرر میرویم تا بتوانیم یک خط قرمز برای معاملات سهام ایجاد کنیم. با کمک این حد میتوانید ریسک خرید و فروش سهام را کنترل کنید. در واقع اگر قیمت سهام از عدد حد ضرر هم کمتر شود، برای کاهش ریسک باید زودتر به فکر فروش آن باشید.
کار دیگری که لازم است انجام دهید، ایجاد چند سبد سرمایهگذاری است. این سبدهای سرمایهگذاری باید تا حد ممکن ریسک غیر سیستماتیک کمی داشته و از سهام چند صنعت مختلف تشکیل شده باشند. حتی لازم است که به سراغ صندوقهای درآمد ثابت یا سرمایهگذاریهای مرتبط با طلا هم بروید تا پشتوانهای برای کنترل ضررهای احتمالی ناشی از خرید و فروش دیگر سهامها در بورس داشته باشید. در واقع داشتن سبدهای متنوع باعث ایجاد تعادل میشود. یعنی ممکن است که یک سهام دچار افت ارزش شود، اما بالا رفتن قیمت سهام دیگر، این زیان را جبران میکند. همچنین سرمایهگذاری در صندوقهای بدون ریسک و درآمد ثابت، با یک سود همیشگی همراه است. این سود پشتوانه خوبی برای جبران ضررهای ناشی از ریسکپذیری محسوب میشود.
بهعنوان توصیه آخر برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، پیشنهاد میکنیم زمانی به سراغ خرید و فروش در بورس بروید که این بازار رونق بالایی دارد و سهامها رشد صعودی پیدا کردهاند. در دورههایی که بورس روند صعودی دارد، بیشتر سهامها سودآوری بالایی دارند و کنترل ریسک معاملات به دلیل کاهش احتمال زیان بسیار راحتتر است.
بیشتر بدانید تا حرفهایتر باشید
دنیای تجارت هر روز شما را با چالش جدیدی روبهرو میکند تا به سراغ روشهای تازه سودآوری بروید و تنها به روشهای قبلی در کسب درآمد بسنده نکنید. برای رقابت در بازارهای کلان مالی و قدرت بیشتر در مدیریت ریسک در سرمایه گذاری، باید تا حد ممکن در مورد ابزارهای تجارت اطلاعات بهروزی داشته باشید. یادتان باشد که هرچه بیشتر بدانید، قدرت بالایی در کنترل ریسک خواهید داشت، سود بیشتری بهدست میآروید و در نتیجه مثل یک معاملهگر حرفهای رفتار میکنید. مجله لندو میتواند در مورد انواع بازارهای مالی و روشهای سرمایهگذاری اطلاعات خوبی در اختیارتان قرار دهد تا با دانش بیشتر وارد دنیای تجارت شوید. لندو یک سامانه مالی است که با وارد شدن به صفحه خرید قسطی میتوان برای تهیه انواع کالا و خدمات به صورت آنلاین از آن وام دریافت کرد. این وام بدون چک و ضامن و تنها با ارائه سفته داده میشود و سقف آن ۲۰ میلیون تومان است.
سوالات متداول
۱ـ مدیریت ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
توانایی کنترل ریسک و کاهش زیان، یک معامله را به سمت موفقیت هدایت میکند و از درصد شکست آن کم میکند. به مجموعه مراحلی که برای رسیدن به این هدف برنامهریزی میشود، مدیریت ریسک در سرمایه گذاری گفته میشود.
۲ـ تفاوت ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک در چیست؟
ریسک سیستماتیک ناشی از یک اتفاق در سطح گسترده کشور یا جهان است که تمام سرمایهگذاران یک بازار مالی با آن روبهرو میشوند. اما ریسک غیر سیستماتیک مختص یک سهام و صنعت خاص است. بنابراین ناشی از یک بحران کلی در نظام اقتصادی نیست.
۳ـ حد ضرر چه تأثیری در مدیریت ریسک دارد؟
حد ضرر خط قرمز معاملات را مشخص میکند. به این صورت که اگر قیمت یک سهام از عدد حد ضرر کمتر شد، معاملهگر باید برای فروش آن اقدام کند.
نحوه مدیریت ریسک
یادگیری اصولی و صحیح قوانین مدیریت ریسک و سرمایه در آموزش فارکس به کاهش میزان ضرر در معاملات کمک بسیار زیادی می کند همچنین رعایت قوانین مدیریت سرمایه به شیوه صحیح به معامله گر کمک میکند تا در صورت ضرر تمام سرمایه اش را از دست ندهد.یک معامله گر تنها در صورتی میتواند انتظار سود کردن در بازار های مالی را داشته باشد که میزان ریسکی را که در معامله متقبل میشود را اندازه گیری و کنترل کند.
رعایت صحیح قوانین مدیریت سرمایه و ریسک یک شرط ضرروی برای موفقیت در بازار های مالی است که متاسفانه اغلب توسط معامله گران نادیده گرفته میشود .درصورت عدم رعایت قوانین مدیریت ریسک و سرمایه معامله گر می تواند تمام سودی را که در مدت طولانی بدست آورده در طی یک یا دو معامله ضرر ده از دست بدهد.دقت کنید که مدیریت سرمایه یک مفهوم شناور است.
چگونه می توانیم بهترین روش مدیریت ریسک و سرمایه را طراحی کنیم؟
در این مقاله تعدادی از استراتژی های ساده مدیریت ریسک و سرمایه ای را که شما میتوانید برای محافظت از سرمایه خود استفاده کنید معرفی می کنیم:
نکات کلیدی:
- معامله گری در بازار های مالی درصورتی که شخص معامله گر بتوانید در حین انجام معامله متمرکز باشد و واحساساتش را کنترل کند میتواند بسیار هیجان انگیز و در عین حال سود ده باشد.
- بهترین معامله گران هم نیاز دارند تا روش های مناسب مدیریت سرمایه را تمرین کنند و از انها استفاده کنند تا از پیشروی و غیر قابل مهار شدن ضرر هایشان در طی معاملات جلوگیری کنند.
- داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک که بتواند به شما در کاهش میزان ضرر و افزایش سود و محافظت از سرمایتان کمک کند یک راه حل هوشمندانه و ضروری برای بقا و ادامه فعالبت در بازارهای مالی است.
معاملات خود را برنامه ریزی کنید!
از قول سان تزو ژنرال نظامی چینی:”برنده هر نبرد قبل از شروع جنگ مشخص میشود” این عبارت بیان میکند که برنامه ریزی های انجام شده قبل ازشروع جنگ و مبارزه مهم ترین عامل پیروزی در نبردهای نظامی است.
معامله گران موفق نیز معمولا این عبارت را نقل قول میکنند :”ابتدا برای معاملاتان برنامه ریزی کنید و سپس مطابق با برنامه ریزی انجام شده معامله کنید.”.دقیقا همانند میدان نبرد در بازار های مالی برنامه ریزی و امادگی برای اتفاقات اینده می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست را در معامله رقم بزند.
در ابتدا مطمئن شوید که کارگزاری شما برای انجام معاملات مکرر و پی در پی مناسب است و این نوع معاملات در ان کارگزاری محدودیت ندارد زیرا برخی از کارگزاری ها فقط به معامله گرانی که که به ندرت معامله می کنند خدمات ارائه می دهند.
تعیین حدضرر و حد سود:
تعیین کردن مناطق حد ضرر (s/l) و حد سود(t/p) یکی از کلیدی ترین مباحثی است که معامله گران باید در زمان انجام معامله به آن توجه داشته باشند و برای آن برنامه ریزی کنند.
معامله گران موفق همیشه می دانند که در چه قیمتی مایل به خرید و در چه قیمتی مایل به فروش هستند،.سپس انها می تواند میزان سود و ضرر احتمالی را که در صورت رسیدن قیمت به اهدافشان متحمل می شوند را اندازه گیری و بررسی کنند و درصورت مطابقت نتیجه بررسی با شیوه مدیریت سرمایشان معامله را انجام دهند.دقت کنید شما همواره باید از محل حد سود و حد ضرر خود آگاهی داشه باشید تا درصورت لزوم در آن مناطق از مارکت خارج شوید.برای معامله گران مبتدی بهتر است این مناطق با گذاشتن حدود سود و ضرر بصورت ثابت مشخص شود.بعد از تسلط روی استراتژی و مارکت معامله گران حرفه ای می توانند این مناطق را بصورت شناور در نظر بگیرند و در صورت لزوم معاملات خود را مدیریت کنند.انجام اینکار نیاز به توانایی بالایی در روانشناسی فردی دارد.
معامله گران تازه کار غالباً بدون داشتن هیچگونه تصوری از نقاطی که مایل به خرید یا فروش هستند، وارد معامله می شوند و مانند قماربازان زمانی که در یک زنجیره سود یا ضرر های پی در پی نحوه مدیریت ریسک قرار میگیرند و احساسات بر آنها غلبه می کند و بدون توجه به پلن مدیریت سرمایه و پلن معاملاتیشان به معامله کردن احساسی ادامه میدهند.
ضرر های پی در پی معمولا معامله گران تازه کار را تحریک میکند و آنها به امید پس گرفتن پول از دست داده خود به معامله بر اساس احساسات ادامه می دهند و در مقابل سود کردن پی در پی معامله گران را فریب میدهد تا بی پروا برای بدست اوردن سود های بیشتر به معامله کردن ادامه دهند.
قانون ریسک یک درصدی را در نظر بگیرید!
بسیاری از معامله گران میان روزی از قانون یک درصد ریسک پیروی می کنند.به طور خلاصه این قانون بیان میکند که در هر معامله نباید بیشتر از یک درصد سرمایه را ریسک کنیم.به طور مثال اگر شما یک حساب ده هزار دلاری دارید میزان ریسک شما در هر معامله نباید بیشتر از ۱۰۰ دلار باشد.این استراتژی اغلب برای حساب هایی که زیر ۱۰٫۰۰۰ دلار موجودی دارند مورد استفاده قرار میگیرد.
بعضی از افرادی که توانایی تحمل ضرر بیشتری را دارند می توانند ۲ درصد از سرمایشان را در هر معامله ریسک کنند.بسیاری از معامله گرانی که حساب های بالاتر از ۱۰۰۰۰ دلار دارند از درصد های ریسک کمتری در هر معامله استفاده می کنند زیرا هرچه میزان موجودی حساب افزایش پیدا کند به همان نسبت اندازه پوزیشن نیز افزایش میابد.
استفاده از قانون “ریسک کمتر از دو درصد در هر معامله” بهترین روشی است که مبتدیان می توانند به کمک آن ضرر هایشان را کنترل کنند زیرا هر چه ریسک های بالاتری را انجام دهند امکان از دست دادن مقدار قابل توجهی از سرمایه آنها بیشتر می شود.
مشخص کردن حد ضرر و حد سود در هر معامله:
استاپ لاس یا حد ضرر محلی هست که معامله گر ,معامله باز خودش را در آن قیمت با ضرر می بندد این مورد اغلب هنگامی اتفاق می افتد که معامله مطابق با انتظار معامله گر پیش نرود.نقاط حد ضرر برای جلوگیری از ذهنیت “احتمالا قیمت بر میگردد” تنظیم می شود و جلوی ضررهای بسیار بزرگ را می گیرد. به عنوان مثال اگر قیمت یک ناحیه حمایتی کلیدی را بشکند اغلب معامله گران در اولین فرصتی که بدست می اورند از معامله خودشان خارج می شوند.
از طرف دیگر حد سود قیمتی است که معامله گران از معامله خود خارج میشوند و سود خودشان را برداشت می کنند.به عنوان مثال ، اگر سهام پس از یک حرکت صعودی بزرگ به یک سطح مقاومت کلیدی نزدیک شود ، ممکن است معامله گران بخواهند قبل از اینکه قیمت وارد فاز اصلاحی شود از معامله خودشان خارج شوند و حفظ سود کنند.
چگونه نقاط حد ضرر را با دقت بیشتری انتخاب کنیم؟
انتخاب نقاط حد ضرر و حد سود اغلب بر اساس تحلیل تکنیکال است اما تحلیل بنیادی و فاندامنتال نیز نقش اساسی را در زمان بندی نقاط خروج ایفا میکند. به طور مثال زمانی که معامله گر یک معامله باز دارد ممکن است بخواهد قبل از اینکه یک خبر مهمی که تاثیر زیادی در جهت اینده بازار دارد اعلام شود ،جدا از اینکه قیمت به حد سودش رسیده یا نه، به جهت حفظ سود ان معامله را ببندد.
میانگین های متحرک به دلیل در دسترس بودن و استفاده گسترده یکی از محبوب ترین روش های تعیین حد سود و ضرر است.
میانگین های متحرک کلیدی میانگین های دوره های ۵-۹-۲۰-۵۰-۱۰۰ و ۲۰۰ هستند.بهتر است در زمان استفاده از میانگین های متحرک به این نکته دقت کنیم که آیا این میانگین ها در گذشته نقش سطوح حمایت و مقاوت را برای قیمت ایفا کرده اند یا نه.
یکی دیگر از راه های تعیین نقاط حد سود و ضرر استفاه از خطوط روند است. خطوط روند را می توان با وصل کردن های و لوی های قبلی قیمت که در آن ها افزایش حجم قابل توجه و بالاتر از میانگین حجم رخ داده است رسم کرد.
همانند میانگین های متحرک بررسی اینکه قیمت در گذشته به خطوط رسم شده واکنش داشته است یا نه یکی از راه های پیدا کردن خطوط روند کلیدی است.
هنگام تعیین نقاط حد سود و ضرر به نکات کلیدی زیر توجه کنید:
- برای سهامی که در ان نوسانات تند و شارپ رخ می دهد از میانگین های متحرکی با دوره های بالاتر استفاده کنید تا حدد ضرر شما از حرکت های هیجانی در امان باشد و حد ضرر شما به اشتباه فعال نشود.
- میانگین های متحرک را متناسب با میزان حد سود مورد انتظارتان انتخاب کنید به طور مثال برای حد سود های بزرگ تر باید از میانگین های متحرکی با دامنه بالاتر استفاده کنید تا سینگال های جعلی و اشتباه را فیلتر کند.
- حد ضرر نباید کمتر از ۵ برابر فاصله اخرین “های” تا اخرین”لوی” تایید شده در منطقه قیمتی ورود به معامله باشد در غیر این صورت امکان دارد حد ضرر شما به خاطر نوسانات کوچک قیمت فعال شود.
- حد ضررتان را متناسب با میزان حرکات بازار و بر اساس سطوح حمایت و مقاومتی تنظیم کنید.به این صورت که اگر میزان نوسانات بازار کم باشد میتوان از حد ضرر های کوچک تر استفاده کرد.
- از اخبار اصلی که نحوه مدیریت ریسک نتایج قابل پیشبینی ندارد مانند انتشار خبر “NFP” برای وارد یا خارج شدن از معامله استفاده نکنید زیرا معمولا در زمان اعلام این اخبار امکان رخ دادن حرکات سریع و شارپ افزایش پیدا می کند. بهترین کار در زمان انتشار این اخبار معامله نکردن است.
“بازده مورد انتظار“ را محاسبه کنید:
انتخاب حد ضرر و حد سود برای محاسبه بازده مورد انتظار ضروری و لازم است.در میزان اهمیت محاسبه بازده مورد انتظار نمی توان اغراق کرد.این روش به معامله گر کمک میکند تا در مورد معاملات خود تفکر کند و فقط معاملاتی که عقلانی و منطقی هستند را انجام دهد.این روش همچنین یک روش سیستماتیک است که به معامله گر امکان مقایسه بین معاملات مختلف را می دهد تا تریدر بهترین و سودآورترین معامله را انتخاب کند.
بازده مورد انتظار را میتوان با بررسی شکست ها و حرکت های انجام شده بر روی سطوح حمایت و مقاوت و یا تخمین میزان آن توسط معامله گران با تجربه محاسبه کرد.
تنوع بخشی:
“اطمینان حاصل کنید که تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد قرار ندهید!”اگر شما تمام موجودی اکانت خودتان را بر روی یک سهم سرمایه گذاری کنید باید خودتان را برای یک ضرر بزرگ اماده کنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید سرمایه گذاری های خود را متنوع کنید – هم در بخش صنعت و هم در نوع بازار سرمایه و همچنین مناطق جغرافیایی.تنوع بخشیدن به سبد سهامتان نه تنها به شما کمک می کند ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه به شما فرصت های معاملاتی بیشتری را می دهد.
سخن پایانی
معامله گران همیشه باید قبل از انجام یک معامله نقاط ورود و خروج خودشان را مشخص کنند.با انتخاب دقیق و صحیح حد ضرر معامله گر علاوه بر اینکه از ضرر های بزرگ جلو گیری میکند از خروج های احساسی و غیر ضروری نیز پیش گیری می کند و اینگونه مشکلات را به حداقل می رساند. برای موفقیت بیشتر همیشه قبل انجام یک معامله همه جوانب را بسنجید و برای همه حالت های ممکن آمادگی داشته باشید.علاوه بر موارد کلی که در این مقاله عنوان شد توصیه می کنیم مقاله” ۱۰ روش مدیریت ریسک در فارکس“را مطالعه کنید تا بصورت تخصصی با برخی روش های مدیریت ریسک در بازار فارکس آشنا شوید.
مدیریت ریسک سرمایه گذاری
در بازار سهام، رابطه قوی بین ریسک و بازده وجود دارد. در واقع هرچقدر که ریسک بیشتر باشد، بازده نیز افزایش خواهد یافت. اما چیزی که اهمیت دارد این است که چگونه می توان این ریسک را مدیریت کرد. در اصطلاحات مالی، مدیریت ریسک، فرآیند شناسایی و ارزیابی ریسک و سپس تدوین استراتژی هایی برای مدیریت و به حداقل رساندن آن، در حالیکه بازده را به حداکثر می رساند، می باشد. ریسک و نوسانات قیمتی همواره در بازارهای مالی وجود دارند و افرادی در این زمینه موفق هستند که بتوانند فرآیند مدیریت ریسک را به خوبی انجام دهند. در این مقاله قصد داریم که شما را با مفهوم مدیریت ریسک و استراتژی های آن آشنا کنیم.
مدیریت ریسک به چه معناست؟
سرمایه گذاری در هر بازار مالی از جمله بورس، مقداری از ریسک را می طلبد و برای اینکه یک سرمایه گذار این ریسک را بپذیرد، باید به طور مناسبی ریسک قابل جبران باشد. این غرامت به صورت موضوعی به نام حق بیمه ریسک می باشد. بنابراین ریسک برای سرمایه گذاری در بورس مهم است؛ زیرا بدون ریسک هیچگونه سودی حاصل نمی شود. سرمایه نحوه مدیریت ریسک گذاران موفق از استراتژی های مدیریت ریسک بازار سهام برای به حداقل رساندن ریسک و به حداکثر رساندن سود استفاده می کنند. در بازارهای مالی از جمله بورس ایران، به طور کلی دو نوع ریسک وجود دارد:
ریسک بازار
ریسک بازار از احتمال افزایش یا کاهش قیمت ها در بازارهای مالی حاصل می شود. در واقع نوسانات قیمتی موجود در بورس و فرابورس می تواند نمونه ای از ریسک بازار باشد.
ریسک تورم
ریسک دیگر یعنی تورم، در واقع کاهش قدرت خرید ناشی از افزایش قیمت کالاها و خدمات در طول زمان است. ریسک تورم در سرمایه گذاری های طولانی مدت مورد توجه قرار می گیرد؛ چراکه در کوتاه مدت ریسک بازار از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین این ریسک بازار است که می تواند تا حدی کنترل شود؛ اما ریسک تورم قابل کنترل نیست.
استراتژی های مدیریت ریسک
استراتژی های خاصی وجود دارند که می توانند برای کاهش و مدیریت ریسک در بازار سهام استفاده شوند که در ادامه به معرفی تعدادی از آن ها می پردازیم.
روند بازار را دنبال کنید
این موضوع یکی از روش های اثبات شده برای به حداقل رساندن خطرات در بازار سهام است. مسئله این است که، تشخیص روند در بازار دشوار است و روندها ممکن است خیلی سریع تغییر کنند. روند بازار ممکن است یک ماه یا یک سال و یا حتی بیشتر نیز ادامه داشته باشد. همچنین روندهای کوتاه مدت نیز در دل روندهای بلند مدت وجود دارند.
متنوع سازی پرتفوی
یکی دیگر از استراتژی های مفید مدیریت ریسک در بازار سهام، متنوع سازی ریسک خود با سرمایه گذاری در یک پرتفوی یا سبد مناسب است. در پرتفوی، سرمایه گذاری خود را به چندین شرکت، بخش و کلاس دارایی متنوع می کنید. این احتمال وجود دارد که در حالیکه ارزش یک سرمایه گذاری خاص کاهش می یابد، ممکن است ارزش سرمایه گذاری دیگر افزایش یابد. صندوق های سرمایه گذاری یک روش دیگر برای متنوع سازی تأثیرات است. بنابراین، برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری خود می توانید از این استراتژی استفاده کنید.
حد ضرر
حد ضرر وسیله دیگری است که با رعایت آن، در صورت سقوط قیمت سهام، بیشتر ضرر نمی کنید. در این استراتژی، سرمایه گذار این گزینه را دارد که در صورت سقوط قیمت سهام به زیر یک حد معین، سهام خود را برای جلوگیری از ضرر بیشتر بفروشد.
وارن بافت در توصیه ای جالب به تمام سرمایه گذاران می گوید: "ضرر نکنید!" اما بازار سهام با ریسک ضرر آمیخته شده است ولی خوشبختانه استراتژی های کافی برای یک سرمایه گذار عاقل برای محافظت از پول خود و اطمینان از سود وجود دارد. استفاده دقیق و به موقع از این نحوه مدیریت ریسک گزینه ها به شما کمک می کند تا مدیریت ریسک خوبی داشته باشید.
مدیریت ریسک در همه حوزه های مالی وجود دارد. کارگزاران سهام از ابزارهای مالی و معاملات آتی استفاده می کنند و مدیران مالی از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام، تخصیص دارایی و اندازه گیری موقعیت، برای کاهش یا مدیریت موثر ریسک استفاده می کنند. به هر حال روش هایی که در این قسمت گفته شد، همگی با مدیریت صحیح امکان پذیر می باشد.
عواقب عدم مدیریت ریسک
مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب شدیدی را برای شرکت ها، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال، حباب مسکن در سال 2007 در ایالات متحده که به ایجاد رکودی بزرگ انجامید، ناشی از تصمیمات و مدیریت نادرست بود. در آن دوره وام دهندگانی بودند که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف ارائه می دادند که این موضوع باعث ریسک های جبران ناپذیری شد و در نهایت، رکود اقتصادی نتیجه این مدیریت بد شد.
نحوه مدیریت ریسک
ما تمایل داریم به "ریسک" با دید عمدتا منفی نگاه کنیم. با این حال، در دنیای سرمایه گذاری، ریسک ضروری است و از عملکرد مطلوب جدا نیست.
تعریف رایج از ریسک سرمایه گذاری، انحراف از نتیجه مورد انتظار است. ما می توانیم این انحراف را به صورت مطلق یا نحوه مدیریت ریسک نسبت به چیز دیگری، مانند یک معیار بازار بیان کنیم.
اگرچه ممکن است این انحراف مثبت یا منفی باشد، اما متخصصان سرمایه گذاری معمولاً این ایده را قبول می کنند که چنین انحرافی، مقداری از نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری های شما را نشان می دهد. بنابراین برای دستیابی به بازده بالاتر انتظار می رود که خطر بیشتری را بپذیریم.
همچنین یک ریسک دیگر نیز وجود دارد که باعث افزایش نوسانات می شود و متخصصان سرمایه گذاری به طور مداوم به دنبال راه هایی برای کاهش چنین بی ثباتی هستند و در مورد چگونگی انجام این کار توافق روشنی بین آن ها وجود ندارد.
نکته: اینکه یک سرمایه گذار چقدر نوسان را بپذیرد، کاملا به تحمل سرمایه گذار در برابر ریسک بستگی دارد.
در مورد یک متخصص سرمایه گذاری، باید بدانیم تحمل آن ها برای رسیدن به اهداف سرمایه گذاریشان چقدر است. یکی از معیارهای مخاطره پذیری متداول، که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد، اندازه گیری آماری و استفاده از انحراف معیار است. شما به متوسط بازده سرمایه گذاری نگاه می کنید و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها معتقد باشند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند، اقدام به سرمایه گذاری می کنند.
جمع بندی
برای اینکه بهترین سرمایه گذاری را در بورس و سایر بازارهای مالی داشته باشید و به نتیجه مطلوب خود برسید، کافی است ریسک های خود را به بهترین نحو مدیریت کنید و تجربه ها نشان داده است افرادی که مدیریت ریسک را در سرمایه گذاری های خود در نظر گرفته اند، عملکرد بهتری را خلق کرده اند.
نحوه مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
کریپتوکارنسی ها بی ثبات هستند، به همین خاطر هنگام سرمایه گذاری خطراتی را به همراه دارد. استفاده از استراتژیهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، میتواند ریسک سرمایهگذاری در کریپتو را به حداقل برساند. تخصیص سرمایه به پروژههای بزرگتر و ذخیره داراییهای ایمن، میتواند خطرات مرتبط با سرمایهگذاری کریپتو را کاهش دهد. سرمایه گذاران کریپتو می توانند از تعدادی استراتژی برای به حداقل رساندن خطرات مرتبط با مشارکت در فضای ارز دیجیتال استفاده کنند.
بسیاری از ارزهای دیجیتال در هفتههای اخیر به بالاترین حد خود رسیدهاند، در حالی که حجم معاملات در طول سال افزایش یافته است. فضای کریپتو بزرگترین روند صعودی خود را تا به امروز تجربه می کند، در حالی که بسیاری بر این باورند که این چرخه می تواند حداقل برای چند ماه دیگر ادامه یابد، پیش بینی حرکت های آینده بازار غیرممکن است. در دوران اوج بازار، خوش بینی می تواند بر تصمیم گیری منطقی تأثیر بگذارد. سرمایهگذاران ممکن است وسوسه شوند که با افزایش قیمتها، استراتژیهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال را دو برابر کنند یا از استراتژیهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال غفلت کنند که این خود میتواند عواقب چشمگیری در طول رکود بازار داشته باشد.
استراتژی «HODL» در بازار ارز دیجیتال، که از حفظ همه سرمایهگذاریها بدون فروش حمایت میکند، ممکن است استراتژی بهینه برای همه نباشد. برای کسانی که میخواهند در بازار کریپتو موفق شوند، چندین استراتژی آزمایششده وجود دارد که میتوان از آنها برای پوشش دهی پرتفوی استفاده کرد.
میانگین کم کردن
شاید ساده ترین راه برای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، صرفاً کسب سود باشد با این حال، ریسک در فروش وجود دارد. خروج خیلی زود از بازار، می تواند به معنای از دست دادن سودهای بزرگ در صورت ادامه روند صعودی قیمت ها باشد. اینجاست که استراتژی محبوب «میانگین کم کردن» (DCA) وارد عمل شد. منظور از DCA، خرید یا فروش تدریجی یک دارایی به جای استقرار سرمایه در یک خرید یا فروش کل دارایی فرد است. این روند به ویژه در بازارهای بی ثبات مانند ارزهای دیجیتال مفید است.
DCA به مدیریت عدم قطعیت تغییرات قیمت کمک می کند و برای تصمیم گیری در مورد زمان فروش مفید است. به جای تلاش برای شناسایی قله های بازار صعودی، می توان به سادگی با افزایش بازار، قیمت فروش را افزایش داد. هر یک از معامله گران موفق، استراتژی DCA را به شکلی به کار می برند. برخی از DCA برای خرید کریپتو با بخشی از دستمزدشان، هر ماه استفاده می کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است روزانه یا هفتگی خرید کنند. صرافی های متمرکز مانند Coinbase، ابزارهایی را برای به کارگیری خودکار استراتژی DCA ارائه می دهند. از لحاظ تاریخی، بازارهای خرسی کریپتو بهترین زمان را، برای انباشت دارایی ها ارائه می دهند. در مقابل، بازارهای گاوی بهترین زمانها را برای فروش ارائه کردهاند. بنابراین زمانی که ماهیت چرخهای بازار در نظر گرفته میشود، DCA برای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، مورد استفاده قرار میگیرد.
مزرعه(Farming) و استیکینگ
با ورود دیفای و استیبل کوینها راهی برای سرمایهگذاران برای کسب بازدهی در سبد خود ارائه کرده است. نگه داشتن بخشی از داراییها در استیبل کوینها، راهی برای به دست آوردن فرصتهای کشاورزی سودآور و در عین حال کاهش موقعیت های معاملاتی نوسانات بازار را ارائه میدهد. پروتکلهای DeFi مانند Anchor و Curve Finance به ارائه بازدهی دو رقمی معروف هستند، در حالی که نرخهای ارائهشده در دیگر استخرهای نقدینگی جدیدتر میتواند بهطور قابلتوجهی بالاتر باشد (مزارع بازدهی جدیدتر نیز ریسکپذیرتر در نظر گرفته میشوند.)
قرار دادن توکن های رمزنگاری یکی دیگر از روش های موثر برای ایجاد درآمد غیرفعال است. همانطور که دارایی های سهامدار در قیمت افزایش می یابد، بازدهی نیز بیشتر می شود. در همین حال، سرمایه گذاری مایع از طریق پروژه هایی مانند Lido Finance راهی برای کسب بازدهی از طریق توکن هایی ارائه می دهد که دارایی های سهام را نشان می دهد. اگر قیمت دارایی کاهش یابد، سهامداری به دارنده این امکان را می دهد که به سود دارایی ادامه دهد.
داده های درون زنجیره ای و تحلیل تکنیکال
از آنجایی که تحلیل تکنیکال به دانش و مهارت نیاز دارد، یادگیری اصول اولیه می تواند برای کسانی که به دنبال برتری در بازار هستند مفید باشد. این بدان معنا نیست که فرد باید معاملات گران قیمت انجام دهد یا زمانی را صرف معاملات کوتاه مدت کند. با این حال، دانستن چند شاخص کلیدی مانند میانگینهای متحرک برای اطلاعرسانی تصمیمگیریهایی مانند زمان کسب سود میتواند مفید باشد. بسیاری از ابزارها همچنین راه هایی را برای تجزیه و تحلیل فعالیت های زنجیره ای مانند نهنگ و نرخ های بودجه ارائه می دهند. انواع دیگر تحلیل تکنیکال شامل یافتن "ارزش منصفانه" دارایی ها است. همچنین تحلیل تصویر کلی بازار از منظر کلان می تواند مفید باشد زیرا عوامل زیادی وجود دارد که می تواند بر بازار تأثیر بگذارد.
ذخیره سازی دارایی ها و پوشش دیفای
یکی از مهمترین روش های مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، مربوط به ذخیره سازی است. استفاده از کیف پول مناسب و محافظت از کلیدهای خصوصی بسیار مهم است. کیف پول های سرد مانند کیف پول های سخت افزاری برای بخش قابل توجهی از وجوه توصیه می شود، در حالی که کیف پول های داغ مانند MetaMask معمولا بهترین مکان برای ذخیره ارزهای دیجیتال در نظر گرفته نمی شوند.
در حالی که سرمایه گذاران اغلب دارایی هایی مانند ETH را در قراردادهای هوشمند قفل می کنند تا از فرصت های DeFi استفاده کنند، راه هایی برای محافظت در برابر هک ها و سایر خطرات وجود دارد. پروژههایی مانند Nexus Mutual که شبیه بیمه دیفای است، راههایی را برای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال، روی پرتفوی کریپتو با فروش پوشش در برابر هکهای مبادلاتی یا مشکلات قرارداد هوشمند ارائه میدهد.
ایجاد سبد یا پرتفوی سرمایه گذاری
ایجاد سبد، از دیگر جنبه های مهم مدیریت ریسک است. انتخاب دارایی هایی برای خرید و در حد چه مقداری می تواند تاثیر زیادی بر ریسک کلی یک پرتفوی داشته باشد. در نظر گرفتن میزان سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال نسبت به سایر دارایی ها و حساب های پس انداز بسیار مهم است. علاوه بر این، انتخاب پروژههای ارز دیجیتال مناسب برای سرمایهگذاری، بخش مهمی از مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال است. به طور مشابه، برای کسانی که دارایی ها را معامله می کنند، مهم است که نسبت یک سبد را که می توان به طور فعال برای معامله استفاده کرد، متمایز کرد.
به عنوان یک قاعده کلی، ارزشِ در نظر گرفتن ارزش بازار هر دارایی، در یک سبد را دارد. در حالی که ارزهای دیجیتال اصلی مانند بیت کوین و اتریوم ناپایدار هستند، اما بسیاری از پروژههای با سقف پایینتر، ریسک کمتری دارند، چرا که نقدینگی بیشتری دارند و از اثر Lindy سود میبرند. با این حال، پروژه هایی با ارزش بازار پایین تر نیز می توانند بازده بیشتری داشته باشند. ساخت نمونه کارها در نهایت به ریسک پذیری، اهداف مالی و افق زمانی هر فرد بستگی دارد. داده های تاریخی نشان می دهد که سرمایه گذاری در پروژه های بزرگتر، می تواند در افق زمانی طولانی سودآور باشد.
ایجاد سبد یا پرتفوی، به انواع مختلفی از دارایی ها مربوط می شود. NFT امسال برای بسیاری از کلکسیونرهایی که در بازار شرکت کردند، بازده بسیار خوبی را به همراه داشت اما NFT ها نسبت به سایر توکن های رمزنگاری، نقدینگی کمتری دارند. NFT ها قابل تعویض نیستند، در حالی که دارایی هایی مانند بیت کوین و اتریوم تقریباً با قیمت یکسان در هر صرافی معامله می شوند. علاوه بر این، میتواند پیدا کردن خریدار با قیمت تعیینشده را، زمانی که علاقه در بازار کاهش مییابد دشوارتر کند. از آنجایی که NFTها یک فناوری نوظهور در فضایی نوظهور هستند، سرمایه گذاری روی آنها هنوز هم بسیار خطرناک است.
موقعیت های خرید
اختیار معامله، نوعی قرارداد مشتقه است که به خریداران این فرصت را می دهد تا یک دارایی را با قیمت تعیین شده بخرند یا بفروشند. برای کسانی که مدت زیادی از سبد ارزهای دیجیتال استفاده میکنند، موقعیت های خرید، میتواند راهی موثر برای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال باشد. اختیار فروش حق فروش دارایی را با قیمتی تعیین شده در یک بازه زمانی معین ارائه می دهد. این به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا در نحوه مدیریت ریسک صورت نزول در بازار، از سبد سهام خود با کوتاه آمدن محافظت کنند.
برعکس، اختیار معامله فرصتی را برای خرید به عنوان دارایی با قیمت تعیین شده در آینده ارائه می دهد و در واقع نوعی شرط طولانی است. اگر سرمایهگذار در صورت رکود زودتر سود کند، نگه داشتن اختیار معامله میتواند به آنها اجازه دهد تا با قیمت معینی دوباره خرید کنند، در صورتی که معتقدند بازار احتمالاً در آینده افزایش مییابد. گزینه ها محصول پیچیده ای هستند که فقط برای معامله گران و سرمایه گذاران پیشرفته توصیه می شوند اما می توانند بازدهی سودآوری را برای کاربران به همراه داشته باشند.
در نتیجه، سرمایهگذاری در رمزارزها میتواند بازدهی بزرگی را ارائه دهد. از لحاظ تاریخی، کریپتو پتانسیل بالایی را ارائه کرده است که با هیچ دارایی دیگری در جهان قابل مقایسه نیست. اگرچه اساساً پاداش بالقوه بیشتر با ریسک بیشتری همراه است. استفاده از انواع استراتژی های پوشش ریسک می تواند به کاهش ریسک و افزایش پاداش هایی که این بازار ارائه می دهد کمک کند.
نحوه مدیریت ریسک بروکرهای فارکس | روش دوم: A-Book
اینکه بروکر طرف مقابل شما در معامله است، لزوما به این معنا نیست که باید در هر معاملهای بازنده باشد، و ضرر متوجه او شود. در مقاله قبلی خواندیم که روش مدیریت ریسک B-Book در بروکرهای فارکس به چه صورت اتفاق میافتد.
اما اگر بروکر نخواهد گزینه B-Book را انتخاب کند یا به عبارت دیگر نخواهد ریسک بازار را بپذیرد، میتواند ریسک را به طرف سومی منتقل کند. به این روش «هجینگ» نیز گفته میشود. با ما همراه باشید تا با بروکر A-Book بیشتر آشنا شوید. این مقاله از وبسایت معتبر babypips.com میباشد، که توسط کارشناسان ایران بروکر ترجمه، و در دسترس شما قرار گرفته است.
بروکر A-Book چیست؟
در روش A-Book، بروکر ریسک بازار را به یکی دیگر از شرکتکنندگان، در بازار نهادی فارکس منتقل میکند.
این طرف سوم ممکن است بانک، بازارساز الکترونیک غیربانکی، صندوق پوشش ریسک، یا حتی یک بروکر دیگر باشد.
بروکر همیشه و در هر زمان باید پذیرای معاملات مشتریان باشد، به همین خاطر و برای اطمینان از اینکه میتواند هر معامله جدیدی را پوشش دهد، به یک شرکتکننده دیگر نیاز دارد نحوه مدیریت ریسک که دائما مظنههای قابل معامله ارائه دهد.
به این مدل از فعالان بازار، تأمینکنندگان نقدینگی (liquidity provider) گفته میشود.
هر موقع که بروکر فروشنده باشد، یک تأمینکننده نقدینگی خریدار است.
بروکر چگونه ریسک بازار را منتقل میکند؟
هر زمان که بروکر وارد معاملهای برعکس مشتری شود، و ریسک بازار را منتقل کند، اجرای A-Book اتقاق افتاده است.
زمانی که به بروکر سفارشی از مشتری میرسد، وارد معامله دیگری در همان مسیر با تأمینکننده نقدینگی میشود.
به این شکل، بروکر معامله مشتری را «هج» کرده، یا «پوشش» داده است.
پوزیشن بروکر در مقابل تأمینکننده نقدینگی، «پوزیشن پوشش» یا «هج» است.
مثال برای معامله A-Book: مشتری EUR/ USD را میخرد
با این مثال بهتر متوجه میشوید که چگونه بروکر ریسک بازار را منتقل میکند.
السا تصمیم گرفته ۳،۰۰۰،۰۰۰ EUR/USD را با قیمت ۱.۲۰۰۰ بخرد.
این به آن معناست که بروکر او در پوزیشن فروش ۳،۰۰۰،۰۰۰ EUR/USD است.
بر اساس سیاستهای مدیریت ریسک بروکر، این عدد بالاتر از حد ریسک است، بنابراین لازم است ریسک را انتقال دهد.
بروکر یک طرف دیگر پیدا میکند، و ۳،۰۰۰،۰۰۰ EUR/USD از او میخرد، یعنی این بار پوزیشن خرید را باز میکند.
این پوزیشن خرید، مستقیما پوزیشن فروشی را که در مقابل السا دارد، جبران میکند.
البته توجه داشته باشید که معامله السا تغییری نکرد و همچنان طرف دیگر معامله السا، بروکر است.
بروکر، معامله السا را مستقیما به تأمینکننده نقدینگی وصل نکرد (چیزی که بعضی بروکرها ادعا میکنند)، بلکه طرف مقابل معامله السا همچنان بروکر است.
در واقع، بروکر به منظور انتقال ریسک بازار، معاملهای مشابه اما کاملا مجزا با تأمینکننده نقدینگی انجام میدهد، که به آن همان A-Book گفته میشود.
کاری که بروکر انجام میدهد این است که معامله السا را کپی میکند، و همان را با طرف دیگری انجام میدهد. این طرف دیگر، تأمینکننده نقدینگی است.
در اصل، بروکر معامله مشتریاش را با یک تأمینکننده نقدینگی در بازار نهادی فارکس انجام میدهد.
این دو معامله، هرچند شبیه، اما کاملا جدای از هم هستند. در واقع، بروکر با روش A-Book، دو معامله انجام میدهد که در یک معامله مشتری طرف مقابلش است و در معامله دوم، تأمینکننده نقدینگی طرف دیگر است.
- در پوزیشن خرید السا، بروکر طرف مقابل است.
- در پوزیشن فروش تأمینکننده نقدینگی، بروکر طرف مقابل است.
سناریوی اول: قیمت EUR/ USD بالا میرود
بیایید یک سناریو بچینیم که در آن قیمت EUR/ USD بالا میرود و ببینیم چه اتفاقی میافتد.
همانطور که میبینید در این معامله السا سود کرد و معامله به ضرر بروکر تمام شد.
اما، بروکر وارد معامله دیگری با تأمینکننده نقدینگی شده و در آن معامله سود کرده است که در نهایت سود و ضررش برابر شده است!
سودی که از معامله دوم به جیب زد، پوشش ضرر معامله اول بود، پس نهایتا بروکر نه سود کرد و نه ضرر!
سناریوی دوم: قیمت EUR/ USD پایین میآید
حالا ببینیم اگر قیمت پایین بیاید چه میشود.
همانطور که میبینید معامله السا با ضرر زیادی بسته شد، و این یعنی بروکر سودی معادل ضرر السا به جیب زد.
اما، بروکر ریسکش را به تأمینکننده نقدینگی منتقل کرده بود، پس بروکر خیلی هم نمیتواند خوشحالی کند.
بروکر در معامله دوم در برابر تأمینکننده نقدینگی ضرر کرد و در نهایت مقدار سود و ضرر صفر شد.
اگر به دو مثال بالا دقت کرده باشید، بروکر در نهایت هیچ پولی به دست نیاورده است.
پس اگر این طور باشد، بروکرهای فارکس با استفاده از روش A-Book چه طور کسب درآمد میکند؟! در درس بعد به این سؤال پاسخ خواهیم داد.
دیدگاه شما