مدل های مدیریت ریسک
مدل هاي مدیریت ریسک چهارچوب هایی توسعه داده شده، براي مستند سازي فرآیند شناسایی و مدیریت ریسک پروژه هستند. این مدل ها از نقطه نظر تعداد فازها، گستردگی و دامنه هر فاز، توانایی آن در شناسایی ریسک ها و ابعاد، با یکدیگر متفاوتند. این فاکتورها منجر به پدید آمدن مدل هایی شده است که داراي بهره وري متفاوت نسبت به یکدیگر هستند.
1. مدل SCERT
اولین RMP در سال 1979 توسط Chapman با عنوان متدلوژی SCERT ارائه شده است. این متدلوژي روشی سیستماتیک براي برنامه ریزي و ارزیابی مالی پروژه هاي مهندسی بزرگ است که شامل ریسک هاي مهم هستند. این RPM شامل چهار فاز اصلی با نام هاي هدف، ساختار، پارامتر و دستکاري و تعبیر است و تمرکز زیادي بر فعالیت هاي شناسایی دارد. فاز هدف، شامل شناسایی ریسک و پاسخ هاي اولیه و ریسک و پاسخ هاي ثانویه می باشد. فاز ساختار شامل شناسایی ریسک هاي خرد و کلان، پاسخ هاي عام و خاص، قواعد تصمیم گیري ساده و پیچیده است. در فاز پارامتر، شناسایی پارامترها و سناریوهاي ریسک و تخمین احتمال آنها است و در آخر نیز فعالیت هایی چون محاسبات ریسک و ارزیابی قواعد تصمیم گیري را در بر دارد.
2. مدل FAIRLY
این مدل در اوایل دهه 90 میلادي فرآیند مدیریت ریسک خود را که شامل هفت فاز می شد ارائه داد. فازهاي RMP مذکور عبارتند از شناسایی فاکتورهاي ریسک، ارزیابی احتمال و اثر ریسک، توسعه استراتژي هاي محدود سازي ریسک هاي شناسایی شده، پایش فاکتورهاي ریسک، درخواست برنامه اضطراري مقابله با ریسک ها، مدیریت بحران و جبران شرایط بحران می باشد. نکته اینکه این فرآیند تهدید مدار بوده و بیشتر بر پاسخگویی پس از وقوع ریسک ها، توجه دارد که این را می توان از ضعف هاي مهم آن دانست.
3. مدل RISKMAN
این مدل به شروع، فرآیند و خاتمه فعالیت توجه دارد بنابراین داراي بیشترین دقت است، همچنین این متدلوژي با عنوان روش مدیریت ریسک اروپایی، توسط Carter در سال 1994 مطرح گشت. یکی از مزایاي این متدلوژي، انعطاف پذیري آن می باشد بدین مفهوم که مرحله آنالیز ریسک در متدلوژي RISKMAN به منظور سه سطح نحوه مدیریت ریسک طراحی شده است که عبارت است از “سطح پایه، سطح میانی و سطح فراگیر” هر چقدر سطح آنالیز بالاتر رود، صحت نتایج بهبود یافته لیکن هزینه و منابع مصرفی افزایش می یابد. بنابراین تحلیل گر ریسک، بسته به شرایط پروژه، باید سطح مناسبی را براي آنالیز ریسک برگزیند.
4. مدل OSPMI
مدل مدیریت ریسک این موسسه که در سال 2008 مطرح شده، دقیقا منطبق بر RMP موسسه مدیریت پروژه آمریکا می باشد. تفاوت اصلی مدل ارائه شده در این Handbook با مدل PMBOK در ارائه الگوهاي عملی پیاده سازي فرآیندهاي مدیریت ریسک می باشد.
5. مدل مقایسه ای
این مدل براي انتخاب و اولویت یندي ریسک ها استفاده می شود. در این مدل ریسک ها مشخص بوده و تعداد و طبیعت آن ها ثابت در نظر گرفته می شود. مدل مقایسه اي صرفا به مقایسه ریسک ها می پردازد. از جمله مدل هاي دیگري که توسط محققین در زمینه مدیریت ریسک توسعه داده شده اند عبارتند از کارهاي Keizer،Del Cano ،Wright و غیره، همچنین RMP هایی هایی توسط موسساتی همچون وزارت دفاع انگلستان به نام MoD، کمیسیون فنی الکترونیک بین الملل، دپارتمان خدمات اجرایی استرالیا، انجمن استاندارد کانادا، انستیتوي عمران صنعت عمران، انستیتوي حسابداري انگلستان و ولز، سازمان تجارت جهانی در حوزه مدیریت ریسک ایمنی، موسسه استاندارد انگستان، دپارتمان حمل و نقل آمریکا و … تهیه شده است.
مراحل و استاندارهای مدیریت ریسک
مدیریت ریسک فرایند شناسایی و پاسخ مناسب به عوامل خطرساز میباشد.
با مدیریت ریسک میتوان ریسکهای احتمالی، کیفیت آنها و همچنین تاثیر آنها در آینده معاملات و پروژهها را مورد بررسی قرار داد، و همچنین راهکارهای لازم را برای کاهش ریسکها و نحوه درست برخورد با شرایط در هنگام مواجهه با ریسک را انجام داد.
معاملات در بازارهای مالی مختلف مثل فارکس، سهام، قراردادهای آتی و… همیشه چالش برانگیز و سودآور است و هیچوقت نمیتوان درمورد سوددهی یا زیاندهی هیچ معاملهای با قطعیت نظر داد. قبل از تصمیم گیری درمورد انجام یا عدم انجام معامله در چنین بازارهایی شما باید به چند نکته توجه داشته باشید، این موارد شامل هدف از سرمایهگذاری، سطح تجربه و توانایی شما است.
ریسک سرمایه خود را در نظر بگیرید و تاکید میشود که لطفاً مبالغ و سرمایهای را برای معاملات استفاده کنید که در زندگی شما جنبهی ضروری ندارند.
زیرا در چنین معاملاتی احتمال خسارت یا از دست دادن کلیه سرمایه اولیه وجود دارد و شما نباید سرمایهای که توان از دست دادن آن را ندارید برای چنین معاملاتی استفاده کنید. برای گرفتن نتیجه مطلوب شما باید مدیریت ریسک داشته باشید و با انواع ریسک در بازارهای مالی و پروژههای مختلف آشنا باشید.
یک معاملهگر حرفهای همیشه دارای یک برنامه معاملاتی است که این برنامه متشکل از بخشهای مختلفی است و کوچکترین قسمت این برنامه سیستم معاملاتی است که فرد در معاملات خود از آن استفاده میکند.
پس از برنامه معاملاتی مهمترین نکتهای که باید به آن توجه داشت مدیریت ریسک میباشد و در آخرین مرحله برنامه بهینهسازی است که معاملهگر در معاملات خود از آن استفاده میکند.
در این محتوا قصد بررسی مدیریت ریسک به عنوان یکی از مهمترین عنصرهای فرمول موفقیت افراد در زندگی مالی و شغلی و حتی زندگی شخصی را داریم.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک فرایندی است که هدف آن کاهش آثار زیانآور یک فعالیت از طریق اقدامات آگاهانه برای پیشبینی حوادث ناخواسته میباشد. طبق دستورالعملهای مدیریت ریسک، میتوان آن را بدین صورت تعریف کرد، استفاده سیستماتیک از سیاستها و رویهها برای برقراری ارتباط و مشاوره، ایجاد زمینه و ارزیابی، معالجه، نظارت، بررسی، ضبط وگزارش ریسک.
ریسک چیست؟
پس از شنیدن کلمه ریسک تنها چیزی که در ذهن میآید، خطر و خطر کردن است. اما جالب است بدانید ریسک فقط به معنای خطر کردن و معنی و مفهوم منفی نیست، بلکه مفهوم این کلمه عدم اطمینان از آینده را نشان میدهد و حتی ممکن است افراد ریسکپذیر پس از قرار گرفتن در شرایط ریسکی نتایج مثبت و سازندهای هم بگیرند.
چرا باید مدیریت ریسک انجام شود؟
مدیریت ریسک با هدف شناسایی ریسکهای احتمالی، کاهش یا تعدیل ریسکها، فراهم کردن اصول منطقی برای تصمیمگیری بهتر در رابطه با ریسکها و همچنین برنامهریزی انجام میشوند.
در واقع مدیریت ریسک شامل مراحل زیر است:
مرحله اول
در مرحله اول یعنی برنامهریزی نحوه مدیریت خطرات احتمالی در معاملات یا پروژه مشخص شده و با توسعه طرحها، مدیریت ریسک برای پروژه تکمیل میشود. این طرح تیم مدیریت ریسک را مشخص خواهد کرد و نقشها و مسولیتهای افراد را تعریف میکند و همچنین معیار ارزیابی ریسکهای شناسایی شده را مستند خواهد کرد.
مرحله دوم
در مرحله دوم یعنی شناسایی باید ریسکها شناسایی شوند، که میتوانند شامل موارد مختلفی مثل ریسک در تولید، کاربرد ابزارآلات، کارمندیابی، برنامه و بودجه و…. باشد. دراین مرحله افراد تیم دورهم جمع میشوند و ریسکهای احتمالی را شناسایی میکنند، سپس آنها را در لیست ریسکهای پروژه ثبت میکنند. پس از ثبت ریسکها، افراد تیم جلساتی را تشکیل داده و در این جلسات از تجربیات هم استفاده میکنند و ریسکها را مورد بررسی و تبیین قرار میدهند.
مرحله سوم
در مرحله سوم یعنی ارزیابی، ریسکهایی که شناسایی شدهاند بر اساس وقوع و پیامدهای احتمالیشان ارزیابی میشوند، در مرحله ارزیابی پیامدهای حاصل از ریسک از نظر هزینه، برنامهریزی و تکنیک و همچنین انتخاب پیامد دارای بیشترین تاثیر، بسیار مهم و قابل توجه است.
برای مثال یک ریسک از نظر هزینه ممکن است نشاندهنده تاثیر کم آن بر پروژه باشد اما این درحالی است که این ارزیابی از نظر برنامهریزی میتواند حاکی از تاثیر بالای آن بر پروژه باشد، از این رو باید سطح بالایی از ریسک را در برنامهریزی در نظرگرفت.
مرحله چهارم
مرحله چهارم مرحله اداره کردن است که چهار روش برای اداره وجود دارد.
کاهش به معنای ایجاد طرحهایی عملیات برای کاهش احتمال ریسک و پیامدهای احتمالی آن است.
در این روش تلاش بر این است که تغییر در چیزی برای اجتناب کامل از ریسک انجام شود.
در روش واگذاری ریسک به گروه دیگری واگذار میشود، که تهیه بیمه نامه مثال خوبی برای آن است.
در این روش بدون ایجاد طرحهای کاهشی، احتمال وجود ریسک پذیرفته میشود و علت آن ممکن است به این دلیل باشد که هزینه طرحهای کاهشی بیشتر از آن است که هزینههای ناشی از ریسک احتمالی را پوشش دهد.
البته روش معمول برای کاهش ریسک استفاده از طرحهای کاهشی میباشد.
مرحله پنجم
در مرحله پنجم که نظارت و گزارشدهی میباشد باید از کارکردهای موثر برنامههای مربوط به اداره کردن اطمینان حاصل کرد، از اینرو ریسک را باید در حین تکمیل مراحل مدیریت ریسک، مجدداً مورد ارزیابی و بازنگری قرارداد تا از احتمال وجود آن آگاه شد. البته ممکن است ریسک کاملا از بین نرود اما میتوان آن را تا حد ممکن کاهش داد. حتی باید توجه داشت که ریسکهای کم و کوچک نیز تحت کنترل باشند تا از بروز ریسکهای بزرگتر جلوگیری شود.
استاندارهای مدیریت ریسک
استاندارهای مختلفی برای مدیریت ریسک توسط موسسه ملی استانداردها و فناوری، موسسه مدیریت پروژه، انجمن محاسبات بیمه و مالی و استانداردهای ایزو برای خدمت به حوزههای مدیریت پروژه، مهندسی، امنیت، نحوه مدیریت ریسک اوراق بهادار مالی، ارزیابیهای عملیاتی، فرآیندهای صنعتی و… تدوین شده و مورد استفاده قرار میگیرند.
استاندارهای مدیریت ریسک در بسیاری از مواقع باعث افزایش اطمینان در فرضیات، اهداف و تصمیمات خواهند شد.
این استانداردها برای ادغام بهترین روشها و کمک به سادهسازی و بهبود پیادهسازیهای مدیریت ریسک برای مشاغل طراحی شدهاست.
مدیریت ریسک چقدر باید ادامه داشته باشد؟
مدیریت ریسک درواقع یک فرایند مستمر است و افراد برای اخذ بهترین نتایج و کسب بیشترین سود، باید مدیریت ریسک را در تمام طول عمر فعالیتهای خود انجام دهند. معمولا در ابتدای شروع یک پروژه مثل معامله یا فعالیت اقتصادی، بسیاری از ریسکهای احتمالی پیشبینی میشوند و با گذشت زمان پروژه به وقوع ریسکها نزدیک و نزدیکتر خواهند شد. به همین دلیل نیاز است که مدیریت ریسک در تمام مراحل یک پروژه انجام شود.
سخن پایانی
در نهایت توجه داشت باشید همانطور که گفته شد مدیریت ریسک در ابعاد مختلف زندگی مخصوصا مالی و سرمایهگذاری بسیار مهم است و باعث میشود امور لازم در زمانی که باید به بهترین شکل ممکن انجام شوند و همچنین باعث تمایز شرکتها و فروشندگان هنگام تصمیمگیری در شرایط مختلف خواهد شد. علاوه بر این توجه داشته باشید، مدیریت ریسک و برنامهریزی برای یک مدیریت ریسک موفق باید باتوجه به ریسک شرایط پروژه یا معامله صورت بگیرد و یک مدیریت ریسک موفق باید به صورت روزانه و دائم انجام شود تا بهرین نتیجه از آن گرفته شود.
به پایان مدیریت رسیدیم، امیدواریم این مقاله مفید واقع شده باشد.
ممنون از همراهیتان.
مجموعه AccTrain طی سالها تلاش ارايه کننده انواع نرم افزارحسابداری موجود در بازار می باشد،.
مفتخریم پاسخ گوی نیاز شما باشیم .
جهت کسب اطلاعات بیشتراز حسابداری و نرم افزارهای حسابداری با ما همراه شوید.
معرفی کتاب: پیادهسازی مدیریت ریسک سازمانی/تکنولوژی معاملات الگوریتمی
امروزه هلدینگها، شرکتها و نهادهای مالی و غیرمالی با توجه به تغییرات سریع حوزههای مختلف کسبوکار با عدم قطعیت بیشتری نسبت به گذشته نحوه مدیریت ریسک مواجهاند که این عامل موجب ایجاد چالش اساسی پیشروی مدیران این مجموعهها برای شناسایی، مدیریت و کنترل ریسکهای مرتبط با کسب و کار شده است. به همین منظور و در جهت رفع این چالش، پژوهشگران حوزه مدیریت ریسک سازمانی اقدام به تعریف و ارائه روش نوین و جامع از نحوه مدیریت ریسک در سازمان کردهاند که از آن تحت عنوان مدیریت ریسک سازمانی یاد میشود.
این کتاب باهدف معرفی این نوع از روش مدیریت ریسک، در هفت بخش تهیه و تنظیم شده است. بخش اول، چهارچوب کلی مربوط به وضعیت فعلی و چشمانداز آتی ERM را فراهم میآورد و بخش دوم بر نحوه مدیریت ریسک پیادهسازی طرحهای ERM تمرکز میکند.
بخش بعدی این کتاب، دیدگاهی عمیق نسبت به مؤلفههای کلیدی چهارچوب ERM ارائه میدهد، بدین ترتیب بخش سوم بر حاکمیت ریسک و سیاستهای مربوط به آن، بخش چهارم، ارزیابی و کمیسازی ریسک موضوع اصلی و بخش پنج، به استراتژیهای مدیریت ریسک میپردازد. بخش ششم کتاب بر نظارت بر ریسک و ارائه گزارشهای مربوط به آن میپردازد و در بخش هفتم، چارچوبهای بیشتری در حوزه ایجاد طرحهای ERM به خوانندگان ارائه میشود.
تکنولوژی معاملات الگوریتمی؛ راهکارهای جدید در بازار سرمایه ایران
در حال حاضر کشش هیجانانگیزی به سمت معاملات الگوریتمی و ساخت نرمافزارها و برنامههایی دراینباره در دنیا وجود دارد که این کشش در حال انتقال به بازار بورس تهران است. آمارها نشان از رشد فزاینده این معاملات در همه ردههای مختلف دارایی بهخصوص بازار سهام و قراردادهای آتی دارد. فقدان این اطلاعات در منابع موجود به زبان فارسی و عدم وجود مرجعی مناسب در این زمینه، موجب شد تا نگارنده سعی در تدوین عمده این اطلاعات و تجارب خویش در کتاب داشته باشد.
در فصل نخست ویراست دوم این کتاب که به همراه مفاهیم بازارگردانی خودکار در بورس تهران منتشر شده است، معرفی معاملات الگوریتمی، نحوه رشد این تکنولوژی در دنیا و مزایا و معایب آن معرفی شده است. فصل دوم کتاب به پرسش و پاسخهایی در زمینه معاملات الگوریتمی پرداخته است. عمده مطالب ارائه شده در این بخش، از سؤالات و مطالب ارائه شده در کلاسهای آموزشی نگارنده گرفته شده است. در واقع در این بخش به اولین سؤالاتی که ذهن یک معاملهگر را در زمینه معاملات الگوریتمی درگیر میکند پاسخ داده شده است.
فصل سوم کتاب مشتمل بر اطلاعاتی در مورد انواع الگوریتمهای پرکاربرد در بازارهای جهانی و بازار بورس تهران است. شناخت این الگوریتمها به درک بهتر کاربردهای مختلف معاملات الگوریتمی کمک خواهد کرد.
در فصل چهارم به معرفی نرمافزارها و ابزارهای هوشمند در زمینه معاملات الگوریتمی اشاره شده است. در این فصل در مورد زیر ساختهای مورد نیاز جهت اجرای معاملات الگوریتمی و همچنین طرح پیشنهادی مراحل اجرایی معاملات الگوریتمی در بورس تهران در سه گام بحث و بررسی شده است.
فصل پنجم و ششم به ساخت استراتژیهای معاملاتی و مدیریت سرمایه و ریسک اختصاص داده شده است. در حقیقت بدون داشتن این دو جزء استفاده از معاملات الگوریتمی غیرممکن است.
در فصل هفتم به برنامهنویسی یک سیستم معاملاتی پرداخته شده و فرایند برنامهنویسی قدم به قدم یک استراتژی معاملاتی هوشمند را در سه نرمافزار مختلف ارائه میکند. درنهایت در فصل هشتم به آینده معاملات الگوریتمی در ایران و چالشهای پیشروی آن پرداخته شده است.
نحوه مدیریت ریسک در ارز دیجیتال
نسبت ریسک به ریوارد ابزاری است برای ارزیابی احتمال سود یک معامله نسبت به احتمال زیان آن. این نسبت نشان میدهد که یک سرمایهگذار حاضر است در ازای پذیرفتن ریسک از دست دادن 1 دلار در سرمایهگذاری خود چه مقدار نحوه مدیریت ریسک پاداش بگیرد.
به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،سرمایه گذاری در حوزه های مختلف مالی از سهام و فارکس گرفته تا خرید مسکن و ارزهای دیجیتال، به ابزار و معیاری نیاز دارد که بتواند ریسک تصمیمات اقتصادی سرمایه گذار را نشان دهد. نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت ریسک به پاداش، معیاری نحوه مدیریت ریسک ساده و کاربردی است که امکان مقایسه ریسک و پاداش انتظاری سرمایه گذار را فراهم می آورد.
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان می دهد که سرمایه گذار به ازای ریسک از دست دادن هر دلار در یک سرمایه گذاری، حاضر است چه مقدار پاداش انتظاری کسب کند. بسیاری از سرمایه گذاران از این نسبت برای مقایسه عواید انتظاری (Expected Returns) یک سرمایه گذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن عواید باید متحمل شوند، استفاده می کنند. نوعی سرمایه گذاری را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایه گذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان پاداش سرمایه گذاری، ریسک زیان 1 دلاری سرمایه گذاری خود را بپذیرد. نسبت 1 به 3 نیز به صورت مشابهی نشان می دهد که سرمایه گذار حاضر است با انتظار کسب 3 دلار در آینده، بر 1 دلار سرمایه گذاری کند.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد
تریدرها اغلب از این نسبت جهت تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده می کنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود انتظاری او محاسبه می شود.
استراتژیست های بازار، در بسیاری از موارد نسبت ریسک به ریوارد ایده آل برای سرمایه گذاری خود را 1 به 3 تعیین می کنند: یعنی به ازای هر واحد ریسک، 3 واحد عواید انتظاری. سرمایه گذاران می توانند نسبت ریسک به ریوارد را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیان گریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.
نسبت ریسک به پاداش معمولاً هنگام معاملات سهام شخصی به عنوان معیار به کار می رود.
نسبت بهینه ریسک به پاداش در استراتژی های مختلف متفاوت است. برای تعیین بهترین نسبت ریسک به ریوارد در یک استراتژی معاملاتی، معمولاً از روش آزمون و خطا استفاده می شود و بسیاری از سرمایه گذاران در سرمایه گذاری خود از نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیین شده استفاده می کنند.
نسبت ریسک به ریوارد چه چیزی به ما می گوید؟
نسبت ریسک به پاداش، سرمایه گذاران را یاری می کند که ریسک نحوه مدیریت ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی اگر تریدری معاملات سودآور داشته باشد و این نرخ زیر 50% باشد، در این صورت به مرور زمان ضرر می کند. این نسبت، تفاوت میان نقطه ورود به یک سفارش زیان گریز (Stop-Loss Orders) را با یک سفارش سودْمعین (Take-Profit Order) اندازه گیری می کند. مقایسه این دو، نسبت سود به ضرر یا پاداش به ریسک را نشان می دهد.
سرمایه گذاران معمولاً برای به حداقل رساندن زیان یا مدیریت مستقیم سرمایه گذاری خود در معاملات سهام، با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد از سفارشات استاپ لاس استفاده می کنند. سفارش استاپ لاس (زیا ن گریز یا حد ضرر) به گونه ای طراحی شده که اگر قیمت سهام به پایین ترین حد تعیین شده برسد، به صورت خودکار سهام موجود در سبد دارایی فروخته می شود. سرمایه گذاران می توانند سفارشات استاپ لاس را از طریق حساب کارگزاری تنظیم کنند و برای این کار معمولاً هزینه اضافی لحاظ نمی شود.
مثالی از نسبت ریسک و پاداش
فرض کنید معامله گری 100 سهم از شرکت X را به قیمت هر سهم 20 دلار خریداری می کند و برای حصول اطمینان از اینکه زیان احتمالی اش بیشتر از 500 دلار نشود، سفارش حد ضرر را بر 15 دلار تنظیم می کند. ضمناً فرض کنید که تریدر انتظار دارد قیمت سهام شرکت X در چند ماه آینده به 30 دلار برسد. در این مورد تریدر حاضر است در ازای کسب عایدی انتظاری 10 دلار برای هر سهم، 5 دلار ریسک هر سهم را بپذیرد. از آنجایی که تریدر انتظار دارد معادل دو برابر ریسک خود را به دست آورد، لذا گفته می شود که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله خاص 1 به 2 است. قراردادهای مشتقه مانند فروش اختیاری نیز با دادن اختیار به صاحب قرارداد برای فروش دارایی خود در مبلغی مشخص، اثر مشابهی با سفارشات استاپ لاس دارند و برای این منظور به کار می روند.
اگر سرمایه گذاری ترجیح دهد در یک سرمایه گذاری مشخص از نسبت ریسک به ریوارد 1 به 5 استفاده کند (5 واحد عواید انتظاری برای هر واحد ریسک اضافی)، در این صورت می تواند سفارش استاپ لاس را به گونه ای تنظیم کند که با این نسبت منطبق شود. اما درک این مطلب حائز اهمیت است که انجام دادن چنین کاری باعث می شود احتمال موفقیت ترید کاهش یابد.
مثال بالا را به گونه ای دیگر تصور کنید: فرض کنید سرمایه گذار مذکور حد ضرر معاملات خود را به نحوه مدیریت ریسک جای 15 دلار، بر سطح 18 دلار تنظیم کند و همچنان انتظار دارد که قیمت هر سهم خریداری شده به 30 دلار برسد. سرمایه گذار با انجام دادن چنین کاری، در واقع مقدار ضرر احتمالی را کاهش می دهد (با فرض اینکه تعداد سهام تغییر نکند) اما در عین حال، احتمال برخورد قیمت با حد ضرر افزایش می یابد. زیرا در این صورت حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیک تر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علی رغم اینکه سود مورد انتظار سرمایه گذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
در هر سرمایه گذاری یا پس اندازی ریسک و خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد. بنابراین لازم است قبل از هر اقدامی با بازار مالی آشنا باشیم تا بتوانیم در هنگام پس انداز و سرمایه گذاری، احتمال خطرات آینده را لحاظ کنیم تا با کمترین زیان مالی روبرو شویم.
ریسک مالی (risk Financial) چیست و چگونه آن را مدیریت کنیم؟
ریسک مالی
قبل از صحبت درباره ریسک مالی و چگونگی مدیریت آن در راستای حفظ سرمایه، بهتر است در ابتدای بحث بدانیم اساسا ریسک به چه معنا است و بعد به یکی از انواع ریسک که ریسک مالی است بپردازیم. ریسک از نظر مالی به عنوان شانس اینکه نتیجه یا سود واقعی سرمایه گذاری با نتیجه یا بازده مورد انتظار، متفاوت باشد، تعریف شده است. ریسک شامل احتمال از دست دادن بخشی از سرمایه گذاری اصلی یا کلی است. از نظر کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و پیامدهای تاریخی ارزیابی میشود.
ریسک مالی چه مواقعی ظاهر میشود؟
ریسک مالی یکی از انواع مهم ریسک برای هر شغلی است. ریسک مالی به دلیل تحرکات بازار ایجاد میشود و حرکت بازار میتواند عوامل زیادی را در بر بگیرد. ریسک مالی خطر از دست دادن پول یا داراییهای ارزشمند در ابزارهای مالی است. به عبارت دیگر، بسیاری از خدمات مالی یا معاملات، خطر ذاتی ضرر را دارند و این همان چیزی است که ما آن را ریسک مالی می نامیم.
دقت داشته باشید که هر از دست دادنی را نمیتوان ریسک مالی تعریف کرد؛ به عبارتی مقدار پولی که در هنگام تجارت یا سرمایه گذاری از دست میدهید ریسک محسوب نمیشود بلکه آنچه در نهایت از دست میدهید ریسک مالی حساب میشود.
تعریف دیگر از ریسک مالی، ضررهای بالقوه ای است که یک سرمایه گذار هنگام سرمایه گذاری در شرکتی با نحوه مدیریت ریسک آن مواجه است. تعریف این ریسک و زمان رخ دادن آن برای مردم عادی تا دولتها متفاوت است. برای دولتها، بدان معنی است که آن ها قادر به کنترل سیاستهای پولی و پیش فرض بدهیها نیستند. برای شرکتها بدین معنی است که، یک شرکت قادر به انجام تعهدات خود برای بازپرداخت نحوه مدیریت ریسک بدهیهای خود نباشد و این به نوبه خود میتواند به معنای این باشد که سرمایه گذاران بالقوه، پول سرمایه گذاری شده در شرکت را از دست میدهند.
شرکتها همچنین ممکن است بدهی خود را بپذیرند، اما در انجام تعهدات باعث مشکلات اقتصادی شوند. برای افراد بدین معنی است که آن ها هنگام تصمیم گیری، با خطر مالی روبرو میشوند که میتواند درآمد یا توانایی آن ها را برای پرداخت بدهی مورد نظر خود به خطر اندازد. (1)
ریسکهای مالی در همه جا و در ابعاد مختلفی وجود دارد که همه را تحت تأثیر قرار میدهد. شما باید از همه خطرات مالی آگاه نحوه مدیریت ریسک باشید. درست است که دانستن خطرات و چگونگی محافظت از سرمایه، خطر را از بین نمیبرد اما باعث کاهش آسیب آن ها میشود.
عوامل موثر بر ریسک مالی
ریسک مالی به طور کلی به دلیل بی ثباتی و ضرر در بازار مالی ناشی از حرکت در قیمت سهام، ارزها، نرخ بهره و موارد دیگر ایجاد میشود. ریسک مالی به ریسک هایی که مشاغل و افراد هنگام سرمایه گذاری، برنامه ریزی برای آینده و انجام کارهای روزانه میپردازند، اشاره میکند. تمام مشاغل و سرمایه گذاران یا افرادی که پس انداز میکنند، در تصمیم گیری های مالی خود ریسک بسیاری را به نحوه مدیریت ریسک همراه دارند.
برخی از این خطرات خارجی هستند و بستگی به عوامل بیرونی و تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر سازمانها و مصرف کنندگان دارد. یکسری از خطرات داخلی هستند و مربوط به استراتژیها و اقداماتی میشود که سرمایه داران بزرگ یا دولتمردان انتخاب میکنند. هرکدام از این عوامل ممکن است کل برنامه ریزی مالی را به هم بریزد و در نتیجه آسیب پذیری افراد و مشاغل را بیشتر کند.
نرخ بازار یکی از گسترده ترین انواع عوامل بیرونی در هنگام بروز ریسک مالی است. بازار براساس علاقه، عرضه و تقاضا و عناصر جدید مانند فناوری، تغییر میکند. هنگامی که اقتصاد سرعت مییابد یا کند میشود، نرخ بهره اوراق و وام تغییر میکند. این تغییر نرخها باعث شود میزان وام برای یک تجارت بیشتر شود یا نیاز به پرداخت آن به اوراق قرضه مورد استفاده برای تولید سرمایه داشته باشد.
مقررات دولت عامل مهم دیگری در کلیه برنامه ریزی های مالی است. دولتها با ایجاد تعرفه های جدید مالیات بر واردات و صادرات، تغییر قوانین مالیاتی موجود، وضع مقررات جدید مالی بطور مداوم برنامه ریزی را تغییر می دهند. برخی از این تغییرات مفید هستند، اما برخی دیگر میتوانند سودآوری کسب و کار را دشوارتر کنند، از جمله کاهش نرخ اوراق خزانه و اضافه کردن الزامات جدید به گزارشهای مالیاتی.
جریان نقدی که مربوط به درآمدها و هزینه های روزانه مشاغل میشود، یکی از عوامل درونی ریسک است. دریافتهای شما از مشتریان یکی دیگر از عوامل درونی ریسک مالی است. به هرحال شما سرمایه گذاری انجام دادهاید و ممکن است مشتری در بازپرداخت خود به مشکل برسد و شما را در هزینهها دچار مشکل کند. (2)
نحوه محاسبه ریسک مالی
همه مشاغل دارای ریسکهای مرتبط هستند. این مهم است که یک شرکت اقتصادی بتواند ریسک شغلی مرتبط با کار و تجارت خود و نحوه محاسبه خطرات را بداند. دانستن چگونگی محاسبه خطرات تجاری، تجارت را از ورشکستگی محافظت میکند. ریسک مالی، ساختار سرمایه یک شرکت و سطح ریسک فعلی را در رابطه با سطح بدهی شرکت ارزیابی میکند. این نسبت ها هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک شرکت توسط سرمایه گذاران استفاده میشود.
خوشبختانه ابزارهای بسیاری در دسترس افراد، مشاغل و دولتها قرار گرفته است که به آن ها امکان میدهد میزان ریسک مالی مورد نظر خود را محاسبه کنند. متداولترین روشهایی که متخصصان سرمایه گذاری برای تجزیه و تحلیل خطرات مرتبط با سرمایه گذاری های طولانی مدت استفاده میکنند شامل تجزیه و تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکی و تجزیه و تحلیل کمی است.
تجزیه و تحلیل بنیادی فرایند اندازه گیری ارزش ذاتی یک سرمایه گذاری با ارزیابی کلیه جنبه های مشاغل از جمله دارایی شرکت و درآمد آن است. تجزیه و تحلیل فنی فرایند ارزیابی اوراق بهادار از طریق آمار است و به بازده های تاریخی، حجم تجارت، قیمت سهام و سایر داده های عملکرد نگاه میکند. تجزیه و تحلیل کمی ارزیابی عملکرد تاریخی یک شرکت با استفاده از محاسبات نسبت مالی است.
تاثیر ریسک مالی بر بازار سهام
ریسک مالی سرمایه گذاری سهام این است که اگر شرکتی که سهام خود را از آن خریداری کردهاید پول خود را از دست بدهد پول شما هم از دست میرود؛ این سادهترین تعریف و آشکارترین خطر است. هر سرمایهگذاری به دنبال فهم بازده یا همان سود و زیانی است که از سرمایه گذاری نصیبش می شود و ریسک یا همان وجود و عدم وجود تضمین برای دریافت سود سرمایه گذاری است و بدون شناخت کامل این دو، تصمیمگیری جهت سرمایه گذاری سخت میشود. سرمایه گذاری در بورس اگرچه ممکن است سود زیادی در مدت زمان کمی به شما بدهد اما ضمانتی وجود ندارد که در برابر این سود زیانی نباشد.
وقتی دولتها نتوانند تورم را کنترل کنند یا توانایی خود را در سیاستهای پولی از دست بدهند، همچنین عوامل مؤثر بر کل بازار شامل رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، تورم، نرخ بهره، نوسانات ارز و. (که عوامل غیرقابل پیشبینی هم هستند) نوسانات و خطر را در بازار سهام ایجاد میکنند. ریسک مالی در بازار سهام، عمل نکردن به تعهدات شرکت و عدم توانایی در بازپرداخت وام بانکی و درنتیجه ورشکستگی آن است، بنابراین این عوامل باعث میشود تا شرکتها و موسساتی که سهام عرضه کردهاند نتوانند به تعهدات خود عمل کنند و سرمایهگذاران، سرمایه خود را از دست بدهند.
مدیریت ریسک مالی
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسکهای مالی اغلب به عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. از بین انواع خطری که ممکن است تجارت شما با آن روبرو شود، ریسک مالی بیشترین تأثیر را بر جریان سرمایه گذاری شما دارد. شما میتوانید با استفاده از یک برنامه مدیریت ریسک مالی خوب، این خطرات را پیش بینی کرده و از آن عبور کنید.
در دنیای مالی، مدیریت ریسک، فرایند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. در اصل، مدیریت ریسک زمانی اتفاق میافتد که یک سرمایهگذار به تعیین کمیت پتانسیل ضرر و زیان در یک سرمایه گذاری بپردازد و سپس با توجه به اهداف سرمایهگذاری و تحمل ریسک، اقدام مناسب، یا عدم اقدام را انجام دهد.
افزایش ریسک در قالب افزایش نوسانات به وجود میآید. این در حالی است که متخصصان سرمایهگذاری دائم به دنبال راهکاری جهت کاهش چنین نوسانات هستند. هدف مدیریت ریسک مالی کمک به اولویت بندی ابزارهای مالی و استفاده از آن ها برای مدیریت ریسکهای پر هزینه است.
سازمانها ریسک مالی خود را به روشهای مختلفی مدیریت میکنند. این فرایند بستگی به این دارد که مشاغل چه کاری انجام میدهند، در چه بازاری فعالیت میکنند و آمادگی پذیرش چه میزان ریسک را دارد. به این معنا، صاحب مشاغل و مدیران شرکت وظیفه دارد ریسک را شناسایی و ارزیابی کنند و تصمیم بگیرند که شرکت چگونه قصد دارد آن ها را مدیریت کند.
مدیریت ریسک با شناسایی خطرات مالی و منابع یا دلایل آن ها آغاز میشود. برای شروع خوب است که از ترازنامه شرکت استفاده کرد. یک تصویر لحظه ای از بدهی، نقدینگی، قرار گرفتن در معرض نوسانات ارز، ریسک نرخ بهره و آسیب پذیری قیمت کالاها که شرکت با آن روبرو است را فراهم میکند.
مرحله دوم، تعیین کمیت یا قرار دادن مقدار عددی بر خطرات شناسایی شده است. تحلیلگران تمایل دارند از مدلهای آماری مانند روش انحراف استاندارد و رگرسیون برای اندازه گیری میزان مواجهه شرکت در برابر عوامل خطر مختلف استفاده کنند. پس از تجزیه و تحلیل منابع خطر، باید تصمیم بگیرید که چگونه بر روی این اطلاعات عمل خواهید کرد. آیا میتوانید با قرار گرفتن در معرض خطر ریسک به روند خود ادامه دهید؟ آیا باید سرمایه خود را کاهش داده یا از آن محافظت کنید؟
این تصمیم مبتنی بر عوامل مختلفی از جمله اهداف شرکت، محیط کسب و کار، ریسکپذیری و اینکه آیا با کاهش سرمایه میتوان کاهش ریسک را توجیه کرد. به طور کلی، مدیریت ریسکهای سرمایه گذاری با درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن ممکن است و با یادگیری خطرات ناشی از انواع مختلف ریسکها و برخی از راههای مدیریت جامع به همه انواع سرمایه گذاران و مدیران تجارت کمک میکند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند. (3)
چه کسی ریسک مالی را مدیریت میکند؟ در یک تجارت کوچک، صاحب مشاغل و مدیران ارشد، مسئولیت مدیریت ریسک را بر عهده دارند. اما زمانی که مشاغل رشد میکند و شامل چندین بخش و فعالیت میشوند، بهتر است یک مدیر در زمینه ریسک مالی اختصاص داده شود.
نتیجه گیری و جمع بندی
بازارهای مالی به دلیل نیروهای مختلف کلان اقتصادی همیشه در معرض خطر هستند. ریسک مالی متغیرهایی است که یک کسب و کار در طی یک زمان مشخص در درآمد خود تجربه میکند. بنابراین اگر شما سرمایهگذار هستید یا صاحب یک شغل، قبل از هر اقدامی و به جهت برنامه ریزی آینده، هرچند که در بازار سرمایه برنامه ریزی برای آینده کار دشوار و البته تثبیت شدهای نیست اما باز هم در راستای پیشگیریهای احتمالی و زیان کمتر بهتر است با ریسکهای بازار به خوبی آشنا شوید.
دیدگاه شما