درک بیشتر تحلیل روند


تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چیست؟

قطعاً سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، بهترین روش برای رسیدن به سودآوری بیشتر است. برخی از افراد ترجیح می‌دهند که در سن بازنشستگی وارد این بازار های مالی شوند و به نوعی هم خود را سرگرم کنند و هم سرمایه خود را بیشتر کنند. البته جوانان زیادی هم وجود دارند که وارد این بازارهای مالی می‌شود و هم‌زمان با کسب و کار خود در این بازارها هم درآمدزایی می‌کنند و ترجیح می دهند بخشی از درآمد خود را وارد سرمایه گذاری کنند.

اگر می‌خواهید در این بازارهای سرمایه رشد خوبی داشته باشید و به موفقیت برسید حتماً باید با روش‌های تحلیل بازار به خوبی آشنا شوید. در غیر این صورت نه تنها سودآوری برای شما نخواهد داشت بلکه متحمل ضرر هم خواهیم شد. تحلیل های بسیار زیادی برای بازارهای سرمایه وجود دارد که از مهمترین آنها می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد.

شما با توجه به این دو تحلیل باید بتوانید استراتژی های خود را به تصمیمات واقعی تبدیل کنید. این تصمیمات همان تصمیم های خرید و فروش در بازارهای سرمایه هستند. در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بپردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

آیا تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باهم متفاوت هستند؟

همیشه برای اینکه بتوانیم دو چیز را با یکدیگر مقایسه کنیم و تفاوت آنها را متوجه شویم حتماً باید در ابتدا آنها را درک کنیم و به خوبی آنها را بشناسیم. در مورد این دو تحلیل هم همین موضوع وجود دارد، بهتر است قبل از هر چیزی به شناخت و تحلیل بپردازید. توجه داشته باشید که هر کدام از این دو نوع تحلیل بر اساس اطلاعات خاصی بنا شده اند.

هر کدام از این تحلیل ها هدف اصلی و نهایی پیش بینی روند تغییر قیمت ها در سهام بورس، ارز دیجیتال و … را دارند. البته عملکرد این دو تحلیل با یکدیگر متفاوت است در ادامه این مقاله سعی داریم در ابتدا به شناخت این دو تحلیل و سپس به تفاوت های آنها بپردازیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال است که بر پایه ارزش ذاتی یک سهم بنا شده است. در واقع باید بدانید که شرکت‌ها دارای سهام هایی هستند که این سهام ها در هر بازه زمانی دارای ارزش ذاتی مشخصی هستند. به طور کلی در بازار سرمایه، ارزش این سهام ها به زودی مشخص می شوند. اما با کمک از تحلیل بنیادی می‌توانیم این موضوع را خیلی سریع تر متوجه شویم و تصمیم به خرید یا فروش آن سهم در آن بازه زمانی بگیریم.

تحلیل بنیادی سهام های شرکت را بر اساس ارزش‌های بنیادی آن تحلیل می‌کند به این صورت که می توان سود و یا زیان، بدهی ها و دیگر پارامترهای سهام آن شرکت را مورد بررسی قرار داد که تمامی این موارد جزء ارزش آن شرکت به حساب می آیند و می توان ارزش هر سهم را با این پارامترها مشخص کرد. در نتیجه شما می توانید به کمک تحلیل بنیادی با به کارگیری ارزش نسبی دارایی های مختلف به ارزش واقعی سهام شرکت ها بپردازید.

سعی می کنیم این موضوع را با یک مثال ساده بهتر بیان کنیم. تصور کنید که یک شرکتی به ازای هر سهم حدود 20000 تومان سود آوری دارد. در نتیجه می توانیم بگوییم که ارزش سهام این شرکت نسبت به شرکت دیگری که به ازای هر سهم 10000 تومان سود آوری دارد، دو برابر است. این مثالی که برای شما توضیح داده‌ایم تنها یک برداشت سطحی است و اگر بخواهیم آن سهم را از لحاظ بنیادی و اصول بررسی کنیم حتماً باید از تحلیل بنیادی کمک بگیریم.

همان طور که در قسمت بالاتر هم توضیح داده ایم در تحلیل فاندامنتال و یا بنیادی سرمایه‌گذاران حتماً باید اطلاعات مختلفی از سهام یک شرکت و خود آن شرکت به دست آورند. جریان نقدی تنزیل شده، مدل قیمت گذاری دارایی، ارزش نسبی دارایی، سودآوری و زیان سهام آن شرکت و … همگی از جمله مواردی هستند که در پیش بینی رفتار بازار به سرمایه‌گذاران کمک شایانی می‌کنند. در ادامه سعی داریم به بررسی تحلیل تکنیکال و درک آن بپردازیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دارای تفاوت های بسیار زیادی هستند اما از اصلی‌ترین این تفاوت ها می توان به این موضوع اشاره کرد که در تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل فاندامنتال بر روی روند تغییرات قیمت دارایی تمرکز می شود. بر طبق این نوع تحلیل تغییرات قیمت بیشتر از الگوهای خاص پیروی می کنند که این الگوها به طور کاملا واضح با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات مشخص می شوند. در ادامه سعی داریم با توضیح یک مثال اطلاعات بیشتر در مورد معرفی تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

برای مثال تصور کنید که نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در یک شرکت در دوره ۵۰ روزه مشخص شده است. در این بین نمودار میانگین متحرک قیمت همان سهم در دوره ای طولانی تر مثلاً ۲۰۰ روزه بررسی شده است و مشخص شده است که قیمت آن در دوره ۵۰ روزه پیشی گرفته است. در این صورت می‌توان متوجه شد که بهترین فرصت برای خرید آن سرمایه است و در واقع این فرصت را تحلیل تکنیکال به شما نشان داده است.

البته برعکس این موضوع هم امکان پذیر است و شما تصور کنید اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه کاهش پیدا کند در این صورت تحلیل گران تکنیکال آن سهم را هشداری برای فروش می دانند. در تحلیل تکنیکال باید به حجم معاملات هم توجه زیادی کرد.

به طور مثال زمانی که روند میانگین حجم معاملات شکسته می شود می تواند نشانه‌ای برای افزایش یا کاهش قیمت آن باشد. به طور کلی باید بدانید که هدف اصلی در تحلیل تکنیکال تمرکز بر قیمت و حجم معاملات است و تحلیلگران در زمان استفاده از این نوع تحلیل باید تصور کنند که تمامی فاکتورهای بنیادی مانند سلامت مالی شرکت ها و صنایع وضعیت اقتصادی و … قبل از این موضوع در قیمت دارایی ها در نظر گرفته شده است. در ادامه این مقاله می خواهیم اطلاعات تکمیلی مفیدی در مورد تفاوت های بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟

اگر بخواهیم در مورد تفاوت های تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال صحبت کنیم اندازه یک کتاب حرف برای گفتن وجود دارد. زیرا این بحث بسیار گسترده است اما بهتر است بدانید که کدام یک از این تحلیل ها اهمیت بیشتری دارند؟

در واقع باید بدانید که هر کدام از این دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی طرفداران خاص خود را دارند. در این بین سرمایه‌گذاران موفق هستند که هر دوی این نوع تحلیل‌ها را درک می کنند و آنها را به خوبی می‌شناسند و هنگام ارزیابی سرمایه هایشان از آنها استفاده می‌کنند تا دچار ضرر و زیان نشوند. در تحلیل بنیادی روند مالی بلند مدت شرکت ها و نوع عملکرد آنها در مقایسه با دیگر رقبا اهمیت ویژه ای دارد به همین علت است که توصیه می شود افرادی که می خواهند یک سهم را برای بلندمدت خریداری کنند حتماً قبل از خرید خود تحلیل بنیادی را برای آن سهم در نظر بگیرند.

تصور کنید که یک شرکتی پول بسیار زیادی در می آورد. در این صورت با تحلیل بنیادی به‌راحتی می‌توان افزایش قیمت سهام آن شرکت را پیش بینی کرد. البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و اگر شرکتی دچار ضرر و زیان شود با تحلیل بنیادی می‌توان سقوط ارزش آن سهام شرکت را بررسی کرد. توجه داشته باشید که در تحلیل بنیادی جنبه های تکنیکی بسیار بیشتری وجود دارد اما هدف اصلی آگاهی از قیمت هدف بر اساس اطلاعات و نتایج مالی شرکت‌ها است.

در تحلیل تکنیکال سهم، قیمت اخیر سهم برای کوتاه مدت مورد بررسی قرار می گیرد. تحلیل تکنیکال بیشتر برای کسانی است که می‌خواهند سرما خود را در کوتاه مدت به فروش برسانند و می خواهند در این مدت زمان سودآوری داشته باشند. در واقع تحلیل گران تکنیکال خیلی نگران سودآوری شرکت ها در چندین سال آینده نیستند و آنها تنها برای رفتار سرد در هفته های آینده اهمیت قائل هستند. حتماً شما هم می خواهید بدانید که کدام تحلیل برای شما مناسب تر است و بهتر است در ابتدا کدام تحویل را فرا بگیرید؟

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم تا اطلاعات کاملی بدست آورید.

کدام یک از دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی را فرا بگیریم؟

برای اینکه بدانید ابتدا کدام یک از این دو نوع تحلیل را باید فرا بگیرید ابتدا باید هدف خود را از سرمایه گذاری مشخص کنید. گاهی می‌توان از هر دوی این تحلیل ها برای خرید یک سهم کمک گرفت. اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که می خواهید بر عملکرد کمپانی ها تمرکز داشته باشید حتماً باید با تحلیل بنیادی آشنا باشید. البته اگر هم میخواهید سهم خود را در مدت زمان طولانی تری نگه دارید بازهم باید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.

اطمینان داشته باشید که اگر به خوبی بتوانید رفتار یک سهم را با تحلیل بنیادی در نظر بگیرید و آن سهم را در مدت زمان طولانی نگه دارید حتما به سودآوری خیلی خوبی خواهید رسید. در مقابل هم تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیشتر برای افرادی که می خواهند از تغییرات قیمت دارایی ها استفاده کنند بهترین گزینه است. البته کسانی هم که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کوتاه مدت داشته باشند بر ریسک پذیری بالاتری هم دارند، می توانند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند.

بسیاری از سرمایه گذاران که اطلاعات خوبی در مورد تحلیل های مختلف در بازار دارند معتقد هستند که بهترین روش برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام در بورس استفاده از روش ترکیبی است یعنی سرمایه گذار باید بتواند روند گذشته سهم را مورد بررسی قرار دهد و به نتایج حاصل از این تحلیل ها رضایت ندهد و به دنبال عوامل سه‌گانه اثر گذار و قیمت سهام یعنی عوامل مرتبط با صنعت، عوامل محیطی و عوامل درونی هم باشد و به این منظور قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.

تصور کنید قیمت سهمی در گذشته صعودی بوده است اما بر اثر دخالت برخی از عوامل دیگر ضرر کرده است و تا به سهم زیان ده هم تبدیل شده است البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و ممکن است یک سهم از وضعیت نزولی خارج شود و در مسیر رشد قرار بگیرد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی علاوه بر تفاوت هایی که دارند کاربردهای بسیار مهمی دارند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در کاربرد

همانطور که قبلا هم گفته ایم، تحلیل های بسیار زیادی در بازار سرمایه وجود دارد. یکی از محبوب‌ترین این مسئله را می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد. بهترین این نوع تحلیل ها برای تصمیم در سرمایه گذاری است. در واقع تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلندمدت و تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد. هر کدام از این تحلیل ها بسته به اهدافی که دارند می توانند موثر عمل کنند. البته توجه داشته باشید به بازارهای سرمایه گاهی غیر قابل پیش بینی می شوند و تحلیل های بنیادی و تکنیکال کار هایی برای هدایت سرمایه‌گذاری‌ها هستند.

نکات بسیار مهم در سرمایه گذاری

توجه داشته باشید که اگر شما هیچ گونه اطلاعاتی در مورد تحلیل های بازار از تجربه تحلیل بنیادی و تکنیکال ندارید به هیچ عنوان سرمایه خود را وارد این بازار های مالی نکنید. زیرا در این صورت شما بیشتر با شانس خود وارد شده اید ممکن است دچار سود و یا ضرر شوید.

اگر اطلاعاتی در مورد این تحلیل ها ندارید، می‌توانید از کارشناسانی که در بازارهای بورس ارز دیجیتال فعال هستند کمک بگیرید تا سرمایه‌گذاری موفق تری داشته باشید.
سعی کنید از تحلیل های مختلف به صورت ترکیبی بهره ببرید تا با ریسک کمتری وارد سرمایه گذاری در یک سهم شوید و به سود آوری بسیار خوبی دست یابید.

سخن پایانی

به طور کلی بهتر است هیچ نوع سهمی را بدون تحلیل های صحیح و دقیق خریداری نکنید و حتماً از کارشناسانی که تجربه بالایی دارند مشورت بگیرید تا در مدت زمان بسیار کوتاهی سود چشمگیری به دست آورید. متخصصین که در این حوزه فعالیت می کنند قطعاً از چند تکنیک برای بررسی سهم استفاده می کنند. امیدواریم با مطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی در مورد تفاوت تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال به دست آورده باشید.

با تلبورس مثل حرفه‌ای‌ها

با تلبورس به عمق بازار پی ببرید و فراتر از اعداد خام به تحلیل داده‌های مربوط به بازار و شبکه‌‌های اجتماعی دسترسی دارید.

شرکت ویتانا در ۹ ماهه منتهی به شهریور ۹۹ برای هر سهم ۱۱۷۴ ریال سود محقق کرد که نسبت به مدت مشابه قبل رشد ۳۱۵ درصدی داشته است. قیمت سهام این شرکت در یه ماهه گذشته رشد ۹۹ درصدی داشته است.

تحلیل‌های خود را هوشمندانه‌تر کنید

با استفاده از تحلیل داده، هوش‌مصنوعی و تکنولوژی‌های جدید سرعت و دقت تحلیل‌های خود را بیشتر کنید.

تحلیل احساسی پیام‌ها با هوش مصنوعی

با یک نگاه به تحلیل هزاران پیامی که در شبکه‌های اجتماعی در رابطه با بورس و سهام شرکت‌ها تولید می‌شوند دسترسی داشته باشید.

تحلیل داده‌های بازار و معاملات

تحلیل اطلاعات مربوط به نوع معاملات افراد حقیقی و حقوقی در بازار نشان‌گر دیدگاه آنهانسبت به آینده بازار است. با استفاده از تحلیل معاملات درک بهتری نسبت به آینده بازار داشته باشید.

اطلاعات را یکپارچه و با ظاهری زیبا ببینید

لحظه به لحظه با بازار همراه باشید و بجای بررسی منابع مختلف، اطلاعات را در داشبورد خود دنبال کنید قبل از اینکه بازار از شما جلو بیفتد و غافلگیر شوید.

نمودارها و اطلاعات حرفه‌ای برای تابلوخوانی حرفه‌ای

اطلاعات لحظه‌ای بازار به شما دید مناسبی از عملکرد تمامی فعالین بازار می‌دهد. همچنین با استفاده از تابلوی حرفه‌ای تحلیلی عمیق نسبت به معاملات سهامداران داشته باشید.

اطلاعات بازار در کنار اطلاعات و تحلیل‌ شبکه‌های اجتماعی

دسترسی یکپارچه به ابزارهای تحلیلی و اطلاعات بازار در کنار اخبار و تحلیل‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی تولید می‌شوند به شما کمک می‌کند که دید جامعی نسبت به بازار داشته باشید.

روند بازار ارز دیجیتال چیست ؟ چگونگی تشخیص روند بازار ارز دیجیتال

روند بازار ارز دیجیتال چیست ؟ مانند سایر دارایی ها، قیمت ارز دیجیتال با سطح عرضه و تقاضا در بازار ارتباط مستقیم دارد. نیروهای بازار ممکن است به دلایل مختلفی از جمله افکار عمومی و مطبوعات و همچنین رسانه های اجتماعی تغییر کنند.

بسیاری از معامله گران روندهای بازار را تجزیه و تحلیل می کنند تا فرصت های رشد دارایی های کریپتو را در کوتاه مدت تا میان مدت پیش بینی کنند. علاوه بر تجزیه و تحلیل تکنیکی و بنیادی، بررسی روندهای بازار ارزهای دیجیتال به افزایش مجموعه ابزارهای تجزیه و تحلیل مورد استفاده توسط معامله گر کمک می کند.

روند بازار ارز دیجیتال چیست؟

روندهای بازار نشان دهنده رفتار و نظرات معامله گران و سرمایه گذاران نسبت به یک دارایی مالی یا به طور کلی بازار است. این مفهوم برای همه بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال اعمال می شود. بنابراین، روند بازار تأثیر زیادی بر چرخه های بازار دارد.

با این حال، احساسات حمایتی بازار همیشه نشان دهنده شرایط مثبت بازار نیست. گاهی اوقات، روندهای مثبت (انتظارات افزایش ارزش ارز ) ممکن است قبل از حرکت اصلاحی بازار یا یک روند نزولی در بازار ظاهر شود.

علاوه بر ارائه اطلاعات در مورد حجم تقاضای بازار، یک معامله گر می تواند این روندها را برای پیش بینی روندهای صعودی بالقوه تجزیه و تحلیل کند. روندهای بازار همیشه اصول پروژه را در نظر نمی گیرند، اما گاهی اوقات می توانند با آن مرتبط باشند.

اجازه دهید به عنوان مثال Dogecoin را در نظر بگیریم. خوش‌بینی در میان سرمایه‌گذاران و تقاضای بالا برای Dogecoin احتمالاً به دلیل تبلیغات در رسانه‌های اجتماعی است (که به نوبه خود منجر به گسترش روندهای مثبت در بازار شد). بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران بدون در نظر گرفتن عرضه و تقاضا برای پروژه سکه یا اهداف آن، اما فقط در نتیجه روند فعلی بازار، Dogecoin را خریداری کرده اند. و گاهی اوقات یک توییت از یک چهره شناخته شده مانند ایلان ماسک برای انتشار روندهای مثبت یا منفی در بازار کافی است.

چرا تحلیل روند بازار ارز دیجیتال مهم است؟

تحلیل روند بازار بخش اساسی بسیاری از استراتژی های معاملاتی است. همانند تحلیل بنیادی یا تکنیکال، تصمیم گیری با استفاده از طیف وسیعی از اطلاعات موجود ایده خوبی است.

به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل روندهای بازار به اعتبار ترس از دست دادن فرصت برای مشارکت در دنیای ارزهای دیجیتال کمک می کند، یا این که نتیجه پیروی از یک ذهنیت گله است. به طور کلی، استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی برای مطالعه روند بازار به شما امکان می دهد:

  • شناخت بهتر از حرکات قیمت در کوتاه مدت و میان مدت.
  • سطوح بهبود یافته کنترل عاطفی.
  • فرصت های سود بالقوه را بررسی کنید.

چگونه تحلیل درک بیشتر تحلیل روند روند بازار ارز دیجیتال انجام دهیم

برای درک روندهای بازار، باید دیدگاه های فعالان بازار را جمع آوری کنید و افکار و نظرات آنها را بدانید. تحلیل روند بازار در مواقعی می تواند مفید باشد، با این حال، شما نباید تنها به تحلیل روند بازار تکیه کنید، می توانید قبل از نتیجه گیری و تصمیم گیری از اطلاعات جمع آوری شده و همچنین دانش و تجربه خود بهره مند شوید.

برای به دست آوردن اطلاعات پس زمینه، ممکن است لازم باشد کانال ها و سایت های رسانه های اجتماعی را مرور کنید تا دریابید که سرمایه گذاران در مورد یک پروژه خاص ارز دیجیتال چه فکر می کنند. همچنین می‌توانید به انجمن‌های رسمی، سرورهای Discord و گروه‌های تلگرام بپیوندید تا مستقیماً با تیم پروژه و اعضای انجمن ارتباط برقرار کنید. اما، مراقب باشید! همانطور که در این گروه ها کلاهبرداران زیادی وجود دارد. به افراد ناشناس اعتماد نکنید و حتما قبل از ریسک کردن، موضوع را به خوبی مطالعه کنید.

کانال های رسانه های اجتماعی فقط اولین قدم هستند. شما می توانید از چندین روش برای به دست آوردن یک دید کلی از روند بازار استفاده کنید. علاوه بر دنبال کردن کانال های رسانه های اجتماعی خود (به ویژه توییتر، به دلیل محبوبیت آن در بین علاقه مندان به ارزهای دیجیتال)، می توانید کارهای زیر را انجام دهید:

– نظارت بر سیگنال های اجتماعی از طریق استفاده از ابزارهای نرم افزاری جمع آوری داده ها.

– تنظیم هشدارها یا پیگیری تراکنش های بزرگ انجام شده توسط معامله گران بزرگ، یعنی نهنگ ها . برخی از سرمایه‌گذاران ارزهای دیجیتال این حرکت‌ها را دنبال می‌کنند و ممکن است گاهی بر روند بازار تأثیر درک بیشتر تحلیل روند بگذارند. همچنین می توانید از ربات های رایگان در پلتفرم های تلگرام و توییتر استفاده کنید.

– روند بازار و شاخص های قیمت را با CoinMarketCap مشاهده کنید. این شاخص ها منابع مختلف را تجزیه و تحلیل می کنند و خلاصه ای آسان از روندهای فعلی بازار ارائه می دهند.

– میزان تبلیغات و ارتقای یک ارز دیجیتال را با استفاده از Google Trends اندازه گیری کنید. به درک بیشتر تحلیل روند عنوان مثال، جستجوهای زیاد در مورد «نحوه فروش ارز دیجیتال» ممکن است نشان دهنده روندهای منفی در بازار باشد.

شاخص های روند بازار ارز دیجیتال

سرمایه‌گذاران ممکن است از شاخص‌های روند بازار برای یافتن مسیر صعودی یا نزولی یک بازار یا یک نوع دارایی استفاده کنند. شاخص‌ها این روندها را نشان می‌دهند، چه از طریق نمودارها یا برخی از انواع معیارها. این ابزارها ممکن است بخشی از جعبه ابزار تحلیل احساسات بازار شما را تشکیل دهند، اما نباید صرفاً به آنها اعتماد کنید، زیرا ترجیحاً از چندین شاخص برای به دست آوردن دید متعادلی از بازار استفاده کنید.

بیشتر شاخص های احساسات بازار بر روی بیت کوین (BTC) تمرکز دارند، اما می توانید شاخص های احساسات بازار را در اتریوم ( ETH) نیز بیابید. شاخص ترس و طمع بیت کوین محبوب ترین شاخص روند ارزهای دیجیتال است. این شاخص میزان ترس یا طمع بیت کوین را در مقیاسی از صفر تا 100، از طریق پنج منبع اطلاعاتی مختلف از جمله نوسانات، اندازه بازار، رسانه های اجتماعی، کنترل، و همچنین روندها، نشان می دهد.

فرآیند تجزیه و تحلیل کانال‌های رسانه‌های اجتماعی، معیارهای روی زنجیره، و همچنین سایر شاخص‌های ارزهای دیجیتال، فرصتی برای به دست آوردن اطلاعات در مورد روند یک سکه یا یک پروژه فراهم می‌کند. درک رفتار فعلی بازار ممکن است شما را قادر به معامله یا تصمیم گیری بهتر برای سرمایه گذاری کند.

برای به دست آوردن بیشترین بهره از تحلیل احساسات بازار، معمولاً بهتر است در رابطه با موارد زیر استفاده شود:

تجزیه و تحلیل فنی – ممکن است به شما در بهبود انتظارات خود در مورد تغییرات کوتاه مدت قیمت کمک کند.

تجزیه و تحلیل بنیادی – برای تعیین اینکه آیا اطلاعات بحث برانگیز ارزش آن را دارند یا برای ارزیابی پتانسیل بلندمدت ارز.

جمع بندی

در حالی که بسیاری از معامله گران از تجزیه و تحلیل احساسات بازار در بازارهای سرمایه گذاری استفاده می کنند، به ویژه در بازار ارزهای دیجیتال مفید است. با توجه به اندازه نسبتاً کوچک بازارهای بلاک چین و ارزهای دیجیتال، افکار عمومی می تواند منجر به نوسان قیمت شود.

با استفاده از روش‌هایی که در اینجا توضیح داده‌ایم، می‌توانید روند بازار را درک کرده و در مورد آن بیاموزید و تصمیمات سرمایه‌گذاری بهتری بگیرید. و اگر می خواهید شروع به تجزیه و تحلیل روند بازار کنید، می توانید موارد زیر را در نظر بگیرید:

درک بیشتر تحلیل روند

چه در بازار سهام معامله می‌کنید، چه در بازار ارزهای بین‌المللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشی‌هایی است که می‌تواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.

تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردی‌ترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.

در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده می‌شود.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:

  • الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
  • الگوهای ادامه‌دهنده (continuation patterns)

الگوی ادامه‌دهنده زمانی شکل می‌گیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت می‌کند و صرفا یک وقفه کوتاه‌مدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامه‌دهنده، نشان‌دهنده درنگ موقت در یک روند است.

وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل می‌گیرد، نشان می‌دهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) می‌دانند.

الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.

اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیش‌زمینه نیاز است.

خط روند در تحلیل تکنیکال

از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی می‌شوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشاره‌ای داشته باشیم.

خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک می‌کنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خط‌های مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقف‌ها (مقاومت‌ها) یا کف‌ها (حمایت‌ها) کشیده می‌شوند.

خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل می‌گیرد که در نمودار قیمت، سقف‌ها و کف‌های بالاتر از قبل ایجاد می‌شود. خط روند صعودی با اتصال کف‌هایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده می‌شود.

برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل می‌گیرد که قیمت، سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر از قبل را تجربه می‌کند.

خط روندها به شیوه‌های متفاوتی کشیده می‌شوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میله‌ای برخی معتقدند سایه‌های بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.

با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایه‌های بالا و پایین شمع نیست.

در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت‌ بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده می‌کنند، زیرا این قیمت نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران و معامله‌گران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمان‌های خاص است.

خطوط روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم می‌شود.

  • روندهای صعودی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتری ایجاد می‌کند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح حمایت را نشان‌ می‌دهد.
  • روندهای نزولی زمانی شکل می‌گیرند که قیمت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تری ایجاد می‌کند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل می‌شوند و این خط سطوح مقاومت را نشان‌ می‌دهد.
  • بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد می‌کنند)، زمانی رخ می‌دهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایین‌تر در بین دو خط افقی موازی نوسان می‌کند.

حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت می‌پردازیم.

الگوهای ادامه‌دهنده

الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد می‌کند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل می‌گیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان می‌کند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه می‌دهد.

این الگو را به عنوان محدوده‌ای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه می‌کنند می‌دانند.

نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکل‌گیری است و کامل نشده، نمی‌توان گفت که روند ادامه می‌یابد یا برگشت قیمت اتفاق می‌افتد.

به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم آیا قیمت از محدوده‌ای که به نظر می‌رسد الگوی ادامه‌دار است به پایین رشد می‌کند یا بالا.

در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه می‌شود روند را ادامه‌دار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامه‌دار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).

بطور کلی، هرچقدر زمان طولانی‌تر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامه‌دار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).

شناخته‌شده‌ترین الگوهای ادامه‌دهنده:

  • الگوی پرچم سه‌گوش (Pennant)
  • الگوی پرچم‌ (Flag)
  • الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
  • الگوی مثلث

الگوی پرچم سه‌گوش

پرچم سه‌گوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم می‌رسند تشکیل می‌شود.

یک ویژگی اصلی پرچم سه‌گوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.

تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سه‌گوش را نشان می‌دهد.

اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا می‌کند.

توجه داشته باشید که الگوی پرچم را با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق می‌کند. در تصویر فوق مشاهده می‌کنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.

الگوی پرچم

این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.

الگوی پرچم نزولی

بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشان‌دهنده وقفه در یک روند نزولی است.

بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی پرچم صعودی

معمولا شکل‌گیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه می‌شود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر می‌گردد.

الگوی کنج (شکل گوِه)

الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سه‌گوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.

بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمی‌توان آن را الگوی کنج دانست.

یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشان‌دهنده یک وقفه در روند صعودی است.

الگوی کنج ریزشی تکنیکال

الگوی کنج با شیب صعودی، نشان‌دهنده وقفه در یک روند صعودی است.

الگوی کنج بالا رونده تکنیکال

پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند گذشته خود ادامه می‌دهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سه‌گوش، قیمت در حین شکل‌گیری این الگو کاهش می‌یابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج می‌شود حجم معاملات بالا می‌رود.

الگوی مثلت

الگوهای مثلت از متداول‌ترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل می‌گیرند.

سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.

شکل‌گیری این الگوهای قیمت، می‌تواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.

الگوی مثلث متقارن زمانی شکل می‌گیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت می‌کنند و نشان‌دهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.

الگوی مثلث متقارن

تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمی‌توان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.

الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.

الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.

نمونه مثلث نزولی:

الگوی مثلث نزولی

بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکل‌گیری این الگو نشان می‌دهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.

بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل می‌گیرد و مشابه الگوی پرچم سه‌گوش یا پرچم چهارگوش است.

وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقف‌های جدید دست یابد.

نمونه‌ای از الگوی فنجان و دسته را در زیر می‌توانید ببینید:

الگوی فنجان در بورس

الگوهای بازگشتی

در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان می‌دهد با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته می‌شود.

این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکل‌گیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف می‌شود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد می‌شود.

برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال می‌شود با شکل‌گیری یک الگوی بازگشتی متوقف می‌شود که نشان‌دهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده می‌شوند و روند به نزولی تغییر می‌یابد.

بازگشت‌های قیمت که در سقف بازار روی می‌دهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته می‌شوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته می‌شود.

بالعکس، بازگشت‌های قیمت که در کف بازار رخ می‌دهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو می‌شود.

مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامه‌دهنده طولانی‌تر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.

برخی از الگوهای برگشتی:

  • الگوی سر و شانه، نشان‌دهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
  • الگوی سقف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام می‌ماند.
  • الگوی کف دوقلو، نشان‌دهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام می‌ماند.

الگوی سر و شانه

الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه پیدا می‌کند و در نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل می‌شود.

با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.

در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را می‌توان با اتصال کف‌ها یا سقف‌ها ترسیم کرد.

با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو می‌رسید:

در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش می‌یابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق می‌شود.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف دوقلو، نشان‌دهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام می‌ماند و در نهایت به تغییر روند منجر می‌شود.

از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت تلاش می‌کند از سطح حمایت قبلی پایین‌تر روند ولی در اینکار موفق نمی‌شود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل می‌شود.

الگوی کف و سقف سه‌قلو

گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل می‌شود که به آن کف و سقف سه‌قلو می‌گویند. این الگو زیاد متداول نیست.

شکل‌گیری این الگو می‌تواند نشانه‌ی قدرتمندی از تغییر روند باشد.

الگوی سقف سه قلو

شکاف‌ها

شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد می‌شود.

برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت 500 تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت 535 تومان بازگشایی شود.

سه نوع شکاف عمده وجود دارد:

  • شکاف گسست (Breakaway gap)
  • شکاف فرار (runaway gap)
  • شکاف خستگی (exhaustion gap)

شکاف‌های گسست در ابتدای یک روند و شکاف‌های فرار در میانه یک روند تشکیل می‌شوند و شکاف‌های خستگی نشان از پایان قریب‌الوقوع یک روند دارند.

سخن آخر

الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.

خیلی راحت می‌توان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.

روانشناسی بازار چیست و چطور در سرمایه گذاری تاثیر می گذارد؟

روانشناسی بازار

برداشت مردم از بازار، مستقیما بر روند قیمت‌گذاری سهام تأثیر می‌گذارد. روانشناسی بازار یا همان Market Psychology احساسی کلی در بین فعالان بازار است که آنها را وادار به خرید یا فروش می‌کند. به همین دلیل، ما همواره با دو نوع روند کلی مواجه هستیم. یک ‌روند صعودی با احساس و انتظارات مثبت که با خوش‌بینی و امیدواری همراه است؛ در مقابل، روند نزولی که با احساس و انتظارات بدبینانه، با اضطراب و ترس ارتباط دارد. در این متن قصد داریم روانشناسی بازار را مورد مطالعه قرار دهیم و بدانیم که این مسئله چطور در سرمایه‌گذاری تأثیر می‌گذارد.

روانشناسی بازار چیست؟

همان‌طور که گفتیم، روانشناسی بازار به رفتارهای غالب و احساسات جمع شرکت‌کنندگان بازار در هر برهه از زمان، اشاره دارد. این اصطلاح اغلب توسط رسانه‌های مالی و تحلیل‌گران برای توضیح حرکت بازار استفاده می‌شود. به بیان دیگر، روانشناسی بازار رفتار کلی یک بازار را بر اساس عوامل عاطفی و شناختی در شبکه توصیف می‌کند و نباید آن را با روانشناسی معامله‌گری (trader psychology) اشتباه گرفت. روانشناسی معامله‌گری به همین عوامل اشاره دارد اما فقط یک فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد. در واقع، روانشناسی معامله‌گری جنبه‌های مختلفی از شخصیت و رفتارهای فرد را نشان می‌دهد که بر اعمال معاملاتی او، تأثیر می‌گذارند.

درک بیشتر روانشناسی بازار

روانشناسی بازار به‌عنوان یک نیروی قدرتمند در نظر گرفته می‌شود و ممکن است با اصول یا رویدادهای خاصی توجیه شود. به‌عنوان ‌مثال، اگر سرمایه‌گذاران به‌طور ناگهانی اعتماد خود به ‌سلامتی اقتصاد را از دست بدهند و تصمیم بگیرند که از خرید سهام عقب‌نشینی کنند، شاخص‌هایی که قیمت‌های کلی بازار را دنبال می‌کنند، سقوط خواهند کرد.

طمع، ترس، انتظارات بیش از حد و شرایط شاخص بورس همه عواملی هستند که در روانشناسی کلی بازار نقش مهمی دارند. تاثیر این حالات ذهنی در «ایجاد خطر» و «ریسک‌کردن» به‌صورت دوره‌ای، یا به ‌عبارت ‌دیگر، دوره‌های رونق و سقوط در بازارهای مالی، کاملا مستند است.

چرا روانشناسی بازار اهمیت دارد؟

ماهیت روانشناسی بازار نشان می‌دهد که هر روند معینی، ممکن است بیش از سود یا زیان اساسی در ارزش سهام، نشانگر احساسات در بازار باشد. در کنار این مسئله، ما با توجه‌ به روانشناسی بازار، می‌توانیم شناختی از خودمان به‌عنوان یک سرمایه‌گذار نیز به‌دست آوریم. در اینجا خواهیم دانست که ما مدیریت سرمایه خود را به‌درستی انجام می‌دهیم یا یک سرمایه‌گذار احساسی هستیم.

روانشناسی بازار چیست

عوامل مهم در پیش بینی روانشناسی بازار سرمایه

برای پیش‌بینی درست روانشناسی بازار، باید توجه زیادی به رفتار معامله‌گران داشته باشیم. مهم است که بدانیم افراد با خوش‌بینی به تابلوهای بورس نگاه می‌کنند یا بدبینی در احساس آنها موج می‌زند. البته هر دو این احساسات در حالت افراطی، سبب زیان افراد خواهد شد. خوش‌بینی زیاد، حرص و طمع فراوان برای افراد به ارمغان آورده و ناامیدی و یأس نیز به عکس‌العمل‌های هیجانی منجر خواهد شد.

از طرفی، شاخص بورس نیز تأثیر قابل ‌توجهی بر این رفتارها دارد. زمانی که شاخص‌ها به‌شدت سقوط کرده، اعداد منفی و قرمز رنگ را نشان بدهند، افراد با دید منفی برنامه‌ریزی خواهند کرد که غالبا به خرید و فروش‌های سریع و هیجانی ختم می‌شود. بدیهی است که زمان مثبت بودن شاخص بورس و نمایان شدن رنگ‌های سبز، این داستان برعکس پیش خواهد رفت. به همین خاطر، مهم است که با داشتن یک استراتژی مشخص و برنامه‌ریزی‌شده، پیش‌بینی خود را بهبود بخشیم.

تأثیر تحقیقات روانشناسی بازار برای سرمایه‌گذاری

مطالعات زیادی در مورد تأثیر روانشناسی بازار بر عملکرد و بازده سرمایه‌گذاری انجام شده است. در این میان، نظرات اقتصاددان آموس توورسکی و روان‌شناس برنده جایزه نوبل، دانیل کانمن، بسیار مهم بوده است. آن ها اولین کسانی بودند که نظریه «بازار متداول و کارآمد» را به چالش کشیدند. آن ها این تصور را که انسان در بازارهای مالی همیشه بر اساس اطلاعات عمومی و مربوط به قیمت‌ها تصمیم منطقی می‌گیرد، قبول نکردند.

آن ها با رد این مفهوم، پیش‌گام حوزه اقتصاد رفتاری شدند. نظریه‌ها و مطالعات آن ها بر شناسایی خطاهای سیستماتیک در تصمیم‌گیری انسان متمرکز است که ناشی از سوگیری‌های شناختی مانند ترسِ ازدست‌دادن، تعصبات بیش از حد و ترس از عملکرد اشتباه است. کار آن ها به‌طور گسترده‌ای مورد پذیرش قرار گرفته و برای استراتژی‌های سرمایه‌گذاری، تجارت و مدیریت پرتفوی به‌کار رفته است.

روانشناسی بازار بورس

سرمایه‌گذاری در بازار بورس، یک تجارت پرریسک و اغلب، با پاداش بالا است. در حالی‌ که اکثر سرمایه‌گذاران کوچک این فرصت را در بازارهای سهام از دست می‌دهند، درصد کمی از سرمایه‌گذاران موفق به ایجاد ثروت گسترده از بازارهای سهام شده‌اند. مشکل چیست؟

همان‌طور که اشاره کردیم، نکته کلیدی در اینجا توجه به روانشناسی بازار بورس و رفتارشناسی سرمایه‌گذاران بورس است. توجه به روانشناسی این دو مسئله، مطالعه ذهن، نحوه عملکرد بازار و چگونگی تأثیر آن بر رفتار افراد را مورد توجه قرار داده است. بررسی روانشناسی این دو مهم، قسمت بزرگی از سرمایه‌گذاری در بورس سهام را تشکیل داده و اگر به‌خوبی درک شود، می‌تواند به جلوگیری از عقب‌ماندگی‌های مالی کمک کند.

در این بین، توجه به امور مالی رفتاری و ثبت علمی رفتارهای انسانی، توانسته است شکاف بین تئوری و عمل را در روانشناسی بازار بورس، از بین ببرد. در اصل، برای ورود و سرمایه‌گذاری در بازار بورس، تنها تکیه بر این اصطلاح که «برندگان متفاوت فکر می‌کنند» کافی نیست. اگر بدون دانش کافی از این اصل، خود را در وضعیتی قرار دهید که آینده‌تان را به خطر بیندازد، روزهای سختی پیش رو خواهید داشت. به همین دلیل است که تیم تخصصی دانشکده بورس با برگزاری دوره های آموزشی بورس، آماده خدمت‌رسانی به علاقه‌مندان این زمینه است.

چند نمونه از رفتارهای سرمایه‌گذاران در بازار بورس

از آنجایی ‌که روانشناسی رفتار سرمایه‌گذاران، با روانشناسی بازار بورس در هم‌ تنیده است، لازم دانستیم با مرور چند نمونه از آن ها، شما را با این محیط بیشتر آشنا کنیم.

سرمایه‌گذاران فعال

سرمایه‌گذاران فعال بازار سهام از استراتژی سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند که شامل خرید و فروش مداوم است. آن ها معمولا روندهای بلندمدت را کنار گذاشته و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند.

سرمایه‌گذاران منفعل

سرمایه‌گذاران منفعل بورس برای مدت طولانی از استراتژی خرید و نگهداری استفاده می‌کنند و به دنبال سود بردن از تغییرات کوتاه‌مدت یا زمان‌بندی خاص در بازار نیستند.

سرمایه‌گذاران احساسی

سرمایه‌گذاران احساسی را در هر دو دسته قبلی می‌توان دید. این افراد، همواره در پی اخبارهای مربوط به سهام هستند و حتی با کوچک‌ترین خبرهای منفی، واکنش‌های لحظه‌ای و سریعی دارند. در برخی موارد حتی از بررسی قیمت سهام ترس دارند یا با سودی که هنوز تحقق نیافته، خوشحال می‌شوند. این افراد معمولا سرمایه‌گذاری مناسبی در بازار بورس ندارند.

سه کتاب روانشناسی بازار

کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس

نویسنده در این کتاب معتقد است که 80 درصد پیروزی ما در معاملات ریشه در مسائل روانی داشته و تنها 20 درصد آن مربوط به تحلیل‌های تکنیکال و فنی است.

کتاب جادوگران بازار نوین

کتاب متشکل از سخنان افرادی است که به‌طور فعال در بازار سرمایه کار می‌کنند و به‌طور مشترک، مهارت و انضباط را لازمه موفقیت در بازار سهام می‌دانند.

کتاب چرا می برید؟ چرا می بازید؟

نویسنده کتاب، fred C kelly، بر این باور است که برای موفقیت باید برخلاف جهت بازار حرکت کرد. او این ادعا را در 8 بخش مختلف توضیح داده است.

در نهایت، روانشناسی بازار، تأثیر مستقیمی در سرمایه‌گذاری افراد در بازار بورس و سهام داشته و خواهد داشت. ازاین‌رو، با داشتن دانش کافی در مورد اینکه روانشناسی بازار چیست، خواندن چند کتاب روانشناسی بازار و استفاده از دوره‌های آموزشی بورس، مانند دوره تحلیل تکنیکال و دوره تحلیل بنیادی، می‌توانید بهترین تصمیم ها را در معاملات خود بگیرید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.