تکنیک های ورود به بازار - قسمت 2
در " قسمت اول " این مقاله با تکنیکهای اصلی تریگری آشنا شدیم. در این قسمت به ادامه این مبحث و موضوع تکنیکهای فرعی تریگری می پردازیم.
شکسته شدن باند چنگال
مواقعی که در یک گام حرکتی واگرایی شکل می گیرد یکی از تکنیک هایی که به عنوان تریگر می توان از آن بهره برد شکسته شدن باند چنگال می باشد. گاهی شکسته شدن خط روند یا مینور نسبت به سطح حد ضرری که می خواهیم مشخص کنیم بسیار دور است و عملا به صرفه بودن آن موقعیت معاملاتی را زیر سوال می برد. در این شرایط شکستن باند چنگال می تواند تریگر مناسب برای ورود به معامله باشد. به عنوان نمونه در شکل زیر که مربوط به سهام وتوسم می باشد، در دو تنظیم کوتاه و میان مدتی، واگرایی منفی دیده می شود. اما سقف قیمت که 155 ریال است تا کف مشهود قبلی که معیار شکسته شدن در نظر گرفته می شود و معادل 136 ریال است یک اختلاف 12٪ دارد یعنی یک معامله گر بر اساس تکنیک شکسته شدن مینور، در 12٪ پایین تر تریگر می گیرد اما با شکسته شدن باند پایین چنگال زودتر می توان تریگر فروش گرفت.
لازم به ذکر است در این مدل تریگر گرفتن ، در آخرین گام حرکتی بازار ، نشانه های صعف باید هویدا باشد . یعنی قیمت موفق نشود به باند میانی چنگال برسد . در صورتی که قیمت به باند میانی چنگال برسد بیانگر قدرت معامله گران گام آخر است ، بنابراین مجاز نیستیم مواقعی که قیمت به باند میانی چنگال اصابت می کند ، از این تکنیک تریگری استفاده کنیم . به عنوان نمونه ای دیگر در سهم شبندر در آخرین گام کاهشی بازار شاهد ضعف فروش در قالب RD + هستیم . بنابراین به دنبال تریگر خرید می باشیم . بین سه ماژور قبل چنگال رسم می کنیم ، با شکسته شدن باند بالا وارد معامله خرید می شویم .
لازم به ذکر است در استفاده از چنگال و رسمش بین نقاط ABC باید توجه شود که چنگال نقش یک محدوده کانالیزه هوشمند را ایفا کند ، بدین معنی که کل نوسانات بعد از نقطه C قبل از تریگر ورود، داخل باندها باشد و بیرون زدگی محسوس از باندهای چنگال نداشته باشیم. تا اینجا از تکنیک های مبتنی بر قیمت برای ورود به بازار استفاده شد . گاهی با استفاده از تکنیک های قیمتی قادر نیستیم تریگر بگیریم بخصوص زمانی که گام کاهشی بازار ساختار روندی ندارد و به شکل رالی می باشد . در قسمت بعدی در خصوص دو تکنک تریگری دیگر که مبنای اندیکاتوری دارد استفاده می کنیم که نسبت به قیمت در اولویت بعدی قرار دارد .
تکنیک های فرعی تریگری
کراس مووینگها
اولین تکنیک فرعی تریگری ، هم گذری میانگین های متحرک کوتاه و میان مدت است . یک ترکیب معروف و قدیمی هم گذری (کراس) میانگین های متحرک داریم که شامل میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه و ۳۲ روزه می باشد که معامله گران بعد از گذر این میانگین ها سیگنال خرید و فروش می گیرند. بدین شکل که هر وقت میانگین متحرک ۱۲ روزه، میانگین متحرک ۳۲ روزه را به سمت بالا قطع کرد، سیگنال خرید و هر وقت کراس در جهت پایین اتفاق افتاد ، سیگنال فروش می باشد. به عنوان نمونه ، شکل زیر که مربوط به سهم خمهور می باشد در یک گام افزایشی ، بعد از تشکیل شدن RD- ، معامله گران دنبال فرصت های معاملاتی فروش هستند . بعد از کراس به پایین میانگین های ۱۲ روزه و ۳۲ روزه رسما سیگنال فروش صادر شد.
شکسته شدن خط روند RSI
آخرین تکنیک تریگری ، شکسته شدن خط روند RSI می باشد . از آنجایی که RSI ماهیت قیمتی دارد ، شکسته شدن خط روند RSI مفهومی مانند شکسته شدن قیمت دارد بنابراین می توان با شکسته شدن خط روند اندیکاتور وارد معامله شد . در خصوص اندیکاتور RSI و شکست روندش چند نکته میانگین های متحرک معروف را باید رعایت نمود ؛
۱ ) بهتر است خط روند نزولی RSI تقریباً زیر عدد ۴۰ این اندیکاتور بشکند و خط روند صعودی RSI بالای عدد ۶۰ بشکند . دلیلش فضای باز و کافی برای یک حرکت قابل توجه است .
۲ ) خط روندی که روی RSI باید رسم شود حداقل سه تماس نیاز دارد و تعداد تماس های بیشتر قدرت خط روند اندیکاتور را بالا می برد .
۳ ) برای هر گام حرکتی RSI یک خط روند نیاز است و مجاز نیستیم یک خط روند برای چند گام RSI ترسیم کنیم.
به عنوان نمونه در تصویر زیر که مربوط به سهم فاما است بعد از اینکه در RSI واگرایی مثبت شکل گرفت شکسته شدن خط روند نزولی RSI سیگنال خرید داد .
آموزش تحلیل تکنیکال ؛ شاخصهای تکنیکال (بخش اول)
تریدرها علاوه بر مطالعه در مورد الگوهای شمعی، میتوانند از منابع بیشمار شاخصهای تکنیکال استفاده کنند تا در تصمیمگیریهای معاملاتی میانگین های متحرک معروف به آنها کمک کنند. شاخصهای تکنیکال (اندیکاتورها) سیگنالهای ابتکاری یا مبتنی بر الگوها هستند که توسط قیمت، حجم یا قراردادهای باز مورد استفاده تریدرها تولید میشوند.
شما در معاملات ارزهای دیجیتال و هر دارایی دیگری میتوانید از تحلیل تکنیکال به عنوان بخشی از استراتژی خود استفاده کنید و این امر شامل مطالعه شاخصهای تکنیکال مختلف نیز هست. شاخصهای تکنیکال محاسبات ریاضی هستند که به صورت خطوط در نمودار قیمت ترسیم شده و میتوانند به تریدرها در شناسایی سیگنالها و روندها کمک کنند.
تحلیلگران تکنیکال با تجزیه و تحلیل دادههای گذشته، از شاخصها برای پیشبینی حرکت قیمت در آینده استفاده میکنند. نمونههایی از شاخصهای تکنیکال رایج عبارتند از میانگین متحرک، شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص جریان پول (MFI)، استوکستیک، واگرایی/همگرایی میانگین متحرک (MACD) و باندهای بولینگر.
نحوه عملکرد شاخصهای تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک دانش است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری حاصل از فعالیتهای معاملاتی مانند حرکت قیمت و حجم مورد استفاده قرار میگیرد. بر خلاف تحلیلگران فاندامنتال که سعی میکنند ارزش ذاتی یک دارایی یا ارز دیجیتال را بر اساس دادههای مالی یا اقتصادی ارزیابی کنند، تحلیلگران تکنیکال بر الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و سایر ابزارهای تحلیلی تمرکز میکنند تا قدرت یا ضعف یک دارایی را ارزیابی کنند.
شاخصهای تکنیکال که به عنوان «تکنیکال» نیز شناخته میشوند، روی دادههای معاملاتی مانند قیمت، حجم و قراردادهای باز تمرکز میکنند، نه اصول اولیه یک معامله، مانند درآمد، بازده یا حاشیه سود. شاخصهای تکنیکال معمولاً توسط معاملهگران فعال استفاده میشوند، زیرا برای تجزیه و تحلیل حرکتهای کوتاه مدت قیمت طراحی شدهاند، اما سرمایهگذاران بلند مدت نیز ممکن است از این شاخصها برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده کنند.
انواع شاخصهای تکنیکال
انواع شاخصهای تکنیکال
دو نوع عمده از شاخصهای تکنیکال وجود دارد:
- شاخصهای پوششی (Overlays): شاخص پوششی یک تکنیک اساسی تحلیل تکنیکال و معاملاتی است که شامل همپوشانی یک روند بر روند دیگر است. این شاخصهای تکنیکال از مقیاسهای مشابه با قیمتها استفاده کرده و معمولاً روی نمودار قیمت ترسیم میشوند. از آنجایی که این شاخصها با نمودار قیمت همپوشانی دارند به آنها پوششی یا همپوشان گفته میشود. به عنوان مثال، میتوان به میانگین متحرک و باندهای بولینگر اشاره کرد.
- شاخصهای نوسانساز (Oscillators): یک شاخص اسیلاتور فاصله دو نقطه را روی یک نمودار تحلیل تکنیکال به منظور ردیابی مومنتوم (یا عدم وجود آن) اندازهگیری میکند. این شاخصهای تکنیکال بین یک حداقل و حداکثر در نمودار نوسان کرده و بر مومنتوم بازار تمرکز میکنند. این شاخصها معمولاً در بالا یا پایین نمودار قیمت ترسیم میشوند. نمونهها شامل استوکستیک، MACD یا RSI هستند.
تریدرها و سرمایهگذاران با استفاده از اسیلاتورها، نوسانات و بازگشت قیمتها را در بازارهای خنثی تعریف میکنند، زیرا آنها در محدوده مشخصی حرکت میکنند.
در بسیاری از موارد، تحلیلگران تکنیکال استفاده از اسیلاتورهای متعدد در یک نمودار واحد را زائد میدانند، زیرا اسیلاتورها از نظر فرمول ریاضی، عملکرد و ظاهر خود شباهت قابل توجهی به هم دارند.
تریدرها اغلب هنگام تجزیه و تحلیل داراییها و از جمله ارزهای دیجیتال از شاخصهای تکنیکال مختلفی استفاده میکنند. با وجود هزاران گزینه مختلف، تریدرها باید شاخصهایی را انتخاب کنند که برای آنها مناسبتر است و با نحوه کار آنها آشنا باشند. همچنین، تریدرها ممکن است شاخصهای تکنیکال را با الگوهای نموداری ترکیب کنند. شاخصهای تکنیکال را میتوان با توجه به ماهیت کمی آنها در سیستمهای معاملاتی خودکار نیز به کار برد.
در واقع، شاخصها سنگ بنای تحلیل تکنیکال هستند و نقش مهمی در ارائه و تأیید سیگنالهای ورود و خروج در سیستمهای معاملاتی دارند. شاخصهای تکنیکال را میتوان در دو دسته عمده دیگر نیز جای داد:
- شاخصهای پیشرو (leading): شاخص پیشرو یک سیگنال پیشبینی است که حرکت قیمت در آینده را پیشبینی میکند. به عبارت دیگر، این شاخصها احتمال تغییر روند را از قبل نشان میدهند. این شاخص شرایط فعلی بازار را میسنجد تا نشان دهد در آینده رخ دادن چه اتفاقی محتمل است. بیشتر شاخصهای پیشرو مومنتوم قیمت را در یک دوره زمانی معین ارزیابی میکنند. برخی از شاخصهای برجسته و محبوب عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI)، اسیلاتور استوکستیک و٪ R ویلیامز.
- شاخصهای متأخر (lagging): این شاخصها پشت سر قیمت حرکت کرده و معمولاً شاخصهای دنبالکننده (تعقیب کننده) روند هستند؛ یعنی به روندهای گذشته نگاه کرده و مومنتوم را نشان میدهند. این شاخصها بر اساس دادههای اخیر قیمت ارزیابی خود را انجام میدهند. مانند میانگینهای متحرک (MA) و همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD). شاخصهای متأخر تنها پس از تغییر حرکت قیمت تغییر میکنند و بنابراین تأخیر دارند.
معمولاً شاخصهای پیشرو بهتر از شاخصهای متأخر در نظر گرفته میشوند، زیرا جهت احتمالی حرکت قیمت را قبل از وقوع پشبینی میکنند. با این حال، ماهیت پیشبینی آنها لزوماً صحت یا اعتبار آنها را افزایش نمیدهد.
شاخصهای پیشرو معمولاً همراه با شاخصهای متأخر استفاده میشوند. وقتی از این دو نوسان ساز (پیشرو و متأخر) با هم استفاده میشود، اطلاعات دقیقتری از احساسات بازار ارائه میشود و به پیشبینی بهتر حرکت احتمالی قیمت کمک میکند.
همچنین، شاخصها جنبههای مختلف عملکرد بازار را بدون در نظر گرفتن این که پیشرو هستند یا متأخر، ارزیابی میکنند. علاوه بر این، بسته به نحوه محاسبه، شاخصها میتوانند در بالا و پایین یک خط صفر نوسان کنند. اینها را شاخصهای نوسانی (اسیلاتورها) مینامند. انواع دیگر شاخصها میتوانند شاخصهای روند، شاخصهای مومنتوم و شاخصهای حجمی باشند. انواع مختلف شاخصها اغلب میتوانند با یکدیگر متناقض باشند، زیرا برخی از آنها برای بازارهای رونددار مناسبترند، در حالی که برخی دیگر برای بازارهای خنثی مناسب هستند.
مهم است که قبل از استفاده از یک شاخص، آنچه را که ارزیابی میکند، نحوه محاسبه و واکنش آن نسبت به تغییرات قیمت را درک کنید. وقتی بدانید یک شاخص چگونه کار میکند و چگونه در برابر تغییرات قیمت واکنش نشان میدهد، در معاملات خود عملکرد بهتری خواهید داشت.
شاخصهای روند
در تحلیل تکنیکال، هدف اصلی یک شاخص روند این است که به صورت عینی جهت روند را با هموار کردن ماهیت نوسانی حرکات قیمت مشخص کند. این شاخصهای تکنیکال جهت و قدرت یک روند را با مقایسه قیمتها با یک خط پایه تعیین میکنند. طیف وسیعی از شاخصهای مختلف روند وجود دارند که میتوانند برای تحلیل تکنیکال استفاده شوند. این شاخصها معمولاً شاخصهای متأخر هستند، زیرا معمولاً بر اساس حرکات قبلی قیمت شکل میگیرند. بنابراین، این شاخصها بیشتر از آنکه قیمت را هدایت کنند، پشت سر آن حرکت میکنند. برخی از شاخصهای روند مانند MACD قدرت روند را هم اندازهگیری میکنند.
دو شاخص تعیین قیمت رمزارز که باید بشناسید
شاخص تعیین قیمت رمزارز
معامله گران حرفه ای همواره حرکت قیمت دارایی ها را زیر نظر می گیرند. در این خبر به بررسی اهمیت شاخص قدرت نسبی و میانگین متحرک به عنوان دو شاخص تعیین قیمت رمزارز می پردازیم.
تحلیل تکنیکال که به بررسی الگوهای نمودار قیمت ها می پردازد ابزار بسیار خوبی برای معامله در بازار رمزارز است.
با استفاده از این تحلیل ها معامله گران در سوی درست معاملات قرار می گیرند. این تحلیل ها در صورت تغییر مسیر بازار به معامله گران هشدار می دهند. اندیکاتور های متفاوتی برای این کار استفاده می شود اما نمی توان یک اندیکاتور را برای تمام شرایط به کار برد.
به همین دلیل معامله گران ترجیح می دهند که از چند شاخص استفاده کند. اما این بدان معنا نیست که باید تمام نمودارها و تمام اندیکاتورهای موجود را زیر نظر بگیرید. در برخی موارد استفاده بیش از اندازه از اندیکاتور ها را در تصمیم گیری به اشتباه می اندازد. و بیشتر از آن که یاری کننده باشد گمراه کننده خواهد بود.
دو شاخص تعیین قیمت رمزارز
معامله گران در حالی که مهارت خود در خواندن نمودارها را افزایش می دهند و تعداد اندیکاتورهای مورد پسند خود را نیز کاهش می دهند. و از اندیکاتور های استفاده می کنند که با مهارت آنها سازگارتر باشد. اندیکاتور های برتر را برای استفاده پیشنهاد داد. همه چیز به میزان تمرین و ترجیح شما بستگی دارد.
در این مقاله به بررسی دو شاخص تعیین قیمت رمزارز یعنی شاخص قدرت نسبی و میانگین متحرک می پردازیم. روش هایی که در این مقاله به آنها پرداخته می شود به هیچ عنوان کامل نیستند. احتمالات دیگر نیز وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید. با استفاده از این راهنما اولین گام را برای افزایش مهارت های خود بردارید.
میانگین متحرک
اولین شاخص در بررسی دو شاخص تعیین قیمت رمز ارز میانگین متحرک است. این شاخص پس از تغییر قیمت بازخورد هایی را به شما نشان می دهد. معروف ترین چارچوب های زمانی که برای میانگین متحرک به کار گرفته می شود چهارچوب زمانی ۲۰۵۰ و ۲۰۰ روز است. معامله گرانی که به صورت کوتاه مدت در بازار فعالیت دارند از میانگین های میانگین های متحرک معروف ۵ و ۱۰ روزه نیز استفاده می کنند.
چهارم میانگین متحرک وجود دارد. اما معروف ترین میانگین های متحرک میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی هستند.
میانگین متحرک نمایی یا exponential واکنش سریع تری به تغییرات قیمت از خود نشان می دهد. از سوی دیگر میانگین متحرک ساده همگام با تغییرات قیمت تغییر می کند. و در مقایسه با میانگین متحرک نمایی کند تر عمل می کند.
به همین دلیل معامله گران از میانگین متحرک نمایی برای چارچوبهای زمانی کوتاه تر استفاده می کنند تا نتایج سریع تری به دست می آورند. از سوی دیگر برای بازه های زمانی بلندتر از میانگین متحرک ساده استفاده می شود. چرا که این میانگین به سرعت از خوش تغییر نمی شود. به همین دلیل معامله گران از میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه و میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه استفاده می کنند.
شاخص قدرت نسبی
شاخص قدرت نسبی اندیکاتور سکه ریتم بازار و تغییرات قیمت را زیر نظر می گیرد. این شاخص در بازه میان صفر تا ۱۰۰ در نوسان است.
روی هم رفته زمانی که شاخص عدد پایین تر از ۳۰ را نشان دهد نشان دهنده فروش بیش از اندازه در بازار خواهد بود. از سوی دیگر اعداد بالاتر از ۷۰ نشان دهنده خرید بیش از اندازه در بازار است. این شاخص زمانی که بازار در یک محدوده در نوسان است به خوبی عمل می کند اما زمانی که وارد فاز تغییر روند می شویم ممکن است سیگنال های اشتباهی را دریافت کنیم.
معروف ترین بازه زمانی که برای اندازه گیری شاخص قدرت نسبی به کار گرفته می شود بازه زمانی ۱۴ روز است. اما می توان چارچوب زمانی را تغییر داد. بسیاری ازاز معامله گران از شاخص قدرت نسبی در بازه های ۵ تا ۷ روزه استفاده می کنند. در حالی که معامله گرانی که به صورت دراز مدت در بازار از بازه زمانی ۲۰ تا ۳۰ روز استفاده می کند.
مهمترین کاربرد شاخص قدرت نسبی در تشخیص واگرایی است. واگرایی ها در مورد تغییر روند بازار هشدار می دهند. در ادامه با برخی از راهکارها برای استفاده از این شاخص آشنا می شوید. مهمترین نکته برای یک معامله گر شناخت روند است. زمانی که همگام با مسیر روند معامله می کنید به سود می رسید. با ما همراه باشید.
نمونه هایی از بازار در بازه قیمتی محدود
زمانی که بازار در یک بازه قیمتی محدود قرار دارد میانگین های متحرک از یکدیگر عبور می کنند و برای یک بازه زمانی کوتاه مدت مسیر صعودی و نزولی را در پیش نمی گیرند.
برای درک بهتر موضوع به محدوده بیضی شکل در نمودار بالا نگاه کنید. در این فاصله زمانی بیت کوین در یک بازی محدود معامله شده است و میانگین میانگین های متحرک معروف متحرک تا حدودی ثابت است. در چنین بازاری مسیر مشخصی برای ادامه وجود ندارد. و پیش بینی کار دشواری است.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده میکنید قیمت پولکادات در یک بازه محدود باقی مانده است و میانگین متحرک ثابت است. زمانی که قیمت در یک بازه محدود گرفتار می شود بازار در یک بازه محدود قرار دارد.
شناسایی روند صعودی
در تاریخ اول آگوست سال ۲۰۲۰ تا ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۰ بیت کوین در یک بازه محدود معامله می شد. در این زمان میانگین متحرک ثابت بود و مسیر مشخصی را نشان نمی داد.
با این وجود میانگین های متحرک معروف در تاریخ ۲۱ اکتبر سال ۲۰۲۰ قیمت از این بازه افزایش پیدا کرد. در همین حال شاخص قدرت نسبی نیز وارد محدوده خرید بیش از اندازه شد. همواره در آغاز شروع یک روند جدید شاخص قدرت نسبی در محدوده خرید بیش از اندازه قرار می گیرد.
با افزایش قیمت میانگین متحرک ۲۰ روزه افزایش پیدا کرد و در نهایت میانگین متحرک ۵۰ روزه نیز به مسیر صعودی ادامه داد. ۱۴
پس از اینکه پولکادات از تاریخ ۶ سپتامبر سال ۲۰۲۰ تا تاریخ ۲۷ دسامبر سال ۲۰۲۰ در یک بازه محدود به سر برد در نهایت در تاریخ ۲۸ دسامبر سال ۲۰۲۰ از این بازه خارج شد. در همین حال شاخص قدرت نسبی به بیش از هفتاد رسیده و خرید بیش از اندازه را نشان داد. میانگین متحرک به تدریج افزایش پیدا کرد. توجه داشته باشید که میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه به سرعت افزایش پیدا کرده است اما میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه با تاخیر به روند صعودی ادامه داده است.
در نمودار بالا شاخص قدرت نسبی در مطالعه خرید بیش از اندازه باقی نماند اما عدد های بالاتر از ۵۰ را نشان داد. این امر نشان می دهد که یک قانون کلی برای همه مناسب نیست.
شناسایی روند نزولی
یکی دیگر از کارکردهای ۲ شاخص تعیین قیمت رمزارز در بازار شناسایی روند نزولی است. برای شروع روند صعودی به صرف زمان زیادی نیاز است اما روند های نزولی ناگهانی آغاز شده و برای یک بازه زمانی طولانی مدت ادامه خواهد داشت. درست مانند روندی که در بازار خرسی سال ۲۰۱۸ شاهد بودیم.
در نمودار بالا دو نکته مهم برای معامله گران وجود دارد. نخست اینکه شاخص قدرت نسبی از اواخر فوریه در بالاترین حالت عدد های کوچکتری را نشان می داد. با وجود اینکه قیمت به روند صعودی ادامه می داد. این علامت از دیرباز نشانه ای از تغییر روند بازار بوده است. بار دیگر باید به این نکته اشاره کنیم که هرگز نمی توان از یک قانون برای تمام شرایط استفاده کرد. اما اگر معامله گران از چند سیگنال برای پیگیری حرکت قیمت ها استفاده کنند به احتمال زیاد از کاهش شدید قیمت ها در امان می مانند.
واگرایی منفی در شاخص قدرت نسبی زمانی که میانگین متحرک در حال کاهش است و از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. متحرک نمایی ۲۰ روزه بالاتر از میانگین متحرک ۵۰ روزه ساده قرار می گیرد. این علامت نشان می دهد میانگین های متحرک معروف که تغییرات قیمت ضعیف شده و احتمال تغییر روند بازار وجود دارد.
بیت کوین پس از روزها ثبات در تاریخ ۱۲ میل با کاهش قیمت روبرو بود. در همین زمان میانگین متحرک کاهش پیدا کرد. شاخص قدرت نسبی نیز وارد محدوده منفی شد. همه چیز خبر از تغییر روانه بازار می داد. تا زمانی که قیمت پایین تر از میانگین متحرک باشد و میانگین متحرک ۲۰ روزه و ۵۰ روز در حال کاهش باشند، روند نزولی ادامه خواهد داشت.
در نمودار بالا مشاهده می کنید که پس از روند صعودی دات این رمز ارز در یک بازه محدود گرفتار شد. در همین زمان میانگین متحرک ثابت بود. در این شرایط نمی توان ادامه روند را پیش بینی کرد. اما اگر معامله گر شاخص قدرت نسبی را نیز زیر نظر داشته باشد متوجه واگرایی منفی و احتمال تغییر روند بازار می شود.
این همان رویدادی که در تاریخ نوزدهم ای برای ۱۹ می برای دات روی داد. شاهد کاهش قیمت برای این رمز از بودیم که میانگین متحرک و شاخص قدرت نسبی در حال کاهش بودند.
به یاد داشته باشید هیچ سیگنالی قطعی نیست
درست است که در این خبر به بررسی دو شاخص تعیین قیمت میانگین های متحرک معروف رمزارز پرداختیم، اما هیچ معیاری قطعی نیست. شاید برای بسیاری از معامله گران تازه کار میانگین متحرک و شاخص قدرت نسبی اولین گام برای شناسایی روند بازار باشند.
معامله گران ای که به صورت حرفه ای در بازار فعالیت دارند باید شناسایی روند اصلی بازار را به خوبی فرا بگیرند. در این حالت از ضررهای احتمالی در امان می مانند.
در آخر
پیش بینی قیمت و روند بازار در بازار رمز ارز کار بسیار دشواری است. با وجود تحلیل ها و اندیکاتور های متفاوتی که برای بررسی وضعیت بازار به کار گرفته می شود هرگز نمی توان به طور قطع به ابزاری اعتماد کرد. اما دو مورد از مهمترین و معتبرترین اندیکاتور های موجود در بازار شاخص قدرت نسبی و میانگین متحرک هستند.
برای شروع معامله در بازار رمز ارز از بهتر است استفاده از این شاخص ها را بیاموزید. به این ترتیب از گزند ضررهای احتمالی در امان بمانید.
آیا تاکنون از شاخص قدرت نسبی و میانگین متحرک برای معاملات خود استفاده کرده اید؟
آیا استفاده از این شاخص ها را به دیگران توصیه می کنید؟
در رمزارز ماکت در کنار خرید و فروش بیت کوین و دیگر رمزارزها آخرین اخبار دنیای ارزهای دیجیتال را با شما به اشتراک می گذاریم. منتظر شنیدن نظرات شما هستیم.
محتوانویس و مترجم زبان انگلیس است. از خواندن و نوشتن به وجد میآید. پر انرژی است و بهسادگی خسته نمیشود. در وصف او همین بس که شیفته آموختن است.
آموزش بورسی تکنیکال اندیکاتورها (میانگین متحرك)
اکوبورس: میانگین هاي متحرك از محبوبترین و قدیمی ترین ابزارهاي تحلیل تکنیکی به شمار می روند. میانگین هاي متحرك تشخیص مسیر روند را آسان تر می کنند. بدلیل اینکه اطلاعات قیمت در گذشته براي تشکیل میانگین هاي متحرك به کار می رود آنها بعنوان اندیکاتورهاي پیرو روند در نظر گرفته می شوند.
به گزارش اکوبورس، میانگین هاي متحرك تغییرات در روند را پیش بینی نمی کنند بلکه روند جاري را دنبال می کنند. بنابراین میانگین هاي متحرك براي تشخیص روند و اهداف آینده روند بکار می روند و نه براي پیش بینی.
میانگین متحرك ، نماگري است که متوسط ارزش قیمت اوراق بهادار را در طی یک دوره زمانی نشان می دهد.در هنگام محاسبه میانگین متحرك ، تحلیل ریاضی میانگین قیمت اوراق بهادار را طی دوره زمانی مشخصی بدست می آورد.بنابراین با تغییر قیمت سهم ، میانگین آن نیز به سمت بالا یا پایین حرکت می کند.
میانگین متحرك عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator شاخص نماي تکنیکی شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران بیشتر بر روي خاصیت حمایت و مقاومت آن حساب باز می شود کاربردي دوگانه یافته است.
از آنجایی که میانگین هاي متحرك نسبت به نمودار قیمت میانگین های متحرک معروف تاخیر دارند،در گروه نشانگرهاي دنبال گر روند قیمت قرار می گیرند. میانگین متحرك شاخص محبوبی است که در اینجا به بررسی کامل آن می پردازیم.
معمول ترین شیوه براي تحلیل میانگین متحرك ، مقایسه رابطه بین میانگین متحرك قیمت سهم با قیمت آن سهم می باشد.
بدین ترتیب میانگین های متحرک معروف تفسیر نخستین ما بوسیله جمله زیر بیان می شود : هرگاه قیمت سهم موفق به عبور و قرار گرفتن در بالای میانگین متحرك شود علامتی براي خرید ایجاد می شود و هنگامی که قیمت سهم به زیر میانگین متحرك برود موقعیت فروش بوجود می آید.
میانگین متحرك Moving Average
در ادامه پنج نوع میانگین متحرك معروف را بررسی می کنیم که هر یک از این میانگین های متحرک در اکثر نرم افزارهای رایج تحلیل تکنیکال موجود میباشد
میانگین متحرك ساده simple
میانگین متحرك نمایی Exponential
میانگین متحرك مثلثی Triangular
میانگین متحرك متغیر Variable
میانگین متحرك وزنی Weighted linear
براي استفاده از انواع ابزارهاي میانگین متحرك در نرم افزار ، قسمت درج - اندیکاتورها – اندیکاتورهاي روندي – average Moving را انتخاب نموده در قسمت روش نوع میانگین متحرك را مطابق تصویر انتخاب نمایید.
این تنظیمات مربوط به نرم افزار مفید تریدر میباشد گرچه شکل استفاده و تنظیمات در تمامی برنامه ها تقریبا به یک شکل میباشد
آموزش بورسی تکنیکال اندیکاتورها و شاخص ها (واگرایی مثبت و منفی)
اکوبورس: دایورجنس یا واگرائی به حالتی اطلاق می شود که حرکت قیمت و حرکت اندیکاتور در دو جهت مختلف است (یعنی قیمت و اندیکاتور با یکدیگر هم جهت یا همگرا میانگین های متحرک معروف میانگین های متحرک معروف نیستند ) و این دو منحنی از یکدیگر دور می شوند که این سیگنال یا همان نشانه اي است که بر تضعیف روند بازار دلالت می کند.
آموزش بورسی تکنیکال اندیکاتورها و شاخص ها (اسیلاتور RSI)
اکوبورس: از محبوبترین اندیکاتورهاي تکنیکی در بین اکثر تحلیلگران است و از این رو شاخص قدرت نسبی نام گرفته که قدرت تغییرات قیمتهاي اخیر بسته شدن را با مقادیر پیشینی از دوره هاي قبلی اندازه گرفته و آن را تبدیل به عددي میکند که همواره بین 0 و 100 است.
آموزش بورسی تکنیکال اندیکاتورها و شاخص ها (میانگین جهت یاب)
اکوبورس: اندیکاتوري است که براي تشخیص قدرت بازار به کار میرود.
آموزش بورسی تکنیکال اندیکاتورها (میانگین متحرك نمایی)
اکوبورس: تحلیلگران تکنیکال براي کاستن تاخیر نمودار میانگین متحرك ساده ، اغلب از میانگین هاي متحرك نمایی استفاده می کنند.این میانگین ها با تاکید بیشتر بر قیمت هاي اخیر، میانگین های متحرک معروف این تاخیر را کاهش می دهند.
آموزش بورسی تشخیص نواحی مقاومت و حمایت میانگین متحرك
اکوبورس: یکی دیگر از کاربرد هاي میانگین متحرك ، شناسایی ترازهاي مقاومت و حمایت است. شما میتوانید از میانگین متحرك ها بعنوان حمایت ها و مقاومت های داینامیک (پویا) استفاده کنید
آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج
آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج میانگین متحرک یا MA یکی از متداولترین اندیکاتورهای تحلیلتکنیکال میباشد که پایه و اساس بسیاری از ابزارهای معاملاتی را تشکیل میدهد. به عنوان مثال اندیکاتور مکدی یک نوع میانگین متحرک است، اندیکاتور استوکستیک (Stochastic) نیز یک میانگین متحرک سریع محسوب میشود و همچنین بسیاری از اندیکاتورها و ابزارهای معاملاتی دیگر که نام بردن از تمام آنها از حوصله بحث خارج است.
توضیحات فوق گواه بر این است که یادگیری میانگین متحرک بسیار حائز اهمیت است و میتواند کاربرد فراوانی برای تحلیلگران بازارهای مالی داشته باشد؛ لذا در ادامه توضیحاتی در مورد میانگین متحرک و انواع آن ارائه خواهیم کرد.
میانگین متحرک چیست؟
میانگین یا عمل میانگینگرفتن به معنای ” جمع کردن تعدادی داده و تقسیم کردن مجموع آن بر تعداد دادهها میباشد. ” به عبارتی شما در هنگام میانگین گرفتن حد وسط مجموعهای از دادهها را محاسبه میکنید که حاصل آن میتواند اطلاعات آماری خوبی جهت تصمیمگیریهای آینده را در اختیار تحلیلگر قرار دهد.
اندیکاتور میانگین متحرک از قیمتها به عنوان دادهها استفاده میکند و بر اساس دوره زمانی تعریف شده میانگینی از قیمتهای گذشته محاسبه میکند و آن را در قالب خطی بر روی نمودار قیمت نمایش میدهد؛ بر این اساس اندیکاتور میانگین متحرک یک اندیکاتور دنبالهروی روند است که حرکتی شبیه به حرکت نمودار قیمت را نمایش میدهد.
آموزش اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) استراتژی خرید و فروش با موینگ اورج
انواع میانگین متحرک
میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average): همانطور که از نام آن پیداست سادهترین حالت محاسبه میانگین میباشد که در آن قیمتها در دوره زمانی مشخصی با یکدیگر جمع میشوند و بر تعداد دوره تقسیم میگردند. در نظر داشته باشید که انتخاب نوع قیمت به عهده شما میباشد و بر اساس استراتژی معاملاتی خود میتوانید از قیمتهای باز، بسته، پایانی و حتی بالاترین و پایینترین قیمت نیز استفاده نمایید. این روش محاسبه میانگین در عین حال که طرفداران زیادی دارد، مورد حجوم منتقدان زیادی نیز قرار گرفته است. یکی از نقدهایی که بر میانگین متحرک ساده وارد است، تفاوت قائل نشدن این روش بین قیمتهای گذشته و قیمتهای اخیر است. به عبارتی اگر میانگین ساده ۸۰ روز اخیر را محاسبه کنیم هیچ تفاوتی بین قیمت روز اول و روز هشتادم وجود ندارد.
حال تصور کنید که قیمت در روز اول ۱۰۰۰ ریال بوده است و در روز هشتادم به ۵۰۰۰ ریال رسیده است و در این مدت ۴۰۰۰ ریال افزایش یافته است و در حالت دوم تصور کنید که قیمت در روز اول ۵۰۰۰ ریال بوده و در روز هشتادم به ۱۰۰۰ ریال رسیده است و این یعنی ۴۰۰۰ ریال کاهش قیمت ولی نتیجه میانگین در هر دو حالت کاملا یکسان خواهد بود.
این مشکل سبب شد تا تحلیلگران روش دیگری را برای محاسبه میانگین قیمت طراحی کنند و آن هم روش میانگین متحرک نمایی بود.
میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average): این روش که به نام EMA نیز معروف است با هدف رفع مشکل میانگین ساده طراحی شد و به قیمتهای انتهای دوره وزن بیشتری را اضافه نمود. به عبارت دیگر در محاسبه میانگین به روش نمایی، قیمتهای اخیر تاثیر بیشتری در محاسبات خواهند داشت و این روش برای تحلیلگران از محبوبیت بیشتری برخوردار شد.
کاربرد میانگین متحرک
۱- تعیین روند نمودار: یکی از کاربردهای اندیکاتور میانگین متحرک تعیین روند نمودار است که مانند اندیکاتور زیگزاگ این قابلیت را دارد تا به دو طریق روند نمودار را تشخیص دهد.
-اولین روش بررسی جهت حرکتی میانگین متحرک است، به عنوان مثال زمانی که خط نمودار متحرک در جهت بالا حرکت میکند روند صعودی است.
-دومین روش استفاده از دو میانگین متحرک کوتاهمدت و بلند مدت است؛ برای مثال مادامی که میانگین متحرک کوتاهمدت بالای میانگین متحرک بلند مدت در حالا حرکت باشد روند صعودی را شاهد هستیم.
۲- نمایش حمایت و مقاومتهای پنهان: میانگین متحرک میتواند نقش حمایت و مقاومتپنهان را در سهم ایفا کند و در نواحی قیمتی که تمودار قیمت نشانههایی از بازگشت را سیگنال نمیدهد اقدام به برگشت نماید. برای استفاده از این کاربرد میبایست حتما از دورهای استفاده شود که کاملا برای نمودار مناسب و بهینه باشد.
دیدگاه شما