طبق گفته کاتلر کلر: نقش بازاریابها در شناسایی نوع نیاز مشتری در چند بخش معنا پیدا میکند.
هدف و استراتژی بازاریابی انبوه
استراتژیهای مختلف بازاریابی توسط مشاغل مختلف با اهداف متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد، ولی هدفی که در تمامی کسب و کارها مشترک است، سود و فروش بیشتر میباشد که بسته به خدمات و محصولات ارائه شده، هر سازمانی از استراتژیهای متفاوتی استفاده میکند. یکی از این استراتژیها، بازاریابی انبوه میباشد، در ادامه با ما همراه باشید تا با این استراتژی بیشتر آشنا شوید.
بازاریابی انبوه یکی از زیر شاخههای استراتژیهای بازاریابی میباشد که بازار هدف چیست؟ در مقالهای جداگانه به صورت مفصل در مورد بازاریابی و استراتژیهای آن صحبت کردهایم. در اینجا به توضیحی مختصر بسنده میکنیم. بازاریابی عبارت است از مجموعه فعالیت هایی که یک شرکت برای ارتقاء فروش یک محصول یا خدمت انجام میدهد.
بازاریابی انبوه چیست؟
بازاریابی انبوه شامل تبلیغات یک محصول، کالا و خدمات به منظور جذب طیف گسترده ای از مخاطبان میباشد. هدف از آن، جذب بیشتر مشتریان بالقوه میباشد. استراتژی به کار رفته در این نوع بازاریابی متمرکز بر فروش بیشتر با قیمت پایینتر است. در حقیقت این استراتژی موجب میشود، شرکت تفاوتهای بخشهای مختلف بازار را در نظر نگیرد و فقط به کل بازار متوسل شود و با یک پیشنهاد آن را جذاب کند، به همین دلیل امروزه از این نوع بازاریابی تنها برای معرفی محصول جدید و یا ایجاد تصویری از برند استفاده میشود. برای داشتن یک کمپین موفق با بازاریابی انبوه لازم است تا بر مجموعه ویژگیهایی از محصول تمرکز کرد که برای اکثر مصرفکنندگان در یک بازار جذاب میباشد.
- بر بخش گستردهای از مخاطبان تمرکز دارد.
- چون هدف جذب مخاطبان بیشتر است، بنابراین از رسانههای جمعی برای تبلیغات محصول و خدمات استفاده میشود.
- اکثر شرکتها از این استراتژی برای ایجاد تصویر برند در ذهن افراد و یا معرفی محصولات جدید در بازار استفاده میکنند.
از جمله صنایعی که می توانند از این نوع بازاریابی استفاده کنند میتوان به صنایع غذایی، بهداشتی، اپراتورهای تلفن همراه و. اشاره کرد چرا که عموم مردم برای برقراری ارتباط با یکدیگر از اپراتورهای تلفن همراه استفاده میکنند و یا محصولات غذایی و بهداشتی توسط بخش بزرگی از بازار مصرف میشوند، نوشیدنیهای آلیس نمونه خوبی از بازاریابی انبوه میباشد که تبلیغات تلویزیونی آن به گونهای طراحی شده که برای همگان جذاب است. در حقیقت مناسب سازمانهایی است که محصولات و خدمات آنها مورد نیاز حجم زیادی از مردم میباشد و عموم مردم میتوانند مشتریان بالقوه محسوب شوند باید از این نوع بازاریابی استفاده کنند.
مزایا و معایب بازاریابی انبوه
مزیت عمده این نوع از استراتژی، افزایش راندمان هزینههای کارکردی در مقیاس بزرگتر میباشد. تمامی پیامهای تبلیغاتی که از طریق رسانههای جمعی پخش میشوند این پتانسیل را دارند تا در یک نمایش واحد به میلیونها بیننده برسند. از آنجایی که این نوع بازاریابی، تلاش برای برندسازی میکنند، بنابراین برند در ذهن مشتری تقویت میشود و برند سازی خوب میتواند شرکت را به رهبر بازار تبدیل کرده و راه را برای رقبا دشوار کند.
علیرغم داشتن مزایای زیاد، بازاریابی انبوه نقاط ضعفی نیز دارد. از آنجا که بازاریابی انبوه تمایزی برای بخشهای مختلف مشتریان قائل نمیشود و همه را در یک سبد قرار میدهد، موجب میشود تا در برابر تغییراتی که در محیط بازاریابی رخ می دهد آسیب پذیر باشد. بعلاوه، مشتریان به برندهایی که تنها از طریق بازاریابی انبوه فعالیت میکنند وفادار نمیشوند که این امر منجر میگردد تا همواره شرکت هزینههای محصول را در سطح پایینی نگه دارد تا نرخ خروج مشتری را کاهش دهد. نقطه ضعف دیگر آن این است که چون در این استراتژی هدف شرکتها جلب رضایت همه افراد با یک محصول واحد است، بنابراین به راحتی توسط رقبا که متمرکز خدمترسانی به یک بخش کوچکتری از بازار هستند با چالش مواجه میشوند.
امتیارات شناسایی بازار هدف در صادرات چیست؟
بازاریابی صادراتی یعنی شناخت بازارهای خارجی و راههای بازار هدف چیست؟ نفوذ به آن، دستیابی به این شناخت از طریق مذاکره با خریداران، شرکت در نمایشگاه های بین المللی، تماس با رایزنان بازرگانی در اتاق های بازرگانی امکان پذیر است.
پایگاه خبری آوای رودکوف - امیرمسعود طایفه سلطانخانی :تعیین بازار هدف صادراتی، از راه برنامهریزی و اجرای تحقیقات بازار بینالمللی وبا هدف شناسایی دقیق فرصتها و تعیین جزئیات فرصتهای موجود در بازارهای فرامرزی ممکن میشود. این نوع پژوهش، صحت وجود فرصتها را در هر بازار مشخص میکند و امکان آشنا شدن با ویژگیهای آن بازار را فراهم میآورد. علاوه بر آن، با بهرهگیری از نتایج تحقیقات بازار، درک درستی از نحوه ایجاد یک بازار جدید ایجاد خواهد شد و نیازهای مشتریان بالقوه و عوامل موثر بر تصمیم آنها در خرید محصولات یا خدمات در بازار مذکور، تعیین میشود.
فراموش نشود که در سراسر گیتی در حدود 200 کشور وجود دارد که قاعدتا امکان ارائه خدمات یا فروش کالا به همه آنها با حفظ کیفیت مطلوب، مقدور نخواهد بود و از این رو، انتخاب درست کشورهای هدف برای صادرات، اهمیت زیادی پیدا میکند.
تعیین بازار هدف صادراتی، از راه برنامهریزی و اجرای تحقیقات بازار بینالمللی وبا هدف شناسایی دقیق فرصتها و تعیین جزئیات فرصتهای موجود در بازارهای فرامرزی ممکن میشود. این نوع پژوهش، صحت وجود فرصتها را در هر بازار مشخص میکند و امکان آشنا شدن با ویژگیهای آن بازار را فراهم میآورد. علاوه بر آن، با بهرهگیری از نتایج تحقیقات بازار، درک درستی از نحوه ایجاد یک بازار جدید ایجاد خواهد شد و نیازهای مشتریان بالقوه و عوامل موثر بر تصمیم آنها در خرید محصولات یا خدمات در بازار مذکور، تعیین میشود.
شناسایی بازار هدف، این امکان را فراهم می آورد که تلاشهای بازاریابی متمرکز شود و حتی در زمینه تولید و فعالیتهای مربوط به آن نیز از پراکنده نگری و عمل کردن در رشته های متعدد که تولید کننده و بنگاه اقتصادی را از دستیابی به تخصص دور می سازد و استفاده بهینه از منابع و امکانات را تحت تاثیرقرار می دهد، پرهیز می شود. زیرا که در این صورت است که تولیدکنندگان قادر خواهند بود که فعالیتهای تبلیغی خود را توسعه دهند و ارتباط قوی تری با بازار هدف ایجاد نمایند.
بازاریابی صادراتی یعنی شناخت بازارهای خارجی و راههای نفوذ به آن، دستیابی به این شناخت از طریق مذاکره با خریداران، شرکت در نمایشگاه های بین المللی، تماس با رایزنان بازرگانی در اتاق های بازرگانی امکان پذیر است. شناسایی کالاهای رقیب، کیفیت، قیمت آنها در بازار مورد نظر نقش مهمی را ایفا می کند.
حضور رایزنانی که با موضوعاتی اقتصادی و تجاری آشنایی دارند در دیگر کشورها بسیار حائز اهمیت است، چراکه میتواند به شناسایی بازارهای هدف، بهبود روند صادرات و کسب درآمد ارزی برای کشور تاثیرگذار باشد.
افرادی که در سفارتخانهها در بخشهای اقتصادی کار میکنند بتوانند ظرفیتهای صنعتی و بازرگانی را در آن کشورها تشخیص دهند و بازارهای هدف را شناسایی کنند. امروز با توجه به اهمیت این موضوع شاهد هستیم که بعضی از کشورها بخش اقتصادی سفارتخانهشان را به صورت مجزا اداره میکنند.
تعیین بازار هدف در زمان تلاش برای صادرات کالا و خدمات به سایر کشورها نیز واجد اهمیت می شود؛ زیرا ذات فعالیتهای صادراتی، متفاوت از سایر انواع فعالیتهای اقتصادی نبوده و هدف اصلی از صادرات، فروش کالا و خدمات شرکت به مشتریان بالقوه در بازارهای برون مرزی است. در نتیجه، نخستین گام برای بازاریابی صادراتی، تعیین بازار هدف و مشخص کردن نیازهایی از آن بازارخواهد بود که برای محصولات و خدمات شرکت ایجاد تقاضا مینماید. تعیین دقیق بازارهای هدف یکی از مهم ترین مراحل فرایند بازاریابی علمی و پویا می باشد. مرحله ای که طی آن، ضمن اجرای بخش بندی مناسب بر روی بازار دسترس و تعریف شاخص های جذابیت بازار مورد نظر، به هدف گیری و تعیین جایگاه مطلوب در بازار مبادرت می شود.
صادرات به عنوان موتور محرکه اقتصاد و رمز بقای کشورها در بازارهای جهانی نقش مهمی را در عرصه اقتصاد ایفا می کند، زیرا تقویت ظرفیت های تولید و ایجاد ظرفیت های جدید ضمن هموار کردن راه توسعه صادرات نقش دولت را به عنوان تضمین کننده سرمایه گذاری های موجود و کاهش انحصار پررنگ تر می کند. از سوی دیگر صادرات امکان استفاده از بازارهای جهانی را برای رشد تولید داخلی مهیا بازار هدف چیست؟ کرده و بنگاه های تولیدی را قادر می سازد از محدودیت های بازار داخلی رها شده و با توسعه صادرات بازارهای جهانی را هدف قرار داده و از صرفه های اقتصادی حاصل از مقیاس تولید بیشتر بهره برداری کنند.
یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژی توسعه صادرات، برخورداری از مزیت نسبی در گردونه مبادلات خارجی است. ممکن است کشوری از لحاظ تولید مزیت داشته باشد ولی از نظر بازرگانی فاقد مزیت باشد.
برند چیست و چگونه برندسازی کنیم؟
در این مقاله به شما خواهیم آموخت که چگونه برندسازی کنید. با نوار همراه باشید!
برندینگ چیست؟
برندینگ یا استراتژی برندسازی، از فعالیتهای مدیریت برند در یک سازمان یا برای یک شخص حقیقی است که موجب افزایش آگاهی از برند و تقویت جایگاه برند در ذهن خواهد شد.
برند، درواقع واژه، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که تصویری متمایز از محصولات شما نسبت به محصولات رقبا میسازد یا مجموعهای از ویژگیهایی است که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز میکند. به زبان ساده برند قولی است که به مشتریانتان میدهید و به آنها میگویید که انتظار چه نوع محصولات و خدماتی را از شما داشته باشند. موسس آمازون، جف بزوس، حتی بهتر میگوید: “برند شما همان چیزی است که دیگران وقتی در اتاق نیستید، درباره شما میگویند.”
برندسازی قطعا یک فرایند تکرارشونده است. با این حال، تلاش مداوم منجر به ایجاد روابط طولانی مدت و ارتباط با قلب مشتریان خواهد شد. این میتواند منجر به افزایش مداوم در فروش، پروژههای بیشتر، مراجعه به کلمات و حمایت از محصولات یا خدمات شما شود.
هدف از برندسازی چیست؟
برندسازی روشی آسان و تامل برانگیز برای تصمیم و انتخاب مخاطب، جلب اعتماد آنان، ایجاد پیام مثبت در ذهن مخاطبین، هویت بخشیدن به سیستم کاری شما و افزوده شدن مشتریان بیشتر می باشد. طبیعی است که هر چه میزان مشتریان وفادار یک مجموعه تجاری و … بیشتر باشد، سودآوری و ایجاد رقابت برای تولید محصول بهتر افزایش خواهد یافت. از این رو انجام و تولید محصولات با کیفیت در برند سازی صادقانه تاثیرگذار بوده و با این روش می توانید با صرف کمترین هزینه دست به تبلیغات وسیع و پر سودی بزنید.
هدف از تدوین و ارائه یک برند معتبر چیست؟
هدف برندسازی آن است که به ساده ترین روش و خیلی راحت به مشتریان شما کمک کند تا متوجه شوند برند شما چه چیزی پیشنهاد می دهد و چه چیزی آن را از سایرین متمایز می کند. برندینگ، ترکیبی از تمام روش هایی است که از طریق آنها با آنچه برندتان بر پایه ی آن استوار است، ارتباط برقرار می کنید. در واقع برندسازی به شما کمک می کند که تجربه ای مثبت را برای مصرف کنندگان تان خلق کنید تا آنها هیچ گاه نام برند شما را از خاطر نبرند. اما اگر به اصول برندسازی بی توجه باشید ممکن است ناخواسته منجر به ایجاد تجربه ای منفی و ناخوشایند شوید و مشتریان بالقوه خود را از دست بدهید ، یا حداقل نتوانید مشتریانی وفادار داشته باشید.
چگونه برندسازی کنیم؟
برای داشتن یک برند، اصول مهم و کلی وجود دارد که عبارتند از:
1- مشخص کنید که بازار هدف شما چیست.
برای برقراری ارتباط موثر، باید عناصر موثر بر مشتریان هدف خود را شناسایی کرده و روی اعمال نفوذ آنها تمرکز کنید.
2- مخاطب خاص و مورد نظر خود را انتخاب کنید.
پایه و اساس ایجاد برندینگ تعیین مخاطب مورد نظر است که روی آن تمرکز خواهید کرد. شما نمیتوانید همه را خوشحال کنید، بنابراین یاد بگیرید که بهترین برند سازی ممکن را برای مجموعه خاصی از کاربران ایجاد کنید.
3- با هدف و خلاقیت باشید.
هدف پشت برند خود را کشف کنید. هر برند موفق پشت سر خود هدف قدرتمندی دارد.
4- در برندسازی از تحقیق و پژوهش بسیار استفاده کنید.
هرگز از آنچه برندهای بزرگ در صنعت شما انجام میدهند پیروی و تقلید نکنید اما، خوب است که از شیوه کار آنها آگاه باشید. شروع به یادگیری از رقبایتان کنید. شما فقط با مطالعه و تحقیق درباره کسبوکارهای صنعت خود میتوانید بیاموزید که چگونه بهترین باشید.
5- ویژگیهای منحصربه فرد و خاص روش خود را بشناسید.
ویژگی خاص خود را که برند شما را متفاوت میکند، مشخص کنید. دقت کنید که محصولات، خدمات و مزیتهای خود را داشته باشید.
6- یک داستان برای برند خود بسازید.
یک داستان تجاری، فرصتی برای برقراری ارتباط در سطح انسانی است و با مصرفکنندگان خود ارتباط عاطفی مستقیمی برقرار میکند. زبانی که شما استفاده میکنید باید قابل درک باشد. آن را ساده و واضح بیان کنید. در هنگام ایجاد یک داستان برند، آنچه محصول شما میتواند انجام دهد را بیان نکنید بلکه چرا برای مشتری مهم است را بگویید.
7- لوگوی تجاری داشته باشید.
لوگو در همه مواردی که مربوط به شغل شما است ظاهر خواهد شد و به هویت شما، کارت تلفن و به رسمیت شناختن وعدههای شما تبدیل خواهد شد. بنابراین باید برای ایجاد چیزی استثنایی برای تقویت هویت بصری کسب و کار خودتان، زمان و پول خرج کنید تا تاثیر برند خود را چندین برابر کنید.
8- برند خود را در تمام جنبههای کار دخالت دهید.
اطمینان حاصل کنید که برندتان در همه جا یکسان است. از راهنمای سبک برند خود برای ایجاد سازگاری با تصاویری مانند استفاده از رنگ و لوگو، فونت، عکاسی و غیره استفاده کنید.
9- مشتریان را از برند خود آگاه کنید.
بعد از اینکه درک کردید برندینگ چیست میتوانید با استفاده از تکنیکهای متفاوت بازاریابی، آگاهی به برند را گسترش دهید. تبلیغ درست و آگاهانه موجب درست شناخته شدن برند شما میشود.
کپسول صوتی برندسازی ناخودآگاه
خلاصه کتاب برندسازی ناخودآگاه در تلاش است که نشان دهد چگونه بازاریابان میتوانند به ضمیر ناخودآگاه ما نفوذ کنند و ما را به مشارکت در حمایت از نام تجاری شرکت تشویق کنند.
با شنیدن این کپسول، یاد خواهید گرفت نه تنها یک محصول خوب بلکه یک برند بسازید.
داگلاس فن پرات، نویسنده این کپسول، در هفت مرحله راهکارهای جدید را به شما میآموزد تا برند خود را به سمت بهتر شدن و توسعه سوق دهید.
شما می توانید با تهیه اشتراک، این کپسول (خلاصه کتاب صوتی) را بهصورت رایگان از نوار دریافت کنید.
نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand)
یکی از نکات بسیار مهمی که در تحلیل ایده یک استارتاپ از اهمیت ویژهای برخوردار است این است که ببینیم این ایده استارتاپی چه نیازی را برآورده میکند، چه خواستهای را پاسخ میدهد و آیا تقاضایی برای آن وجود دارد یا خیر. نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand) سه بخش مهم زندگی است که همواره از بدو خلقت، همراه انسان بوده. در هیچ از زمان و مکانی نمیتوان فرد و یا موردی را پیدا کرد از اینها دور بوده باشد.
انسان همیشه در راه برطرفکردن نیاز، خواسته و تقاضای خود بوده است اما دانستن تفاوت نیاز و خواسته و اهمیت هریک از اینها برای شما، به عنوان یک بازاریاب، مهم و اساسی است. هرچقدر که از نقاط گمراهکنندهی این بحث مطلع باشید؛ از بازار و مشتریان هدف خود آگاهتر هستید. زیرا که به شما درک درستی از بازار و مخاطب میدهد.
شناخت این سه بحث در بازاریابی، شما و ایدهی استارتاپیتان را همواره پویا و زنده میکند. این همان کلید طلایی است که قفل محبوب ماندن در بازار را باز میکند. ما در این مطلب حاصل تحقیق جامعی که در رابطه با این سه مفهوم اساسی داشتهایم، به اشتراک گذاشتیم. درپایان نهتنها مفهوم کلی این سه را میفهمید بلکه تفاوت هریک را نیز درک خواهید کرد.
بیایید تعریف این واژهها را با رویکرد استارتاپی مرور کنیم.
تعریف نیاز چیست
دانستن اینکه ایدهی یک استارتاپ چه نیاز، خواسته و تقاضایی را برآورده میکند، بخش مهمی از تحلیل اولیهی آن است، اما این نیازها چه چیزهایی هستند و چه مواردی تحت عنوان نیاز (Need) خوانده میشود؟ در جواب این سوال که نیاز یعنی چه باید گفت نیازها، چیزهای اساسی برای بقای ما هستند. نیازهای انسانی نامحدود است و همه اختراعات جدید سعی در برآوردهکردن نیازهای انسان دارند.
ما نمیتوانیم فعالیتهای بازاریابی یا وجود بازار را در صورتی تصور کنیم که نیازهای انسانی در آن نیست. اساسا نیازها به نیازهای جسمی، اجتماعی و فردی تقسیم میشوند.
نیازها شامل چه مواردی است:
- نیازهای جسمی: نیازهای اساسی انسانی مانند هوا برای تنفس، غذا، آب، لباس و سرپناه
- نیازهای اجتماعی: مانند نیاز به تعلق، خانواده و دوستان.
- نیازهای فردی: بسته به درک، دانش و محیط هر فرد متفاوت است.
به طور کلی محصولاتی که در طبقه نیازها جای میگیرند، برای فروش نیازی به فشار ندارند زیرا مشتریان خود اقدام به خرید میکنند. اما در جهان رقابتی امروز که برندهای مختلف نیازهای مشابهی از مشتری را ارضا میکنند، حتی محصولات مربوط به طبقه نیازها نیز باید با فشار در ذهن مشتریان جای بگیرند.
بررسی سطوح نیاز از دید یک بازاریاب
به عنوان بازاریاب، سطح نیاز انسانها برای ما کافی نیست. مردم همیشه نمیتوانند آنچه را که لازم دارند بیان کنند؛ به همین دلیل برخی افراد حتی از نیازهای خود، آگاه نیستند.
طبق گفته کاتلر کلر:
نقش بازاریابها در شناسایی نوع نیاز مشتری در چند بخش معنا پیدا میکند.
تعریف نیاز در بازاریابی
پنج نوع از نیازهایی که بازاریابان برای تشخیص نوع نیازهای مشتری باید به آنها آگاه باشند به شرح زیر است:
- نیازهای بیان شده (Stated Needs): نیازهایی که پس از احساس آنها، بیان میشوند. فرد نیاز به خرید خودرو دارد و میگوید: «به خودرو نیاز دارم.» در اینجا مشتری نیازش را به زبان آورده و بیان کرده است.
- نیازهای واقعی (Real Needs): در این نیاز، مشتری نیاز خود را بازگو کرده است؛ اما چیزی که میخواهد، تمام آن چیزی که گفته نیست! بهطور مثال او به خودرو نیاز دارد اما خودرویی که هزینهی کمتری را به دنبال داشته باشد.
- نیازهای بیان نشده (Unstated Needs): نیازهای نامشخص و یا بیان نشده آن دسته از نیازهایی است که مشتری آنها را از فروشنده انتظار دارد. مثلا هنگام خرید خودرو، انتظار خدمات پس از فروش خوب را دارد.
- نیازهای پنهان (Secret Needs): نیازهایی که مشتری تمایل به پذیرش آن ندارد اما در بخش مهمی از خواستههای او قرار دارد. برای فهم بیشتر این نیاز برگردیم به مثال خودرو. در این نیاز فرد تمایل دارد یک خودرو خوب و با کیفیت را داشته باشد، اما وضعیت و میزان هزینهای که میتواند برای رفع نیازش داشته باشد، مهم است.
- نیازهای غیرواقعی (Delight Needs): مشتری علاقهمند است در خرید خودروی خود امکاناتی مانند سیستم موسیقی و GPS داشته باشد؛ اما او به وضوح این خواسته را بیان نمیکند. این نوع نیاز، نیازهای غیرواقعی خوانده میشوند.
به عنوان بازاریابی اگر تنها به نیاز بیانشده از طرف مشتری دقت کنید و بر اساس آن برنامهریزی کنید، ممکن است شرایط گمراهکنندهای برای شما به وجود آید. بنابراین بازاریاب باید با مطرح کردن سوالاتی از او، سعی در کشف نیاز واقعی کند و آن را هدف اصلی ایدهی استارتاپی خود قرار دهد. از این طریق میتوانید با مشتری خود رابطه بهتری برقرار کنید.
اکنون بیاید بررسی کنیم چگونه این نیازها تبدیل به خواسته میشوند و میتوان آنها را تغییر داد.
خواسته به چه معنی است ، کلید دوم تحلیل استارتاپی
خواستهها (Wants) برای برآورده شدن نیازهای خاص هستند. خواستههای انسانی که از توانایی و تمایل به خرید ایجاد میشوند، نیازهای انسان نامحدود است. بنابراین، برای رفع نیازهای نامحدود، فرد تمایل به محصولات، خدمات و روشها مختلف دارد. به عبارت دیگر؛ تمایل به برآوردن نیازها، خواسته نامیده میشود. خواستههای انسان بسته به ادراک، محیط، فرهنگ و جامعه هر فرد متفاوت است.
با توسعه فنآوری اطلاعات، بسیاری از موارد از مرحله خواسته به نیاز تبدیل شدهاند. مثالهایی مانند رایانهها، تلفنهای هوشمند و اینترنت در این تعریف قرار دارند. در برخی موارد به بازاریابان این انتقاد وارد میشود که بازاریابی، نیازها و خواستههای غیرضروری را ایجاد کردهاند اما در واقعیت این بازاریابان نیستند که نیازها را به وجود میآورند؛ آنها فقط ممکن است برخی از اشیاء خاص را ارتقاء داده و مردم، به دلیل نیازهای خود آنها را بخواهند.
به عنوان مثال، بازاریابان میتوانند این ایده را تقویت کنند که بیمه میتواند نیاز فرد به ایمنی بازار هدف چیست؟ را برآورده سازد. آنها نیاز انسان به امنیت را ایجاد نمیکنند.
بعد از دانستن نیازها و خواسته ها ، مهمترین چیز دیگری که بازاریابان باید بداند، تقاضا است.
تقاضا به چه معنی است؟
وقتی مشتری مایل است و توانایی خرید آن نیاز یا خواسته را داشته باشد، نیازها و خواسته ها به صورت تقاضا(Demands) تبدیل میشوند.
تفاوت خواسته و تقاضا، میل است. مشتری ممکن است تمایل خرید چیزی را داشته باشد اما توانایی خرید آن را نداشته باشد و به این صورت قادر به برآوردن میل خود نباشد.
مثلا همه ما دوست داریم و میخواهیم ماشین داشته باشیم، ولی شاید عدهای توان خرید آن را داشته باشند. اگر توان و میل برای یک محصول وجود داشته باشد و تامین آن رخ دهد گفته میشود برای آن تقاضا وجود دارد؛ عوامل زیادی بر مطالبات انسان تاثیر میگذارد.
این عوامل را میتوان با عنوان عوامل اجتماعی و عاطفی تفکیک کرد.
- عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی میتوانند بر رفتار و در نتیجه تقاضای محصولات مختلف تأثیر بگذارند.
- عوامل عاطفی: در عوامل عاطفی مشتریان میتوانند تحت تأثیر یک اتفاق و یا عامل خارجی برای تقاضای محصولات یا خدمات اقدام کنند.
بهعنوان مثال، پس از برخی حوادث بزرگ که رخ میدهد تقاضای بیمه میتواند افزایش یابد.
سخن آخر
هدف یک سازمان یا استارتاپ فقط با ایجاد تقاضا برای کالاها و خدمات قابل دستیابی نیست. یک بازاریاب، جدا از دانستن عوامل مؤثر بر تقاضا، باید از وضعیت تقاضای محصولات خود نیز آگاه باشد. اگر مشتریان از کالاها و خدمات ارائه شده راضی نباشند، آنها نمیتوانند مشتری دائمی شوند. بنابراین رضایت از کالاها و خدمات باید بیشتر از قیمت پرداخت شده برای محصول و خدمات باشد. رضایت مشتری به عملکرد محصول و انتظار مشتری بستگی دارد.
هنگامی که مطلوبیت مورد انتظار مصرفکننده از کل محصول نتیجهی مثبتی را به همراه داشته باشد رضایت مشتری خوانده میشود و اگر نتیجهی حاصل منفی باشد؛ آن را نارضایتی مشتری میدانند.
با تعریف این سه واژه در رویکرد استارتاپی آشنا شدیم و اکنون تفاوت میان این سه را به خوبی میدانیم. حالا وقت آن رسیده شما برای بنویسید. سوال و نظرات خود را با ما در این رابطه درمیان بگذارید.
نیاز شامل چه مواردی است؟
نیازهای جسمی - نیازهای اجتماعی - نیازهای فردی
پنج نوع از نیازهایی که بازاریابان برای تشخیص نوع نیازهای مشتری باید بدانید
نیازهای بیان شده - نیازهای واقعی - نیازهای بیان نشده - نیازهای پنهان - نیازهای غیر واقعی
خواسته به چه معنی است؟
خواستهها برای برآورده شدن نیازهای خاص هستند؛ خواستههای انسانی که از توانایی و تمایل به خرید ایجاد میشوند، نیازهای انسان نامحدود است
تقاضا به چه معنی است؟
وقتی مشتری مایل است و توانایی خرید آن نیاز یا خواسته را داشته باشد، نیازها و خواستهها به صورت تقاضا تبدیل میشوند.
هدف اصلی تبلیغات در جامعه چیست
هدف اصلی تبلیغات در جامعه انتقال انواع پیام بین لایه ها مختلف جامعه است. با گسترش کسب و کارها و تنوع برندها در دنیای امروز، ارتباط با مشتری با هدف ایجاد اعتماد و جلب نظر آن ها برای خرید محصولات یا استفاده از خدمات از اهمیت زیادی برخوردار است. علاوه بر آن به منظور ماندگاری در ذهن مخاطبین و اعلام حضور در بازار هدف، اطلاع رسانی مداوم و برنامه ریزی شده، بسیار حائز اهمیت است. تبلیغات از بهترین روش های ارتباط با مشتری و اطلاع رسانی به صورت هدفمند و طبق برنامه ریزی، تبلیغات می باشد. تبلیغات از مهم ترین ابزار ها برای گسترش و توسعه کسب و کار ها است. در این مقاله در مورد هدف اصلی تبلیغات در جامعه صحبت خواهیم کرد.
تبلیغات چیست
تبلیغات می تواند تعاریف مختلفی داشته باشد؛ چراکه تبلیغات ابزاری است که از دیرباز در زندگی اجتماعی انسان ها حضور داشته و در طول زمان معانی متفاوتی به خود گرفته است. به طور کلی می توان گفت تبلیغات به ارائه و معرفی کالا و خدمات یک کسب و کار گفته می شود که در نهایت موجب متقاعد کردن مخاطبین به خرید یا استفاده از خدمات کسب و کار می شود. در تبلیغات از ابزار ها و وسایل ارتباطی مختلفی استفاده می شود که با توجه به نوع کسب و کار انتخاب می شوند. تبلیغات مخاطبین متفاوتی دارد و اهداف متفاوتی را دنبال می کند. در ادامه این موضوعات را بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد.
انواع تبلیغات
تبلیغات در گذشته تنها با روش های سنتی انجام می شد. اما با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی روش های انواع جدیدی از تبلیغات وارد صنعت تبلیغات شدند. روش های سنتی تبلیغات شامل طراحی و تولید کارت ویزیت، بروشور، کاتالوگ و تراکت، درج آگهی در روزنامه ها، تبلیغات در بیلبورد ها، تبلیغات در رسانه های جمعی مانند تلویزیون و رادیو، طراحی غرفه های نمایشگاهی، ارسال پیامک های تبلیغاتی و بازاریابی تلفنی می باشد.
روش های نوین تبلیغات که با عنوان خدمات دیجیتال مارکتینگ شناخته می شود شامل تمامی روش هایی است که با استفاده از اینترنت و ابزارهای دیجیتال انجام می شود. این نوع تبلیغات شامل مواردی طراحی سایت و سئو، تبلیغات در گوگل، تبلیغات بنری، انتشار رپورتاژ، ایمیل مارکتینگ، فروش از طریق سایت، تبلیغات موبایلی و تبلیغات در شبکه های اجتماعی می باشد.
مخاطبان تبلیغات
پیش از شروع پروسه تبلیغات از اولین مشخصه هایی که برای برنامه ریزی استراتژی نیاز است، تعیین مخاطبان هدف است. مخاطبان بر اساس داده های مختلفی دسته بندی می شوند. سلایق، باورها و نگرش ها، شیوه و سبک زندگی، منابع اقتصادی و رسانه مورد استفاده همگی از جمله داده هایی هستند که مخاطبان یک کسب و کار بر اساس آن تعیین می شوند. علاوه بر آن در برخی از کسب و کارها جنسیت مخاطبان نیز از عوامل تاثیرگذار در تعیین جامعه هدف تبلیغات است. مخاطبین هدف با توجه به حوزه فعالیت کسب و کار و بر اساس داده های گفته شده تعیین می شوند. به عنوان مثال در صورتی که یک کسب و کار لباس های عروس تولید می کند، مخاطبان خود را بایستی از دختران ۲۰ تا ۳۰ سالی که برای تهیه لوازم جشن عروسی اقدام می کنند انتخاب کنید تا احتمال خرید از کسب و کار شما بیشتر شود.
اهداف اصلی تبلیغات در جامعه
تبلیغات به طور کلی در یک جامعه با توجه به نیازهای آن جامعه ممکن است اهداف متفاوتی را دنبال کند. با این حال تبلیغات به طور کلی چهار هدف اصلی را در جامعه دنبال می کند که تمامی اهداف دیگر تبلیغات را شامل می شوند. این اهداف عبارتند از: آزمایش عملکرد برند، شناساندن برند، تداوم حضور برند و تغییر برند. آزمایش عملکرد برند از اهداف مهمی است که تبلیغات مخصوصا برای برندهای نوظهور دنبال می کند. با تبلیغات می توان روش های مختلف تبلیغاتی را امتحان کرده و تاثیر این تبلیغات را بر عملکرد برند بررسی نمود. با این روش می توان بهترین روش تبلیغاتی را برای برند انتخاب نمود.
دیگر هدف اصلی تبلیغات در جامعه شناساندن برند به یک جامعه هدف می باشد؛ با استفاده از تبلیغات می توان به معرفی خدمات و محصولات یک برند به صورت هدفمند پرداخت و در گسترش و توسعه برند تاثیر گذاشت. تداوم حضور در بازار از مهم ترین اهدافی است که تبلیغات دنبال می کند. پس از آنکه یک کسب و کار در بازار حضور پیدا کرد و به جامعه هدف خاصی شناسانده شد، لازم است با استفاده از تبلیغات این حضور موثر را حفظ کرده و بیشتر دیده شود. از همین رو یک برند همواره به تبلیغات نیاز خواهد داشت. تغییر برند نیز از مهم ترین اهداف تبلیغاتی است که برندهای مختلف دنبال می کنند. تغییر برند به این معنی است که یک برند قصد دارد مشتریان رقبای خود را جذب کند؛ در واقع با استفاده از تبلیغات می توان مشتریان برند رقیب را متقاعد کرد که تغییر برند داده و برای رفع نیاز های خود از خدمات یا محصولات برند شما استفاده کنند.
اهمیت تبلیغات
تبلیغات مهم ترین و بهترین روشی است که یک برند می تواند در یک بازار جایگاهی پیدا کرده و با جلب اعتماد مشتری و افزایش فروش باعث گسترش و توسعه کسب و کار شود. بدون تبلیغات یک کسب و کار در بهترین حالت در حد محلی می تواند فعالیت داشته باشد و فراتر از آن نخواهد رفت. تبلیغات در جهت دهی افکار عامه نقش به سزایی دارد و با استفاده صحیح از آن ، می توانید در ماندگاری برند خود و شهرت آن تاثیرگذار باشید.
علاوه بر آن تبلیغات همواره افزایش سود در کسب و کار را به دنبال خواهد داشت و در اغلب موارد ضرر مالی ایجاد نخواهد کرد. در صورتی که استراتژی درستی برای تبلیغات به کار گرفته شود. می تواند تاثیر زیادی در جایگاه برند در میان رقیبان داشته باشد و باعث شود برندتان از دیگر رقیبان پیشی گرفته و موفق تر عمل کند. به طور کلی تبلیغات می تواند در جلب توجه مخاطبین به برند، افزایش جذابیت برند، ایجاد میل و اشتیاق به خرید در مخاطبین و در نهایت متقاعد کردن مخاطبین به خرید از برند تاثیر فراوانی دارد و از همین رو حائز اهمیت بسیار است.
برای دریافت فایل pdf این مقاله به روی لینک زیر کلیک کنید
هدف اصلی تبلیغات در جامعه
سوالات متداول هدف اصلی تبلیغات در جامعه
- تبلیغات را از کجا باید شروع کرد؟
پاسخ به این سوال با توجه به جایگاه فعلی کسب و کار در بازار بستگی دارد. به طور کلی ابتدایی ترین قدم برای شروع تبلیغات شناخت بازار و نیاز های آن و برنامه ریزی و طراحی استراتژی بر اساس این نیاز ها می باشد.
- هزینه تبلیغات چگونه است؟
هزینه تبلیغات با توجه به نوع تبلیغات انتخابی، کانال تبلیغاتی مورد استفاده و مجری تبلیغات برند بستگی دارد و با توجه به این عوامل هزینه های تبلیغاتی ممکن است متغیر باشد؛ از همین رو بهتر است برای اطلاع از قیمت ها ابتدا با مرکز تبلیغاتی مورد نظر یا شماره تماس ۸۸۶۴۰۱۹۴-۷ در تماس باشید.
- بهترین نوع تبیلغات چیست؟
بهترین تبلیغاتی که می تواند برای یک کسب و کار مناسب باشد با توجه به حوزه فعالیت کسب و کار، اهداف تبلیغاتی کسب و کار و اهداف تبلیغاتی برند بستگی دارد.
دیدگاه شما